تحلیلى بر " بیانیه‌ى شمارى از فعالان سیاسى و فرهنگى کُرد "

14:05 - 10 آبان 1391
Unknown Author
عمر شریفزادە

اینک بیش از یک‌ماه از انعقاد قرارداد حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومەلە‌ی کردستان ایران می‌گذرد جو ملتهب سونامى واکنش‌ها تا حدودى فروکش کرده و اکنون زمان آن فرا رسیده که با فراغت بیشتر عکس‌العمل‌ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد زیرا واکنش‌ها به قرارداد مزبور از نوع خود حداقل در ایران بى‌نظیر بود که به طور یقین این رویداد بر فرداى جنبش سیاسى کُرد سایه خواهد افکند. در میان واکنش‌ها به قرارداد دوستى حزب دمکرات و حزب کومەله بیانیه‌ى فعالان سیاسى و فرهنگى کُرد که در درون جامعه‌ی کرد تحت عنوان \" بیانیه‌ی شمارى زیادى از فعالان سیاسى و فرهنگى کُرد در حمایت از تمامیت ارضى و اتحاد ملى ایرانیان \" منشر گردید، به دلیل اینکه امضاء کننده‌گان آن همگى کُرد و از مناطق کرماشان، ایلام و بخشاً هورامى بودند از جایگاه ویژه‌اى برخوردار است. بنابراین نه مى‌توان و نه باید ساده در کنار آن گذشت. بیانیه که در ابتداى ماه اکتبر در معرض اذهان عموم قرار گرفت به دلیل اینکه با ادبیات مرسوم و متداول جمهورى اسلامى ایران تزئین شده بود و از دگرسو مضمون آن خوشایند شوینیست‌هاى اروپا و آمریکانشین ایرانى آمد، توانست در سطح نسبتاً وسیعى هم انعکاس یابد.

همان گونه پیش‌بینى مى‌شد هم بیانیه و هم امضاء کننده‌گان آن مورد ضد حمله‌ی کُردهای  اروپانشین قرار گرفتند که ضد حمله بخشاً با ادبیات رکیک و افراطى هم توأم بود به نظر نگارنده تأثیرات مخربى که ناشى از عکس العمل‌هاى تندروانه‌ی دوستان کُرد اروپانشین متوجه‌ی اتحاد و انسجام سیاسى جامعه‌ی کُرد مى‌شود، از درج و پخش بیانیه‌ی مورد نظر کمتر نخواهد بود.
 
اینجانب ضمن تقبیح کردن مضمون بیانیه‌ی فعالان سیاسى و فرهنگى کُرد، عکس‌العمل‌هاى افراط‌کارانه‌ی کُردهای خارج‌نشین را هم نکوهش مى‌کنم زیرا بر خلاف نظر دوستان کُرد اروپانشین، امضاء کنندەگان بیانیه را مزدور و خائن به ملت کُرد ندانسته و از کُرد بودنشان هم کمترین تردیدى ندارم.
 
بیانیه‌ی مزبور و عکس العمل‌هاى تندروانه‌ی دوستان اروپانشین، بار دیگر این حقیقت تلخ را به ثبوت رساند که اولاً موقعیت کُرد در ایران با موقعیت کُرد در بخش‌هاى دیگر کردستان (عراق، ترکیە، سوریه و روسیه ) متفاوت است، ثانیاً ناهمگونی‌ها و گوناگونی‌هاى اجتماعى، فرهنگى، زبانى ( گویشى )، دینى ( مذهبى ) و سیاسى میان کُردهاى جنوب کُردستان ( لرستان، ایلام، کرماشان و بخشاً هورامان ) و کُردهاى مناطق سنى و سورانى‌نشین ( مرکز کُردستان ) وجود دارد، ثالثاً بیانیه مورد بحث دلالت بر وجود شکاف عمیق فى‌مابین کوشندگان سیاسى درون و بیرون جامعه‌ی کُرد در ایران دارد.
 
