تفکیک جنسیت قبل از اینکه بی احترامی بهزنان باشد بهمردان است
18:48 - 13 آذر 1390
گفتگوی اختصاصی آژانس خبررسانی کُردپا با تروسکه صادقی روزنامه نگار کُرد
موضوع گفتگو: خشونتها علیه زنان
بیوگرافی:
تروسکهصادقی، متولد شهرستان بوکان، مترجم چهار کتاب انگلیسی به فارسی و نویسنده یک کتاب شعر آماده چاپ و دانشجوی سال دوم مهندسی کشاورزی.
همانطور که مُطلعید خشونت و به ویژه اعمال انواع مختلف خشونتها علیه زنان از معضلات جامعهی امروز بشری در تمامی دنیاست. با این حال نوع و اعمال خشونت در بسیاری از کشورها بسته به شرایط اجتماعی و سیاسی متفاوت است. ایران هم از این قائده مستثنی نیست. در طول سالهای مختلف بنا به شرایط موجود، اعمال خشونت در سطوح مختلف اجتماعی و سیاسی ادامه داشته است. اعمال خشونت سیستماتیک، گسترش خشونتهای اجتماعی و همینطور انواع مختلف خشونت از جمله قتلهای ناموسی، ضرب و شتم، آزار همسر و دیگر خشونتها همچنان در طول سالها نه تنها بر فعالیت زنان، بلکه بر جایگاه آنها در سطوح مختلف اجتماعی و خانوادگی تأثیر منفی و فروکاهنده داشته است.
کُردپا: در اکثر تئوریهای خشونت، مردان را به عنوان عاملان اصلی اعمال خشونت علیه زنان تلقی کردهاند اما در بطن و نهاد این مسئله باید دید که چه عواملی اعمال خشونت را در مردان نهادینه میکند و به آنها اجازه میدهد تا در اعمال خشونت علیه زنان آزادانه تر عمل کنند اصلا چگونه این تئوری شکل میگیرد و آیا میتوان مقصر تمامی عوامل را مردان دانست؟
صادقی: قبل از هر چیز باید گفت کهخشونت علیهزنان بهدرازای تاریخ در همهجوامع بشری وجود داشتهو دارد. و این نشانگر این است کهخشونت علیهزنان فراتر از دین و ایدئولوژیها در ذات خود قدرتمند پنداشتن خود مردها وجود دارد. بهبیان دیگر در همهجوامع از جوامع دینی و ایدیولوژیک گرفتهتا جوامع غربی و دموکرات و حتی لائیک زنان مورد خشونتهایی قرار میگیرند کهتنها شکل آنها بنا بهویژگیهای این جوامع فرق میکند، اما در کلیت خودشان خشونت هستند. در ایران و همهجوامع در حال توسعهزنان چوب دیدگاههای اسلامی و در نهایت مقدس کردن اصطلاحات (ناموس) و (شرف) و (غیرت) و (مردانگی) را میخورند، تفاسیر مردانهاز کتب مقدس یا بهتر است بگویم تاثیر کتب مقدس مردانهکار را برای ذات خود قدرتمند بین مردان آسانتر کردهاست و مردان قدرت و رفتار خشونتبارشان نسبت بهزنان را توجیهمیکنند و حتی از نگاهی ارزشی حلال میکنند و همین منوال با نگاهی دیگر اما با همین منوال در کشورهای غربی هم دیدهمیشود، اگرچهدر این جوامع هم آئینهای آسمانی در درازای تاریخ بر قدرتمند و برتری دادن بهمردان و حتی حق مالکیت دادن بهمردان نقش بسازیی داشتهاند، اما بعد از اصلاحات دینی و همچنین گذار بهدموکراسی و مدرنیتهشکل خشونتها تغییر کرد، ولی اصل خشونت تا هم اکنون مانده. در آن جوامع بیشتر اوقات نحوهخشونتها فراتر از دایرهسطحی کتب مقدس آئینی رفتهو همپا با تغیرات مدرنیتهو مکانیکی و مهمتر از همهسرمایهای شدن، خشونت علیهزنان هم رنگ و فرمشان تغییر کردهاست، اما کم نشدهاست. همهاینها بهنظر من نشان از ذات خود قدرتمند بین مردها است و اینکهاصل مرد سرتر از زنان است را نهادینهکردهاند و آئینهای آسمانی نقش عمدهای در این توهم تثبیت شدهمردها داشتهاند، چرا توهم تثبیت شده؟ چونکههیچ آدم مدرن یا سنتی، عاقل یا کم عقل ، کوتهبین یا روشنفکر دوست ندارد قدرتش را از دست بدهد، هر چند انتزاعی هم کهباشد. بههمین خاطر است کهاین حس مرد بودنی کهآئینها بهبار آوردند، از طرف مردان مدرن و نامدرن پاسبانی میشود و بدون تردید مردان به کمک ابزار قدرتمند ایدئولوژی مقصر اصلی خشونتهای علیهزنان هستند.
