بررسی موج جدید عرب‌ستیزی ایرانیان

15:17 - 27 مهر 1393
Unknown Author
مهدی هاشمی

در هفته های اخیر درپی شدت یافتن درگیری‌های داعش و نیروهای کُرد در شهر عین‌العرب (کوبانی)، یکباره موضع ایرانیان نسبت کُردها تغییر شدیدی یافته و مدح و ستایش جنبش ترقیخواه و آزادیخواه کُرد فزون شدیدی یافته و در مقابل هرچه فحش و ناسزا و کلام راسیستی است نصیب عرب‌ها بشکل عام شد.

درباره علت تغییر موضع ایرانیان نسبت به کُردها، فعال حقوق‌بشر کُرد رحمان جوانمردی این اقدام را به مارگیری ایرانیان با دست دیگران (کُردها) تشبیه کرده است. فارغ از این امر، رفتار راسیستی ایرانیان علیه عرب‌ها خاستگاه‌های عدیدی دارد و می‌توان آنها را بشکل آتی عنوان کرد:

- ریشه‌های تاریخی و ارثی:

عرب‌ستیزی از دیر باز در ادبیات و فرهنگ ایرانی‌ها حضور داشته و بسان یک جهش ژنی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. این خصلت ضدبشری در سده اخیر بشدت تقویت شده و طی سیاست‌های فرهنگی و آموزشی خاصی که از سوی دولت مرکزی ایران اتخاذ شده است پرورش یافته و اکنون ثمره‌های این درخت نامیمون را نظاره‌گر هستیم.

این نوع از نژادپرستی و عرب‌ستیزی در میان خاک پرستان، پان ایرانیست‌ها و ناسیونالیست‌های ایرانی و طرفداران اوهام و خیالپردازی‌های خاص ایرانی در زمینه تاریخ و بطور خلاصه تاریخ‌پرستان قابل مشاهده است.

-  ریشه‌ی فرقه‌گرایانه شیعی:

تشیع صفوی از روز آغازین آن در ضدیت با عرب‌سنی بنا نهاده شده است و همواره دشمنی با عرب را تقویت کرده و رواج داده است. این فرقه‌گرایان هستی و وجود عرب را به بهانه‌های مذهبی رد کرده و تنها آنها را مستحق جهنم می‌دانند.
 
- منفعت‌گرایی و فرصت‌طلبی سیاسی:  

دشمنی غرب با جهان عرب بحدی رسیده است که هر رژیم و یا حزبی که خود را دشمن عرب معرفی کند و در ضدیت با عرب آمادگی خود را برای پیوستن به ائتلاف غرب اعلام کند، در میان غربی‌ها جایگاه مناسب می‌یابد. جمهوری اسلامی و بخش عظیمی از ایرانیان دشمنی با عرب و نژادپرستی علیه عرب را دروازه ورود به جهان متمدن می‌دانند و از هرگونه اقدام عرب‌ستیز کوتاهی نمی‌کنند.

بدین ترتیب بخش وسیعی از ایرانیان، هریک از ظن خود دشمنی با عرب برگزیده‌اند؛ این نژادپرستان با بستن چشمان خود بر فجایعی که جمهوری اسلامی در سوریه و عراق مرتکب شده است، کوبانی را محفلی مناسب برای تخلیه عقده‌های تاریخی‌شان نسبت به عرب یافته‌اند.
 
این نژادپرستی دال بر چیست؟

موج جدید نژادی‌پرستی و عرب‌ستیزی ایرانیان نشان‌دهنده موارد آتی است:
- نهادینه بودن نژادپرستی و عرب‌ستیزی در روان اقشار گسترده‌ای از ایرانیان مرکزنشین و آسیمیله شدگان و فارس‌گراها. همچنین وسعت و گستردگی این رویکرد ضدبشری در میان ایرانیان را نشان می‌دهد.

- رویکرد اجتماعی در سیاستگذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد. رویکرد حاکمان ایران بهیچوجه هدایت جامعه بسوی احترام متقابل گروه‌های اجتماعی نبوده و نیست. در مقابل جمهوری اسلامی با آشنایی از تضاد منافع میان گروه‌های قومی و اجتماعی مرکزی و حاشیه، آنها را بسان اسلحه‌ای مهم در راستای سیاست‌های داخلی و خارجی خود بکار گرفته است. نژادپرستی و عرب‌ستیزی یکی از راهکارهای اساسی این رویکرودی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود.

