بخش نخست/استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی!؟
14:27 - 6 فروردین 1392
Unknown Author
بیژن قبادی
(١) استقلال
با نگاهی بە پیرامون خود و تأملیگذرا، متوجە یک واقعت میشویم کە آن هم مجموعەای از اشخاص، اشیاء، ابزار، محیط و عوامل طبیعی یا مصنوعی هستند کە دور و بر ما را تنیدەاند . وجود \"اسم\" برای هرکدام از آنها، از بدیهیات است. اما این\" اسم\" و \"اسم گذاری\" برای چیست؟
در نامگذاری اشخاص و واحد انسانی اگر هدف اولیە \" هویت بخشی\" است، هدف دوم تفکیک و تمایز وی از سایرین و رسمیتیابی وی در واحدی انسانی و اجتماعی است.
بخشی ازوجە تمایز و تفکیک ما انسانها با سایر موجودات در همین نامگداریها، ارتباط کلامی شعار دادنها و بیان خواستههایمان در قالب کلمات، جملات و شعائر است. اگرچە در نامگذاری اشخاص بیشتر زاویە تمیز و تشخیص از سایرین مد نظر است، اما در مقولەی نامگذاری اشیاء، اماکن، ابزار و نهادها و ارگانها آنچە کە بیشتر لحاظ میشود، نقش کار کردی و کاربردی آن است. یک ابزار را مجسم کنیم، این ابزار بنابر وظیفەای کە برایش تعریف شدە است نامگذاری میشود. یعنی با بیان اسم ابزار و شیء میتوان بە ماهیت آن پی برد.
در نامگذاری ارگان، احزاب، سازمان، ادارە و شرکتها نیز این مقولە کاملاً عیان است و در عصر حاضر نیز با روی آوری بە بیانات و اعلان سمعی و بصری بصورت موجز اقدام بە معرفی سازمان، ارگان، شرکت، حزب، نهاد و ... میشود. در این میان بیان و معرفی شعاری امری عام شدە است. با نگاهی گذرا بر شعارها میتوان بە ماهیت امری پیبرد، اگرچە این شعار با دنیای واقع فاصلەای طولانی دارد، اما بە هرحال بیانگر شکل و ماهیت پرچمدار شعار است. در این میان شعار: \"استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی\" شعاری است کە ما قصد داریم در این بارە قدری قلمفرسایی کنیم.
دنیای نامگذاریها، دنیایی وسیع است و مورد بحث ما نیست. بنابرین بە مورد مشخصی کە در نظر داریم بە آن بپردازیم، بر میگردیم.
حتماً خیلی از ما بە یاد داریم و یا شنیدەایم کە نە در بحبوحەی قیام ١٣٥٧ و اوج شور و هیجان برای سرنگونی رژیم سلطنتی، بلکە عمدتاً بعد از عیان شدن ضعف رژیم و نمودار شدن نشانەهای تزلزل و ناامیدی آن حکومت در تداوم حیات خود، یک شعار وارد گود شد و با توجە بە وجود توهم در میان خیل انقلابیون کە دنیا را سیاە و سفید میدیدند و در دنیا قائل بە هیچ رنگ دیگری نبودند و عدم شناختی واقعبینانە از مبلغین و مروجین این شعار و تبعیت از احساس و شورغالب، بعضاً خود بە مروج و مبلغ آن بدل شدند.
حال ما با بە میان آوردن شعار مورد اشارە و بحثی کوتاه در این بارە، بر آنیم تا محتوا و مضمون آن را در معرض قضاوت قرار دهیم.
شعار \"استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی\"، شعاری بود کە بدون تجزیە و تحلیل آن در بستر، زمینەی تاریخی و بانیانش، جریانات مختلف، یا با نادیدە گرفتن و اهمال از کنار آن گذشتند و یا مستقیم و غیر مستقیم در راستای تبلیغ آن گام نهادند.
هرچند کە بحث ما مروری اجمالی است، اما موضوع فوق موردی است کە میطلبد بە عنوان صفحەای طوماری بلند و در عین حال قطور بە آن نگاە کرد و کاوید. لذا تیتروار در سە بخش:
١- استقلال
٢- آزادی
٣- جمهوری اسلامی
آنرا مرور میکنیم.