تئوری خشونت همراه با موارد و نمونههای عملی، مدام از طریق دستگاهای اجرایی ، رسانهها و مجموعهای از باورهای فرهنگ بومی تقویت میشود. گذشته از گسترش فرهنگ مردسالاری و سنتی که خود عامل اصلی اعمال خشونت علیه زنان میشود این خشونت در عادیترین روابط اجتماعی نیز شکل میگیرد که حاکمیت همانا قدرت اجرایی جامعه ایران خود بخشی از این موضوع میباشد.
کُردپا: ما هر روزه با برخورد نهادهای مختلف حکومتی با زنان در خیابانها ـ به بهانهی بدحجابی ـ تحت عنوان طرحهایی تحت عنوان حجاب و عفاف روبرو هستیم، آیا نوع رفتار چنین نهادهای حکومتی در قلب جامعه، خود نوعی از باز تولید و ترویج خشونت علیه زنان نیست؟
صادقی: بدون تردید همین طور است، جالب این است کهبا توضیحات سوأل قبلی این اصل بار دیگر نمایان میشود کهحتی در خشونتهای خیابانی رژیم اسلامی ایران نسبت بهزنان با عکس العمل مردان مواجهنمیشود. و این هم نوعی مشروعیت بخشیدن بهاصطلاحات حجاب و عفاف و ناموس در درون مردان این جوامع است. در این مواقع کهما بارها دیدهام زنان مورد توهین و حتی حملهقرار گرفتهتنها میمانند و خواستهو ناخواستهدر سایکولوژی جنس مقابل گناهکار شناختهمیشود، چونکهاین رویداد را بهنگاهپدر یا برادر بودن نگاه میکند کهممکن است در مورد خواهر و همسرشان روی دهد.
مدتیاست که طرح تفکیک جنسیتی در ایران شدیدتر از گذشته، از مرحله تئوری به مرحلهی عملی، گامی بلند برداشته است. این تفکیک جنسیتی بدون هیچ تخفیفی کودکان خردسال مهد کودکها و پیش دبستانیها تا دانشگاهها و بیمارستانها را نیز در برگرفته است.
کُردپا: آیا جداسازی و تفکیک جنسیتی از همان ابتدای زندگی انسان (دوران کودکی) ایجاد نوعی ذهنیت متفاوت بودن و محافظت از زنان در برابر لطمه ناشی از قدرت مردان نیست؟ آیا این سیاست نوعی مشروعیت بخشیدن و ایجاد ذهنیت قدرتمند بودن به مردان نمیباشد؟
صادقی: بهنظر من تفکیک جنسیت قبل از اینکهبی احترامی بهزنان باشد بهمردان است، قبل از اینکهضعیف جلوهدادن زنان باشد، ضعیف نشان دادن مردان است، فکر میکنم مردان واقفند بهاین کهحداقل تفکیک جنسیتی در سیستم آموزش و پرورش مسئلهاجتماعی و دینی نیست، بلکهبهباور من تفکیک جنسیت بهشدت سیاسی است و هدفش جدا کردن پتانسیل مدنی برای اعتراضات داخلی است، چونکهتک جنسیتی در همهمراحل زندگی سیاسی و اجتماعی ناقص است و هیچ جنبشی بدون بودن زنان و مردان در کنار هم بهسرنجام نمیرسد و شخصیت نمیگیرد.
