توقف کشتار به وقتی دیگر
22:03 - 20 مرداد 1393
Unknown Author
صالح نیکبخت
در شمال عراق فقط قصه مرگ روایت میشود، قصهای که با حمله آمریکا و متحدانش به عراق و سقوط رژیم بعثی حاکم آغاز شد.
رژیمی که در طول ٣٤ سال عمر خود ظلم و وحشت را برای مردم به ارمغان آورد و سقوطش هم جز این میراثی برای مردم نداشت. ١٢ سال گذشته انتخابات متعددی در عراق برگزار شده است.
سیاستمداران مختلفی برسرکار آمدند و بر قدرت نشستند ولی به گفته مشهورترین مرجع تقلید شیعیان عراق \"آنان به دنبال علایق و منافع خود هستند\".
عراق درگیر جنگ و کشمکشهای سیاسی و طایفهای داخلی علیرغم اینکه دارای قانون اساسی مترقی میباشد و نظام فدرالی و اصل تفکیک قوا را برای توزیع قدرت در میان همه مردم پذیرفته است، غالب سیاستمداران و مقامات سیاسی و اجرایی کشور و از جمله نمایندگان فراکسیونهای مجلس نه به فدرالیسم اعتقاد دارند و نه قانون اساسی کشور خود را قبول میکنند. بیشتر سیاستمداران اقلیت اعراب سنی که بیش از ٨٥ سال بلامنازع برعراق حکومت کرده و اکثریت شیعه و کردان را از هرگونه حقی از جمله فرصت احراز مقامات عالی و میانی کشور محروم کرده بودند، هنوز نوستالژی قدرت مطلقه برباد رفته دیروز را دارند. از طرف دیگر در طول ١٢ سال گذشته بعضی از رهبران ائتلاف احزاب این اکثریت که در انتخابات پیروز میشوند قاعده بازی سیاسی را نپذیرفته و اصل حکومت اکثریت با رعایت حقوق اقلیت را نادیده میگیرند.
این سیاستمداران با اقدامات خودگویی سودای بازتولید اقتدار سران گذشته را دارند و متهم به ایجاد زمینههای شرایط فعلی در عراق میباشند. رهبران دینی عراق هم بارها هشدار دادهاند که از چسبندگی به قدرت دوری کنند و جای خود را به کسانی واگذار کنند که بتوانند تمام عراقیها را در برابر بحران کنونی متحد نمایند. فقدان وحدت ملی و نارضایتیهای فزاینده از این نوع برخوردهای دولت مرکزی عراق در مناطق غربی کشور، به بستر مناسبی برای سیاستمداران سنی اقتدارگرا و فزون طلب تبدیل شده است. افزایش اختلافات بین حکومت مرکزی و دولت اقلیم کردستان و قطع ٧ ماهه سهم بودجه اقلیم از درآمد ملی سبب به وجود آمدن بحرانی خطرناک در این کشور شده که بازهم به گفته آن مرجع تقلید بزرگترین بحران عراق نامتحد پس از فروپاشی رژیم بعثی عراق در ١٢ سال پیش میباشد. این بحران بزرگ که تجزیه عراق را هدف گرفته و با کشتار و خونریزی و نسلکشی اقلیتهای دینی و قومی و مبارزهجویی با اکثریت شیعیان عراق همراه است، با قدرت گرفتن گروه موسوم به \"داعش\" که امروز خلافت اسلامی عراق و شام و دولت خودخواندهای با این نام، جای آن را گرفته آغاز شده و یک سوم خاک کشور را اشغال کردهاند. داعش چون قارچ در سوریه رویید و در عراق برگرفت .
هرچند منشاء این \"پدیده جدید\" و موسسین آن هنوز نهان است ولی با اندک تامل در زمان و مکان پیدایش و علنی شدن آن، دو احتمال در مورد به وجود آمدن آن مطرح است.
اول: با توجه به گستردگی نفوذ تشکیلات القاعده در میان مسلمانان از حدود دو دهه پیش و بقای آن علیرغم ضربات مکرر سیاسی و نظامی و کشته شدن رهبر آن، مخالفان القاعده میخواهند با به وجود آوردن گروهی شناخته شده برای خود مثل \"داعش\" و البته با شعارها و اعمال تند و رادیکال، اذهان را متوجه این گروه کرده و پیروان و اعضای کنونی القاعده را که با شروع \"بهار عربی\" در سالهای اخیر در انفعال قرارگرفته، جلب این تشکیلات کنند و سازمان جدید را جایگزین القاعده نمایند تا در زمان مقتضی آن را سرکوب و به بقای آن خاتمه دهند.
