جمهوری کُردستان - ابراهیم قاسمیزاد
13:33 - 2 بهمن 1393
![](/weney-babet/24314.jpg)
![](/Themes/KurdPa/Content/images/avatar-place-holder.png)
ابراهیم قاسمیزاد
در طول تاریخ مبارزات بیوقفهملت کُرد برای بدست آوردن حقوق ملی صفحات زرینی از قهرمانیها، فداکاریها، جانبازیها و روزهای بهیادماندنی میدرخشند کهبیانگر عزم راسخ مردم کُرد برای مبارزهتا رسیدن بهآزادی و حقوق ملی میباشد. یکی از رویدادهای بهیاد ماندنی و همیشهزندهتاریخ کُردستان تاسیس جمهوری کُردستان در شهر مهاباد توسط نخبگان ملت کُرد بهسرپرستی قاضی محمد بود. در مورد چگونگی تاسیس و ظهور این جمهوری نقل قول، اسناد و گفتههای گاهضد و نقیض بسیاری وجود دارد، اما با کمی نیکاندیشی و مقایسهظروف فکری آن زمان روشن میشود کهاعلام جمهوری با درایت و آگاهی نخبگان و پیشروان ملت کُردانجام گرفت. این واقعیت با نگاهی بهشخصیت و موقعیت کاملا جدا و غیرقابل مقایسهرئیس جمهور کُردستان جناب قاضی محمد و شاهایران محمدرضا پهلوی عیانتر میشود.
با تبعید رضاخان، فرزندش محمدرضا پهلوی با تلاش کسانی مانند فروغی، بهجای پدر معزول بر تخت سلطنت نشست. محمدرضا به عنوان شاه مملکت در رأس قدرت و حاکمیت، جوانی بود کم تجربه، سست ارادهو ضعیف کهبرای ادامهسلطنت وابستهبهپشتیبانی خارجی و همکاری مشاورانی بود که هرکدام اهداف و مقاصد خاص خود را دنبال میکردند. هنگامی کهشاه جوان بر تخت سلطنت و پادشاهی نشست، مملکت تحت تأثیر سیاست و دخالت مستقیم قدرتهای بزرگ شرکتکننده در جنگ جهانی دوم مملو از تلاطم، آشفتگی و بحرانهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود. همچنین بسیاری از نخبگان سیاسی آن زمان در همکاری و مشاورت با وی به عنوان شاه جدید شک و تردید داشتند. همین امر باعث شد کهاز ابتدای روی کار آمدن او تا سال ١٣٥٢ شمسی حدود ده نخست وزیر عزل و نصب شدند. در واقع این شرایط رشد و پرورش محمدرضا پهلوی بود کهاز وی فردی مردد ساخته بود که کمتر بهکسی اعتماد میکند و در اساس احساس امنیت روانی و فکری نداشته باشد.
در مقابل، جمهوری کُردستان به رهبری شخصی اعلام شد که در شهرت و پاکی زبانزد خاص و عام و یکی از روشنفکران و برجستگان شهر مهاباد بود. قاضی محمد به واسطه شغل قضاوت کهاز پدرش بهارث بردهبود در میان مردم شان و اعتبار کافی و لازم را کسب کرده بود. همچنین آشنایی وی با چندین زبان خارجی باعث شده بود کهاو به خوبی معادلات سیاسی منطقه و جهان را درک کند. ویژگیهای شخصیتی \"قاضی محمد\" باعث شد که اعضای کومله ژ.ک (جمعیت احیای کُردستان) رهبری جریان سیاسی شکل گرفته در آن زمان را با افتخار، اطمینان و راحتی به او واگذار کنند. اعتماد متقابل، احترام و وجه اجتماعی و سیاسی قاضی محمد، او را در موقعیتی قرار داد کهبا جرات و در یک حرکت تاریخی جمهوری کُردستان را اعلام کند.
