بررسی زوایای پنهان قیام ایلام
16:18 - 12 مرداد 1396
Unknown Author
عباس محمدزاده( ملکشا)
چکیده :
در این جستار تاریخی به علل ظهور، زمینه ها، دلایل و نتایج قیام ایلام و همچنین نقش رهبران آن در ایجاد اتحاد و همدلی در میان ایلات و طوایف پشتکوه اشاره شده است. روش پژوهش در این مقاله عموماً مبتنی بر منابع و مآخذ معتبر و اسناد مرکز مطالعات تاریخ دیپلماسی وابسته به امور خارجه و مصاحبه با کهن سالان و حاضران در قیام و تحلیل و واکاوی آنها توسط نگارنده است .
کلید واژه: ایلام، جنگ جهانی اول، شاه محمد یاری، رضاخان، والی
مقدمه :
استان ایلام با مساحتی بالغ بر ١٩٠٤٤ کیلومتر مربع و جمعیتی حدود ٦٢٠هزار نفر و هشت شهرستان در غرب ایران قرار گرفته است. زبان مردم ایلام کوردی است که آن را کُردی جنوبی یا فَیلی نیز می گویند در این مبحث به گوشه ای از تاریخ ایلام پرداخته می شود.
قیام \"رنو\" مقطع برجسته ای از تاریخ پرفراز و نشیب ایلام و سرزمین کردها به شمار میرود و این واقعه تاریخی که با اتحاد و همکاری ایلات و طوایف کرد به وقوع پیوست شاهدی بر سلحشوری و دلاوریهای آنان است.
ایران در دوران احمد شاه -آخرین پادشاه قاجار- به علت سن کم و نیز کم تجربگی پادشاه و نیز رویدادهای مرتبط با جنگ جهانی اول و ضعف و ناتوانی دولت در کنترل امور، صحنه کشاکش و درگیریهای متعدد داخلی و خارجی بود.
به رغم حملات گاه و بیگاه عثمانیها به صفحات غربی به ویژه ایلام، مهران و... که سرتیپ \"حاج علی رزمآرا\" در کتاب خود از آنها نام برده، در این مناطق امنیت نسبی حکمفرما بوده است، به گونهای که برخی از رهبران مذهبی با سفر به کرماشان به رهبری نظام السلطنه مافی دولت موقت تشکیل دادند.
سرانجام در سال ١٢٩٩ شمسی رضاخان میرپنج که فرمانده بریگاد قزاق ارتش ایران بود، دست به کودتا زد.
\"رضاخان در راه تثبیت قدرت خود قشون متحد الشکل تاسیس کرد و آن را گسترش داد، بر ولایات اعمال نظم نمود، بر دولت مسلط شد و مجلس را زیر نفوذ آورد. وی قیام کوردها به رهبری \"اسماعیل آقا سمکو\" را در آذربایجان فرو نشاند و علاوه بر آن از طریق نیروی قهریه و واگذاری امتیازات عشایر بختیاری و لُر در جنوب کشور را مطیع ساخت -خسرو معتضد، تاریخ ٥٧ ساله در عصر پهلوی-\".
در این دوران در ایلام \"غلامرضاخان ابوقداره\" فرزند حسینقلی خان حکمرانی میکرد که به نوشته سیاحان غربی بیش از بیست هزار نفر نیرو به عنوان تفنگچی در اختیار داشت و حتی گهگاهی پسران وی به نیروهای عثمانی شبیخون میزدند تا اینکه رضاخان که با حکومتهای ملوک الطوایفی مخالف بود، مکتوب دوستآنهای به غلامرضاخان ارسال و از وی خواسته بود تا جهت پارهای توضیحات به تهران برود.
پس از آنکه ابوقداره از مسافرت به تهران سرباز زد رضاشاه ناچاراً \"سالار اشرف اعظم زنگنه\" را نزد والی فرستاد اما وی نیز پس از عدم حصول به نتیجه دلخواه به پایتخت بازگشت و غلامرضا خان که میدانست دوران حکومتش به سر رسیده تصمیم گرفت به عراق مهاجرت کند.
پس از آنکه حکومت نیمه مستقل پشتکوه ( ایلام ) از میان برداشته شد زمینه برای ورود نیروهای حکومت مرکزی فراهم گردید و اولین گروه حکومتی شامل سرتیپ محمد صادق کوپال، سرهنگ علی اکبر درخشانی، پورسردار مسئول مالیه و چندین افسر و بیش از یکصد و پنجاه سرباز به حسین آباد (مرکز ایلام کنونی) وارد شدند و قلعه ی والی را اقامتگاه دائمی و مرکز فرماندهی خود قرار دادند، بر اساس اسناد و مدارک موثق از مرکز اسناد تاریخ و دیپلماسی درگیریهایی نیز بین آنان پدید آمد.
جنرال قونسولگری دولتعلیه ایران بین النهرین – بغداد – مقام منیع وزارت
بموجب اطلاعات واصله \"فتاح خان توشمال\" از بستگان والی پشتکوه ی کدخدای عشیره خزل را که به دولت اظهار اطاعت و اخلاص می کرده به قتل رسانده و یاور اسفندیارخان و شش نفر نظامی را یکشب تا صبح زنجیر کرده و اساس و تفنگ آنها را گرفته است .
