تظاهرات لُرها؛ فرصت یا تهدید؟

13:16 - 30 بهمن 1392
Unknown Author
نوری حمزه

سابقه تاریخی تظاهرات‌های سیاسی و حتی اعتراضات صنفی در ایران همواره با زد و خورد با نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان همراه بوده است. شکل گیری اعتراضات مردمی لرها طی چند روز گذشته در مورد یک سریال تلویزیونی که در آن به ملیت لر و بعضی از شخصیت‌های تاریخی لر اهانت شده روندی دیگر رقم زده است.

با نگاهی به گذشته تظاهرات‌ها در مناطق ملی؛ در گذشته‌های نه چندان دور، در سال ١٣٦٤ شمسی، زمانی که روزنامه اطلاعات در ضمیمه استانی خود مردم عرب را \"کولی\" معرفی کرد، اعتراضات مردم عرب احواز به نوشته آن روزنامه با سرکوب گسترده نیروهای امنیتی رو به‌رو شد. صدها تن از تظاهرکنندگان بازداشت، شکنجه و به زندان‌های طویل المدت محکوم شدند.

نیروهای اطلاعات پس از تظاهرات یاد شده برای کنترل اوضاع، شخص نویسنده یادداشت اهانت آمیز به مردم عرب را نیز بازداشت کردند. اطلاعاتی‌ها به عمد نویسنده یاداشت را در یکی از بندهای زندان قرار دادند که در آنجا تعداد زیادی از بازداشت‌شدگان تظاهرات نیز زندانی بودند. هویت شخص نویسنده را نیز عمدا برای زندانی‌ها فاش ساختند. هدف از فاش کردن هویت این شخص فراهم نمون فضا برای تخلیه روانی تظاهر کنندگان زندانی از راهکار ضرب و شتم نویسنده یادداشت اهانت آمیز، آن هم در زندان بود.

در سال ١٣٨٤ شمسی در تظاهرات گسترده مردم عرب موسوم به انتفاضه ١٥ آوریل ٢٠٠٥ نیز شاهد وحشی‌گری بی‌سابقه نیروهای امنیتی بودیم و چندین شهروند عرب در تظاهرات‌های متعدد در شهرهای عرب‌نشین کشته شدند. بازتاب‌های امنیتی انتفاضه تا سال‌ها بعد ادامه داشت.

در اردیبهشت سال ١٣٨٥ شمسی نیز زمانی که مردم شهرهای ترک نشین در اعتراض به کاریکاتور اهانت آمیز روزنامه ایران به خیابان‌ها آمدند، تظاهر کنندگان با یورش نیروهای انتظامی و امنیتی رو به‌رو شدند. بسیاری از تظاهرکنندگان و فعالان سیاسی و فرهنگی ترک نیز بازداشت شدند.

پس از این حادثه روزنامه ایران برای مدتی توقیف شد. کاریکاتوریست آن روزنامه نیز از کارش اخراج گردید و حوادث دیگر.

در موضوع اعتراض مردم عرب به انحراف جریان آب رودخانه کارون به سوی اصفهان نیز تعدادی از شهروندان عرب بازداشت گردیدند. چنین نیز چندین مورد و حادثه دیگر را می‌توان بررسی کرد.

در جریان اعتراضات اخیر مردم لر اما شاهد چنین وضعیتی نبودیم. افزون بر آن رسانه‌های حکومتی بر خلاف عادت همیشگی خود در بایکوت کردن حوادث مناطق ملی به راحتی اخبار اعتراضات مردم لر را پوشش دادند. همپای رسانه‌های داخلی، تقریبا تمامی رسانه‌های فارسی زبان متعلق به بریتانیا و امریکا نیز اخبار تظاهرات مردم لر را به خوبی منعکس کردند.

با گذر از حوادث یاد شده بالا و جستجوی دلیل پوشش گسترده و همزمان این حادثه توسط رسانه‌های داخل و خارج از کشور، چندین سوال پیش روی ما قرار می‌گیرند.

به نظر می‌رسد که پاسخ به این سوالات می‌تواند ما را تا حدودی به تحلیل منطقی پدیده تظاهرات لرها رهنمون سازد.