همزیستى چند هزار ساله‌ی کُردها در ایران موقعیت کُرد در این سرزمین را از موقعیت کُرد در کشورهاى ترکیه، عراق، سوریه و روسیه متمایز کرده است و حاصل این زندگى و همزیستى بیش از ٣٠٠٠ ساله است که :

 I ــ پیوندهاى اجتماعى کُردها و دیگر ملیت‌هاى ساکن ایران همانند تارعنکبوت به هم تنیده که با حیات سیاسى چند صد ساله‌ی کُرد در ترکیه و یا زندگى کمتر از یکصد ساله‌ی کُرد و عرب در عراق و سوریه قابل قیاس نیست.

II ــ کُردستان در ایران سرزمینى اشغال شده نیست، بلکه بخشى از ایران است در صورتی که در عراق، سوریه و ترکیه مقوله‌اى به نام کُردستان وجود نداشتە هر چند گاهاً به غلط کُردستان عراق، کُردستان ترکیە و کُردستان سوریه گفته و نوشته مى‌شود.

III ــ نوع ستم ملى و به موازات آن راه حل و مطالبات کُرد در ایران با مطالبات کردها در عراق، ترکیه و سوریه متفاوت است. جنبش سیاسى کُرد در ایران یک جنبش آزادى‌بخشی است و ارتباط مستقیم و دیالکتیکى با سیستم و نظام دموکراسى‌خواهى در ایران داشته و دارد و فاقد خصوصیات رهایی‌بخشى است چه بسا اینکه در بخش‌هاى دیگر کُردستان جنبش سیاسى کُرد را مى‌توان جنبش رهایی‌بخش نامگذارى کرد.

IV ــ شعار استقلال کُردستان در ایران یک شعار اتیوپیایی است اما در عراق، سوریه و ترکیە ( به ویژه در عراق ) همین شعار و کوشش در راه تشکیل دولت کُردى هم ایده‌آل و هم رئالیستى است. در صورت تجزیه‌ی احتمالى ایران، کُردستان اولین قربانى آن خواهد بود زیرا جامعه‌ی کُرد در ایران به دلایلى که شرح آن در ادامه این تحلیل خواهد آمد زمینه و آماده‌گى تجزیه شدن را دارد.
 
شرایط فرهنگى، دینى و مذهبى، زبانى و لهجه‌اى ... کُردهاى جنوب کُردستان ایران در مناطق کرماشان، ایلام و لُرستان و بخشاً در منطقه‌ی هورامان با شرایط کُردهاى مرکز کُردستان در مناطق سنى و سورانى‌نشین کاملاً متفاوت است این تفاوت‌ها را مى‌توان در چهار اصل مهم خلاصه کرد.

1ــ تفاوت‌هاى دینى و مذهبى ـ دین و مذهب رابطه‌ی مستقیم و دیالکتیکى با ناسیونالیزم دارند گاهاً ناسیونالیزم را سازماندهى و بخشاً آن را متلاشى مى‌کنند. برخى از ادیان و مذاهب چنان با ناسیونالیزم آمیخته‌اند که یکى بدون دیگرى ناقص و یا مفهومى ندارد. باب مثال ملت یهود همان دین یهود است و یا اگر در کشور ژاپن کسى از دین شینتو خارج شود به صورت اتوماتیک هم ملیت ژاپنى از او سلب مى‌شود. مذهب شیعى که مذهب رسمى و غالب ایران است، ماهیت ضد ملى و ضد ناسیونالیستى دارد قبل از اینکه مذهب شیعى در ایران مسلط شود، ایران یک امپراطورى ناسیونالیستى بود اما به تدریج هر چه مذهب شیعى مسلط‌تر شد، به همان اندازه ناسیونالیزم ایرانى هم تضعیف گردید. از نظرگاه مذهب شیعە یک نفر شیعى لبنانى ... هزار بار بهتر از یک نفر ایرانى دموکرات و کمونیست غیره شیعى است در ایران کمتر خانوده‌اى را مى‌توان یافت که حداقل یک جلد کتاب نهج‌البلاغه را نداشته باشد اما بندرت مى‌توان کتاب شاهنامه را که مانیفست ناسیونالیزم ایرانى است در خانواده‌هاى ایرانى یافت. این مبحث از این جهت مهم است که اکثریت مردم کُرد جنوب کُردستان ( استان‌هاى کرماشان، ایلام و لُرستان ) مذهب شیعى دارند. ( %٣١  با احتساب لُرستان %٤٨ مردم کُرد در ایران مذهب شیعه دارند).