در خردادماه ١٣٠٧ خورشیدی درگیریهایی بین کشاورزان و امنیهها رخ داد که منجر به قتل فردی از ایل شوهان و مجروح شدن عدهی دیگری گردید متعاقب آن سرتیپ کوپال قوانینی وضع نمود که بسا شدیدتر از تنبیهاتی بود که والی ایلام برای مجروحین در نظر ميگرفت و این موارد باعث روی گردانیِ کُردهای ایلامی از حکومت تازه تاسیس پهلوی در حسین آباد گردید.
از سوی دیگر قوانینی چون ممنوعیت کوچ نشینی، خلع سلاح عمومی و کشف حجاب باعث تشدید این اختلافات گردید. رضاخان که به ترویج ناسیونالیسم افراطی پانفارسیسم میپرداخت دستور داد تا پوشش سنتی ایلامیان که همان پوشش کُردی رایج در ساير مناطق کردنشین است ممنوع گردد و کت و شلوار و کلاه پهلوی مورد استفاده قرار گیرد.
شاه محمد یاری
شاه محمد یاری (مشهور به شامگه رضاخان) از مصلحان و بزرگان ایل ملکشاهی سابقهای درخشان در مبارزه و ستیز با متجاوزين عثمانی و عرب را در کارنامهاش داشت، همراه با دیگر سران از جمله \"میرزا شاه محمد خسروی\" و تعدادی از توشمالان ایل کُرد از حکمران نظامی خواست تا رفتار متعادلتری در قبال مردم ستمدیده ی این سامان در پیش گیرد. لیکن بر خلاف انتظار سران ایلامی، سرتیپ کوپال در اخطاریهای که برای بزرگان ارسال می دارد از آنان میخواهد تا در امور حکومتی دخالت ننمایند و این عکسالعمل نظامیان باعث گردید که زعمای قوم به رهبری شاه محمد یاری به فکر قیام همه جانبه و تسخیر مرکز حکومت بیفتند.
با آنکه شاه محمد یاری در تدارک حمله به مرکز نظامیان بود غلامرضا خان والی در باغ شاهی عراق توانست با رشید السطان کردستانی و همفکران وی ارتباط برقرار نماید و زمینه ی همکاری دو جانبه را فراهم و شورش در حال شکل گیری ایلام را به کرماشان و سنندج توسعه بخشید -عباس محمدزاده ملکشا- قیام ایلام در عصر رضا شاه- غلامرضاخان سپس از سران ایل بیرانوند در لرستان که از دولت ناراضی و در حال ستیز با ارتش ایران بودند خواسته بود تا همدوش با ایلامیها حملات خود را علیه قشون سردار سپه تشدید کنند و نیرویی به ایلام اعزام دارند تا والی معزول پس از بازگشت به قدرت آنان را از لطف خود سودمند گرداند. در این زمان شورش کُردها به اوج خود رسیده بود -منبع قبلی-
\"همچنین شورش ایلات کُرد در جوار ترکیه و انگلستان ( عراق) وسعت زیادی گرفت. در درجه اول گره خوردن شورش سردار رشید با سالار الدوله شاهزاده قاجار که از جانب مادر با کُردها خویشی داشت [ یکی از همسران سالار الدوله دختر غلامرضاخان ابوقداره والی ایلام و همسر دیگرش دختر داود خان رئیس ایل کلهر بود] و سپس رابطهای که بین سران کرد ایرانی و کردان سلیمانیه وجود داشت و بالاخره وسعت منطقه کردستان از کرماشان تاماکو سبب می شد تا خاموش کردن این فتنه برای دولت مرکزی دشوار باشد\"
در اینجا سنددیگری درباره ی تبانی لرستانی ، ایلامیها و سنندجیها جهت ایجاد قیام گسترده در غرب کشور می آوریم :
جنرال قونسولگری دولتعلیه ایران
بین النهرین – بغداد
مقام منیع وزارت جلیله امور خارجه
اخیراً شنیده شد یک قسمتی از عشایر لرستان که ایل جوکی ( جودکی ) و سگوند باشند با والی پشتکوه اتفاق کردهاند و همچنین والی با \"رشید السلطان کردستانی\" نیز بندوبستی کرده که یک مرتبه لرستان، پشتکوه [ ایلام ] و کردستان را مغشوش نمایندو ... -محمد زاده همان منبع-
بر اساس مدارکی راجع به قیام ایلامیان که ممهور به مهر محرمانه شده چنین آمده که تعدادی از توشمالان ایلام معتمدین خود را به باغشاهی نزد غلامرضاخان فرستاده و در موضوع شرارت و عصیان مذاکراتی نمودهاند که به طور ناگهانی مامورین دولتی را محاصره و پس از خلع سلاح آنها را از حسین آباد خارج و بمقاصد سوء خود ناشی شوند به علاوه طوایف پشتکوه مقدار زیادی تفنگهای سه تیر، پنج تیر و ده تیر از اعراب خریدهاند تا در جنگ از آنها استفاده نمایند -آیت الله محمدی، جغرافیای تاریخ ایوان-
تداوم درگیری ها
با توجه به درگیریهای مختلفی که در سراسر ایران خاصه مناطق کردنشین علیه حکومت پهلوی صورت گرفته بود \"شاه محمد یاری\" که به پشتیبانی تفنگچیان والی معزول نیز دلگرم بود درصدد برآمد تا با متحد ساختن ایلات ایلامی به حسین آباد حمله و پس از تصرف ادارات دولتی خود صاحب حکومت ایلام شود.
شاه محمد یاری با اتکا به ایل خود که پرجمعیت ترین ایل پشتکوه محسوب می شود ( ر.ک: ایلام و تمدن دیرینه ی آن) و همچنین تحمل لطمات و صدمات فراوان از ناحیه والیان و رویگردانی از قشون رضاخان و ظلم مضاعف آنان درصدد تشکیل حکومت مردمی برآمد .