دوم: احتمال دیگر اینست که چنین تشکیلاتی را خود القاعده به راه انداخته تا اذهان متوجه آن شده و القاعده بتواند در فرصت مناسب خود را بازسازی نماید.
در هر صورت این تشکیلات اکنون به صورت برنامهریز شده و با اتخاذ تاکتیکهای جنگی حساب شده در انتخاب مراکزی که مورد حمله قرار میگیرد امنیت و تمامیت عراق را به خطر انداخته است. یکی از تاکتیکهای این گروه انتخاب مراکز مهم اقتصادی و سوق الجیشی میباشد. داعش در طول یک سال گذشته به هر منطقهای در سوریه و عراق حمله کرده به دنبال تصرف میادین و چاههای نفتی فعال و غیرفعال و با اهمیت سوق الجیشی آن بوده است. از همه مهمتر اینکه این نقاط را از لحاظ جغرافیای اقتصادی و انسانی شناسایی کرده است. لذا بعید است که آنان گروهی متعصب و صرفاً آرمانگرا و فقط درصدد احیای \"خلافت اسلامی\" با روایت خویش باشند. افزون بر این داعش با اطلاع از حوزههای نفتی غرب عراق در استان \"الانبار\" هم مناطقی را تصرف کرده که دارای منابع غنی نفتی استخراج نشده است و به شدت و حساسیت خاص از آن حراست میکند.
حمله دو ماه پیش داعش از سوریه به موصل هم به دنبال این اهداف و تصرف این شهر استراتژیک و مراکز نفتی و لولههای نفت بود. داعش میخواست بلافاصله پس از تصرف موصل و تکریت مسیر خود را اندکی به سمت جنوب تکریت تغییر داده و استان نفت خیز کرکوک را متصرف شود. با پیشدستی کردها و تصرف کرکوک و در اختیار گرفتن چاههای نفت و مراکز تولید و حفاظت از آن، از اشغال این حوزه نفتی ناکام ماند، به همین جهت استراتژی خود را تغییر داده و به جای حرکت به سمت مرکز عراق و تصرف سامرا و سپس بغداد، دوباره متوجه شمال شرق عراق و حوزههای نفتی کردستان شد. از طرف دیگر یکی از موارد بارز تفاوت داعش با القاعده اینست که معمولا بیشتر نیروهای القاعده در هرکشور و بلکه در شهرها را مردم بومی همان کشور یا منطقه تشکیل میدهند، درحالیکه درصد نیروهای غیربومی در صفوف داعش بسیار زیاد است و به نظر آنان کشتار مردم بیگناه به دست بیگانگان در آن سرزمین آسانتر است!؟ چنانکه در حال حاضر حدود دو سوم نیروهای این سازمان نوظهور، غیربومی (غیرعرب) و عمدتاً از ترکیه و ماوراء قفقاز و یا فرزندان مسلمانان مهاجر مقیم اروپا و آمریکا میباشند. زیرا شعار تاکتیکی اینها \"النصر بالرعب\" است و برای اجرایی کردن این شعار به ترتیب کشتار: ایزدیان و شیعیان و علویان و مسیحیان و کردان را در دستور کار خود قرار دادهاند. با تصرف هر منطقه، ابتدا از ساکنان بازمانده (اگرساکنی باقیمانده باشد) میخواهند مسلمان شوند و با ابوبکر البغدادی که خود را خلیفه پنجم (بعداز خلفای راشدین) میخواند! بیعت کنند و به زعم آنها \"اختیارالدین\" باشند و در صورت مقاومت، این افراد کشته میشوند و فیلم آن را در فضای مجازی منتشر میکنند. آن گروه از زنان و مردان هم که دست و پای فرار ندارند و ننگ ذلت تسلیم را هم نمیپذیرند به عنوان کنیز و غلام خلیفه جدید و عوامل او به بردگی کشیده شده و از آنان متمتع میشوند. رفتار از این دست حاملان خلافت اسلامی عراق و شام به همین جا ختم نشده و بلکه به هنگام حمله از هرگونه کشتار و خونریزی و اخراج مردم از مناطق اشغال شده اجتناب نکرده و برای تثبیت خویش درمناطق تصرف شده اگر لازم هم باشد آنان را تشویق به فرار میکنند.