آیا دیالوگ (بختیاری‌ها کاسه لیس انگلیس بودند) که در سریال سرزمین کهن استفاده شده، شایسته این همه تظاهرات گسترده در چند ایالت است؟
چرا در تظاهرات لرها آنچه در احواز، تبریز و شهرهای کردستان رخ می‌دهد،(مواردی از قبیل بازداشت، کشته شدن تظاهر کنندگان و زد و خوردهای امنیتی) به هیچ وجه در این تظاهرات‌ها اتفاق نیفتاد؟
به لحاظ سنخ شناسی سیاسی، مطالبات لرها در تظاهرات چندی پیش آنان تا چه حد با تظاهرات‌هایی که در دیگر مناطق ملی غیر فارس رخ می‌دهد تشابه یا تضاد دارد؟
آیا روند شکل گیری تظاهرات لرها نشات گرفته از اصالت یک جریان سیاسی نزد قومیت لر است؟
آیا اصولا تظاهرات لرها دارای رویکردی سیاسی، رادیکال داشته یا جنبه رفرم گرا بوده است؟
اهمیت سیاسی این تظاهرات در شناسنامه سیاسی این ملیت چه می‌تواند باشد؟
در پاسخ به سوالات یاد شده، باید گفت که به نظر می‌رسد؛ پوشش اخبار تظاهرات لرها در رسانه‌های داخل کشور متاثر از فضای تعارضات سیاسی بین جناح‌های درگیر در نظام است. هر کدام از گروههای متخاصم در درون سازمان سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی از تخریب یکدیگر در افکار عمومی بهره‌مند می‌شوند.

ضمن اینکه تظاهرات همگانی لرها فقط یک جنبه اعتراضی داشته و دارای رویکرد سیاسی محسوس (به لحاظ شعارهای مطرح شده) نبوده است. به همین لحاظ است که این تظاهرات مورد استقبال رسانه‌های داخل قرار گرفت. هر چند که سایت خبری\" ایبنا نیوز\" متعلق به بختیاری‌ها در روزهای اول آغاز تظاهرات از سوی سازمان‌های امنیتی ایران تعطیل شد. در مقابل اما خبرها و گزارش‌های تظاهرات از سوی خبرگزاری‌های رسمی با کنترل بیشتری منتشر شد.

ممانعت سایت‌های غیر حکومتی متعلق به لرها در پوشش اخبار تظاهرات و اجازه دادن به رسانه‌های حکومتی نتیجه درک سازمان‌های امنیتی ایران از روند سیاسی رو به تحول در میان مردم لر است. سازمان‌های امنیتی ایران از پیش از این نیز، روند رو به گسترش هویت‌طلبی در میان مردم لر را به خوبی احساس کرده بودند.

چنین نیز می‌توان، پوشش گسترده رسانه‌های فارسی زبان خارج در این مورد به خصوص را تاثیر گرفته از رسانه‌های داخلی نامید. ضمن اینکه نباید از رویکرد سیاسی شاغلان در این رسانه‌ها غافل بود.

درباره دیالوگ به کار رفته در سریال سرزمین کهن(بختیاری‌ها کاس لیس انگلیس بودند) باید گفت؛ بی‌تردید چنین دیالوگی بسیار اهانت آمیز بوده و در مقابل می‌بایست اعتراض واضح و شفاف نسبت به عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی داشت. لرها با توجه به خصلت‌های ایلی و عشایری خود بی‌تردید تحمل اهانت به گذشتگان خویش را ندارند. به همین دلیل است که شاهد بودیم تجمع اعتراضی چند نفر در الیگودرز لرستان به سرعت به دیگر مناطق زاگرس نیز سرایت کرد.

در پاسخ به اینکه چرا آنچه در تظاهرات ترک‌ها، کردها و عرب‌ها و ... رخ داد در تظاهرات لرها رخ نداد، باید گفت:
به دلیل نوع زندگی ییلاق و قشلاق بخش اعظم ایل بخیتاری و زندگی غیر ثابت بخش‌هایی از دیگر ایلات لر در میان کوه‌ها و دشت‌ها، مسلح بودن افراد آن ایلات، آشنایی آنان با کوهستان و دامنه‌های زاگرس و در اختیار داشتن پایگاه‌های ثابت در شهرها و روستاها از قبیل بخشی از خانواده و اقوام و.... چنانچه برخورد خشونت آمیزی از سوی نیروهای امنیتی رخ می‌داد به سرعت می‌توانست لرها را وادار به برخورد متقابل کند و همین کافی است تا مناطق نفت خیز زاگرس را ناامن سازد.

جالب است بدانیم که حوالی ٢٥ درصد نفت و گاز تولیدی ایران در استان لرنشین کهگیلویه و بویر احمد تولید می‌شود و در صورت هرگونه برخورد سخت افزاری نظام با لرها این منطقه به سرعت به مکانی ناامن برای نظام تبدیل خواهد شد و اقتصاد متلاطم و امنیت دولت ایران را برهم خواهد زد.