پیشوا \"قاضی محمد\" و یارانش در شرایط و وضعیت نابسامان پایان جنگ جهانی دوم، با توجهبه پشتیبانی مردمی و بدون درنظر گرفتن این موضوع كه شاید روزی با خیانت دوستان متقلب و ریاکار مواجه شوند، در روز ٢ بهمن ١٣٢٤ ه.ش در میدان چهارچراغ مهاباد دولت خودمختار كُردستان را اعلام کردند. اعلان جمهوری تحقق خواست دیرین ملت کُرد بود کهصدها سال حسرت آزادی را به دل داشت و برای آن فداکاری و جانبازی کردهبود. جمهوری کُردستان علیرغم اینكه هنوز چند ماهی از تاسیس آن سپری نشده بود، توانست اکثریت اقشار جامعهاز جملهزنان و جوانان را در امور اجتماعی سهیم نماید. همچنین از هر چهار بخش كُردستان نمایندگانی را در کابینهحکومت وظیفهدار کردهو با این عمل حمایت گسترده بخشهای دیگر کُردستان را نیز کسب کردهبود. جمهوری کُردستان با افتتاح مدارس كُردی و مراکز آموزشی فرهنگی و با انتشار روزنامه و مجلات متعدد اقدام به آگاهسازی مردم نمود و با گسترش فرهنگ خودسازی، خودباوری و تشکیل سپاه ملی در راه مبارزهجهت رسیدن بهآزادی کامل همهکُردستان گامهای موثری برداشت.
تنها یازدهماه از ظهور این تجربهتاریخی و سمبل ارادهملی در کُردستان گذشتهبود کهاستعمارگران از یکدلی و ارادهملت کُرد بههراس افتادند. از اینرو شرایط سقوط این حکومت نو پا را فراهم کردند. دشمنان حقوق ملی مردم کُردستان عوامل سقوط جمهوری را در سه سطح بینالمللی، منطقهای و داخلی فراهم کردند. ابتدا حکومت شوروی سابق، علیرغم پیمان دوستیای که با سران جمهوریهای آذربایجان و کُردستان داشت، در خصوص گرفتن امتیاز نفت شمال ایران خیلی زود و بهراحتی با دولت ایران بهتوافق رسید و به عهد دوستی خود با جمهوری کُردستان خیانت کرد. با خیانت شوروی، راه برای حملهبه،و سرانجام شکست جمهوری کردستان و همچنین جمهوری نوپای آذربایجان هموار شد. آمریکا نیز به علت برنامهریزی جدید استراتژیکدر منطقهاز هیچ گونه همکاری و اقدامی جهت حمایت از حکومت دست نشاندهخود در ایران و محمد رضا پهلوی شاه تازهبهقدرت رسیده دریغ نکرد و در عمل زمینهرا برای براندازی جمهوری کُردستان فراهمتر کرد.
دولت انگلیس هم کهتلاشهایش برای کنترل و به خدمت گرفتن جنبش دموکراتیک کُردستان بینتیجهماندهبود، عداوت سرسختانهتری نسبت بهحقوق ملی مردم کُردستان نشان داد. دولت بریتانیا کهدر طول تاریخ حضور استعمارگرانهاش در خاورمیانه همیشهمردم کُردستان و منافع ملی کُردها را در راهمنافع مقطعی خود فدا کردهبود، اینبار هم در برابر سیاست امحا و نابودی جنبش آزادیخواهی ملت کُرد سکوت اختیار کرد. سیاستی که منجر به تقویت هر چهبیشتر رژیم شاهو در نتیجهشکست جمهوری کُردستان شد. از این مجموع حوادث میتوان نتیجهگرفت کهدر واقع طراح توطئهنابودی جمهوری کُردستان و ابزار محرک و یاریگر ارتش شاهنشاهی ایران برای حمله بهکُردستان دولتهای بیگانه و عامل اجرای توطئهخود شاهبود.
از سوی دیگر، شرایط ناگوار منطقهای و داخلی کهبرای هر دو جمهوری نو پا بوجود آمدهبود سقوط و فروپاشی آنها را تسریع بخشید. ابتدا سران جمهوری آذربایجان بهعلت ضعف پایگاه مردمی و وابستگی خارجی با از دست دادن حمایتهای خارجی و داخلی خیلی زود و بدون مقاومت اقدام بهفروپاشی حکومت نموده و برای نجات جان خود بهآغوش اتحاد شوروی پناهبردند. عدم مقاومت آذربایجان زمینهآمدن ارتش شاهنشاهی بهآذربایجان و سرکوب مردم را فراهم کرد. با آمدن ارتش بهآذربایجان و محاصرههمه جانبهسیاسی و اقتصادی جمهوری کُردستان، حکومت نوپای کُرد عملا در محاصرههمهجانبهقرار گرفت و بدون پشتیبانی جهانی و منطقهای در منگنهفشار مضاعف قرار گرفت.