دومینان بودن مذهب شیعه در این بخش از کُردستان موجب گردیده تا مساله‌ی ستم ملى خفیف و به تناسب آن اشتیاق و علاقه به ناسیونالیزم  کُردى هم تضعیف گردد و در مقابل تمایلات مرکزگرایانه تقویت و کُردهاى این دیار به طرف مرکز سوق داده شوند. بى‌مناسبت نیست که سالخوردگان ایلامى و کرماشانى به هنگام مرگ در وصیت‌نامه‌هایشان به خاک سپردن خود را در قم و مشهد سفارش مى‌کنند. اگر این واقعیت را مد نظر داشته باشیم که مذهب شیعه در ایران صدها سال است هم مذهب است و هم دین، هم قانون است و هم دولت، آن گاه بیشتر و بهتر مى‌توانیم به اثرات مخرب آن در رابطه با منفعل کردن ناسیونالیزم ( کُردایه‌تى )  پى‌ببریم.  علاوه بر مذهب شیعى بخش قابل توجهى از ساکنین استان‌هاى کرماشان و ایلام اساساً دین اسلام ندارند و پیرو ادیان باستانى هستند که از نظر ناسیونالیستى بسیار بسته و دگم می‌باشند.

2ــ اختلافات گویشى ( زبانى ) ـ زبان در ملت‌سازى و سازماندهى ناسیونالیستى نقش کلیدى دارد ملت بدون زبان مشترک، ملت نیست هرچه استحکام زبان در میان ملت بیشتر باشد به همان اندازه هم ثبات ملى بیشتر است و بر عکس این فرمول هم درست است. متأسفانه زبان کُردى در این مناطق به دلایل متعدد بسیار آسیب دیده و تضعیف گردیده است تا جایی که امروزه شمار متکلمین به زبان فارسى به مراتب از زبان کُردى بیشتر و تعداد کسانى که توان نوشتن و خواندن به زبان کُردى را داشته باشند بسیار اندک می‌باشند. مردم این مناطق فاقد رسانه‌هاى سمعى، بصیرى و نوشتارى به زبان کُردى هستند. علاقه و رغبت به زبان کُردى اندک و روز به روز هم کمتر مى‌شود تا یکصد سال پیش در این مناطق از هر سه نفر فقط یک نفر مى‌توانست به زبان فارسى صحبت کند، اما شوربختانه قضیه اکنون برعکس است و از هر سه نفر فقط یک نفر به کُردى تکلم مى‌کند یقیناً دولت‌های مرکزى و سیستم آموزشى و ادارى آن‌ها رول اصلى در این فاجعه زبانى بازى می‌کند دولت‌های مرکزى به طور سیستماتیک براى متلاشى کردن و از بین بردن زبان کُردى و جایگزینى زبان فارسى تلاش نموده‌اند تا بدین وسیله هویت کُردى را در این مناطق خنثى کنند ( که بدبختانه تا حدودى زیادى هم موفق بوده‌اند ) اما از سوى دیگر بى‌انصافى خواهد بود اگر کمتر غمى و بى‌توجهى رهبران سیاسى و فرهنگى کُرد در دیگر مناطق کُردستان را از این فاجعه زبانى را دخیل ندانیم و آنها را از این مسئولیت تبرئه نمائیم.