چنانکه هم اکنون با تصرف شهرهای سنجار، زمّار ، ربیعه(که هر سه حوزه نفتی هم میباشند) و مخمور که هر چهار شهر عمدتاً محل سکونت \"ایزدیان\" عراق است و شهر \"قره قوش\" که عمدتاً محل سکونت آشوریان و کلدانیان مسیحی عراق میباشد، صدها هزار نفر دیگر غیر از مردم موصل و تکریت و دیگر شهرها از وحشت اقدامات متعصبانه و جنایتکارانه این گروه، خانه و کاشانه خود را ترک کرده و به شهرهای اقلیم کردستان پناهنده شده و به علت عدم کمک دولت مرکزی عراق و سازمانهای کمکرسان جهانی در بدترین شرایط زندگی میباشند.
دهها هزار نفر دیگر از این مردم در کوههای اطراف موصل و اربیل آواره و سرگردان شده و بدون آب و غذا و سرپناه مانده و هر روز گروهی از آنان از تشنگی و گرسنگی میمیرند. تاکنون بیش از ٧٠ کودک پناه گرفته در کوهها مرده و جان صدها کودک دیگر نیز تهدید میشود. این جنایات درست در زمانی اتفاق میافتد که چند صد کیلومتر آن طرفتر در سوریه و غزه نیز هم اندیشان خلافت اسلامی و صهیونیستها نیز به کشتار کودکان و زنان و مردان بیگناه بیوقفه ادامه میدهند و تا حال دنیا به فریاد کمک آنان پاسخی درخور نداده است. چنین به نظر میرسد در کشتارهای عراق و شام خون افراد بیگناه، رنگی دیگر دارد و برای آنکه فریاد مردم بیگناه شمال عراق ( شیعه- ایزدی – مسیحی و کرد) به جایی برسد اول باید رنگ خونش را اعلام کند. سیاستمداران عراق هم که بر سر پست و مقام درستیزند حتی فریاد آن بانوی نماینده پارلمان عراق را که در صحن مجلس با زاری و ضجه درخواست می کرد \"نگذارید بیش از این کودکان و زنان و مردان آواره شیعه، مسیحی و ایزدی در کوهها و بیابانها تلف شوند\" شنیده نمیشود و توقف کشتار به زمانی دیگر موکول میشود.
در شمال عراق فقط قصه مرگ روایت میشود، قصهای که با حمله آمریکا و متحدانش به عراق و سقوط رژیم بعثی حاکم آغاز شد.
رژیمی که در طول ٣٤ سال عمر خود ظلم و وحشت را برای مردم به ارمغان آورد و سقوطش هم جز این میراثی برای مردم نداشت. ١٢ سال گذشته انتخابات متعددی در عراق برگزار شده است.
سیاستمداران مختلفی برسرکار آمدند و بر قدرت نشستند ولی به گفته مشهورترین مرجع تقلید شیعیان عراق \"آنان به دنبال علایق و منافع خود هستند\".
عراق درگیر جنگ و کشمکشهای سیاسی و طایفهای داخلی علیرغم اینکه دارای قانون اساسی مترقی میباشد و نظام فدرالی و اصل تفکیک قوا را برای توزیع قدرت در میان همه مردم پذیرفته است، غالب سیاستمداران و مقامات سیاسی و اجرایی کشور و از جمله نمایندگان فراکسیونهای مجلس نه به فدرالیسم اعتقاد دارند و نه قانون اساسی کشور خود را قبول میکنند. بیشتر سیاستمداران اقلیت اعراب سنی که بیش از ٨٥ سال بلامنازع برعراق حکومت کرده و اکثریت شیعه و کردان را از هرگونه حقی از جمله فرصت احراز مقامات عالی و میانی کشور محروم کرده بودند، هنوز نوستالژی قدرت مطلقه برباد رفته دیروز را دارند. از طرف دیگر در طول ١٢ سال گذشته بعضی از رهبران ائتلاف احزاب این اکثریت که در انتخابات پیروز میشوند قاعده بازی سیاسی را نپذیرفته و اصل حکومت اکثریت با رعایت حقوق اقلیت را نادیده میگیرند.