معمرین معتقدند شاهمحمد که نیروهایش اسلحه کافی در اختیار نداشند تعداد زیادی سلاح و مهمات از طریق خانقین و کردستان عراق جمع آوری کرد تا در نبرد علیه دولت پهلوی از آنها استفاده کند. نیروهای مزبور پس از تسلیح به پاسگاههای مرزی در امیرآباد و کنجانچم حملهور شده و نظامیان را خلع سلاح نمودند.
همزمان با تسلیح نیروهای شاه محمد یاری، علیقلی خان صارم السلطنه (پسر والی معزول) که معاونت کوپال را بر عهده داشت و به دستور دولت برای سرکوب شورش ایل کرد در دهلران تعداد دویست قبضه اسلحه دریافت نموده بود، به نیروهای شورشی پیوست و جناح دوم حرکت مسلحانه مردمی را تشکیل داد و همراه با دیگر توشمالان و بزرگان به قصد تصرف حسین آباد حرکت کرد.
باید گفت قیام ایلام ظرفیت و توانایی تعمیم و تبدیل به یک جنبش فراگیر ملی را در خود داشت و در صورتی که اتحاد کامل استانها مرزنشین کوهستانی به وقوع می پیوست و چون ایل سنجابی کرماشان با سردار رشید همکاری داشت رضاشاه نمیتوانست بر این مناطق مجدداً اعمال نظم و نفوذ نماید.
یکی از نویسندگان در این مورد می نویسد :
« در سال ١٣٠٨ خورشیدی علیقلی خان (صارم السلطنه) فرزند غلامرضاخان ابوقداره والی پشتکوه به همراه چند برادر خود داعیهی حکومت پشتکوه شده و نسبت به تمام هشدارهای دولت مرکزی بیتوجهی نشان داده و تمام نیروهای مردمی طوایف پشتکوه ( شوهان ، کرد، دیناروند و ... ) را جمع کرده و علیه حکومت مرکزی قیام کرد -محمد زاده ملکشا، همان منبع-
سرانجام پس از چندین روز زد و خورد متقابل، حسین آباد ایلام با چندین کشته و مجروح به دست شورشیان افتاد و شاهمحمد یاری در جمع نیروهای مردمی از شانس و اقبال بلند خود سخن به میان راند. در حالیکه محاصره مرکز نظامیان ادامه داشت و شورشیان میدانستند قشون رضاخان برای سرکوب آنان از سمت شمال و مسیر کرماشان و ایوان خواهند رسید با نیروهای زیادی برای مقابله با نظامیان واقع در اسلام آباد و کرماشان و همچنین همراه ساختن عشایر آن مناطق حرکت کردند تا به مقاصد اصلیشان دست یابند این جنگجویان در گردنهی مشهور رنو که راهی صعب العبور دارد مستقر و مشغول به ایجاد استحکامات دفاعی شده بودند. همچنین در حدود سیصد تن از زبدهترین تیراندازان به سمت کرماشان طی طریق کرده و در محلی موسوم به \"چهارمله\" با عده ای از سربازان رضاخان درگیر شدند.
اما با توجه به شرح کامل گزارش ها و اخباری که به مرکز رسید قرار به این شد که یک هنگ پیاده و سواره نظام از خرم آباد و یک هنگ پیاده از کرماشانان به فرماندهی حاجعلی رزم آرا به همراه چندین عراده توپ و مسلسلهای سنگین شصت تیری جهت درهم کوبیدن شورش و مجازات عاملان و روسای ایلات و عشایر متمرد اعزام شود -محمدزاده ملکشا، همان منبع-
به هر صورت گروهی از نیروهای رضاخان که سراسیمه از کرماشان اعزام شده بودند پس از چند روز به محدودهی شهرستان کنونی ایوان ( روستای سراب بازان ) وارد شدند و در پناه صخرهها و درختان تنومند به تحکیم مواضع پرداختند . آنان تفنگچییان اجیر شده را در خط اول درگیری مستقر نموده بودند تا در صورت اجتناب از تیراندازی توسط نظامیان هدف قرارداده شوند. سرانجام پس از زد و خوردهای بسیار و کشته و زخمی شدن عده ی زیادی از طرفین، به علت اتمام مهمات، خرابی سلاحها، نبود نیروهای تازه نفس، خستگی ناشی از یک ماه درگیری در حسین آباد و رنو، تضعیف روحیه عشایر در اثر غرش مهیب توپخانه و بمباران هوایی روستای هفت چشمه و... شکست قوای مردمی رقم خورد.
افراد و طوایفی که در جنگ شرکت داشتند بنا به درخواست سران به قسمتهایی از کوه های صعب العبور، مانشت، کبیرکوه، دینارکوه و باغشاهی در عراق حرکت کردند.