در مقابل ما شاهد زندگی ثابت روستایی و شهری در مناطق عرب‌نشین و کردنشین هستیم. مردم عرب مناطق جنوب غرب ایران همانند ایل بختیاری و دیگر ایلات مسلح نیستند. در کردستان نیز همانند مناطق عرب‌نشین و ترک‌نشین هر نوع سلاح از سوی یگان‌های امنیتی مصادره می‌شود.

درباره سنخ شناسی سیاسی مطالبات لرها که در تظاهرات آنان تحت عنوان توقف پخش \"سریال سرزمین کهن\" هویدا گشت بایستی بیشتر منتظر ماند و فرایند کلی نقطه آغاز جنبش و رگه‌های آن در سالهای گذشته را بار دگر باید سنجید تا به نتیجه رسید. اما برآیند کلی و شناخت عمومی با چشم غیر مسلح از مطالبات لرها گویای این است که؛ لرها در بیشتر اوقات از حوادث سیاسی تاثیر پذیر بوده‌اند.

ملیت لر (به استثنای تشکل‌های منظم سیاسی خود چون \"حزب اتحاد بختیاری و لرستان\" و \"شورای آزادی لرستان\" و شخصیت‌های نظامی و سیاسی چون محسن رضایی و مهدی کروبی \"که هر دو را نگارنده کنشگر سیاسی ناکام می‌نامد\") به ندرت توانسته‌اند به صورت کنشگر سیاسی مستقل در روند حوادث کلی در ایران عمل کنند.

به نظر می‌رسد که حتی در دوره مشروطه و فتح تهران نیز آنان از وضعیت به وجود آمده در آن زمان تاثیر پذیرفته و به طبیعت حال به دنبال سهم خواهی بودند.

در بررسی خواسته‌های حزب اتحاد بختیاری و لرستان و شورای آزادی لرستان به این نتیجه می‌توان رسید که این دو سازمان سیاسی به دنبال احقاق حقوق ملی مردمان بختیاری و لرستان هستند. در تعریف احقاق حقوق ملی، فعالان سیاسی لر و بختیاری به دنبال حق تعیین سرنوشت از راهکار برقراری یک نظام فدرال در ایران بوده‌اند.

در این زمینه به عضویت حزب اتحاد بخیتاری و لرستان در کنگره ملیت‌های ایران فدرال و ارتباط شورای آزادی لرستان با احزاب کرد عضو کنگره ملیت‌های فدرال می‌توان اشاره کرد.

درباره اصالت سیاسی جنبش لرها نیز، به نظر می‌رسد اصالت سیاسی این جنبش نشات گرفته از یکصد سال قلع و قمع ، محرومیت ملی، تحقیر وعقب ماندگی همگانی در مناطق ملی لرها در چهار محال و بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد و لرستان است. برخی رگه‌های اصالت سیاسی جنش لر را نیز می‌توان در احزاب یاد شده بالا و دیگر موسسات فرهنگی لرها در داخل و خارج از کشور جستجو کرد.

چنین نیز جنبش( بی سر) لرها که اخیرا به بهانه پخش یک سریال اهانت آمیز در خیابان‌های برخی شهرها به راه افتاد گویای این است که لرها اکنون تاثیر پذیرفته از جنبش‌های همسایه خود در مناطق کردنشین و عرب‌نشین هستند. آنان اکنون در جستجوی راهی برای تعریف هویت ملی خود در جغرافیای خود هستند. با توجه به اینکه این جنبش جوان است جنبه رادیکال آن نیز فوق العاده توانمند است اما \"خصلت بی سری\" امروزین آن تا حدودی از توانمندی آن کاسته و به همین دلیل روند رفرم گرایی را با شعار تعطیلی \"سریال سرزمین کهن\" سر می‌دهد.

در اهمیت سیاسی جنبش لرها و شناسنامه سیاسی این ملیت نیز باید گفت که این جنبش با خصلت‌های چندگانه ای که بر شمردم مدرن‌ترین جنبش لرها در دوره معاصر است که چندی پیش شاهد وجهه مدنی آن بودیم. این جنبش به دلیل جغرافیای وسیع کوهستانی و ژئوپولوتیکی که در اختیار دارد در آینده می‌تواند برای جمهوری اسلامی دردسر ساز باشد.

در مقابل نیز سوال دیگری مطرح می‌شود؛ چرا فعالان سیاسی ملت‌های غیر فارس و به ویژه فعالان عرب ضمن تایید جنبش لر نسبت به انتخاب مکان تظاهرات مردم لر واکنش‌های نسبتا انتقادی داشته اند؟
برای پاسخ به این سوالات ذکر چند نکته مهم درباره گذشته سیاسی مردم لر و رابطه آن با مردم عرب ضروری می‌نماید.