این سیاستمداران با اقدامات خودگویی سودای بازتولید اقتدار سران گذشته را دارند و متهم به ایجاد زمینههای شرایط فعلی در عراق میباشند. رهبران دینی عراق هم بارها هشدار دادهاند که از چسبندگی به قدرت دوری کنند و جای خود را به کسانی واگذار کنند که بتوانند تمام عراقیها را در برابر بحران کنونی متحد نمایند. فقدان وحدت ملی و نارضایتیهای فزاینده از این نوع برخوردهای دولت مرکزی عراق در مناطق غربی کشور، به بستر مناسبی برای سیاستمداران سنی اقتدارگرا و فزون طلب تبدیل شده است. افزایش اختلافات بین حکومت مرکزی و دولت اقلیم کردستان و قطع ٧ ماهه سهم بودجه اقلیم از درآمد ملی سبب به وجود آمدن بحرانی خطرناک در این کشور شده که بازهم به گفته آن مرجع تقلید بزرگترین بحران عراق نامتحد پس از فروپاشی رژیم بعثی عراق در ١٢ سال پیش میباشد. این بحران بزرگ که تجزیه عراق را هدف گرفته و با کشتار و خونریزی و نسلکشی اقلیتهای دینی و قومی و مبارزهجویی با اکثریت شیعیان عراق همراه است، با قدرت گرفتن گروه موسوم به \"داعش\" که امروز خلافت اسلامی عراق و شام و دولت خودخواندهای با این نام، جای آن را گرفته آغاز شده و یک سوم خاک کشور را اشغال کردهاند. داعش چون قارچ در سوریه رویید و در عراق برگرفت .
هرچند منشاء این \"پدیده جدید\" و موسسین آن هنوز نهان است ولی با اندک تامل در زمان و مکان پیدایش و علنی شدن آن، دو احتمال در مورد به وجود آمدن آن مطرح است.
اول: با توجه به گستردگی نفوذ تشکیلات القاعده در میان مسلمانان از حدود دو دهه پیش و بقای آن علیرغم ضربات مکرر سیاسی و نظامی و کشته شدن رهبر آن، مخالفان القاعده میخواهند با به وجود آوردن گروهی شناخته شده برای خود مثل \"داعش\" و البته با شعارها و اعمال تند و رادیکال، اذهان را متوجه این گروه کرده و پیروان و اعضای کنونی القاعده را که با شروع \"بهار عربی\" در سالهای اخیر در انفعال قرارگرفته، جلب این تشکیلات کنند و سازمان جدید را جایگزین القاعده نمایند تا در زمان مقتضی آن را سرکوب و به بقای آن خاتمه دهند.
دوم: احتمال دیگر اینست که چنین تشکیلاتی را خود القاعده به راه انداخته تا اذهان متوجه آن شده و القاعده بتواند در فرصت مناسب خود را بازسازی نماید.
در هر صورت این تشکیلات اکنون به صورت برنامهریز شده و با اتخاذ تاکتیکهای جنگی حساب شده در انتخاب مراکزی که مورد حمله قرار میگیرد امنیت و تمامیت عراق را به خطر انداخته است. یکی از تاکتیکهای این گروه انتخاب مراکز مهم اقتصادی و سوق الجیشی میباشد. داعش در طول یک سال گذشته به هر منطقهای در سوریه و عراق حمله کرده به دنبال تصرف میادین و چاههای نفتی فعال و غیرفعال و با اهمیت سوق الجیشی آن بوده است. از همه مهمتر اینکه این نقاط را از لحاظ جغرافیای اقتصادی و انسانی شناسایی کرده است. لذا بعید است که آنان گروهی متعصب و صرفاً آرمانگرا و فقط درصدد احیای \"خلافت اسلامی\" با روایت خویش باشند. افزون بر این داعش با اطلاع از حوزههای نفتی غرب عراق در استان \"الانبار\" هم مناطقی را تصرف کرده که دارای منابع غنی نفتی استخراج نشده است و به شدت و حساسیت خاص از آن حراست میکند.