حاج علی رزم آرا، در بخشی از کتابش در خصوص قیام ایلام می نویسد : \"روز قبل از عروسی در منزل بودم تلگرافی از فرماندهی قوای غرب رسید که وجود شما به واسطه ی پیش آمدهای پشتکوه لازم است . صبح فردا خود را به فرمانده قوا معرفی کردم ... چون قسمت عمده قوا در ماموریت پشتکوه بودند لذا با قسمتهایی که در حدود دو گروهان بود به طرف \"شاه آباد\" و از آنجا به طرف ایوان حرکت کردم ... و تصمیم آنها، شورشیان، این است که برای همراه کردن عشایر ایوان و شاه آباد به طرف این نواحی سرازیر شوند ... ضمناً قاصد کاغذی از سرتیپ کوپال داشت که ... فرمانده قوای نظامی، من با عدهای از نظامیان همراه خود مدت سیزده روز است که در قلعه حسین آباد بوده و حتی از سه روز قبل آب ما را هم قطع و خورک ما منحصر به جو آب چاه بدی است -
حاج علی رزمآرا، خاطرات و اسناد-
مقاومت ایلامیان و اعلام عفو عمومی به دستور رضاشاه
پس از آنکه این درگیریها کاملاً عمومیت یافت رضاخان در اقدامی شتابزده و جهت ایجاد تفرقه و اختلاف در بین مردم ایلام، به عفو عمومی پرداخت و تا حدودی توانست از شدت درگیریها بکاهد. اما در اینجا لازم است نظر به اهمیت موضوع به چند علت شکست بپردازیم و از آن جمله در اکثر قیام ها حکام ایران جهت سرکوب اینگونه عصیانهای محلی و منطقهای از وجود نیروهای ایلات سرسپرده سود جسته اند که قیام میرزا کوچک خان، سمکو، سالار الدوله و ... نمونه هایی قابل ذکر است و در سال ١٣٠٨ خورشیدی دولت با تطمیع سران برخی ایلات گام اساسی را جهت مقابله با این قیام برداشت. از موارد دیگر که در شکست اکثر قیامهای کردان بیتاثیر نبوده و رگههایی از آن در قیام شاه محمد یاری یافت میشود خیانت است که تضعیف قیام و تسریع روند شکست قیام کنندگان را موجب گردید. استفاده از جنگ افزارهای مدرن نظیر هواپیما و توپ جملگی زمینهی شکست قیام را فراهم نمود.
اعدام هفت تن از بزرگان ایلامی
پس از اعلام عفو عمومی توسط رضاشاه و تضعیف قیام و تهدید و تطمیع برخی (توشمالان و روسای ایلات ایلامی) به حمایت از دولت کوپال، هفت تن از بزرگان ایلامی از جمله دو تن در زندان کرماشان و پنج تن در محل کنونی فرمانداری ایلام تیر باران شدند.
مولف کتاب جغرافیای تاريخي ايوان که رزم آرا را عامل اعدام ها معرفی کرده آورده است :
\"پس از پایان جنگ که امنیتی در منطقه به وجود آمد، فرماندهان نظامی برای ترساندن و زهر چشم گرفتن دو نفر از کدخدایان \"دئ والا\" ( طایفه ده بالا ) به نام کدخدا موسی و کدخدا درویش که به گفتهای هیچ نقشی در جنگ نداشتند و چون دستور آمده بود که دو نفر را اعدام کنید تا بقیه بترسند، آنها را انتخاب و اعدام کردند\" -آیتالله محمدی، همان منبع-
به هر تقدیر با اعدام این افراد و کشته و مجروح شدن صدها تن، \"والیزاده معجزی\" از کشته شدن ٦٠ تن از ایل خزل سخن به ميان آورده است، حبس افراد زیادی در زندان کرماشان (زندان شهربانی سابق) و در قلعهی فلک الافلاک لرستان و قصر قجر (زندان قصر تهران) تا حدود دو سال و تعقیب شورشیان تا داخل خاک عراق، این قیام تا حدود زیادی تضعیف گردید و در نهایت سرتیپ محمد صادق کوپال در تلگرافی به مرکز، خاتمه ی این حماسه ی تاریخی را اعلام نمود.
نتیجه گیری :
بدون شک قیام ایلام حلقه مفقوده سلسله قیامهای کُردان علیه حکومت پهلوی اول محسوب میگردد که بنا به دلایلی کمتر مورد بازخوانی و واکاوی قرار گرفته است. قیامی که در آن از جنوبیترین شهرستان، ایل کُرد دهلران، تا ایلات خزل، ملکشای، ارکوازی،دهبالایی، شوهان، علی شروان و ... حضور داشته و همراه و همدوش هم علیه برنامههای تحمیلی و سلطەی رضاخانی بالاخص سیاستهای پان فارسیستی، ممنوعیت پوشش لباس کردی و تخته قاپو کردن ایلات بپا خواستند.
در واقع نمیتوان بدون آگاهی کامل از سایر قیامها و شورشهایی که چه پیش و چه پس از به قدرت رسیدن رضاخان پهلوی صورت گرفت در این باره قلم فرسایی کرد زیرا یکی از دلایل این حرکتهای مردمی نبود پروسه ی دولتسازی و ملتسازی در تاریخ ایران بوده که برای نخستین بار رضاشاه درصدد اجرای این مهم برآمد و سرنوشت ملتهای دیگر حاضر در ایران از قبیل اعراب،کردها ،آذریها، بلوچها، ترکمنها، ترکها و قشقاییها را با فارسهای مرکز نشین پیوند داد و خود را به عنوان ادامه دهندهی حکومت شاهنشاهی کوروش و داریوش معرفی نمود. علاوه بر نبود پروسه ملتسازی در تاریخ ایران، ناآشنایی مرکز نشینان حاکم با روحیات و خلقیات و ایعاد جامعه شناسی و فرهنگی نواحی ایران و صدور فرامین شداد و غلاظ و همچنین نقش کاریزماتیک رهبران بومی در مناطق کُردنشین را نمی توان در آغاز این خیزشها از نظر دور داشت، امری که تاکنون به فراموشی سپرده شده است .
