توافق نامەحزب دمکرات و کوملە، بازاندیشی درعملکرد یا تاکتیک
21:16 - 6 شهریور 1391
Unknown Author
سهراب کریمی
طرح مسالە
بە دنبال امضای توافقنامە بین دو جریان سیاسی عمدە کردستان یعنی حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان کوملە زحمت کشان کردستان ایران (بە دنبال انشعاب این دو جریان) باعث بازتاب گستردەای در کردستان، ایران و حتی منطقە شد. از این رو بسیاری، از این توافقنامە مسرور شدند و عدەای هم با شک و گمان بە این توافقنامە نگریستەاند. اما آنچە حائز اهمیت است این است کە با توجە بە شرایط شرق کردستان و رکود سیاسی ایران و خصوصا خفقان مضاعف در کردستان از سویی، وتاثر منفی انشقاق در صفوف احزاب کرد در سالهای اخیر، این تنهاترین خبر و حادثە مثبت می باشد، و تأثیرگذاری عملی آن بستگی بە گامهای بعدی دارد کە باید در آیندە برداشتە شود. علاوە بر این وضعیت استثنایی انزوای جمهوری اسلامی از سویی و پریشانی اپوزیسیون ایرانی، این حادثە میتواند استارتی برای همبستگی اپوزیسیون کرد و در نهایت الگویی برای اتحاد اپوزسیون ایرانی برای تدوین برنامە دموکراتیک برای فردای ایران باشد . لذا آیا این توافقنامە میتواند همچنان که گفتە شد استارتی برای همبستگی باشد یا تنها کاری برای انعکاس خبری و فشار بر جریانهای منشعب شدە باشد یا فقط ملزم بودن آنان به همبستگی عزم آنها را برای گامهای بعدی جهت ترمیم پراکندگی سیاسی موجود جزم کردە است، کە در فضای موجود لزوم چنین تصمیمی مبرم است.
مبحث نظری
نهاد، از جملە سیستمهای اجتماحی برای بسیج افراد و ارگانیزە کردن آنها جهت نیل بە اهداف ودنبال کردن منافع است و از دستاوردهای دنیای مدرن میباشد کە میتواند در عرصەهای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... وارد معادلات اجتماعی شود. اهمیت نهاد از آنجاست کە بە دلیل پیچیدگی زندگی مدرن و در عینحال گستردگی عرصەهای کنش فرد بە تنهایی قادر بە کارزار نیست و بەعلاوە زندگی مدرن شهری بر پایە تعاملات در اشتراک منافع شکل میگیرد نە خویشاوندی و خونی. بدین ترتیب است کە از شاخصەهای انسان مدرن وارد شدن در نهادها است کە با خلق معانی جدید مشترک وبە طبع آن منافع مشترک تصمیم بە مشارکت در کار گروهی و ارگانیزە کردن روابط خود می گیرند.
نهادهای سیاسی یکی از مهمترین ارگانهای موجود در جامعە سیاسی انسان امروزی است، کەعلاوه بر هدف دستیابی بە قدرت سعی در پیوند این اهداف با منافع دیگر افراد جامعە یا بە صورت واقعیتر بخشی از اقشار جامعە می باشند، کنش افراد بر اساس ظرفیت زمانی و مکانی متفاوت است، از سوی دیگر هر یک ازآنها، گروها ویا طبقات خاصی از جامعە را نمایندگی میکند، بدین ترتیب در عین مشابهتها دارای تفاوتهای بسیار هستند. احزاب امروزی با وجود شباهتهایی در شیوه دستیابی بە قدرت وشباهت ظاهری، داری مکانیزمهای خاصی برای حفظ ساختار خود هستند. کە در احزاب دمکراتیک اصلیترین مکانیزم برای حفظ ساختار حقوقی و نیز جابەجای نخبگان ادارە دمکراتیک آن است. این اصل از آنجا مهم است کە در دنیای دینامیک احزاب باید خود را در این دنیای دینامیک وقف دهند و با بهروزکردن خود بە اهداف مدنظر کە همانا دستیابی بە قدرت و نیز همخوانی با منافع جمعی اقشار جامعە میباشد، کە بە دو صورت انجام میگیرد، اولا خلق معانی جدید و پیداکردن حوایج افراد جامعەای کە خود را نمایندە آنها میدانند، و دوم جذب نیروهای جدید برای محکمکردن پایگاە خود در جامعە و ترمیم نیروی انسانی میباشد، احزاب با این دو شیوە هم فرصت بقا خود را رقم میزنند، هم احتمال اضمحلال خود را. بدینصورت کە خلق معانی جدید هر چند کە آنها را بەروز میکند، اما احتمال انشقاق را هم در پی دارد، از سویی دیگر عدم بەروزکردن باعث بە حاشیە رفتن آنها توسط جریانهای دیگر سیاسی و جامعە را بە ایتابەلاین محافظەکاری منفی براند. احتمال فروپاشی و یا بە حاشیەرانی آن بسیار بیشتر است، لذا عدم خلق معانی جدید و همچنین در راستای آن طرح و برنامە جدید، آنها را بە پرتگاە فروپاشی و یا انشقاق می کشاند. علاو بر این عدم پویایی احزاب باعث سردرگمی اعضای آن میشود بە صورتی کە نبود برنامە برای کنش پراتیک، اعضا را بە جان هم انداختە و بە دلیل نبود هدف و رقیب کە اصلی ترین دلیل زندگی ارگانیزە آنهاست، خود بە خود جناحها بە باندها، و برنامە و اهداف بە منافع صرفا شخصی تبدیل میشود کە بە مافیازدگی قدرت کاذب،در نهایت فروپاشی را بە همراە دارد.