به طور کلی خشونت علیه زنان بیشتر به خشونتهای خانگی باز میگردد، اما شاهدیم که خشونتهایی از بطن حاکمیت نیز و شدیدتر از خشونتهای خانگی و خیابانی علیه زنان اعمال میگردد که همیشه مورد اعتراض بوده است که از این نمونه احکامی چون سنگسار در مورد زنان میباشد.
کُردپا: آیا این نقش دولت در بسط این خشونتها تأثیر گذار نیست؟ چرا که از یک سو وجود انواع خشونت را توجیه میکند و از سوی دیگر به گسترش آن علیه زنان رسمیت میبخشد.
صادقی: همهرفتارهای دولت بنیادگرای اسلامی تأثیر عمیقی بر بخشی از جامعهمتدین میگذارد، و اگر این حکمها از راه متون دینی مشروع و قانونمند شوند، عمق فاجعهچندین برابر میشود، اما وقتی این رفتارها سخت و ظالمانهو نا انسانی حکومت با وجدان مجرد انسانها در تقابل قرار میگیرد، بدون شک وجدانهای بیدار و انسانی پیروز این تقابل هستند، و این را در چندین سال گذشتهبهوضوح دیدهایم کهمردانی پیدا شدهاند کهتراژدیای سنگسار کردن زنان ناچار بهتأملشان کردهاست و در جبههمبارزهبا همچنین خشونتهای همپای زنان کار میکنند، پس بهنظر من حداقل سنگسار زنان برای دولت اسلامی ایران برای اشاعهخشونت اگر نگویم نتیجهمعکوس، اما بدون شک وجدانهای زیادی را بیدار کردهو بسیاری را متأثر کردهاست.
پا نوشت در پرسشی کوتاه:
کُردپا: به نظر شما آیا اختصاص دادن چنین روزی تحت عنوان روز بینالمللی حذف خشونت علیه زنان خود نوعی باز انتشار ذهنیت خشونت علیه زنان نیست؟
صادقی: اگر در طول سال برآورد منتفی و کاربردی نسبت بهسال پیش شود و برنامهو راهکار عملی پیشنهاد شود، مخالف چنین روزی نیستم، چونکههیچ کس نمیتواند پدیدهخشونت همیشگی علیهزنان را انکار کند.
کُردپا: با تشکر و ممنون از قبول این گفتگو.
موضوع گفتگو: خشونتها علیه زنان
بیوگرافی:
تروسکهصادقی، متولد شهرستان بوکان، مترجم چهار کتاب انگلیسی به فارسی و نویسنده یک کتاب شعر آماده چاپ و دانشجوی سال دوم مهندسی کشاورزی.
همانطور که مُطلعید خشونت و به ویژه اعمال انواع مختلف خشونتها علیه زنان از معضلات جامعهی امروز بشری در تمامی دنیاست. با این حال نوع و اعمال خشونت در بسیاری از کشورها بسته به شرایط اجتماعی و سیاسی متفاوت است. ایران هم از این قائده مستثنی نیست. در طول سالهای مختلف بنا به شرایط موجود، اعمال خشونت در سطوح مختلف اجتماعی و سیاسی ادامه داشته است. اعمال خشونت سیستماتیک، گسترش خشونتهای اجتماعی و همینطور انواع مختلف خشونت از جمله قتلهای ناموسی، ضرب و شتم، آزار همسر و دیگر خشونتها همچنان در طول سالها نه تنها بر فعالیت زنان، بلکه بر جایگاه آنها در سطوح مختلف اجتماعی و خانوادگی تأثیر منفی و فروکاهنده داشته است.