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
چکیده :
در این جستار تاریخی به علل ظهور، زمینه ها، دلایل و نتایج قیام ایلام و همچنین نقش رهبران آن در ایجاد اتحاد و همدلی در میان ایلات و طوایف پشتکوه اشاره شده است. روش پژوهش در این مقاله عموماً مبتنی بر منابع و مآخذ معتبر و اسناد مرکز مطالعات تاریخ دیپلماسی وابسته به امور خارجه و مصاحبه با کهن سالان و حاضران در قیام و تحلیل و واکاوی آنها توسط نگارنده است .
کلید واژه: ایلام، جنگ جهانی اول، شاه محمد یاری، رضاخان، والی
مقدمه :
استان ایلام با مساحتی بالغ بر ١٩٠٤٤ کیلومتر مربع و جمعیتی حدود ٦٢٠هزار نفر و هشت شهرستان در غرب ایران قرار گرفته است. زبان مردم ایلام کوردی است که آن را کُردی جنوبی یا فَیلی نیز می گویند در این مبحث به گوشه ای از تاریخ ایلام پرداخته می شود.
قیام \"رنو\" مقطع برجسته ای از تاریخ پرفراز و نشیب ایلام و سرزمین کردها به شمار میرود و این واقعه تاریخی که با اتحاد و همکاری ایلات و طوایف کرد به وقوع پیوست شاهدی بر سلحشوری و دلاوریهای آنان است.
ایران در دوران احمد شاه -آخرین پادشاه قاجار- به علت سن کم و نیز کم تجربگی پادشاه و نیز رویدادهای مرتبط با جنگ جهانی اول و ضعف و ناتوانی دولت در کنترل امور، صحنه کشاکش و درگیریهای متعدد داخلی و خارجی بود.
به رغم حملات گاه و بیگاه عثمانیها به صفحات غربی به ویژه ایلام، مهران و... که سرتیپ \"حاج علی رزمآرا\" در کتاب خود از آنها نام برده، در این مناطق امنیت نسبی حکمفرما بوده است، به گونهای که برخی از رهبران مذهبی با سفر به کرماشان به رهبری نظام السلطنه مافی دولت موقت تشکیل دادند.
سرانجام در سال ١٢٩٩ شمسی رضاخان میرپنج که فرمانده بریگاد قزاق ارتش ایران بود، دست به کودتا زد.
\"رضاخان در راه تثبیت قدرت خود قشون متحد الشکل تاسیس کرد و آن را گسترش داد، بر ولایات اعمال نظم نمود، بر دولت مسلط شد و مجلس را زیر نفوذ آورد. وی قیام کوردها به رهبری \"اسماعیل آقا سمکو\" را در آذربایجان فرو نشاند و علاوه بر آن از طریق نیروی قهریه و واگذاری امتیازات عشایر بختیاری و لُر در جنوب کشور را مطیع ساخت -خسرو معتضد، تاریخ ٥٧ ساله در عصر پهلوی-\".
در این دوران در ایلام \"غلامرضاخان ابوقداره\" فرزند حسینقلی خان حکمرانی میکرد که به نوشته سیاحان غربی بیش از بیست هزار نفر نیرو به عنوان تفنگچی در اختیار داشت و حتی گهگاهی پسران وی به نیروهای عثمانی شبیخون میزدند تا اینکه رضاخان که با حکومتهای ملوک الطوایفی مخالف بود، مکتوب دوستآنهای به غلامرضاخان ارسال و از وی خواسته بود تا جهت پارهای توضیحات به تهران برود.
پس از آنکه ابوقداره از مسافرت به تهران سرباز زد رضاشاه ناچاراً \"سالار اشرف اعظم زنگنه\" را نزد والی فرستاد اما وی نیز پس از عدم حصول به نتیجه دلخواه به پایتخت بازگشت و غلامرضا خان که میدانست دوران حکومتش به سر رسیده تصمیم گرفت به عراق مهاجرت کند.
پس از آنکه حکومت نیمه مستقل پشتکوه ( ایلام ) از میان برداشته شد زمینه برای ورود نیروهای حکومت مرکزی فراهم گردید و اولین گروه حکومتی شامل سرتیپ محمد صادق کوپال، سرهنگ علی اکبر درخشانی، پورسردار مسئول مالیه و چندین افسر و بیش از یکصد و پنجاه سرباز به حسین آباد (مرکز ایلام کنونی) وارد شدند و قلعه ی والی را اقامتگاه دائمی و مرکز فرماندهی خود قرار دادند، بر اساس اسناد و مدارک موثق از مرکز اسناد تاریخ و دیپلماسی درگیریهایی نیز بین آنان پدید آمد.
جنرال قونسولگری دولتعلیه ایران بین النهرین – بغداد – مقام منیع وزارت
بموجب اطلاعات واصله \"فتاح خان توشمال\" از بستگان والی پشتکوه ی کدخدای عشیره خزل را که به دولت اظهار اطاعت و اخلاص می کرده به قتل رسانده و یاور اسفندیارخان و شش نفر نظامی را یکشب تا صبح زنجیر کرده و اساس و تفنگ آنها را گرفته است .
در خردادماه ١٣٠٧ خورشیدی درگیریهایی بین کشاورزان و امنیهها رخ داد که منجر به قتل فردی از ایل شوهان و مجروح شدن عدهی دیگری گردید متعاقب آن سرتیپ کوپال قوانینی وضع نمود که بسا شدیدتر از تنبیهاتی بود که والی ایلام برای مجروحین در نظر ميگرفت و این موارد باعث روی گردانیِ کُردهای ایلامی از حکومت تازه تاسیس پهلوی در حسین آباد گردید.