لغت \" استقلال\" کە دریچەی ورود بە شعار فوق است، در قاموس رژیم جمهوری اسلامی بە چە معناست؟ استقلال در چە چیزی؟ اگر استقلال ارضی مورد نظر است، در باورهای رژیم خاک بیمعنا است و ملت، ملیت و این مقولات برابر با شرک و کفر و این \"امت\" آنهم \"امت اسلامی\" است کە معنا مییابد و حیطەی جغرافیایی \"امت اسلامی\" هم مرز و حوزە جغرافیایی نمیشناسد جوامع و ممالک اسلامی کە سهل است، به دنبال فتح جهان و استقرار \"حکومت امام زمان\" هستند.
اگر\"استقلال\" دراقتصاد ملحوظ باشد، اقتصاد سی و پنج سالەی ایران \"اظهرومن الشمس\" است. این را نە ادعای من نگارندە، بلکە اقتصاد امروز ایران میگوید و شاهد مدعا نیز زندگی روزانەی ایرانیان است.
درمبحث اقتصاد \"البتە اقتصادی مبتنی بر عرضە و تقاضا مستقیم نە اقتصاد مبتنی بیدلالی و واسطەگری\" معادلەای خیلی سادە هست کە چنین است : افزایش تولید بە معنای افزایش عرضە، افزایش عرضە یعنی اشباع بازار و اشباع بازار هم یعنی کاهش تقاضا و کاهش تقاضا نیز منجر بە کاهش قیمتها میشود.
اگر حافظەی تاریخیمان مدد کند و نقبی بر نزدیک بە سی و پنج سال حاکمیت جمهوری اسلامی بزنیم و آمار و ارقام اعلام شدەی رسمی و ادعاهای مسئولان ردەهاو وزارتخانەهای مختلف رژیم را مروری بکنیم، بنابر همان ارقام و آماررسمی و اعلام شدەی آنها، در همەی زمینەهای تولیدی اعم از صنعتی، کشاورزی، علمی، معدنی و... ایران شاهد رشدی فزایندە و حتی مازاد بر مصرف بودە است. درحالیکە در این سی و چند سال جامعەی ایرانی فاقد هرگونە ثباتی و لو اندک و مقطعی در اقتصاد خود بودە است کە این امر بهدنبال خود مشکلات عدیدەای را برای مردم بوجود آوردە است. بە بیان سادەتر، عدم ثبات در اقتصاد منجر بە عدم آرامش روانی شدە و همین عدم آرامش روانی و نبود امید بە آیندە تمام عرصەهای حیات روزانەی جامعە ایرانی را تنیدە است.
چنانچە \"استقلال\" فرهنگی هم مورد بحث باشد، کدام فرهنگ؟ فرهنگ کە عرصەی واحدی ندارد. تبلیغ فرهنگ تظاهر و ریا، چند چهرەگی، تهیکردن انسان از مفهوم و محتوای انسانی خود و تبدیل کردن آنها بە مشتی موجود بیارادەی متملق و بلە قربانگو. در این عرصە نیز سیستم جمهوری اسلامی با تمام موجودیتش با شکست و تلخکامی مواجه شد. رویگردانی عمومی مردم بهویژە نسل جوان کە امروز تعیین کنندەترین نیرو در ترکیب بافت جمعیتی ایران را شامل میشوند و نیز کمرنگ شدن باورهای مذهبی ادعایی رژیم در میان این لایە را به طور عام شاهد هستیم.