در بعد داخلی هم برخی از پشتیبانان سنتی جمهوری کُردستان، با نزدیک شدن نیروهای دولتی ایران از رهبران جمهوری فاصلهگرفتند. همکاری نکردن سران عشایری کهمنافع شخصی خود را در اولویت آزادی ملت کُرد قرار دادهبودند. سبب فروپاشی سریعتر و سرانجام سقوط حکومت نو پای کُردستان شد. قاضی محمد برای جلوگیری از قتلعام و کشتار مردم کُردستان بهدست نیروهای ارتش تشنهانتقام، با توجهبهسوگندی کهیاد کردهبود تا ملت خود را تنها نگذارد، بدون مقاومت اجازهداد کهنیروهای دولتی مرکز جمهوری کُردستان را اشغال کنند.
شاه با توجهبهکینهای که نسبت بهمردم کُردستان و سران جمهوری خودمختار کُردستان داشت، بعد از محاکمهای تشریفاتی و دور از حکمیت و عدالت، قاضی محمد و همراهانش را یک سال بعد از اعلام جمهوری کُردستان در همان میدان چهار چراغ بهدار آویخت. دولتمردان ایران خواستند با این اقدام، میدان بهدنیا آمدن جمهوری مهاباد را به مکان ترس و نا امیدی فرزندان ملت کُرد تبدیل نمایند. ولی امروز ادامهمبارزه ملت کُرد نشان دادهاست کههر چند دشمن بهخیال خود این درخت استوار را بر کند، ولی هرگز نتوانست از رویش جوانههای این درخت تنومند جلوگیری کند. تجربهحکومت کُردستان هر چندکوتاه بود ولی آزمونی طلایی و میراثی گرانبها در تاریخ کُردستان بود کههمیشهمیدرخشد و بهامید و محرکی برای ملت کُرد جهت از سر گرفتن مبارزهآزادیخواهانهدر همهبخشهای کُردستان تبدیل شدهاست. با گامهای جسورانهای کهامروزهملت و احزاب کُرد در مبارزه و همکاری با همدیگر برای روبرو شدن با وحشیترین دشمن بشریت در تاریخ جهان بر میدارند، برای همهدشمنان ملت کُرد ثابت شدهاست کهما جوانههایی هستیم کهاز همان درخت استوار روییدهایم و دیگر هیچ قدرتی نمیتواند در هم کوبیدن ملت کُرد را تکرار کند.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
در طول تاریخ مبارزات بیوقفهملت کُرد برای بدست آوردن حقوق ملی صفحات زرینی از قهرمانیها، فداکاریها، جانبازیها و روزهای بهیادماندنی میدرخشند کهبیانگر عزم راسخ مردم کُرد برای مبارزهتا رسیدن بهآزادی و حقوق ملی میباشد. یکی از رویدادهای بهیاد ماندنی و همیشهزندهتاریخ کُردستان تاسیس جمهوری کُردستان در شهر مهاباد توسط نخبگان ملت کُرد بهسرپرستی قاضی محمد بود. در مورد چگونگی تاسیس و ظهور این جمهوری نقل قول، اسناد و گفتههای گاهضد و نقیض بسیاری وجود دارد، اما با کمی نیکاندیشی و مقایسهظروف فکری آن زمان روشن میشود کهاعلام جمهوری با درایت و آگاهی نخبگان و پیشروان ملت کُردانجام گرفت. این واقعیت با نگاهی بهشخصیت و موقعیت کاملا جدا و غیرقابل مقایسهرئیس جمهور کُردستان جناب قاضی محمد و شاهایران محمدرضا پهلوی عیانتر میشود.
با تبعید رضاخان، فرزندش محمدرضا پهلوی با تلاش کسانی مانند فروغی، بهجای پدر معزول بر تخت سلطنت نشست. محمدرضا به عنوان شاه مملکت در رأس قدرت و حاکمیت، جوانی بود کم تجربه، سست ارادهو ضعیف کهبرای ادامهسلطنت وابستهبهپشتیبانی خارجی و همکاری مشاورانی بود که هرکدام اهداف و مقاصد خاص خود را دنبال میکردند. هنگامی کهشاه جوان بر تخت سلطنت و پادشاهی نشست، مملکت تحت تأثیر سیاست و دخالت مستقیم قدرتهای بزرگ شرکتکننده در جنگ جهانی دوم مملو از تلاطم، آشفتگی و بحرانهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود. همچنین بسیاری از نخبگان سیاسی آن زمان در همکاری و مشاورت با وی به عنوان شاه جدید شک و تردید داشتند. همین امر باعث شد کهاز ابتدای روی کار آمدن او تا سال ١٣٥٢ شمسی حدود ده نخست وزیر عزل و نصب شدند. در واقع این شرایط رشد و پرورش محمدرضا پهلوی بود کهاز وی فردی مردد ساخته بود که کمتر بهکسی اعتماد میکند و در اساس احساس امنیت روانی و فکری نداشته باشد.