حزب دمکرات کردستان ایران از ریشەدارترین و قدیمیترین نهاد سیاسی در کرستان و ایران است کە از بدو تاسیس آن تا بە حال با برنامە و هدف مشخص به دنبال رفع ستم ملی علیە ملت کرد در کردستان و دمکراسی برای ایران است وبا تاریخ طولانی خود بە طبع آن فرازو نشیبهای را پشت سر نهادە است و بە نسبت دیگر احزاب در کردستان(چهار بخش) ساختار دمکراتیک خود را حفظ کردە است و در سابقە خود از بزرگترین حزب کرد تا انشعاب و کمپنشینی را تجربە کردە است و در حال حاضر هم عمدەترین حزب در شرق کردستان میباشد کە دارای جناحهای چپ، ملیگرا و اسلامی نیز میباشد. و ناسیونالیزم این حزب بە دلیل پایبندی نسبی آن بە اصول دمکراتیک از غلطیدن در دام راسیزم در امان ماندە است. اما بە دنبال ترور رهبران کاریزماتیک این حزب و ترک مبارزە مصلحانە و اسیر در فضای کمپنشینی بە رکود سیاسی دچار شدە است کە اوج آن درآذر ١٣٨٥ بە انشقاق در این حزب انجامید. هر چند کە بە نظر میرسد کە بە دنبال دست کشیدن از مبارزە مصلحانە، رهبری این حزب بە دنبال یافتن راههایی برای پرکردن این خلا نرفتند و عدم خلق فضای تازە برای کنش اعضا در نهایت بە دو دستگی و در نهایت انشعاب انجامید.
کوملە بە عنوان دومین نهاد تاسیس شدە توسط جریانهای چپگرای کرد در اوایل انقلاب سال١٣٥٧ بە صورت آشکار وارد عرصە سیاسی کردستان و ایران شد و حال نیز از احزاب شناختە شدە درکردستان ایران میباشد با این وجود در سە دهە گذشتە تحولات عمیقی را پشت سر نهادە است کە از ائتلاف با دیگر جریانات چپگرای غیرکرد گرفتە تا انشعابات پیدرپی کە حاصل آن چندین جریان چپگرا و متمایل بە چپ میباشند کە کوملە زحمتکشانکردستان از دگردیسی جریانات چپ بە دنبال فروپاشی اتحاد شوروی بە سوی سوسیال دمکراسی تغییر جهت دادە، با این توجە کە بە نظر میرسد پایگاە مردمی آن از دیگر جریانات چپ در کردستان بیشتر باشد و حال بیشتر خواستار رفع ستم ملی و عدالت اجتماعی در ایران فدرال است، اما این سازمان هم در بعد از تاسیس حکومت اقلیم کردستان و انشعابات پیدرپی از مبارزە مصلحانە دست کشیدە و بە سرنوشت کمپنشینی نظیر حزب دمکرات دچار شد.
روابط این دو جریان از سال ١٣٥٧ تا بە حال بیشتر رقابتآمیز آرام بودە است. هر چند کە در سالهای اولیە انقڵاب در برابر دشمن مشترک بە همکاری انجامید و در یک سالی روابط آنها منازعە آمیز شد اما درکل روابط آنها بدون خصومت بودەاست. و حداقل حزب دمکرات از بدو واردشدن کوملە در معادلات کردستان این سازمان را بە رسمیت شناختە است. در عوض کوملە هم در این اواخر با احترام برادر بزرگتر با حزب دموکرات تعامل کردە است وبە همراە خود تنهاترین جریان اصلی در شرق کردستان میشناسد.