آیا با تجربەی سی و چهار سالەی حاکمیت جمهوری اسلامی و حداقل گذشت بیست و پنج سال از خاتمەی جنگ ایران و عراق، رژیم قادر بە بسیج چند درصد از این پتانسیل دو برابر شدەی جمعیتی برای حضور در قربانگاههای جاەطلبانەی خود است؟
در سایر عرصەهای فرهنگی یا هنری مانند چاپ و نشر، ژورنالیسم، سینما، تئاتر، تلویزیون، رادیو، اینترنت و ... چە کارنامەای دارد؟ دراین سە دهە و نیم بهجز ترویج خرافە، دامن زدن بە روی آوری لایەهایی ازقشری خاص بە خرافە و خرافەپرستی، دستاورد رژیم جمهوری اسلامی با شعار استقلال چە بودە است و این عرصەی استقلال طلبی رژیم کدام است؟
از یکسو بە خود و تاریخ ادبی، فرهنگی، و سنن ایران و ایرانی میبالند و از دیگر سو بحث از ایران و ایرانیگری را \" شرک\" میپندارند. تا جاییکە آقای \"مصباح یزدی\" پیرامون انتخابات مرحلەی یازدەهم ریاست جمهوری در ایران، کاملاً بدون هیچ پردە و ابهامی آنرا صراحتاً بیان میکند و میگوید: \"مراقب باشیم کسانیکە اولویتشان ایرانی بودن است سرکار نیایند.\"
هرچند کە برای من کُرد، لغت \"ایران\" بە عنوان یک واحد و موقعیت جغرافیایی مطرح است و تا کنون بیشتر تجربەام از این جغرافیا، تحقیر بە عنوان شهروندی درجە چندم، زندان، شکنجە، اعدام، آوارگی و بیحقوقی بودە است و این ساکنین و حکومتگران آن جغرافیا هستند کە ارزشها را میآفرینند و بدون انسان بە عنوان برترین خالق هر ارزش، خود جهان بیارزش است تا چە رسد بە جغرافیائی تحمیلی و نە داوطلبانە، هیچ ارزشی وجود خارجی ندارد. حال باید از این جناب تئوریسین پرسید از منظر فکری شما\" اقتصاد مال ... است\" شادی، خندە، تلاش برای یک زندگی مقبول و انسانی و هر آنچە کە نماد زندگی و حیات است کفر و مذموم و فاقد و جاهت اولویت بندی، در مقابل و در قاموس شما چە چیزی ممدوح و دارای مقبولیت اولویتبندی است؟ اما علیرغم این شیوەی نگرش، یک سؤال را باید از سران و تئوریسینهای جمهوری اسلامی پرسید و آن این است کە: این استقلال ادعایی شما در چە زمینەای بودە است در این زمینە چە گزارش مقبولی دارید؟
بە بیانی سادە، صریح و شفاف، استقلال و استقلالطلبی امری انتزاعی و مجرد نیست بلکە مقولەای با درک، اعتقاد و عمل در زمینەای عینی است نە شعار و بازی باکلمات. زمانی سیستمی میتواند این شعار را علم بکند کە بە آن باور داشتە، بە صورت متقابل بە آن پایبند بودە و التزام عملی داشتە باشد.
سیستمی کە حتی استقلال در بدیهیترین، متعارفترین و خصوصیترین جزئیات زندگی فردی و اجتماعی احاد اتباع و جامعەد تحت سلطەی خود را بر نمیتابد، چگونە میتواند شعار استقلالطلبی را سر بدهد؟
(١) استقلال
با نگاهی بە پیرامون خود و تأملیگذرا، متوجە یک واقعت میشویم کە آن هم مجموعەای از اشخاص، اشیاء، ابزار، محیط و عوامل طبیعی یا مصنوعی هستند کە دور و بر ما را تنیدەاند . وجود \"اسم\" برای هرکدام از آنها، از بدیهیات است. اما این\" اسم\" و \"اسم گذاری\" برای چیست؟
در نامگذاری اشخاص و واحد انسانی اگر هدف اولیە \" هویت بخشی\" است، هدف دوم تفکیک و تمایز وی از سایرین و رسمیتیابی وی در واحدی انسانی و اجتماعی است.
بخشی ازوجە تمایز و تفکیک ما انسانها با سایر موجودات در همین نامگداریها، ارتباط کلامی شعار دادنها و بیان خواستههایمان در قالب کلمات، جملات و شعائر است. اگرچە در نامگذاری اشخاص بیشتر زاویە تمیز و تشخیص از سایرین مد نظر است، اما در مقولەی نامگذاری اشیاء، اماکن، ابزار و نهادها و ارگانها آنچە کە بیشتر لحاظ میشود، نقش کار کردی و کاربردی آن است. یک ابزار را مجسم کنیم، این ابزار بنابر وظیفەای کە برایش تعریف شدە است نامگذاری میشود. یعنی با بیان اسم ابزار و شیء میتوان بە ماهیت آن پی برد.
در نامگذاری ارگان، احزاب، سازمان، ادارە و شرکتها نیز این مقولە کاملاً عیان است و در عصر حاضر نیز با روی آوری بە بیانات و اعلان سمعی و بصری بصورت موجز اقدام بە معرفی سازمان، ارگان، شرکت، حزب، نهاد و ... میشود. در این میان بیان و معرفی شعاری امری عام شدە است. با نگاهی گذرا بر شعارها میتوان بە ماهیت امری پیبرد، اگرچە این شعار با دنیای واقع فاصلەای طولانی دارد، اما بە هرحال بیانگر شکل و ماهیت پرچمدار شعار است. در این میان شعار: \"استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی\" شعاری است کە ما قصد داریم در این بارە قدری قلمفرسایی کنیم.