در مقابل، جمهوری کُردستان به رهبری شخصی اعلام شد که در شهرت و پاکی زبانزد خاص و عام و یکی از روشنفکران و برجستگان شهر مهاباد بود. قاضی محمد به واسطه شغل قضاوت کهاز پدرش بهارث بردهبود در میان مردم شان و اعتبار کافی و لازم را کسب کرده بود. همچنین آشنایی وی با چندین زبان خارجی باعث شده بود کهاو به خوبی معادلات سیاسی منطقه و جهان را درک کند. ویژگیهای شخصیتی \"قاضی محمد\" باعث شد که اعضای کومله ژ.ک (جمعیت احیای کُردستان) رهبری جریان سیاسی شکل گرفته در آن زمان را با افتخار، اطمینان و راحتی به او واگذار کنند. اعتماد متقابل، احترام و وجه اجتماعی و سیاسی قاضی محمد، او را در موقعیتی قرار داد کهبا جرات و در یک حرکت تاریخی جمهوری کُردستان را اعلام کند.
پیشوا \"قاضی محمد\" و یارانش در شرایط و وضعیت نابسامان پایان جنگ جهانی دوم، با توجهبه پشتیبانی مردمی و بدون درنظر گرفتن این موضوع كه شاید روزی با خیانت دوستان متقلب و ریاکار مواجه شوند، در روز ٢ بهمن ١٣٢٤ ه.ش در میدان چهارچراغ مهاباد دولت خودمختار كُردستان را اعلام کردند. اعلان جمهوری تحقق خواست دیرین ملت کُرد بود کهصدها سال حسرت آزادی را به دل داشت و برای آن فداکاری و جانبازی کردهبود. جمهوری کُردستان علیرغم اینكه هنوز چند ماهی از تاسیس آن سپری نشده بود، توانست اکثریت اقشار جامعهاز جملهزنان و جوانان را در امور اجتماعی سهیم نماید. همچنین از هر چهار بخش كُردستان نمایندگانی را در کابینهحکومت وظیفهدار کردهو با این عمل حمایت گسترده بخشهای دیگر کُردستان را نیز کسب کردهبود. جمهوری کُردستان با افتتاح مدارس كُردی و مراکز آموزشی فرهنگی و با انتشار روزنامه و مجلات متعدد اقدام به آگاهسازی مردم نمود و با گسترش فرهنگ خودسازی، خودباوری و تشکیل سپاه ملی در راه مبارزهجهت رسیدن بهآزادی کامل همهکُردستان گامهای موثری برداشت.
تنها یازدهماه از ظهور این تجربهتاریخی و سمبل ارادهملی در کُردستان گذشتهبود کهاستعمارگران از یکدلی و ارادهملت کُرد بههراس افتادند. از اینرو شرایط سقوط این حکومت نو پا را فراهم کردند. دشمنان حقوق ملی مردم کُردستان عوامل سقوط جمهوری را در سه سطح بینالمللی، منطقهای و داخلی فراهم کردند. ابتدا حکومت شوروی سابق، علیرغم پیمان دوستیای که با سران جمهوریهای آذربایجان و کُردستان داشت، در خصوص گرفتن امتیاز نفت شمال ایران خیلی زود و بهراحتی با دولت ایران بهتوافق رسید و به عهد دوستی خود با جمهوری کُردستان خیانت کرد. با خیانت شوروی، راه برای حملهبه،و سرانجام شکست جمهوری کردستان و همچنین جمهوری نوپای آذربایجان هموار شد. آمریکا نیز به علت برنامهریزی جدید استراتژیکدر منطقهاز هیچ گونه همکاری و اقدامی جهت حمایت از حکومت دست نشاندهخود در ایران و محمد رضا پهلوی شاه تازهبهقدرت رسیده دریغ نکرد و در عمل زمینهرا برای براندازی جمهوری کُردستان فراهمتر کرد.