امضای توافقنامە این دو جریان درحالی بە امضا رسید کە سە حوضە منطقە، کردستان و ایران در شرایط استثنایی هستند. در منطقە تحولات عمیق در کشورهای عربی و سقوط استبدادهای کلاسیک یکی پس از دیگری زنگ خطر را برای دیگر سیستمهای غیردمکراتیک بە صدا در آوردە است. و با رسیدن این انقلابات بە سوریە و کردستان بار دیگر کردستان و خواست کردها را در افکار عمومی زندە کرد، از سوی دیگر پراکندگی جریانهای کرد در سوریە برای جامعە کرد در بخشی از کردستان بسیار کند پیش رفت و با آزادی قسمتهای مهمی از کردستان لزوم همبستگی کردها را بیش ازپیش ضروری کرد.
ازسوی دیگر تحولات سالهای اخیر در کردستان باعث جهش گفتمانی جامعە کردستان شدە است کە تمام قسمتهای کردستان را در نوردیدە است با شکلگیری شهرنشینی و بە ثمرنشستن جمعیت عظیم جوان با تحصیلات عالی، جامعە کردستان را در شرایطی قرار دادە است کە جریانات سیاسی را بە پاسخگویی مجبور میکنند این مهم در جنوب کردستان باعث رشد اپوزیسیون و انتقادهای تند از حکومت اقلیم کردستان و در شرق کردستان با انتقادهایی بە انزوا و انفعال رهبران و احزاب همراە بودە است و در شمال کردستان با وجود حداقل فرصت کنش بە استقرار جامعە مدنی انجامیدە است. کە در شرق کردستان خصوصا با تماسهای این قشر جوان با مقرهای احزاب کرد بعد از سرکوبهای شدید رژیم ایران در سال ١٣٨٨ و هجوم فعالان و تعامل نزدیکتر آنها با احزاب، اوج این انتقادها مشاهدە میشود و هر عقل سلیمی میداند کە احزاب کرد با وجود ریشەدار بودن و مانیفست دمکراتیک و معقول، بدون عملکرد مطلوب نمیتوانند جوابگوی اقشار ملت خود باشند.
در ایران نیز با روی کار آمدن تندروهای مذهبی و رویاروی مردم با حکومت در عرصە خیابان، بستەشدن بیش از پیش فضای سیاسی و رکود اقتصادی و انزوای بین المللی شدیدرژیم جمهوری اسلامی، باعث بحران در حاکمیت شدە است. این بحران حاکمیت شکنندگی ساختار سیاسی را چند برابر کردە است. هرچند کە با سرکوبهای گستردە در ایران و قبل از آن و شدیدتر در کردستان هرگونە امید برای تاسیس جامعە مدنی را بە یأس مبدل کرد، اما نقش احزاب کرد در تبعید را برجستەتر می کند هر چند با عملکرد ضعیف این احزاب روبرو هستیم اما این مسألە باعث فشار مضاعف بر احزاب کرد میشود، کە بە ترمیم عملکرد خود بیندیشند.
باتوجە بە دلایل فوق بازبینی در عملکرد احزاب کرد مدتهاست کە ضرورت آن احساس میشود و امـضای توافقنامە فوق چنانچە در راستای این ضرورت باشد میتواند گامی مهم قلمداد شود. بدین صورت کە حزب دمکرات کردستان ایران و کوملە زحمتکشان کردستان ایران بە دلیل مقبولیت بیشتری نسبت بە جریانهای منشعب شدە، اگر بە ضرورت همبستگی پی بردە باشند، باید در آیندە منتظر گامهای بعدی برای اتحاد دیگر جریانات کرد باشیم. ازجملە نزدیک شدن بیشتر بە هم سنگران سابق خود است چرا کە انشعابات روی دادە در صف احزاب کرد بزرگترین ضربە سالهای اخیر بودە است. اگر احزاب کرد در طی مبارزات خود از دست دشمنانشان ضربەهای سنگینی را تجربە کردەاند اما بە هر حال بە عنوان برگە درخشانی از خود گذشتگی در تاریخ آنها ثبت شدە است و اما این ضربە را خود رهبران احزاب بە خاطر منافع شخصی بر پیکرە نهادهای کردی زدەاند ودر اذهان مردم قابل بخشش نیست. ترمیم این مشکل هرچند تنها بەدست این دو جریان قابل حل نیست و باید جریانهای منشعب شدە هم تأثیر منفی انشعاب راد ریابند و فضا را برای همبستگی تلطیف کنند. اما ادغام این انشعابها تنها راه چارە نیست، بلکە اندیشیدن برای خلق مکانیزمی جهت مهار باندبازی ورقابت منفی در رأس هرم رهبری کە با همپوشانی منطقە گرایی- کەازجملە عوامل انشقاق است - ضروری می باشد. این مکانیزم هم در بازە زمانی موجود کە زندگی در تبعید میباشد با تأسیس یا فعال سازی نهادهای زیر مجموعە این احزاب میسر است بە صورتی کە رهبران آنها با تعریف و تعیین کارکرد مشخص این نهادها برای دریافت خروجی متناسب با اهداف حزب و منافع اقشار جامعە مدیریت کنند، در غیر این صورت اتحاد دوبارە جناحهای از هم گسیختە تنها صوری و موقتی خواهد بود.