از سوی دیگر قوانینی چون ممنوعیت کوچ نشینی، خلع سلاح عمومی و کشف حجاب باعث تشدید این اختلافات گردید. رضاخان که به ترویج ناسیونالیسم افراطی پانفارسیسم میپرداخت دستور داد تا پوشش سنتی ایلامیان که همان پوشش کُردی رایج در ساير مناطق کردنشین است ممنوع گردد و کت و شلوار و کلاه پهلوی مورد استفاده قرار گیرد.
شاه محمد یاری
شاه محمد یاری (مشهور به شامگه رضاخان) از مصلحان و بزرگان ایل ملکشاهی سابقهای درخشان در مبارزه و ستیز با متجاوزين عثمانی و عرب را در کارنامهاش داشت، همراه با دیگر سران از جمله \"میرزا شاه محمد خسروی\" و تعدادی از توشمالان ایل کُرد از حکمران نظامی خواست تا رفتار متعادلتری در قبال مردم ستمدیده ی این سامان در پیش گیرد. لیکن بر خلاف انتظار سران ایلامی، سرتیپ کوپال در اخطاریهای که برای بزرگان ارسال می دارد از آنان میخواهد تا در امور حکومتی دخالت ننمایند و این عکسالعمل نظامیان باعث گردید که زعمای قوم به رهبری شاه محمد یاری به فکر قیام همه جانبه و تسخیر مرکز حکومت بیفتند.
با آنکه شاه محمد یاری در تدارک حمله به مرکز نظامیان بود غلامرضا خان والی در باغ شاهی عراق توانست با رشید السطان کردستانی و همفکران وی ارتباط برقرار نماید و زمینه ی همکاری دو جانبه را فراهم و شورش در حال شکل گیری ایلام را به کرماشان و سنندج توسعه بخشید -عباس محمدزاده ملکشا- قیام ایلام در عصر رضا شاه- غلامرضاخان سپس از سران ایل بیرانوند در لرستان که از دولت ناراضی و در حال ستیز با ارتش ایران بودند خواسته بود تا همدوش با ایلامیها حملات خود را علیه قشون سردار سپه تشدید کنند و نیرویی به ایلام اعزام دارند تا والی معزول پس از بازگشت به قدرت آنان را از لطف خود سودمند گرداند. در این زمان شورش کُردها به اوج خود رسیده بود -منبع قبلی-
\"همچنین شورش ایلات کُرد در جوار ترکیه و انگلستان ( عراق) وسعت زیادی گرفت. در درجه اول گره خوردن شورش سردار رشید با سالار الدوله شاهزاده قاجار که از جانب مادر با کُردها خویشی داشت [ یکی از همسران سالار الدوله دختر غلامرضاخان ابوقداره والی ایلام و همسر دیگرش دختر داود خان رئیس ایل کلهر بود] و سپس رابطهای که بین سران کرد ایرانی و کردان سلیمانیه وجود داشت و بالاخره وسعت منطقه کردستان از کرماشان تاماکو سبب می شد تا خاموش کردن این فتنه برای دولت مرکزی دشوار باشد\"
در اینجا سنددیگری درباره ی تبانی لرستانی ، ایلامیها و سنندجیها جهت ایجاد قیام گسترده در غرب کشور می آوریم :
جنرال قونسولگری دولتعلیه ایران
بین النهرین – بغداد
مقام منیع وزارت جلیله امور خارجه
اخیراً شنیده شد یک قسمتی از عشایر لرستان که ایل جوکی ( جودکی ) و سگوند باشند با والی پشتکوه اتفاق کردهاند و همچنین والی با \"رشید السلطان کردستانی\" نیز بندوبستی کرده که یک مرتبه لرستان، پشتکوه [ ایلام ] و کردستان را مغشوش نمایندو ... -محمد زاده همان منبع-
بر اساس مدارکی راجع به قیام ایلامیان که ممهور به مهر محرمانه شده چنین آمده که تعدادی از توشمالان ایلام معتمدین خود را به باغشاهی نزد غلامرضاخان فرستاده و در موضوع شرارت و عصیان مذاکراتی نمودهاند که به طور ناگهانی مامورین دولتی را محاصره و پس از خلع سلاح آنها را از حسین آباد خارج و بمقاصد سوء خود ناشی شوند به علاوه طوایف پشتکوه مقدار زیادی تفنگهای سه تیر، پنج تیر و ده تیر از اعراب خریدهاند تا در جنگ از آنها استفاده نمایند -آیت الله محمدی، جغرافیای تاریخ ایوان-
تداوم درگیری ها
با توجه به درگیریهای مختلفی که در سراسر ایران خاصه مناطق کردنشین علیه حکومت پهلوی صورت گرفته بود \"شاه محمد یاری\" که به پشتیبانی تفنگچیان والی معزول نیز دلگرم بود درصدد برآمد تا با متحد ساختن ایلات ایلامی به حسین آباد حمله و پس از تصرف ادارات دولتی خود صاحب حکومت ایلام شود.
شاه محمد یاری با اتکا به ایل خود که پرجمعیت ترین ایل پشتکوه محسوب می شود ( ر.ک: ایلام و تمدن دیرینه ی آن) و همچنین تحمل لطمات و صدمات فراوان از ناحیه والیان و رویگردانی از قشون رضاخان و ظلم مضاعف آنان درصدد تشکیل حکومت مردمی برآمد .