همانگونه که پیش از این یاد کردم، مردم لر با توجه به خصوصیت زندگی در گستره جغرافیایی زاگرس همواره به مثابه یک نیروی شبه نظامی تاثیر پذیر از حوادث سیاسی پیرامون خود عمل کرده‌اند. در دوره حکومت شیخ سلمان کعبی (از سال ١٧٣٧ تا ١٧٦٨ میلادی) بر مناطق عرب‌نشین جنوب غرب ایران بخشی از لرهای بختیاری به عنوان نیروی نظامی شیخ سلمان کعبی در کنار قشون ایشان در برابر انگلیسی‌ها جنگیدند.

تشکیل \"کمیته قیام سعادت\" و همکاری بختیاری‌ها با شیخ خزعل برای بازگرداندن احمد شاه قاجار به قدرت نیز از کارهای سیاسی آنان و شیخ خزعل بود.

انتقاد فعالان عرب به بخشی از عملکرد جنبش لرها این بوده که چرا تظاهراتی که مرکز ثقل آن باید استان چهار محال و بختیاری باشد در احواز شکل می‌گیرد؟
واکنش فعالان عرب اما از آنجا نشات می‌گیرد که آنان به وضوح می‌بینند، دولت جمهوری اسلامی در راستای تحقق اهداف غیر انسانی خود سعی دارد، دو همسایه قدیمی که در دوره شیخ سلمان در قرن ١٨ میلادی و چنین نیز در اوایل قرن ٢٠ میلادی و پیش از آنها در کنار هم بوده‌اند را امروزه رو به‌روی هم قرار دهد.

فعالان عرب و فعالان دیگر ملت‌های غیر فارس معتقدند؛ لر، کرد، ترک ،عرب، بلوچ، ترکمن و... همگی از یک مکان و یک آدرس ضربات سهمگین و غیر انسانی تلقی می‌کنند. حقوق شهروندی و حقوق ملی لرها و دیگران در یک مکان و با دیدگاه معینی تحت عنوان \"ملت سازی\" پایمال می‌شد. آنان بر این باورند که اهانت امروز به لرها در راستای تحقق ایده شکست خورده تاسیس ملتی موهوم به نام \"ملت ایران\" شکل گرفته است.

نقد فعالان عرب و دیگر فعالان سیاسی ملت‌های غیر فارس به جنبش نوپای لر این است که؛ جنبش لر بایستی در جغرافیای تاریخی لرها یعنی ایالت‌های چهار محال وبختیاری،لرستان و کهگیلویه و بویر احمد عرض اندام کند. چرا که این جنبش به لحاظ تاثیر گذاری و تاثیر پذیری بر روند سیاسی دیگر جنبش‌ها، می‌تواند به تضعیف آنان به سود دستگاه‌های امنیتی رژیم جمهوری اسلامی عمل کند.

افزون بر آن فعالان سیاسی عرب شاهد آن هستند که تعدادی از افراد معلوم الحال از بختیاری‌ها و دیگر ایل‌های لر در مناطق عرب نشین تبدیل به آلت دست حکومت مرکزی ایران شده‌اند. این تعداد اندک در پیشبرد سیاست‌های غیر انسانی در راستای برنامه‌های دولت ایران در مناطق عرب‌نشین همچون؛ پاکسازی نژادی از راهکارهای تغییر بافت جمعیتی، مصادره زمین‌های کشاورزان عرب، تعریف فرصتآهای شغلی برای مهاجران و طرد نیروهای بومی، ایجاد فضای امنیتی و.... مشغول تجاوز به حقوق شهروندی و حقوق ملی مردم عرب هستند.

جنبش مردم لر با استفاده از تجربه جنبش‌های عرب، کرد و دیگر جنبش‌های ملت‌های غیر فارس می‌تواند در پیشبرد اهداف آزادیخواهانه خود بسیار موفق عمل کند. تظاهرات اخیر لرها نشان داد که این جنبش دارای خصلت‌های مثبت چندگانه است که در صورت برنامه‌ریزی دقیق می‌توان ظرف مدت زمان کوتاهی همه ملزمات خود را تعریف کند. از دیدگاه فعالان سیاسی ملت‌های غیر فارس، جنبش لرها امروزه نه یک تهدید بلکه فرصتی فوق العاده مهم است که باید به درستی بتوان از آن استفاده کرد تا حقوق شهروندی و حقوق ملی ملیت لر به درستی تعریف شود تا در آینده ایران لرها در تعریف حقوق خود با مشکل مواجه نشوند.