ازنظر گفتمانی و تولید مفاهیم ومعانی جدید همسو با جامعە خود و نظم گفتمانی جهانی، از دیگر گامهای در انتظار آنهاست، برای نمونە مفاهیم گفتمانی این احزاب هرچند متحول شدە است اما همچنان نحلەهای گفتمانی دهە ١٩٨٠ بر مفاهیم روز سنگینی میکند. ازجملە مشکلات احزاب کرد برای رهایی از این مانع عدم جذب نیروی جدید است کە احزاب کرد باید بە این نقطە ضعف پی ببرند. احزاب کرد بە ندرت توانستەاند کە از انبوە نیروهای دانشگاهی استفادە کنند و بە صورتی دچار عوامزدگی مفرت شدەاند کە این ضعف باعث عدم همخوانی اهداف آنها با منافع قسمت اعظم مردم جامعە شهری شدە است و در نهایت بە کاهش پایگاە آنها در بین جامعە شهری کردستان شدە است. و نیز کاهش قدرت چانەزنی آنها در تعامل با گروهای غیر کرد در ایران و ابزاری برای درشتی نهادهای امنیتی ایران شدە است، عدم جذب نیروی جوان نخبە باعث ضعف پژوهشگری در عرصە سیاستگذاری و نهایتا بە تصمیمگیری شتابان و سطحی شدە است و یا در برنامەریزی استراتژیک و حتی در تاکتیک هم احزاب کرد را بە حالت عقیم درآوردە است.
از جملە دیگر انتظارات احزاب کرد سازماندهی و فعالکردن نهادهای زیر مجموعە آنهاست، کە باتوجە بە پتانسیل بلقوە این حزب در سازماندهی نیروهای انسانی جهت نیل بە اهداف تعین شدە کە در مانیفست آنها میباشد کە یکی از آنها رهبریت سیاسی مردم کرد میباشد کە این خود بە تولید مباحث نو و مفاهیم بدیع نیاز دارد کە برای احزاب مبارز از اصول اساسی میباشد کە باید منابع مالی برای آن نیز تأمین کند. عدم کارایی احزاب باعث ریزش نیروی آنها میشود کە از دادن حق عضویت خوداری میکنند در دنیای امروزی احزاب کرد توانایی بسیج نیروهای انبوە خود در کشورهای آزاد جهت تأمین منابع مالی آنها را دارند، اما بە دلیل ضعف عملکرد از این ضرفیتها استفادە مناسب نکردەاند و چنانچە در این ضمینە با مشکل مواجهە شوند باعث وابستگی آنها بە کشورها یا جریانهایی میشود کە در نهایت استقلال کنشی را از آنها میگیرد وبە ابزار آنها جهت منافع سیاسیشان مبدل خواهند شد و بە اضمحلال آنها میانجامد.
اقدامات ذکر شدە گامهایی است کە میتواند این احزاب را در جایگاە اصلی آنها کە قبول مسئولیت سنگین در پیگیری خواست کردها در ایران است، قرار دهد. و این خود بە برنامەریزی و پیگیری استوار این مطالبات در فضای غیرقابل پیشبینی آیندە است.
نتیجە میگیریم در صورتی کە این اقدام حزب دمکرات و کوملە برای بازبینی در عملکرد خود ونیز آغازی برای اقدامات معوقە باشد باید در انتظار اقدامات دیگر آنها در عرصەهای مختلف باشیم کە این خود بە کیاست ودوراندیشی سران احزاب مزبور بر میگردد کە بە وخامت وضعیت کردها در شرق کردستان پی بردەاند و چارەجویی این پراکندگی را در دستور کار خود قرار دادەاند. چنانچە در این بازاندیشی موفق شوند بر ارادەی جامعە کردها برای پیگیری مطالبات خود تأثیر مثبت خواهند گذاشت و اما چنانچە توافقنامە مذبور نە براساس بازبینی درعملکرد باشد و بیشتر برای بازتاب خبری و فشار بر جناحهای منشعب شدە باشد، بدون شک فضای انعکاس خبری حاضر فروکش خواهد کرد اما دیوار بی اعتمادی بین این احزاب و جامعە بیرونی درست خواهد شد کە بازسازی آن بسیار مشکل و زمان بر خواهد شد وباز خورد آن در جامعە کردستان بسیار پرهزینە خواهد بود.