- این موج نژادپرستی کذب ادعای تمامی مبتلایان به نژادپرستی، چه اشخاص و چه احزاب و دولت، در مورد همزیستی میان ملل در ایران و امکان پایه‌گذاری دموکراسی بر اساس احترام متقابل را نشان می‌دهد. کسانی که ادعای همزیستی دارند بهیچوجه نمی‌توانند مروج نژادپرستی و عرب‌ستیزی باشند و می‌بایست هیچ تلورانسی نسبت به این رویکرد ضدبشری نداشته باشند.

- رواج هرچه بیشتر این رویکرود شوم، هرگونه امیدی برای ملل غیرفارس نسبت به فرا رسیدن روزی که در آن غیرفارس‌ها از احترام و ارزش برابر با فارس داشته باشند را به صفر خواهد رساند.
 
خلاصه شدن واکنش ایرانیان به حوادث فعلی خاورمیانه که بدون هیچ شکی جمهوری اسلامی یکی از عاملان اصلی رسیدن وضعیت به شکل کنونی آن است، در کوتاه مدت و بلند مدت تبعاتی خطرناک بهمراه خواهد داشت.

- در کوتاه مدت، جمهوری اسلامی با مشارکت در براه انداختن موج عرب‌ستیزی همه‌گیر، اذهان را متوجه نقطه حساس ایرانیان یعنی عرب‌ها ساخته و مشکلات درونی مردم با جمهوری اسلامی را از اذهان دور نگه خواهد داشت.

- در دراز مدت، کُردها را به جنگی فرسایشی و طولانی مدت با عرب‌های سنی و ترکیه درگیر خواهد ساخت؛ جنگی که تنها بسود جمهوری اسلامی و بضرر کُردها و تُرک‌ها و عرب‌ها خواهد بود.

- در دراز مدت، روح دشمنی با عرب و ترک را در میان ایرانیان تقویت کرده و دشمنی با هرگونه حق خواهی ملل عرب احواز و ترک آزربایجان را در میان گروه‌های اجتماعی ریشه‌دار خواهد کرد. نمود بارز آن قتل عام مردم عرب محمره در چهارشنبه سیاه ١٩٧٩ میلادی است که مهاجران فارس ساکن در این شهر با ایستادن در برابر جنبش حق خواهی مردم عرب، در قتل عام مردم عرب مشارکت کرده و آنرا افتخاری برای خود می‌دانند.

نژادپرستی مرحله اول سرکوب ملت‌ها که همان بی‌ارزش نمایاندن این ملل در چشم ایرانیان است را تسهیل می‌کند تا قاتلان بدون هیچ هزینه‌ای جنبشهای آزدای‌خواهی این ملل را سرکوب کنند. حوادث سال ١٩٧٩ صحت این کلام را بخوبی می‌نمایاند.

- در حال حاضر فضای نژادپرستانه حاکم بر اذهان قشر وسیعی از ایرانیان، توسعه طلبی جمهوری اسلامی و گسترش فرقه‌گرایی در جهان عرب را تداعی کننده اعاده امپراطوری فارس در خاورمیانه ساخته است. این امر سبب می‌شود تا جمهوری ستم و تبعیض ایران اسلامی قدرت بیشتری در منطقه یافته و فرصت‌های رسیدن به آزادی‌های جمعی و فردی را کاهش داده و اختیار آنرا در دست رهبر جمهوری اسلامی قرار خواهد داد.

در کل همراه شدن با گفتمان راسیستی فعلی بدون هیچ شکی همراهی با رویکردی است که منافع استراتژیک جمهوری اسلامی را حمایت می‌کند. اقدامی که می‌تواند با درگیر ساختن ایران در جنگی فرسایشی آینده مبهمی را در برابر همگان قرار دهد.

گسترش موج عرب‌ستیزی و نژادپرستی در میان ایرانیان علاوه بر دور ساختن آنها از ارزش‌های واقعی یک انسان، خطرهای بزرگی را از همسایگی با دریایی از دشمنان، متوجه ایرانیان خواهد ساخت.

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.