معمرین معتقدند شاهمحمد که نیروهایش اسلحه کافی در اختیار نداشند تعداد زیادی سلاح و مهمات از طریق خانقین و کردستان عراق جمع آوری کرد تا در نبرد علیه دولت پهلوی از آنها استفاده کند. نیروهای مزبور پس از تسلیح به پاسگاههای مرزی در امیرآباد و کنجانچم حملهور شده و نظامیان را خلع سلاح نمودند.
همزمان با تسلیح نیروهای شاه محمد یاری، علیقلی خان صارم السلطنه (پسر والی معزول) که معاونت کوپال را بر عهده داشت و به دستور دولت برای سرکوب شورش ایل کرد در دهلران تعداد دویست قبضه اسلحه دریافت نموده بود، به نیروهای شورشی پیوست و جناح دوم حرکت مسلحانه مردمی را تشکیل داد و همراه با دیگر توشمالان و بزرگان به قصد تصرف حسین آباد حرکت کرد.
باید گفت قیام ایلام ظرفیت و توانایی تعمیم و تبدیل به یک جنبش فراگیر ملی را در خود داشت و در صورتی که اتحاد کامل استانها مرزنشین کوهستانی به وقوع می پیوست و چون ایل سنجابی کرماشان با سردار رشید همکاری داشت رضاشاه نمیتوانست بر این مناطق مجدداً اعمال نظم و نفوذ نماید.
یکی از نویسندگان در این مورد می نویسد :
« در سال ١٣٠٨ خورشیدی علیقلی خان (صارم السلطنه) فرزند غلامرضاخان ابوقداره والی پشتکوه به همراه چند برادر خود داعیهی حکومت پشتکوه شده و نسبت به تمام هشدارهای دولت مرکزی بیتوجهی نشان داده و تمام نیروهای مردمی طوایف پشتکوه ( شوهان ، کرد، دیناروند و ... ) را جمع کرده و علیه حکومت مرکزی قیام کرد -محمد زاده ملکشا، همان منبع-
سرانجام پس از چندین روز زد و خورد متقابل، حسین آباد ایلام با چندین کشته و مجروح به دست شورشیان افتاد و شاهمحمد یاری در جمع نیروهای مردمی از شانس و اقبال بلند خود سخن به میان راند. در حالیکه محاصره مرکز نظامیان ادامه داشت و شورشیان میدانستند قشون رضاخان برای سرکوب آنان از سمت شمال و مسیر کرماشان و ایوان خواهند رسید با نیروهای زیادی برای مقابله با نظامیان واقع در اسلام آباد و کرماشان و همچنین همراه ساختن عشایر آن مناطق حرکت کردند تا به مقاصد اصلیشان دست یابند این جنگجویان در گردنهی مشهور رنو که راهی صعب العبور دارد مستقر و مشغول به ایجاد استحکامات دفاعی شده بودند. همچنین در حدود سیصد تن از زبدهترین تیراندازان به سمت کرماشان طی طریق کرده و در محلی موسوم به \"چهارمله\" با عده ای از سربازان رضاخان درگیر شدند.
اما با توجه به شرح کامل گزارش ها و اخباری که به مرکز رسید قرار به این شد که یک هنگ پیاده و سواره نظام از خرم آباد و یک هنگ پیاده از کرماشانان به فرماندهی حاجعلی رزم آرا به همراه چندین عراده توپ و مسلسلهای سنگین شصت تیری جهت درهم کوبیدن شورش و مجازات عاملان و روسای ایلات و عشایر متمرد اعزام شود -محمدزاده ملکشا، همان منبع-
به هر صورت گروهی از نیروهای رضاخان که سراسیمه از کرماشان اعزام شده بودند پس از چند روز به محدودهی شهرستان کنونی ایوان ( روستای سراب بازان ) وارد شدند و در پناه صخرهها و درختان تنومند به تحکیم مواضع پرداختند . آنان تفنگچییان اجیر شده را در خط اول درگیری مستقر نموده بودند تا در صورت اجتناب از تیراندازی توسط نظامیان هدف قرارداده شوند. سرانجام پس از زد و خوردهای بسیار و کشته و زخمی شدن عده ی زیادی از طرفین، به علت اتمام مهمات، خرابی سلاحها، نبود نیروهای تازه نفس، خستگی ناشی از یک ماه درگیری در حسین آباد و رنو، تضعیف روحیه عشایر در اثر غرش مهیب توپخانه و بمباران هوایی روستای هفت چشمه و... شکست قوای مردمی رقم خورد.
افراد و طوایفی که در جنگ شرکت داشتند بنا به درخواست سران به قسمتهایی از کوه های صعب العبور، مانشت، کبیرکوه، دینارکوه و باغشاهی در عراق حرکت کردند.