طرح مسالە
بە دنبال امضای توافقنامە بین دو جریان سیاسی عمدە کردستان یعنی حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان کوملە زحمت کشان کردستان ایران (بە دنبال انشعاب این دو جریان) باعث بازتاب گستردەای در کردستان، ایران و حتی منطقە شد. از این رو بسیاری، از این توافقنامە مسرور شدند و عدەای هم با شک و گمان بە این توافقنامە نگریستەاند. اما آنچە حائز اهمیت است این است کە با توجە بە شرایط شرق کردستان و رکود سیاسی ایران و خصوصا خفقان مضاعف در کردستان از سویی، وتاثر منفی انشقاق در صفوف احزاب کرد در سالهای اخیر، این تنهاترین خبر و حادثە مثبت می باشد، و تأثیرگذاری عملی آن بستگی بە گامهای بعدی دارد کە باید در آیندە برداشتە شود. علاوە بر این وضعیت استثنایی انزوای جمهوری اسلامی از سویی و پریشانی اپوزیسیون ایرانی، این حادثە میتواند استارتی برای همبستگی اپوزیسیون کرد و در نهایت الگویی برای اتحاد اپوزسیون ایرانی برای تدوین برنامە دموکراتیک برای فردای ایران باشد . لذا آیا این توافقنامە میتواند همچنان که گفتە شد استارتی برای همبستگی باشد یا تنها کاری برای انعکاس خبری و فشار بر جریانهای منشعب شدە باشد یا فقط ملزم بودن آنان به همبستگی عزم آنها را برای گامهای بعدی جهت ترمیم پراکندگی سیاسی موجود جزم کردە است، کە در فضای موجود لزوم چنین تصمیمی مبرم است.
مبحث نظری
نهاد، از جملە سیستمهای اجتماحی برای بسیج افراد و ارگانیزە کردن آنها جهت نیل بە اهداف ودنبال کردن منافع است و از دستاوردهای دنیای مدرن میباشد کە میتواند در عرصەهای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... وارد معادلات اجتماعی شود. اهمیت نهاد از آنجاست کە بە دلیل پیچیدگی زندگی مدرن و در عینحال گستردگی عرصەهای کنش فرد بە تنهایی قادر بە کارزار نیست و بەعلاوە زندگی مدرن شهری بر پایە تعاملات در اشتراک منافع شکل میگیرد نە خویشاوندی و خونی. بدین ترتیب است کە از شاخصەهای انسان مدرن وارد شدن در نهادها است کە با خلق معانی جدید مشترک وبە طبع آن منافع مشترک تصمیم بە مشارکت در کار گروهی و ارگانیزە کردن روابط خود می گیرند.
نهادهای سیاسی یکی از مهمترین ارگانهای موجود در جامعە سیاسی انسان امروزی است، کەعلاوه بر هدف دستیابی بە قدرت سعی در پیوند این اهداف با منافع دیگر افراد جامعە یا بە صورت واقعیتر بخشی از اقشار جامعە می باشند، کنش افراد بر اساس ظرفیت زمانی و مکانی متفاوت است، از سوی دیگر هر یک ازآنها، گروها ویا طبقات خاصی از جامعە را نمایندگی میکند، بدین ترتیب در عین مشابهتها دارای تفاوتهای بسیار هستند. احزاب امروزی با وجود شباهتهایی در شیوه دستیابی بە قدرت وشباهت ظاهری، داری مکانیزمهای خاصی برای حفظ ساختار خود هستند. کە در احزاب دمکراتیک اصلیترین مکانیزم برای حفظ ساختار حقوقی و نیز جابەجای نخبگان ادارە دمکراتیک آن است. این اصل از آنجا مهم است کە در دنیای دینامیک احزاب باید خود را در این دنیای دینامیک وقف دهند و با بهروزکردن خود بە اهداف مدنظر کە همانا دستیابی بە قدرت و نیز همخوانی با منافع جمعی اقشار جامعە میباشد، کە بە دو صورت انجام میگیرد، اولا خلق معانی جدید و پیداکردن حوایج افراد جامعەای کە خود را نمایندە آنها میدانند، و دوم جذب نیروهای جدید برای محکمکردن پایگاە خود در جامعە و ترمیم نیروی انسانی میباشد، احزاب با این دو شیوە هم فرصت بقا خود را رقم میزنند، هم احتمال اضمحلال خود را. بدینصورت کە خلق معانی جدید هر چند کە آنها را بەروز میکند، اما احتمال انشقاق را هم در پی دارد، از سویی دیگر عدم بەروزکردن باعث بە حاشیە رفتن آنها توسط جریانهای دیگر سیاسی و جامعە را بە ایتابەلاین محافظەکاری منفی براند. احتمال فروپاشی و یا بە حاشیەرانی آن بسیار بیشتر است، لذا عدم خلق معانی جدید و همچنین در راستای آن طرح و برنامە جدید، آنها را بە پرتگاە فروپاشی و یا انشقاق می کشاند. علاو بر این عدم پویایی احزاب باعث سردرگمی اعضای آن میشود بە صورتی کە نبود برنامە برای کنش پراتیک، اعضا را بە جان هم انداختە و بە دلیل نبود هدف و رقیب کە اصلی ترین دلیل زندگی ارگانیزە آنهاست، خود بە خود جناحها بە باندها، و برنامە و اهداف بە منافع صرفا شخصی تبدیل میشود کە بە مافیازدگی قدرت کاذب،در نهایت فروپاشی را بە همراە دارد.