سال‌هاى سال است که ده‌ها فرستنده رادیویی و تلویزیونى و صدها نوشتار جمعى به کُردى برنامه پخش مى‌کنند بخشى از رسانه‌هاى جمعى کُرد علاوه بر پخش برنامه به گویش‌هاى سورانى، کُرمانجى و هورامى ( هورامى کمتر )  برنامه‌هاى هم به زبان‌هاى فارسى، تُرکى و عربى به طور مداوم و مستمر داشته‌اند در صورتی که توجه به گویش‌هاى لُرى و لکى که مردم این مناطق به آن تکلم مى‌کنند، جایی نداشته است تا موجب تشویق و ترویج زبان کُردى (لکى و لرى ) گردد. تجربه‌ی سال‌هاى گذشته ثابت کرده که هر چه بیشتر کُردستان سورانى زده مى‌شود به همان اندازه هم جغرافیاى زبان کُردى محدودتر مى‌گردد.

رهبرى سورانى تنها از زاویه‌ی سیاسى انحصارگر نیست، بلکه با امکاناتى که در اختیار داشتە سورانى را یکجانبه به عنوان زبان کُردى بر جامعه‌ی کُرد تحمیل نموده است. اینکه سورانى قابلیت و استعداد آن را دارد که رُل زبان رسمى و علم ملت کُرد شود، در اصل مساله تغییرى نمى‌کند که تحمیلى کردنش خطاست. کُردهاى جنوب کُردستان محق هستند به همان دلایلى که سورانی‌ها زبان فارسى را در کُردستان زبان تحمیلى مى‌دانند، آنها هم سوارنى را براى خود زبان تحمیلى توصیف کنند.

عمق فاجعه زمانى بیشتر نمایان مى‌گردد که فرهنگ لغت‌هاى کُردی که توسط سورانی‌ها تهیه و تنظیم گردیدە را ورق بزنیم براى نمونه فرهنگ لغت \" هه‌نبانه بورینه \" که به وسیله‌ی شادروان استاد \"هژارشرفکندى\" جمع آورى شده بیش از ٥٥ هزار لغت کُردی را در خود جا دارد از این فرهنگ لغت قطور شمار واژگان هورامى، لکى و لرى به شمار انگشتان دست نمى‌رسد تو گویی گویش‌هاى هورامى، لکى یا لرى واژگان انحصار بفرد خود را نداشتە باشند؟ یا انگیزه‌ی سورانى‌سازى در پشت صحنه نهفته است!

3ــ تفاوت‌هاى فرهنگى ـ اشتراکات یا افتراقات فرهنگى است که علائق ملى را تقویت یا تضعیف مى‌کند پیوندهاى ناسیونالیستى به وسیله‌ی فرهنگ جوش مى‌خورند یکى از شاخص‌هاى که جمعى باید داشته باشند تا مصداق تعریف ملت  شوند، فرهنگ مشترک است.

اشتراکات فرهنگى است که موجب پیدایش علائق ملى و ناسیونالیستى مى‌شوند. فرهنگ نقطه‌ی حساس هر ملتى است آسمیلاسیون ملت‌ها از مجراى فرهنگى شروع مى‌شود به مفهوم دیگر فرهنگ ملت‌ها پاشنه‌ی آشیل آن‌ها و مجراى ورودى ویروس شوینیسم است. متأسفانه فرهنگ کُردی این بخش از ملت ما توسط دولت‌های مرکزى بسیار آسیب دیده و خنثى گردیده است در مقابل فرهنگ ملت حاکم ( فارس ) جایگزین آن شده است. اگر فرهنگ را در رسم و رسوم روزانه‌ی مردم، موزیک، مراسم و مراودات محلى، لباس ... خلاصه نمایم، آنگاه پى‌مى‌بریم که خصوصیات فرهنگى در این مناطق بیش از ٨٠%استقلال، خاصیت و هویت کُردی خود را از دست داده است. رژیم‌هاى حاکم بصورت سیستماتیک فرهنگ کُردی دراین بخش از کُردستان را تحقیر کرده و در نهایت آن را خنثى نموده‌اند و فرهنگ ملت غالب را جایگزین آن کرده‌اند. مجموع این شرایط بد است که تمایل کُردها جنوب کُردستان را به طرف مرکز بیشتر کرده و علاقه به سوى کُردستان و مساله ملى ناچیز.