دنیای نامگذاریها، دنیایی وسیع است و مورد بحث ما نیست. بنابرین بە مورد مشخصی کە در نظر داریم بە آن بپردازیم، بر میگردیم.
حتماً خیلی از ما بە یاد داریم و یا شنیدەایم کە نە در بحبوحەی قیام ١٣٥٧ و اوج شور و هیجان برای سرنگونی رژیم سلطنتی، بلکە عمدتاً بعد از عیان شدن ضعف رژیم و نمودار شدن نشانەهای تزلزل و ناامیدی آن حکومت در تداوم حیات خود، یک شعار وارد گود شد و با توجە بە وجود توهم در میان خیل انقلابیون کە دنیا را سیاە و سفید میدیدند و در دنیا قائل بە هیچ رنگ دیگری نبودند و عدم شناختی واقعبینانە از مبلغین و مروجین این شعار و تبعیت از احساس و شورغالب، بعضاً خود بە مروج و مبلغ آن بدل شدند.
حال ما با بە میان آوردن شعار مورد اشارە و بحثی کوتاه در این بارە، بر آنیم تا محتوا و مضمون آن را در معرض قضاوت قرار دهیم.
شعار \"استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی\"، شعاری بود کە بدون تجزیە و تحلیل آن در بستر، زمینەی تاریخی و بانیانش، جریانات مختلف، یا با نادیدە گرفتن و اهمال از کنار آن گذشتند و یا مستقیم و غیر مستقیم در راستای تبلیغ آن گام نهادند.
هرچند کە بحث ما مروری اجمالی است، اما موضوع فوق موردی است کە میطلبد بە عنوان صفحەای طوماری بلند و در عین حال قطور بە آن نگاە کرد و کاوید. لذا تیتروار در سە بخش:
١- استقلال
٢- آزادی
٣- جمهوری اسلامی
آنرا مرور میکنیم.
لغت \" استقلال\" کە دریچەی ورود بە شعار فوق است، در قاموس رژیم جمهوری اسلامی بە چە معناست؟ استقلال در چە چیزی؟ اگر استقلال ارضی مورد نظر است، در باورهای رژیم خاک بیمعنا است و ملت، ملیت و این مقولات برابر با شرک و کفر و این \"امت\" آنهم \"امت اسلامی\" است کە معنا مییابد و حیطەی جغرافیایی \"امت اسلامی\" هم مرز و حوزە جغرافیایی نمیشناسد جوامع و ممالک اسلامی کە سهل است، به دنبال فتح جهان و استقرار \"حکومت امام زمان\" هستند.
اگر\"استقلال\" دراقتصاد ملحوظ باشد، اقتصاد سی و پنج سالەی ایران \"اظهرومن الشمس\" است. این را نە ادعای من نگارندە، بلکە اقتصاد امروز ایران میگوید و شاهد مدعا نیز زندگی روزانەی ایرانیان است.
درمبحث اقتصاد \"البتە اقتصادی مبتنی بر عرضە و تقاضا مستقیم نە اقتصاد مبتنی بیدلالی و واسطەگری\" معادلەای خیلی سادە هست کە چنین است : افزایش تولید بە معنای افزایش عرضە، افزایش عرضە یعنی اشباع بازار و اشباع بازار هم یعنی کاهش تقاضا و کاهش تقاضا نیز منجر بە کاهش قیمتها میشود.
اگر حافظەی تاریخیمان مدد کند و نقبی بر نزدیک بە سی و پنج سال حاکمیت جمهوری اسلامی بزنیم و آمار و ارقام اعلام شدەی رسمی و ادعاهای مسئولان ردەهاو وزارتخانەهای مختلف رژیم را مروری بکنیم، بنابر همان ارقام و آماررسمی و اعلام شدەی آنها، در همەی زمینەهای تولیدی اعم از صنعتی، کشاورزی، علمی، معدنی و... ایران شاهد رشدی فزایندە و حتی مازاد بر مصرف بودە است. درحالیکە در این سی و چند سال جامعەی ایرانی فاقد هرگونە ثباتی و لو اندک و مقطعی در اقتصاد خود بودە است کە این امر بهدنبال خود مشکلات عدیدەای را برای مردم بوجود آوردە است. بە بیان سادەتر، عدم ثبات در اقتصاد منجر بە عدم آرامش روانی شدە و همین عدم آرامش روانی و نبود امید بە آیندە تمام عرصەهای حیات روزانەی جامعە ایرانی را تنیدە است.