حزب دمکرات کردستان ایران از ریشەدارترین و قدیمیترین نهاد سیاسی در کرستان و ایران است کە از بدو تاسیس آن تا بە حال با برنامە و هدف مشخص به دنبال رفع ستم ملی علیە ملت کرد در کردستان و دمکراسی برای ایران است وبا تاریخ طولانی خود بە طبع آن فرازو نشیبهای را پشت سر نهادە است و بە نسبت دیگر احزاب در کردستان(چهار بخش) ساختار دمکراتیک خود را حفظ کردە است و در سابقە خود از بزرگترین حزب کرد تا انشعاب و کمپنشینی را تجربە کردە است و در حال حاضر هم عمدەترین حزب در شرق کردستان میباشد کە دارای جناحهای چپ، ملیگرا و اسلامی نیز میباشد. و ناسیونالیزم این حزب بە دلیل پایبندی نسبی آن بە اصول دمکراتیک از غلطیدن در دام راسیزم در امان ماندە است. اما بە دنبال ترور رهبران کاریزماتیک این حزب و ترک مبارزە مصلحانە و اسیر در فضای کمپنشینی بە رکود سیاسی دچار شدە است کە اوج آن درآذر ١٣٨٥ بە انشقاق در این حزب انجامید. هر چند کە بە نظر میرسد کە بە دنبال دست کشیدن از مبارزە مصلحانە، رهبری این حزب بە دنبال یافتن راههایی برای پرکردن این خلا نرفتند و عدم خلق فضای تازە برای کنش اعضا در نهایت بە دو دستگی و در نهایت انشعاب انجامید.
کوملە بە عنوان دومین نهاد تاسیس شدە توسط جریانهای چپگرای کرد در اوایل انقلاب سال١٣٥٧ بە صورت آشکار وارد عرصە سیاسی کردستان و ایران شد و حال نیز از احزاب شناختە شدە درکردستان ایران میباشد با این وجود در سە دهە گذشتە تحولات عمیقی را پشت سر نهادە است کە از ائتلاف با دیگر جریانات چپگرای غیرکرد گرفتە تا انشعابات پیدرپی کە حاصل آن چندین جریان چپگرا و متمایل بە چپ میباشند کە کوملە زحمتکشانکردستان از دگردیسی جریانات چپ بە دنبال فروپاشی اتحاد شوروی بە سوی سوسیال دمکراسی تغییر جهت دادە، با این توجە کە بە نظر میرسد پایگاە مردمی آن از دیگر جریانات چپ در کردستان بیشتر باشد و حال بیشتر خواستار رفع ستم ملی و عدالت اجتماعی در ایران فدرال است، اما این سازمان هم در بعد از تاسیس حکومت اقلیم کردستان و انشعابات پیدرپی از مبارزە مصلحانە دست کشیدە و بە سرنوشت کمپنشینی نظیر حزب دمکرات دچار شد.
روابط این دو جریان از سال ١٣٥٧ تا بە حال بیشتر رقابتآمیز آرام بودە است. هر چند کە در سالهای اولیە انقڵاب در برابر دشمن مشترک بە همکاری انجامید و در یک سالی روابط آنها منازعە آمیز شد اما درکل روابط آنها بدون خصومت بودەاست. و حداقل حزب دمکرات از بدو واردشدن کوملە در معادلات کردستان این سازمان را بە رسمیت شناختە است. در عوض کوملە هم در این اواخر با احترام برادر بزرگتر با حزب دموکرات تعامل کردە است وبە همراە خود تنهاترین جریان اصلی در شرق کردستان میشناسد.
