بحران آموزش عالی در ایران

14:53 - 20 آذر 1392
Unknown Author
مجید محمدی

آموزش عالی در ایران به ماشینی برای تولید مدارک بی‌استفاده یا کم استفاده، بالا بردن انتظارات نیروی کار بدون بالا بردن تخصص و حرفه، و تداوم آموزش دبیرستانی عمومی در اکثر رشته‌ها و مراکز آموزشی تبدیل شده است. انعکاس عدم کارایی آموزش عالی در ایران حداقل در کاهش رونق دوره‌های کارشناسی قابل مشاهده است. اما رونق گیری دوره‌های بالاتر نوعی انتقال بحران بی کیفیتی و تعویق در از اعتبار افتادن همه سطوح است.

دوره کارشناسی: عرضه بیش از تقاضا

صندلی‌های خالی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی کشور در مقاطع کاردانی و کارشناسی در همه دانشگاه‌های دولتی رو به افزایش بوده‌اند: «از کل ظرفیت ۴۲۵ هزار و ۴۷۲ نفری دانشگاه پیام نور، ۲۵۴ هزار و ۲۵۵ نفر پذیرفته شدند و ۵۱ درصد از این ظرفیت خالی مانده است... با توجه به ظرفیت ۲۲ هزار و ۲۷۹ نفری دانشگاه تربیت معلم، تنها ۱۴ هزار و ۹۱۸ نفر پذیرفته شده و بیش از ۳۵ درصد ظرفیت این دانشگاه بدون دانشجو ماند... در دوره روزانه ظرفیت‌های خالی ۳٫۷۰ درصد و در شبانه ۹ درصد با توجه به ظرفیت‌های اعلامی خالی مانده است... دانشگاه فرهنگیان... دارای بیش از ۸۹ درصد صندلی خالی و میزان ظرفیت‌های خالی مناطق محروم نیز ۱٫۶۳ درصد است... ظرفیت نیمه حضوری‌ها ۱۵ درصد، ظرفیت مجازی‌ها و بین‌الملل هم حدود ۴۰ درصد خالی اعلام است... از کل ظرفیت ۷۳۸ هزار ۳۰۵ نفر ۵۲۰ هزار و ۱۱۵ نفر پذیرفته شدند. ۴۰ درصد از ظرفیت‌ها پر نشد.\" (ابوالفضل حسنی مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی، مهر، ۲۹ مهر ۱۳۹۲)

این موضوع به دانشگاه‌های دولتی اختصاص ندارد: «دانشگاه آزاد نزدیک به ۱۹ هزار رشته محل دارد که ۷ هزار رشته محل آن متقاضی ندارد و تعطیل شده است.» (حمید میرزاده رئیس دانشگاه آزاد، فارس ۱ آبان ۱۳۹۲)

کمبود متقاضی بالاخص برای ثبت نام در رشته‌های با شهریه٬ آن چنان افزایش یافته که بر اساس مصوبه شورای سنجش و پذیرش دانشجو تنها ۳۰ درصد ظرفیتی که برای آن کنکور سراسری برگزار می‌شود شامل رشته‌های روزانه و شبانه بدون شهریه خواهد بود. جمع رشته‌های با آزمون دانشگاه‌های دولتی حدود ۱۵۰ هزار صندلی است که با رشته‌های پرمتقاضی دانشگاه آزاد اسلامی ۱۶۰ هزار صندلی پذیرش دانشجو با آزمون است. ظرفیت رشته‌های بدون آزمون در سال ۱۳۹۲ حدود ۵۳ درصد بود که بر اساس مصوبه شورای سنجش این رقم  برای سال ۹۳ به ۷۰ درصد می‌رسد. (رییس سازمان سنجش آموزش کشور، واحد مرکزی خبر ۱۶ آذر ۱۳۹۲)

تحصیلات تکمیلی: تقاضا بیش از عرضه

بحران فوق در دوره کارشناسی است٬ اما در دوره‌های بالاتر هنوز تقاضا بیش از عرضه است. آزمون کارشناسی ارشد سال ۹۲  در بهمن ۱۳۹۱ با رقابت ۷۴۱ هزار و ۲۳۲ داوطلب برگزار شد و طی آن بیش از ۳۶۲ هزار تن مجاز به انتخاب رشته شدند. براساس اعلام سازمان سنجش، ظرفیت پذیرش این آزمون کارشناسی ارشد  حدود ۱۰۰ هزار نفر است که این رقم نسبت به سال قبل از آن ۱۷ درصد افزایش داشته است. (ایسنا ۵ شهریور ۱۳۹۲)

در کارشناسی ارشد و دکترا هر چقدر هم دانشجو بپذیرند هنوز به میزان کافی صندلی وجود ندارد به این دلیل که در دکترا بیش از ۲۳۰ هزار نفر ثبت نام کرده‌اند در حالی که نزدیک به ۱۰ هزار نفر پذیرفته شدند. در کارشناسی ارشد بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر ثبت نام کرد‌ه‌اند در حالی که تنها ۱۰ درصد از این تعداد توانستند به دانشگاه راه یابند.