چنانچە \"استقلال\" فرهنگی هم مورد بحث باشد، کدام فرهنگ؟ فرهنگ کە عرصەی واحدی ندارد. تبلیغ فرهنگ تظاهر و ریا، چند چهرەگی، تهیکردن انسان از مفهوم و محتوای انسانی خود و تبدیل کردن آنها بە مشتی موجود بیارادەی متملق و بلە قربانگو. در این عرصە نیز سیستم جمهوری اسلامی با تمام موجودیتش با شکست و تلخکامی مواجه شد. رویگردانی عمومی مردم بهویژە نسل جوان کە امروز تعیین کنندەترین نیرو در ترکیب بافت جمعیتی ایران را شامل میشوند و نیز کمرنگ شدن باورهای مذهبی ادعایی رژیم در میان این لایە را به طور عام شاهد هستیم.
آیا با تجربەی سی و چهار سالەی حاکمیت جمهوری اسلامی و حداقل گذشت بیست و پنج سال از خاتمەی جنگ ایران و عراق، رژیم قادر بە بسیج چند درصد از این پتانسیل دو برابر شدەی جمعیتی برای حضور در قربانگاههای جاەطلبانەی خود است؟
در سایر عرصەهای فرهنگی یا هنری مانند چاپ و نشر، ژورنالیسم، سینما، تئاتر، تلویزیون، رادیو، اینترنت و ... چە کارنامەای دارد؟ دراین سە دهە و نیم بهجز ترویج خرافە، دامن زدن بە روی آوری لایەهایی ازقشری خاص بە خرافە و خرافەپرستی، دستاورد رژیم جمهوری اسلامی با شعار استقلال چە بودە است و این عرصەی استقلال طلبی رژیم کدام است؟
از یکسو بە خود و تاریخ ادبی، فرهنگی، و سنن ایران و ایرانی میبالند و از دیگر سو بحث از ایران و ایرانیگری را \" شرک\" میپندارند. تا جاییکە آقای \"مصباح یزدی\" پیرامون انتخابات مرحلەی یازدەهم ریاست جمهوری در ایران، کاملاً بدون هیچ پردە و ابهامی آنرا صراحتاً بیان میکند و میگوید: \"مراقب باشیم کسانیکە اولویتشان ایرانی بودن است سرکار نیایند.\"
هرچند کە برای من کُرد، لغت \"ایران\" بە عنوان یک واحد و موقعیت جغرافیایی مطرح است و تا کنون بیشتر تجربەام از این جغرافیا، تحقیر بە عنوان شهروندی درجە چندم، زندان، شکنجە، اعدام، آوارگی و بیحقوقی بودە است و این ساکنین و حکومتگران آن جغرافیا هستند کە ارزشها را میآفرینند و بدون انسان بە عنوان برترین خالق هر ارزش، خود جهان بیارزش است تا چە رسد بە جغرافیائی تحمیلی و نە داوطلبانە، هیچ ارزشی وجود خارجی ندارد. حال باید از این جناب تئوریسین پرسید از منظر فکری شما\" اقتصاد مال ... است\" شادی، خندە، تلاش برای یک زندگی مقبول و انسانی و هر آنچە کە نماد زندگی و حیات است کفر و مذموم و فاقد و جاهت اولویت بندی، در مقابل و در قاموس شما چە چیزی ممدوح و دارای مقبولیت اولویتبندی است؟ اما علیرغم این شیوەی نگرش، یک سؤال را باید از سران و تئوریسینهای جمهوری اسلامی پرسید و آن این است کە: این استقلال ادعایی شما در چە زمینەای بودە است در این زمینە چە گزارش مقبولی دارید؟
بە بیانی سادە، صریح و شفاف، استقلال و استقلالطلبی امری انتزاعی و مجرد نیست بلکە مقولەای با درک، اعتقاد و عمل در زمینەای عینی است نە شعار و بازی باکلمات. زمانی سیستمی میتواند این شعار را علم بکند کە بە آن باور داشتە، بە صورت متقابل بە آن پایبند بودە و التزام عملی داشتە باشد.
سیستمی کە حتی استقلال در بدیهیترین، متعارفترین و خصوصیترین جزئیات زندگی فردی و اجتماعی احاد اتباع و جامعەد تحت سلطەی خود را بر نمیتابد، چگونە میتواند شعار استقلالطلبی را سر بدهد؟