برسد به دست وزیر آموزش و پرورش

20:22 - 19 آذر 1391
Unknown Author
آذر طاهر آبادی

وزارت آموزش و پروش یکی از آن نهادهای وزارت خانه‌ای بود که از پای بست در خلال انقلاب دچار تغییر و تحولاتی اساسی شد و رویه‌ای به ظاهر نو و اصولی‌تر به خود گرفت. از همان ابتدا و در سالهای نخست تعداد کثیری از معلمان دگر اندیش از این وزارت خانه پاک سازی شد و بسیاری از دروس رنگ و بویی جدید به خود گرفتند اما آنچه که هرگز دچار تحول نشد نحوه‌ی مدیریت مدارس در ایران بود.

این ‌موضوع که دروس به کجا راه می‌پیمایند مورد مناقشه این مقاله نیست و بنده هم قصد ندارم زیاد بر روی آن مانور بدهم.

موضوع بحث این یادداشت تغییر و تحولات وزارت آموزش و پرورش و نحوه مدیریت آن از وزیر گرفته تا معاونت و مدیریت در مدارس این کشور است مدیریتی که همواره چالش برانگیزو مورد انتقاد بوده است. وزارت خانه‌ای که همواره چه برای استخدام نیروهایش و چه برای پرداخت حق التدریس و مزد معلمانش دچار مشکلات عدیده بوده است . برای کشور ایران که در ابتدای دهه ٦٠ با جنگی هشت ساله مواجه شد و همزمان با این جنگ و مقابله با آن باید برنامه‌ای دقیق با آهنگ رو به رشد جمعیتی لجام گسیخته کنار می‌ریخت. با پایان یافتن جنگ مسئولین کشوری با انبوهی از جمعیت در حال رشد مواجهه بودند و مسئله‌‌ی آموزش این جمعیت چالشی غیر قابل انکار بود که متأسفانه راهبردی درست برای مهار مشکلات آن در دست اجرا نبود.

مهمترین چالش مسئله‌ی آموزش و پرورش این نسل بود که در ذیل خدمات وزارتی قرار می‌گرفت که پیشتر گفتیم که از پای بست دچار تحول شده بود و با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان بود فضای کم آموزشی در آن سال‌ها کمبود معلم و نیروی آموزش دیده و غیره، فضا را برای این بیشتر مهیا می‌کرد که تصمیمات نا به جا و غلط هر وز بیشتر از دیروز در نظام آموزشی کشور دیده شود. درس‌هایی که تنها جنبه‌ی یک سویه داشتند و جمعیتی که تنها یکسری دروس تئوری را از بر می‌کردند و برای بازار کار هرگز آموزش درست و قابل توجهی نمی‌دیدند و این سیستم باعث پرورش نسلی شد که همه برای کارهای مدیریتی خود را آماده کرده بودند و دریغ و درد که این جامعه اصلاً برای پذیرش این نسل آمادگی نداشت.

در طی گذشت ٣٢ سال از تغییر و تحولات در آموزش و پرورش ایران در سال‌های متأخر این وزارت خانه دست به تغییر و تحولاتی شگرف‌تر در نظام آموزشی زد و به این ترتیب نحوه‌ی مدیریتی و آموزشی باز هم دست خوش تغییر شد اما نه زیر ساختی بلکه بازهم آزمون و خطا در این وزارت خانه نقش خود را به خوبی در حال اجرا بود. از همه این طول و تفسیر که بگذریم همه و همه این تغییر و تحولات در این وزارت خانه دامان‌گیر نسل دهه‌ی اول انقلاب بود که همواره با چالش اولین‌ها و نظام جدید بودن بود روبه‌رو بوده‌اند. اما در سال‌های اخیر با معضل جدیدتر روبه‌رو هستیم که با توجه به پیشرفت کشور در مسائل اقتصادی البته به ضعم مسئولان کشوری و تبلیغات درباره‌ی به روز بودن سیستم آموزشی و خدماتش در کشور در دولت نهم و دهم پیوست سخنان وزیر آموزش و پرورش در کنفرانس‌های خبری و غیره در بی‌نقص بودن سیستم‌های آموزشی و خدماتی ،در این وزارتخانه، متأسفانه این دولت یکی از پرخطر ترین و پرچالش‌ترین دوران‌ها برای سیسیتم مدیریت آموزشی‌بوده است و طبق آمار منتشر شده در سال‌های اخیر با بررسی عملکرد وزارت آموزش و پرورش در دولت نهم و دهم و مقایسه‌ی آن با مرگ و میر دانش آموزان در سالهای جنگ در یک حساب سر انگشتی می توان این سال‌ها را برابر با هشت سال جنگ خطر ساز دانست. آتش سوزی‌ها در مدارس، تصادفات جاده‌ای، گاز گرفتگی و ... نمونه‌هایی از ضعف سیستم مدیریتی این وزارت خانه است که همه و همه دست به دست هم داده تا این فجایع رابه بار بیاورد. به موجب اين آمار که از طرف بنیاد شهید اعلام شد سهم دانش آموزان از جمع كشته شدگان جبهه های جنگ ٩ به ١٦بوده است این آمار را داشته باشد اما تنها در شش ماهه دوم سال 91 که یکی از مرگبار ترین سال‌ها برای دانش آموزان ایرانی علی الخصوص دختران بوده است شاهد ٥٦ کشته و ٢٨ زخمی،٣٠ سوختگی عمیق و ٤٦ گاز گرفتگی بوده‌ایم که همه این سوانح متاسفانه در دوران طلایی وزارت آقای حاجی بابایی بوده است. ایشان متأسفانه نه تنها برای این دوران هرگز عذر خواهی نکردند بلکه برکارآمد بودن خود و دم و دستگاهشان صحه گذاشته‌اند و در پاسخ به سوالات در باره این سوانح تنها یک پاسخ را همواره تکرار کرده اند بروید از مسئولش بپرسید...

حال بابیان همه این مطالب تنها یک سوال باقی می‌ماند آقای وزیر، جناب رئیس جمهور، مسئول پاسخگوی به این مسائل چه کسی است ؟؟!!