حمله دو ماه پیش داعش از سوریه به موصل هم به دنبال این اهداف و تصرف این شهر استراتژیک و مراکز نفتی و لولههای نفت بود. داعش میخواست بلافاصله پس از تصرف موصل و تکریت مسیر خود را اندکی به سمت جنوب تکریت تغییر داده و استان نفت خیز کرکوک را متصرف شود. با پیشدستی کردها و تصرف کرکوک و در اختیار گرفتن چاههای نفت و مراکز تولید و حفاظت از آن، از اشغال این حوزه نفتی ناکام ماند، به همین جهت استراتژی خود را تغییر داده و به جای حرکت به سمت مرکز عراق و تصرف سامرا و سپس بغداد، دوباره متوجه شمال شرق عراق و حوزههای نفتی کردستان شد. از طرف دیگر یکی از موارد بارز تفاوت داعش با القاعده اینست که معمولا بیشتر نیروهای القاعده در هرکشور و بلکه در شهرها را مردم بومی همان کشور یا منطقه تشکیل میدهند، درحالیکه درصد نیروهای غیربومی در صفوف داعش بسیار زیاد است و به نظر آنان کشتار مردم بیگناه به دست بیگانگان در آن سرزمین آسانتر است!؟ چنانکه در حال حاضر حدود دو سوم نیروهای این سازمان نوظهور، غیربومی (غیرعرب) و عمدتاً از ترکیه و ماوراء قفقاز و یا فرزندان مسلمانان مهاجر مقیم اروپا و آمریکا میباشند. زیرا شعار تاکتیکی اینها \"النصر بالرعب\" است و برای اجرایی کردن این شعار به ترتیب کشتار: ایزدیان و شیعیان و علویان و مسیحیان و کردان را در دستور کار خود قرار دادهاند. با تصرف هر منطقه، ابتدا از ساکنان بازمانده (اگرساکنی باقیمانده باشد) میخواهند مسلمان شوند و با ابوبکر البغدادی که خود را خلیفه پنجم (بعداز خلفای راشدین) میخواند! بیعت کنند و به زعم آنها \"اختیارالدین\" باشند و در صورت مقاومت، این افراد کشته میشوند و فیلم آن را در فضای مجازی منتشر میکنند. آن گروه از زنان و مردان هم که دست و پای فرار ندارند و ننگ ذلت تسلیم را هم نمیپذیرند به عنوان کنیز و غلام خلیفه جدید و عوامل او به بردگی کشیده شده و از آنان متمتع میشوند. رفتار از این دست حاملان خلافت اسلامی عراق و شام به همین جا ختم نشده و بلکه به هنگام حمله از هرگونه کشتار و خونریزی و اخراج مردم از مناطق اشغال شده اجتناب نکرده و برای تثبیت خویش درمناطق تصرف شده اگر لازم هم باشد آنان را تشویق به فرار میکنند.
چنانکه هم اکنون با تصرف شهرهای سنجار، زمّار ، ربیعه(که هر سه حوزه نفتی هم میباشند) و مخمور که هر چهار شهر عمدتاً محل سکونت \"ایزدیان\" عراق است و شهر \"قره قوش\" که عمدتاً محل سکونت آشوریان و کلدانیان مسیحی عراق میباشد، صدها هزار نفر دیگر غیر از مردم موصل و تکریت و دیگر شهرها از وحشت اقدامات متعصبانه و جنایتکارانه این گروه، خانه و کاشانه خود را ترک کرده و به شهرهای اقلیم کردستان پناهنده شده و به علت عدم کمک دولت مرکزی عراق و سازمانهای کمکرسان جهانی در بدترین شرایط زندگی میباشند.
دهها هزار نفر دیگر از این مردم در کوههای اطراف موصل و اربیل آواره و سرگردان شده و بدون آب و غذا و سرپناه مانده و هر روز گروهی از آنان از تشنگی و گرسنگی میمیرند. تاکنون بیش از ٧٠ کودک پناه گرفته در کوهها مرده و جان صدها کودک دیگر نیز تهدید میشود. این جنایات درست در زمانی اتفاق میافتد که چند صد کیلومتر آن طرفتر در سوریه و غزه نیز هم اندیشان خلافت اسلامی و صهیونیستها نیز به کشتار کودکان و زنان و مردان بیگناه بیوقفه ادامه میدهند و تا حال دنیا به فریاد کمک آنان پاسخی درخور نداده است. چنین به نظر میرسد در کشتارهای عراق و شام خون افراد بیگناه، رنگی دیگر دارد و برای آنکه فریاد مردم بیگناه شمال عراق ( شیعه- ایزدی – مسیحی و کرد) به جایی برسد اول باید رنگ خونش را اعلام کند. سیاستمداران عراق هم که بر سر پست و مقام درستیزند حتی فریاد آن بانوی نماینده پارلمان عراق را که در صحن مجلس با زاری و ضجه درخواست می کرد \"نگذارید بیش از این کودکان و زنان و مردان آواره شیعه، مسیحی و ایزدی در کوهها و بیابانها تلف شوند\" شنیده نمیشود و توقف کشتار به زمانی دیگر موکول میشود.