حاج علی رزم آرا، در بخشی از کتابش در خصوص قیام ایلام می نویسد : \"روز قبل از عروسی در منزل بودم تلگرافی از فرماندهی قوای غرب رسید که وجود شما به واسطه ی پیش آمدهای پشتکوه لازم است . صبح فردا خود را به فرمانده قوا معرفی کردم ... چون قسمت عمده قوا در ماموریت پشتکوه بودند لذا با قسمتهایی که در حدود دو گروهان بود به طرف \"شاه آباد\" و از آنجا به طرف ایوان حرکت کردم ... و تصمیم آنها، شورشیان، این است که برای همراه کردن عشایر ایوان و شاه آباد به طرف این نواحی سرازیر شوند ... ضمناً قاصد کاغذی از سرتیپ کوپال داشت که ... فرمانده قوای نظامی، من با عدهای از نظامیان همراه خود مدت سیزده روز است که در قلعه حسین آباد بوده و حتی از سه روز قبل آب ما را هم قطع و خورک ما منحصر به جو آب چاه بدی است -
حاج علی رزمآرا، خاطرات و اسناد-
مقاومت ایلامیان و اعلام عفو عمومی به دستور رضاشاه
پس از آنکه این درگیریها کاملاً عمومیت یافت رضاخان در اقدامی شتابزده و جهت ایجاد تفرقه و اختلاف در بین مردم ایلام، به عفو عمومی پرداخت و تا حدودی توانست از شدت درگیریها بکاهد. اما در اینجا لازم است نظر به اهمیت موضوع به چند علت شکست بپردازیم و از آن جمله در اکثر قیام ها حکام ایران جهت سرکوب اینگونه عصیانهای محلی و منطقهای از وجود نیروهای ایلات سرسپرده سود جسته اند که قیام میرزا کوچک خان، سمکو، سالار الدوله و ... نمونه هایی قابل ذکر است و در سال ١٣٠٨ خورشیدی دولت با تطمیع سران برخی ایلات گام اساسی را جهت مقابله با این قیام برداشت. از موارد دیگر که در شکست اکثر قیامهای کردان بیتاثیر نبوده و رگههایی از آن در قیام شاه محمد یاری یافت میشود خیانت است که تضعیف قیام و تسریع روند شکست قیام کنندگان را موجب گردید. استفاده از جنگ افزارهای مدرن نظیر هواپیما و توپ جملگی زمینهی شکست قیام را فراهم نمود.
اعدام هفت تن از بزرگان ایلامی
پس از اعلام عفو عمومی توسط رضاشاه و تضعیف قیام و تهدید و تطمیع برخی (توشمالان و روسای ایلات ایلامی) به حمایت از دولت کوپال، هفت تن از بزرگان ایلامی از جمله دو تن در زندان کرماشان و پنج تن در محل کنونی فرمانداری ایلام تیر باران شدند.
مولف کتاب جغرافیای تاريخي ايوان که رزم آرا را عامل اعدام ها معرفی کرده آورده است :
\"پس از پایان جنگ که امنیتی در منطقه به وجود آمد، فرماندهان نظامی برای ترساندن و زهر چشم گرفتن دو نفر از کدخدایان \"دئ والا\" ( طایفه ده بالا ) به نام کدخدا موسی و کدخدا درویش که به گفتهای هیچ نقشی در جنگ نداشتند و چون دستور آمده بود که دو نفر را اعدام کنید تا بقیه بترسند، آنها را انتخاب و اعدام کردند\" -آیتالله محمدی، همان منبع-
به هر تقدیر با اعدام این افراد و کشته و مجروح شدن صدها تن، \"والیزاده معجزی\" از کشته شدن ٦٠ تن از ایل خزل سخن به ميان آورده است، حبس افراد زیادی در زندان کرماشان (زندان شهربانی سابق) و در قلعهی فلک الافلاک لرستان و قصر قجر (زندان قصر تهران) تا حدود دو سال و تعقیب شورشیان تا داخل خاک عراق، این قیام تا حدود زیادی تضعیف گردید و در نهایت سرتیپ محمد صادق کوپال در تلگرافی به مرکز، خاتمه ی این حماسه ی تاریخی را اعلام نمود.
نتیجه گیری :
بدون شک قیام ایلام حلقه مفقوده سلسله قیامهای کُردان علیه حکومت پهلوی اول محسوب میگردد که بنا به دلایلی کمتر مورد بازخوانی و واکاوی قرار گرفته است. قیامی که در آن از جنوبیترین شهرستان، ایل کُرد دهلران، تا ایلات خزل، ملکشای، ارکوازی،دهبالایی، شوهان، علی شروان و ... حضور داشته و همراه و همدوش هم علیه برنامههای تحمیلی و سلطەی رضاخانی بالاخص سیاستهای پان فارسیستی، ممنوعیت پوشش لباس کردی و تخته قاپو کردن ایلات بپا خواستند.
در واقع نمیتوان بدون آگاهی کامل از سایر قیامها و شورشهایی که چه پیش و چه پس از به قدرت رسیدن رضاخان پهلوی صورت گرفت در این باره قلم فرسایی کرد زیرا یکی از دلایل این حرکتهای مردمی نبود پروسه ی دولتسازی و ملتسازی در تاریخ ایران بوده که برای نخستین بار رضاشاه درصدد اجرای این مهم برآمد و سرنوشت ملتهای دیگر حاضر در ایران از قبیل اعراب،کردها ،آذریها، بلوچها، ترکمنها، ترکها و قشقاییها را با فارسهای مرکز نشین پیوند داد و خود را به عنوان ادامه دهندهی حکومت شاهنشاهی کوروش و داریوش معرفی نمود. علاوه بر نبود پروسه ملتسازی در تاریخ ایران، ناآشنایی مرکز نشینان حاکم با روحیات و خلقیات و ایعاد جامعه شناسی و فرهنگی نواحی ایران و صدور فرامین شداد و غلاظ و همچنین نقش کاریزماتیک رهبران بومی در مناطق کُردنشین را نمی توان در آغاز این خیزشها از نظر دور داشت، امری که تاکنون به فراموشی سپرده شده است .
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.