امضای توافقنامە این دو جریان درحالی بە امضا رسید کە سە حوضە منطقە، کردستان و ایران در شرایط استثنایی هستند. در منطقە تحولات عمیق در کشورهای عربی و سقوط استبدادهای کلاسیک یکی پس از دیگری زنگ خطر را برای دیگر سیستمهای غیردمکراتیک بە صدا در آوردە است. و با رسیدن این انقلابات بە سوریە و کردستان بار دیگر کردستان و خواست کردها را در افکار عمومی زندە کرد، از سوی دیگر پراکندگی جریانهای کرد در سوریە برای جامعە کرد در بخشی از کردستان بسیار کند پیش رفت و با آزادی قسمتهای مهمی از کردستان لزوم همبستگی کردها را بیش ازپیش ضروری کرد.
ازسوی دیگر تحولات سالهای اخیر در کردستان باعث جهش گفتمانی جامعە کردستان شدە است کە تمام قسمتهای کردستان را در نوردیدە است با شکلگیری شهرنشینی و بە ثمرنشستن جمعیت عظیم جوان با تحصیلات عالی، جامعە کردستان را در شرایطی قرار دادە است کە جریانات سیاسی را بە پاسخگویی مجبور میکنند این مهم در جنوب کردستان باعث رشد اپوزیسیون و انتقادهای تند از حکومت اقلیم کردستان و در شرق کردستان با انتقادهایی بە انزوا و انفعال رهبران و احزاب همراە بودە است و در شمال کردستان با وجود حداقل فرصت کنش بە استقرار جامعە مدنی انجامیدە است. کە در شرق کردستان خصوصا با تماسهای این قشر جوان با مقرهای احزاب کرد بعد از سرکوبهای شدید رژیم ایران در سال ١٣٨٨ و هجوم فعالان و تعامل نزدیکتر آنها با احزاب، اوج این انتقادها مشاهدە میشود و هر عقل سلیمی میداند کە احزاب کرد با وجود ریشەدار بودن و مانیفست دمکراتیک و معقول، بدون عملکرد مطلوب نمیتوانند جوابگوی اقشار ملت خود باشند.
در ایران نیز با روی کار آمدن تندروهای مذهبی و رویاروی مردم با حکومت در عرصە خیابان، بستەشدن بیش از پیش فضای سیاسی و رکود اقتصادی و انزوای بین المللی شدیدرژیم جمهوری اسلامی، باعث بحران در حاکمیت شدە است. این بحران حاکمیت شکنندگی ساختار سیاسی را چند برابر کردە است. هرچند کە با سرکوبهای گستردە در ایران و قبل از آن و شدیدتر در کردستان هرگونە امید برای تاسیس جامعە مدنی را بە یأس مبدل کرد، اما نقش احزاب کرد در تبعید را برجستەتر می کند هر چند با عملکرد ضعیف این احزاب روبرو هستیم اما این مسألە باعث فشار مضاعف بر احزاب کرد میشود، کە بە ترمیم عملکرد خود بیندیشند.
باتوجە بە دلایل فوق بازبینی در عملکرد احزاب کرد مدتهاست کە ضرورت آن احساس میشود و امـضای توافقنامە فوق چنانچە در راستای این ضرورت باشد میتواند گامی مهم قلمداد شود. بدین صورت کە حزب دمکرات کردستان ایران و کوملە زحمتکشان کردستان ایران بە دلیل مقبولیت بیشتری نسبت بە جریانهای منشعب شدە، اگر بە ضرورت همبستگی پی بردە باشند، باید در آیندە منتظر گامهای بعدی برای اتحاد دیگر جریانات کرد باشیم. ازجملە نزدیک شدن بیشتر بە هم سنگران سابق خود است چرا کە انشعابات روی دادە در صف احزاب کرد بزرگترین ضربە سالهای اخیر بودە است. اگر احزاب کرد در طی مبارزات خود از دست دشمنانشان ضربەهای سنگینی را تجربە کردەاند اما بە هر حال بە عنوان برگە درخشانی از خود گذشتگی در تاریخ آنها ثبت شدە است و اما این ضربە را خود رهبران احزاب بە خاطر منافع شخصی بر پیکرە نهادهای کردی زدەاند ودر اذهان مردم قابل بخشش نیست. ترمیم این مشکل هرچند تنها بەدست این دو جریان قابل حل نیست و باید جریانهای منشعب شدە هم تأثیر منفی انشعاب راد ریابند و فضا را برای همبستگی تلطیف کنند. اما ادغام این انشعابها تنها راه چارە نیست، بلکە اندیشیدن برای خلق مکانیزمی جهت مهار باندبازی ورقابت منفی در رأس هرم رهبری کە با همپوشانی منطقە گرایی- کەازجملە عوامل انشقاق است - ضروری می باشد. این مکانیزم هم در بازە زمانی موجود کە زندگی در تبعید میباشد با تأسیس یا فعال سازی نهادهای زیر مجموعە این احزاب میسر است بە صورتی کە رهبران آنها با تعریف و تعیین کارکرد مشخص این نهادها برای دریافت خروجی متناسب با اهداف حزب و منافع اقشار جامعە مدیریت کنند، در غیر این صورت اتحاد دوبارە جناحهای از هم گسیختە تنها صوری و موقتی خواهد بود.