4ــ تفاوت‌هاى سیاسى ـ بسیار طبیعى است که تفاوت‌هاى دینى و مذهبى، زبانى و گویشى و فرهنگى منتج به اختلافات سیاسى هم گردد. بیانیه‌ی جمعى از فعالان سیاسى و فرهنگى کُردهاى این مناطق، گوشه‌اى از این اختلافات را بیان و حکایت مى‌کند بیانیه مورد مناقشه جبهه‌بندى سیاسى کُردهاى جنوب کُردستان ایران را با کُردهاى سورانى و سنى مرکز کُردستان نشانه مى‌رود. بیانیه بار دیگر این واقعیت تلخ را نشان مى‌دهد که کُردستان ایران از نظر سیاسى عملاً به دو بخش تقسیم گردیده است. مبارزه براى رفع ستم ملى در این بخش از کُردستان بسیار ضعیف و ناچیز است بندرت شنیده مى‌شود که جوان کرماشانى، ایلامى و یا لرستانى در راه مبارزه ملى زندانى یا شکنجه شود، در صورتی که زندانى، شکنجه و اعدام جوانان کُرد در مرکز کُردستان روتین است. درحالی که در مناطق سنى و سوارنى‌نشین کُردستان ترافیک حزب کُردی وجود دارد، در جنوب کُردستان یگانه حزب کُردی هم موجود نیست و فعالان سیاسى و روشنفکران این دیار خود را در احزاب و جریان‌هاى سراسرى مى‌بینند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى ایران بزرگترین پایگاه خود را کرماشان اعلام کرده است. در سال ١٩٨١ حزب دمکرات کُردستان ایران که یگانه حزب سیاسى کُرد بود در کرماشان حتى عضوى براى نامزد شدن در انتخابات هم نداشت. مجموع این شرایط است که عملاً در ایران شاهد دو نوع  ستم و دو نوع مطالبات کُردی هستیم و جامعه‌ی کُرد بلفعل به دو بخش تجزیه گردیده است اگر از یک سو رژیم دینى ایران با برنامه‌هاى حساب شده خود زمینه‌ی این تجزیه و دوگانگى را بوجود آورده، از طرف دیگر سورانی‌هاى افراطى ( سوپر ناسیونالیزم ) که قادر نیستند این تفاوت‌ها و ناهمگونی‌ها را ببیند و شرایط عینى جامعه کُرد را تحلیل کنند به این تجزیه مدد رسانده و سبب تقویت و تسریح آن شده‌اند.
 