کُردپا: در اکثر تئوریهای خشونت، مردان را به عنوان عاملان اصلی اعمال خشونت علیه زنان تلقی کردهاند اما در بطن و نهاد این مسئله باید دید که چه عواملی اعمال خشونت را در مردان نهادینه میکند و به آنها اجازه میدهد تا در اعمال خشونت علیه زنان آزادانه تر عمل کنند اصلا چگونه این تئوری شکل میگیرد و آیا میتوان مقصر تمامی عوامل را مردان دانست؟
صادقی: قبل از هر چیز باید گفت کهخشونت علیهزنان بهدرازای تاریخ در همهجوامع بشری وجود داشتهو دارد. و این نشانگر این است کهخشونت علیهزنان فراتر از دین و ایدئولوژیها در ذات خود قدرتمند پنداشتن خود مردها وجود دارد. بهبیان دیگر در همهجوامع از جوامع دینی و ایدیولوژیک گرفتهتا جوامع غربی و دموکرات و حتی لائیک زنان مورد خشونتهایی قرار میگیرند کهتنها شکل آنها بنا بهویژگیهای این جوامع فرق میکند، اما در کلیت خودشان خشونت هستند. در ایران و همهجوامع در حال توسعهزنان چوب دیدگاههای اسلامی و در نهایت مقدس کردن اصطلاحات (ناموس) و (شرف) و (غیرت) و (مردانگی) را میخورند، تفاسیر مردانهاز کتب مقدس یا بهتر است بگویم تاثیر کتب مقدس مردانهکار را برای ذات خود قدرتمند بین مردان آسانتر کردهاست و مردان قدرت و رفتار خشونتبارشان نسبت بهزنان را توجیهمیکنند و حتی از نگاهی ارزشی حلال میکنند و همین منوال با نگاهی دیگر اما با همین منوال در کشورهای غربی هم دیدهمیشود، اگرچهدر این جوامع هم آئینهای آسمانی در درازای تاریخ بر قدرتمند و برتری دادن بهمردان و حتی حق مالکیت دادن بهمردان نقش بسازیی داشتهاند، اما بعد از اصلاحات دینی و همچنین گذار بهدموکراسی و مدرنیتهشکل خشونتها تغییر کرد، ولی اصل خشونت تا هم اکنون مانده. در آن جوامع بیشتر اوقات نحوهخشونتها فراتر از دایرهسطحی کتب مقدس آئینی رفتهو همپا با تغیرات مدرنیتهو مکانیکی و مهمتر از همهسرمایهای شدن، خشونت علیهزنان هم رنگ و فرمشان تغییر کردهاست، اما کم نشدهاست. همهاینها بهنظر من نشان از ذات خود قدرتمند بین مردها است و اینکهاصل مرد سرتر از زنان است را نهادینهکردهاند و آئینهای آسمانی نقش عمدهای در این توهم تثبیت شدهمردها داشتهاند، چرا توهم تثبیت شده؟ چونکههیچ آدم مدرن یا سنتی، عاقل یا کم عقل ، کوتهبین یا روشنفکر دوست ندارد قدرتش را از دست بدهد، هر چند انتزاعی هم کهباشد. بههمین خاطر است کهاین حس مرد بودنی کهآئینها بهبار آوردند، از طرف مردان مدرن و نامدرن پاسبانی میشود و بدون تردید مردان به کمک ابزار قدرتمند ایدئولوژی مقصر اصلی خشونتهای علیهزنان هستند.
تئوری خشونت همراه با موارد و نمونههای عملی، مدام از طریق دستگاهای اجرایی ، رسانهها و مجموعهای از باورهای فرهنگ بومی تقویت میشود. گذشته از گسترش فرهنگ مردسالاری و سنتی که خود عامل اصلی اعمال خشونت علیه زنان میشود این خشونت در عادیترین روابط اجتماعی نیز شکل میگیرد که حاکمیت همانا قدرت اجرایی جامعه ایران خود بخشی از این موضوع میباشد.
کُردپا: ما هر روزه با برخورد نهادهای مختلف حکومتی با زنان در خیابانها ـ به بهانهی بدحجابی ـ تحت عنوان طرحهایی تحت عنوان حجاب و عفاف روبرو هستیم، آیا نوع رفتار چنین نهادهای حکومتی در قلب جامعه، خود نوعی از باز تولید و ترویج خشونت علیه زنان نیست؟
صادقی: بدون تردید همین طور است، جالب این است کهبا توضیحات سوأل قبلی این اصل بار دیگر نمایان میشود کهحتی در خشونتهای خیابانی رژیم اسلامی ایران نسبت بهزنان با عکس العمل مردان مواجهنمیشود. و این هم نوعی مشروعیت بخشیدن بهاصطلاحات حجاب و عفاف و ناموس در درون مردان این جوامع است. در این مواقع کهما بارها دیدهام زنان مورد توهین و حتی حملهقرار گرفتهتنها میمانند و خواستهو ناخواستهدر سایکولوژی جنس مقابل گناهکار شناختهمیشود، چونکهاین رویداد را بهنگاهپدر یا برادر بودن نگاه میکند کهممکن است در مورد خواهر و همسرشان روی دهد.