دولت انگلیس هم کهتلاشهایش برای کنترل و به خدمت گرفتن جنبش دموکراتیک کُردستان بینتیجهماندهبود، عداوت سرسختانهتری نسبت بهحقوق ملی مردم کُردستان نشان داد. دولت بریتانیا کهدر طول تاریخ حضور استعمارگرانهاش در خاورمیانه همیشهمردم کُردستان و منافع ملی کُردها را در راهمنافع مقطعی خود فدا کردهبود، اینبار هم در برابر سیاست امحا و نابودی جنبش آزادیخواهی ملت کُرد سکوت اختیار کرد. سیاستی که منجر به تقویت هر چهبیشتر رژیم شاهو در نتیجهشکست جمهوری کُردستان شد. از این مجموع حوادث میتوان نتیجهگرفت کهدر واقع طراح توطئهنابودی جمهوری کُردستان و ابزار محرک و یاریگر ارتش شاهنشاهی ایران برای حمله بهکُردستان دولتهای بیگانه و عامل اجرای توطئهخود شاهبود.
از سوی دیگر، شرایط ناگوار منطقهای و داخلی کهبرای هر دو جمهوری نو پا بوجود آمدهبود سقوط و فروپاشی آنها را تسریع بخشید. ابتدا سران جمهوری آذربایجان بهعلت ضعف پایگاه مردمی و وابستگی خارجی با از دست دادن حمایتهای خارجی و داخلی خیلی زود و بدون مقاومت اقدام بهفروپاشی حکومت نموده و برای نجات جان خود بهآغوش اتحاد شوروی پناهبردند. عدم مقاومت آذربایجان زمینهآمدن ارتش شاهنشاهی بهآذربایجان و سرکوب مردم را فراهم کرد. با آمدن ارتش بهآذربایجان و محاصرههمه جانبهسیاسی و اقتصادی جمهوری کُردستان، حکومت نوپای کُرد عملا در محاصرههمهجانبهقرار گرفت و بدون پشتیبانی جهانی و منطقهای در منگنهفشار مضاعف قرار گرفت.
در بعد داخلی هم برخی از پشتیبانان سنتی جمهوری کُردستان، با نزدیک شدن نیروهای دولتی ایران از رهبران جمهوری فاصلهگرفتند. همکاری نکردن سران عشایری کهمنافع شخصی خود را در اولویت آزادی ملت کُرد قرار دادهبودند. سبب فروپاشی سریعتر و سرانجام سقوط حکومت نو پای کُردستان شد. قاضی محمد برای جلوگیری از قتلعام و کشتار مردم کُردستان بهدست نیروهای ارتش تشنهانتقام، با توجهبهسوگندی کهیاد کردهبود تا ملت خود را تنها نگذارد، بدون مقاومت اجازهداد کهنیروهای دولتی مرکز جمهوری کُردستان را اشغال کنند.
شاه با توجهبهکینهای که نسبت بهمردم کُردستان و سران جمهوری خودمختار کُردستان داشت، بعد از محاکمهای تشریفاتی و دور از حکمیت و عدالت، قاضی محمد و همراهانش را یک سال بعد از اعلام جمهوری کُردستان در همان میدان چهار چراغ بهدار آویخت. دولتمردان ایران خواستند با این اقدام، میدان بهدنیا آمدن جمهوری مهاباد را به مکان ترس و نا امیدی فرزندان ملت کُرد تبدیل نمایند. ولی امروز ادامهمبارزه ملت کُرد نشان دادهاست کههر چند دشمن بهخیال خود این درخت استوار را بر کند، ولی هرگز نتوانست از رویش جوانههای این درخت تنومند جلوگیری کند. تجربهحکومت کُردستان هر چندکوتاه بود ولی آزمونی طلایی و میراثی گرانبها در تاریخ کُردستان بود کههمیشهمیدرخشد و بهامید و محرکی برای ملت کُرد جهت از سر گرفتن مبارزهآزادیخواهانهدر همهبخشهای کُردستان تبدیل شدهاست. با گامهای جسورانهای کهامروزهملت و احزاب کُرد در مبارزه و همکاری با همدیگر برای روبرو شدن با وحشیترین دشمن بشریت در تاریخ جهان بر میدارند، برای همهدشمنان ملت کُرد ثابت شدهاست کهما جوانههایی هستیم کهاز همان درخت استوار روییدهایم و دیگر هیچ قدرتی نمیتواند در هم کوبیدن ملت کُرد را تکرار کند.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.