تاکتیک یا استیصال و درماندگی سیاسی

13:53 - 15 بهمن 1394
Unknown Author
کیهان یوسفی

چند روز دیگر دهمین دور انتخابات نمایشی مجلس فرمایشی رژیم ایران برگزار می‌گردد.

داستانی کمیک تراژیک که بازیگردان چشم بسته قادر به چراخندن بازیگران است.

اما ظاهراً حلقه به گوشان ولایی در هیبت روشنفکران نمایان در تکاپو برای به قله رسانیدن سنگ سیزف هستند؟ روشنفکر نمایانی که نه ملت برای آنها تره خرد می‌کند و نه قدرت نظری به آنها می‌افکند؟ چرایی این معما چه می‌تواند باشد؟ هر انسانی در زندگی روزمره خویش و به ویژه آنها که داعیه سیاست و سیاست پیشگی دارند باید چند بار خطابودن چیزی را آزمون کنند تا نطفه‌ی قناعتی نزدشان شکل گیرد؟

قلم به مزدهایی که انتخابات را آینه دموکراسی می‌دانند تا شرعیتی برای جمهوری اسلامی گردآوری کنند، آیا برای یک بار هم جلوی آینه خود را نگاه کرده‌اند، اگر نگاه کرده‌اند آیا زنجیرهای بردگی را بر فکر و ذهن خویش دیده‌اند؟
ده مجلس و پنج خبرگان و ٣٧ سال دیکتاتوری ! دستاورد چه بوده است؟ توانایی مجلس در به چالش کشیدن قوانین کشوری و گذار به سوی جامعه‌یی باز و دمکراتیک چه بوده است؟

پتانسیل و قدرت مجلس در تغییر قوانین کشوری به نفع ملت و کوتاه کردن دست دزدان و غارتگران ثروت ملی در ایران سیستم ولایت فقیهی چه اندازه است؟ آیا در عمل پتانسیل و قدرتی دارد؟ اگر داشته چه کرده است؟ وضعیت سیاسی و اجتماعی و معیشتی مردم چه تغییری کرده است؟ آزادی‌های سیاسی و مدنی چه رشدی داشته‌اند و چه خطی را طی نموده و ده‌ها سئوال دیگر که بدون شک جواب همه آنها منفی است.

در یک تعریف کلی از رژیم جمهوری اسلامی می‌توان گفت که این رژیم دارای ویژگیهای زیر است:

اعتقاد تغییر ناپذیر و ثابت در فکر و اندیشه
وجود مرجع یا رهبر
تقسیم و تفکیک و تجزیه نمودن مردم جامعه به خودی و بیگانه و خیرو شر و مسلمان و کافر
پافشاری بر سر سنت و اختلاف با پدیده‌های\" نو\"روزانه

٣٧ سال دیکتاتوری و خفقان و اعدام صدها فعال سیاسی و سرکوب دگراندیشان و فعالان حقوق بشر و زنان و .... گویای عدم تغییر پذیری رژیم از درون است.

معادله مشخص و پاسخ هم روشن است. پاسخ استقرار دموکراسی و ریزش کاخ دیکتاتوری است، اگر انتخابات آزاد بخشی از دموکراسی یا پایه‌یی از دموکراسی است، انتخابات بدون وجود احزاب بسیار مضحک می‌تواند باشد.

استقرار دموکراسی بدون شک مسیرش نه از مجلس میگذرد و نه اصلاح قانون اساسی. اختلاف در درک واقعیت نیست، اختلاف در شناخت گرگ‌هایی است که پوستین گوسفند بر تن کرده‌اند، مزد به قلم‌ها و جیره خواران حکومتی که نقابی بر صورت و دون کیشوت وار به جنگ بادها می‌روند.

و تاریخ این چهار دهه اخیر بارها ثبت نموده است که دون کیشوت‌های مدرن پای الاغشان که می‌لنگد هیچ، بلکه خود الاغ بارگاه عالی جناب ولی فقیه شده‌اند و آب درهاون کوبیدن نه هنر ایشان بلکه رسالتی است که از درگاه اعلی حضرت بر ایشان محول شده و اینان ناگزیر به حمل آنند و دون کیشوت‌ها نه جنگجویان واقعی علیه باد بلکه عروسک‌های خیمه شب‌بازی خود عالی جناب باد هستند.

این طالع بینان سیاسی که همچون قارچ بعد از رعد و برق هرازگاهی و قبل از هر انتخابات سربر می‌آورند خود را به آب و آتش میزنند تا بار دیگر مردم سرخورده و ذلیل را به پای صندوق‌های استبداد بکشانند و بعد از آن نیز به غیبت کبری رفته و محو گردند. پهلوان پنبه‌هایی که تنها به وسعت جیب خویش می‌اندیشند و درد مردم نزد آنها تنها اجری است که داروغه‌های حکومتی به آنها می‌پردازند با زورنای بی‌شرمی خویش بتازند ... .

این انتخابات می‌آید می‌رود، و مردم تجربه تلخی را نیز دوباره آزمون خواهند کرد، هدف از انتخابات بقای رژیم و ماندگاری نظام است، درد مردم سرجای خود و اصلاحات و جامعه باز دوباره لطیفه کودکان بازار می‌شود.

تاریخ قضاوت خود را خواهد کرد و آنان که برده درگاه قدرت شدند و دل به بارگاه ولایت خوش کردند رسوا شدگانند.

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.