مشکلات دوره‌های کارشناسی

دوره‌های کارشناسی به چهار علت که دست در دست هم گذاشته‌اند از رونق افتاده‌اند:

١-(اشباع بازار با برنامه‌های بی کیفیت یا کم کیفیت آموزشی). پس از افزایش بی سابقه موسسات آموزش عالی توسط بخش خصوصی در دهه هشتاد دیگر عطش برای ورود به این دوره کاهش یافته است. حتی تبدیل اکثر رشته‌های کاردانی به کارشناسی نتوانسته موجب تداوم رونق برنامه‌های کارشناسی شود؛

٢-(از مد افتادن در جامعه. آموزش عالی در سال‌های دهه‌های پنجاه تا هفتاد خورشیدی مد روز بود و به همین علت با رشد سرطانی موسسات آموزش عالی بدون رسیدگی به کیفیت آنها مواجه شدیم). اما امروز دیگر چنین مدی وجود ندارد. دانشگاه آزاد و دیگر موسسات خصوصی آن قدر صندلی خالی عرضه کردند که دیگر کمتر افراد برای مد به سراغ تحصیلات عالی می‌آیند؛

٣-(بی تاثیری مدرک کارشناسی در آینده اکثر افراد. بیکاری در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی بسته به رشته میان ۳۰ تا ۴۰ درصد است). در این شرایط دیگر انگیزه کسب شغل و درآمد بالاتر به صورت تضمین شده کاهش می‌یابد؛ و

۴-(گران بودن آموزش عالی. بخش عمده آموزش عالی در ایران از حیث اجرا در اختیار بخش غیر دولتی است و لذا گران برای خانواده‌های متوسط و کم درآمد). در شرایط افول درآمدها و گرانی کالاها بالاخص تورم ۶۰ درصدی خوراکی‌ها، تحصیلات عالی به امری تجملی تبدیل می‌شود. اگر هنوز برخی از خانواده‌ها با رنج و مرارت هزینه‌های تحصیلات عالی را برای پسرانشان می‌پردازند باید دلیل آن را در امور غیر آموزشی مثل به تعویق انداختن سربازی اجباری یافت.

چرا تقاضای بالا برای تحصیلات تکمیلی

تحصیلات تکمیلی داستان دیگری دارد. علل خریدار داشتن تحصیلات تکمیلی (دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترا) را بدین طریق می‌توان شماره کرد:

۱-(فرار از بیکاری. بحران بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها آنها را به سوی ادامه تحصیل سوق می‌دهد تا من باب «از این ستون به آن ستون فرج است» امید داشته باشند در آینده شغل پیدا کنند و در این میان تحصیلات خود را ارتقا بخشند؛

۲-(ماشین پول سازی برای دانشگاه‌ها. دانشگاه‌ها برای تاسیس دوره‌های تحصیلات تکمیلی انگیزه دارند و آن تخصیص بودجه است). وقتی رشته‌ای تاسیس شد امکان جذب در این دوره‌ها را افزایش می‌دهد؛

۳-(منزلت اجتماعی؛ به دلیل تعداد اندک افراد دارای مدارک فوق لیسانس و دکترا هنوز تحصیلات تکمیلی در ایران دارای منزلت اجتماعی است و گروه‌هایی صرفا برای این منزلت می‌خواهند به دانشگاه‌ها برای ادامه تحصیل بازگردند)؛ برخی از اعضای کاست حکومتی صرفا برای کسب عنوان دکتر به دوره‌های تحصیلات تکمیلی وارد می‌شوند؛

٤-(منوط شدن برخی از مقام‌ها به کسب کارشناسی ارشد. بر اساس مصوبات مجلس کسب برخی از مقامات سیاسی به داشتن کارشناسی ارشد منوط شده است (مثل نمایندگی مجلس). این موضوع کسانی را که خواهان این مقامات هستند تشویق می‌کند که به تحصیلات خود ادامه دهند یا صرفا برای کسب مدرک مجددا به دانشگاه وارد شوند.

عوامل بحران

بحران‌های دوگانه فوق ادامه پیدا خواهد کرد تا زمانی که:

۱-(آموزش عالی مستقیما به زندگی روزمره مردم (مثل تغذیه و پوشاک و خدمات فنی و مسکن)، کسب و کار بخش خصوصی، و تحقیقات در خدمت زندگی جاری مردم (و نه برنامه‌های تولید سلاح‌های کشتار جمعی) ارتباط پیدا نکند.

۲-(آموزش عالی سکویی برای کسب شغل با رابطه‌ای منطقی میان عرضه و تقاضای رشته‌های آموزشی با بیرون کشیده شدن پای دولت تبدیل نشود)، و....

۳-(دیوانسالاری دولتی و حکومتی به عنوان بزرگترین استخدام کننده بر اساس مدارک تحصیلی مطرح باشد).

این مقاله در رادیو فردا درج گردیده است