مدتیاست که طرح تفکیک جنسیتی در ایران شدیدتر از گذشته، از مرحله تئوری به مرحلهی عملی، گامی بلند برداشته است. این تفکیک جنسیتی بدون هیچ تخفیفی کودکان خردسال مهد کودکها و پیش دبستانیها تا دانشگاهها و بیمارستانها را نیز در برگرفته است.
کُردپا: آیا جداسازی و تفکیک جنسیتی از همان ابتدای زندگی انسان (دوران کودکی) ایجاد نوعی ذهنیت متفاوت بودن و محافظت از زنان در برابر لطمه ناشی از قدرت مردان نیست؟ آیا این سیاست نوعی مشروعیت بخشیدن و ایجاد ذهنیت قدرتمند بودن به مردان نمیباشد؟
صادقی: بهنظر من تفکیک جنسیت قبل از اینکهبی احترامی بهزنان باشد بهمردان است، قبل از اینکهضعیف جلوهدادن زنان باشد، ضعیف نشان دادن مردان است، فکر میکنم مردان واقفند بهاین کهحداقل تفکیک جنسیتی در سیستم آموزش و پرورش مسئلهاجتماعی و دینی نیست، بلکهبهباور من تفکیک جنسیت بهشدت سیاسی است و هدفش جدا کردن پتانسیل مدنی برای اعتراضات داخلی است، چونکهتک جنسیتی در همهمراحل زندگی سیاسی و اجتماعی ناقص است و هیچ جنبشی بدون بودن زنان و مردان در کنار هم بهسرنجام نمیرسد و شخصیت نمیگیرد.
به طور کلی خشونت علیه زنان بیشتر به خشونتهای خانگی باز میگردد، اما شاهدیم که خشونتهایی از بطن حاکمیت نیز و شدیدتر از خشونتهای خانگی و خیابانی علیه زنان اعمال میگردد که همیشه مورد اعتراض بوده است که از این نمونه احکامی چون سنگسار در مورد زنان میباشد.
کُردپا: آیا این نقش دولت در بسط این خشونتها تأثیر گذار نیست؟ چرا که از یک سو وجود انواع خشونت را توجیه میکند و از سوی دیگر به گسترش آن علیه زنان رسمیت میبخشد.
صادقی: همهرفتارهای دولت بنیادگرای اسلامی تأثیر عمیقی بر بخشی از جامعهمتدین میگذارد، و اگر این حکمها از راه متون دینی مشروع و قانونمند شوند، عمق فاجعهچندین برابر میشود، اما وقتی این رفتارها سخت و ظالمانهو نا انسانی حکومت با وجدان مجرد انسانها در تقابل قرار میگیرد، بدون شک وجدانهای بیدار و انسانی پیروز این تقابل هستند، و این را در چندین سال گذشتهبهوضوح دیدهایم کهمردانی پیدا شدهاند کهتراژدیای سنگسار کردن زنان ناچار بهتأملشان کردهاست و در جبههمبارزهبا همچنین خشونتهای همپای زنان کار میکنند، پس بهنظر من حداقل سنگسار زنان برای دولت اسلامی ایران برای اشاعهخشونت اگر نگویم نتیجهمعکوس، اما بدون شک وجدانهای زیادی را بیدار کردهو بسیاری را متأثر کردهاست.
پا نوشت در پرسشی کوتاه:
کُردپا: به نظر شما آیا اختصاص دادن چنین روزی تحت عنوان روز بینالمللی حذف خشونت علیه زنان خود نوعی باز انتشار ذهنیت خشونت علیه زنان نیست؟
صادقی: اگر در طول سال برآورد منتفی و کاربردی نسبت بهسال پیش شود و برنامهو راهکار عملی پیشنهاد شود، مخالف چنین روزی نیستم، چونکههیچ کس نمیتواند پدیدهخشونت همیشگی علیهزنان را انکار کند.
کُردپا: با تشکر و ممنون از قبول این گفتگو.