باختی کە خوشحالم کرد

21:13 - 5 تیر 1393
Unknown Author
آگری اسماعیل نژاد

در چند روز گذشتە بازی فوتبال تیم ایران در جام جهانی ٢٠١٤ برزیل زمینە شکل‌گیری دوبارە یک سری بحث را فراهم نمودە است. عدەای خواهان موفقیت این تیم و جمعی خواهان عدم موفقیتش بودند.

من یک کارشناس فوتبال نیستم و در نوشتەام نە تنها رغبتی ندارم از چگونگی و کیفیت بازی‌های تیم ایران موضوعی مطرح نمایم بلکە از این قدرت نیز برخوردار نیستم.

اما بر این آگاهم کە هیچ ورزشی بە اندازە فوتبال با اقبال عمومی روبرو نشدە است یک بازیکن فوتبال از این شانس برخوردار است کە در بین ملت‌های مختلف طرفدار داشتە باشد و گاها حتی از رئیس جمهور ایالات متحدە نیز در افکار عمومی جهانی‌تر باشد.

فوتبال ورزشی است کە استادیوم‌های آن گنجایش ١٠٠هزار نفر دارند و کسانی کە برای دیدنش پای تلویزیون می‌نشینند بسیار بیشتر از ١٠٠ هزار و گاها بە ١٠٠ میلیون هم می‌رسد. و معمولا فینال جام جهانی بە مراتب از این آمارها هم بینندە بیشتر دارد.

شاید هیجانی بودن این ورزش یکی از دلایل پربینندە بودن آن باشد اما این موضوع هم بحث این نوشتە نیست.

برای ادامە بحث این پرسش را مطرح می‌کنیم آیا ورزشی کە افکار عمومی را بە خود جلب می‌کند برای دنیای سیاست کم‌اهمیت است؟

اگر با ادبیاتی شفاف‌تر این پرسش را مطرح کنیم باید گفت:
آیا سیاستمدارن فوتبال را بە حال خود رها کردەاند؟!

اگر جواب این پرسش را تنها با یک کلمە بتوان داد این کلمە بی‌گمان \"نە\" است یک نە بسیار بزرگ.

در اساس هر رویدادی کە قدرت آن را داشتە باشد کە افکار عمومی را بە خود جلب کند این رویداد از یک قدرت بالفعل برای اتحاد مردم در راستای یک هدف برخوردار است و همین مسئلە ایجاب می‌کند کە یک رویداد با این مشخصات برای سیاستمداران حائز اهمیت باشد.

اگر با این مقدمە بە تحلیل شرایط کنونی جامعە ایران و تیم منتخب ایران در جام جهانی برزیل بپردازیم باید گفت:
تیمی کە از ایران در جام جهانی ٢٠١٤ مشارکت دارد نباید عنوان ملی روی آن گذاشتە شود بلکە باید آن را تیم منتخب ایران بخوانند چون در ایران یک ملت وجود ندارد و ملت‌ها وجود دارند.

موضوع بعد مسئلە انتخاب شعار این تیم در جام جهانی ٢٠١٤ است. این تیم شعارش در جام جهانی ٢٠١٤ \"افتخار پارس\" بود، شعاری کە در اساس مطرح کردن و بە رای گذاشتن و حتی انتخاب آن در راستای ترویج انکار وجود ملت‌های در ایران و این انکار وجود بە مفهوم انکار حقوق ملی این ملت‌ها نیز می‌باشد.

از این گذشتە بسیاری مواقع یک موفقیت زمینە‌ساز آن می‌شود کە شکست‌ها زیادی پوشیدە بماند خصوصا اگر موفقیتی از اقبال عمومی برخوردار باشد.

‌در گذشتە بسیار دیدەایم کە موفقیت تیم منتخب فوتبال ایران در بازی‌های بین‌المللی از طرف حاکمان بە مفهوم عدم مشکلات ریشەای و مدیریتی در ایران ترجمە شدە است در این مرحلە نیز موفقیت این تیم زمینە ساز آن می‌شود کە حاکمان ایران پوششی برای ندانستەها، حماقت‌ها و سیاست‌های ضدبشری خود داشتە باشند.

از این گذشتە رفتار و فنوتیپ تیم‌های منتخب ایران در بازی‌های بین‌المللی بە دلیل نظام توتالیتری کە بر ایران حاکم است تابع و نشان‌دهندە سیاست‌های این نظام است.

نظامی کە در آن نە برای تفاوت‌های فرهنگی ارزش قائلند و نە برای حقوق ائتنیکی و مذهبی و نە برای حقوق انسان‌های ملت‌های غیرەفارس در ایران کنونی از هیچ سهمی برخوردار نیستند.

حتی انتخاب شعار \"افتخار پارس\" برای تیم منتخب ایران در این دورە حکایت از آن دارد کە فرهنگ عمومی جامعە فارس در ایران باوری بە حقوق ملت‌های ایران ندارد شعاری کە از طرف مسئولینی کە حاکمان منسب کردەاند مطرح گردید و طرفداران آن را انتخاب کردند. این نکتە را فراموش نکنید کە در هنگام نظر سنجی برا انتخاب شعارهای تیم ملی رسانەها ایران کە در تملک حاکمیت قرار دارند هیچ بحثی از این نظر سنجی ننمودەاند.

پس، نیافتن حضور خود در بین تیم منتخب ایران و سیاست عمومی رژیم توتالیتر جمهوری اسلامی کە فاقد اخلاق است از دلایلی است کە من و منها را بر آن داشتە کە از شکست تیم منتخب ایران در جام جهانی خوشحال باشیم این مسئلە بسیار حائز اهمیت است وقتی بخشی از یک جامعە در صدد آن است کلیە فضاهای جامعە را بە تملک خود درآورد.

در همان حال بسیار طبیعی است کە جمعی کە خود، حقوق و حضور خود را در این شیوە تملک نمی‌توانند پیدا کنند در صدد آن باشند کە با این سیاست مخالفت ورزند.