بخشاً ندانم‌کارى و سهل‌انگارى کُردها و غالباً برنامه‌هاى حساب شده دولت‌های مرکزى موجب گردیده که در طول یکصد سال گذشته جغرافیاى کُردستان و جمعیت کُرد در ایران کوچک و کوچکتر شود تا سال ١٩٣٨ لرستان، ایلام و کرماشان یک منطقه و تا سال ١٩٧٤ ایلام و لُرستان یک استان واحد بودند. جمعیت کُرد تا این زمان ١٤% کل جمعیت ایران را تشکیل می‌داد به عبارت دیگر تا این سال‌ها خاک کُردستان ٨.٥%کل جغرافیاى ایران بود اما اکنون جمعیت کُرد کمتر از %١٠ و جغرافیاى کُردستان فقط ٥.٦%کل خاک ایران مى‌باشد.
اکنون طرح‌هاى هم براى هر چه بیشتر کوچکتر کردن کُردستان در دست اجراست طرح تأسیس استان‌هاى زاگروس و کُردستان شمالى (مکریان ) به مجلس شوراى اسلامى ایران تحویل داده شده است که به احتمال زیاد تصویب هم خواهد شد در چنین  حالتى ٢٩ هزار کیلومتر مربع دیگر ( حدالاقل از نظر قانونى ) از دایره و قلمرو جغرافیاى کُردستان خارج مى‌شود. فاصله‌ی لهجه‌هاى لُرى و لکى هزار بار کمتر از فاصله‌ی لهجه‌هاى سورانى و کرمانجى است. به تدریج لر و لرستان از حوزه‌ی زبانى و جغرافیاى کُردستان خارج شده است تا جایی که امروزه بندرت در ادبیات سیاسى و غیره سیاسى کُردها نامى از لُر و لُرستان شنیده مى‌شود. سیاست کُرد که تحت هژمونى سورانی‌ها هدایت مى‌شود خط بطلان بر این بخش از کُرد و کُردستان کشیده است. پروسه‌ی جداسازى ایلام و کرماشان از حوزه‌ی کُردستان از طرف دولت مرکزى آغاز گردیده و بسیار حساب شده و جدى آن را هم پیش مى‌برد. رهبر سیاسى کُرد یا سهواً و یا از روى غفلت در این پروژه شریک است. بخش زیادى از روشنفکران و فعالان سیاسى کُرد مبتلاء به بیمارى حزب‌زدگى شده‌اند و مجال تحلیل و تفسیر کردن مشکلات اساسى جامعه‌ی کُرد را در ایران ندارند. سیاست کُردها که اکنون تحت هژمونى سورانی‌هاست و امکاناتى در اختیار دارد باید براى جلوگیرى از این ناهنجاری‌ها و کوچکتر شدن کُردستان اقدام کند و اولویت مبرم به کُردستانى بودن جنبش سیاسى کُرد بدهد. دوستانى سورانى باید بدانند که کُردستان در ایران بدون کرماشان مفهومى ندارد اهمیت کرماشان براى کُردستان ایران از اهمیت کرکوک براى جنوب کُردستان کمتر نیست جا دارد از رهبرى سورانى کُرد پرسیده شود که چگونه می‌توان بدون همگامى و همراهى کرماشان جنبش سیاسى کُرد را در ایران به مقصد رساند؟ زنده یاد دکتر عبدالرحمن قاسملو اعتقاد داشت که سرنوشت جنبش سیاسى کُرد در ایران توسط کرماشان تعیین مى‌گردد به این مفهوم که کرماشان با هر طرف که باشد ( دولت مرکزى یا جنبش کُرد ) برنده میدان او خواهد بود باید اقرار کرد متأسفانه تا این زمان کرماشان با مرکز بوده است.

فعالان سیاسى درون و بیرون جامعه‌ی کُرد
 این اولین بار نیست که فعالان و روشن‌فکران درون و بیرون جامعه‌ی کُرد در ایران شاخ به شاخ هم مى‌شوند و بطور یقین آخرین بار هم نخواهد بود دوران جنبش اصلاح‌طلبى نقطه‌ی اوج این درگیری‌ها بود باید انصاف داد که فعالین سیاسى درون جامعه کُرد از متانت و انعطاف بیشترى برخوردار هستند. دست یافتن به یک زبان مشترک فى‌مابین فعالان بیرون و درون جامعه‌ی کُرد ضرورت حتمى است و براى نیل به این مهم باید واقعبینانه به توضیح و تشریح شرایط موجود پرداخت، تفاوت‌ها و ناهمگونی‌هاى جامعه‌ی کُرد در ایران را برشمرد و به آن‌ها اعتراف کرد. بدون هماهنگى کوشندگان سیاسى درون و بیرون جامعه، آینده‌اى براى جنبش سیاسى کُرد در ایران متصور نیست. جنبش سیاسى کُرد در ترکیه حداقل در این مورد مثال زدنى است. باید قبول کرد که حزب کارگران کُردستان ( پ.ک.ک ) على‌رغم تمام تند روی‌هایش در قبال فعالان و روشنفکران سیاسى درون جامعه کُرد در تورکیه انعطاف‌پذیرتر و مسئولانه‌تر عمل کرده است حاصل این انعطاف است که جنبش کُرد در بیرون و درون جامعه کُرد در شمال کُردستان به هم جوش خورده و مکمل هم
...