ازنظر گفتمانی و تولید مفاهیم ومعانی جدید همسو با جامعە خود و نظم گفتمانی جهانی، از دیگر گامهای در انتظار آنهاست، برای نمونە مفاهیم گفتمانی این احزاب هرچند متحول شدە است اما همچنان نحلەهای گفتمانی دهە ١٩٨٠ بر مفاهیم روز سنگینی میکند. ازجملە مشکلات احزاب کرد برای رهایی از این مانع عدم جذب نیروی جدید است کە احزاب کرد باید بە این نقطە ضعف پی ببرند. احزاب کرد بە ندرت توانستەاند کە از انبوە نیروهای دانشگاهی استفادە کنند و بە صورتی دچار عوامزدگی مفرت شدەاند کە این ضعف باعث عدم همخوانی اهداف آنها با منافع قسمت اعظم مردم جامعە شهری شدە است و در نهایت بە کاهش پایگاە آنها در بین جامعە شهری کردستان شدە است. و نیز کاهش قدرت چانەزنی آنها در تعامل با گروهای غیر کرد در ایران و ابزاری برای درشتی نهادهای امنیتی ایران شدە است، عدم جذب نیروی جوان نخبە باعث ضعف پژوهشگری در عرصە سیاستگذاری و نهایتا بە تصمیمگیری شتابان و سطحی شدە است و یا در برنامەریزی استراتژیک و حتی در تاکتیک هم احزاب کرد را بە حالت عقیم درآوردە است.
از جملە دیگر انتظارات احزاب کرد سازماندهی و فعالکردن نهادهای زیر مجموعە آنهاست، کە باتوجە بە پتانسیل بلقوە این حزب در سازماندهی نیروهای انسانی جهت نیل بە اهداف تعین شدە کە در مانیفست آنها میباشد کە یکی از آنها رهبریت سیاسی مردم کرد میباشد کە این خود بە تولید مباحث نو و مفاهیم بدیع نیاز دارد کە برای احزاب مبارز از اصول اساسی میباشد کە باید منابع مالی برای آن نیز تأمین کند. عدم کارایی احزاب باعث ریزش نیروی آنها میشود کە از دادن حق عضویت خوداری میکنند در دنیای امروزی احزاب کرد توانایی بسیج نیروهای انبوە خود در کشورهای آزاد جهت تأمین منابع مالی آنها را دارند، اما بە دلیل ضعف عملکرد از این ضرفیتها استفادە مناسب نکردەاند و چنانچە در این ضمینە با مشکل مواجهە شوند باعث وابستگی آنها بە کشورها یا جریانهایی میشود کە در نهایت استقلال کنشی را از آنها میگیرد وبە ابزار آنها جهت منافع سیاسیشان مبدل خواهند شد و بە اضمحلال آنها میانجامد.
اقدامات ذکر شدە گامهایی است کە میتواند این احزاب را در جایگاە اصلی آنها کە قبول مسئولیت سنگین در پیگیری خواست کردها در ایران است، قرار دهد. و این خود بە برنامەریزی و پیگیری استوار این مطالبات در فضای غیرقابل پیشبینی آیندە است.
نتیجە میگیریم در صورتی کە این اقدام حزب دمکرات و کوملە برای بازبینی در عملکرد خود ونیز آغازی برای اقدامات معوقە باشد باید در انتظار اقدامات دیگر آنها در عرصەهای مختلف باشیم کە این خود بە کیاست ودوراندیشی سران احزاب مزبور بر میگردد کە بە وخامت وضعیت کردها در شرق کردستان پی بردەاند و چارەجویی این پراکندگی را در دستور کار خود قرار دادەاند. چنانچە در این بازاندیشی موفق شوند بر ارادەی جامعە کردها برای پیگیری مطالبات خود تأثیر مثبت خواهند گذاشت و اما چنانچە توافقنامە مذبور نە براساس بازبینی درعملکرد باشد و بیشتر برای بازتاب خبری و فشار بر جناحهای منشعب شدە باشد، بدون شک فضای انعکاس خبری حاضر فروکش خواهد کرد اما دیوار بی اعتمادی بین این احزاب و جامعە بیرونی درست خواهد شد کە بازسازی آن بسیار مشکل و زمان بر خواهد شد وباز خورد آن در جامعە کردستان بسیار پرهزینە خواهد بود.