اینجا مریوان است
20:14 - 31 فروردین 1393
Unknown Author
سامان رسولپور*
اول از همه نیروهای دولتی یک متهمِ مَرد را با لباس زنانه در سطح ِ شهر میگردانند. رفتاری عجیب که واکنشهای عجیبتری را به دنبال داشت. زنانِ مریوان به خیابان ریختند. حرفِ حسابشان این بود: \"زن بودن ابزارِ تحقیر و تنبیه نیست\". حرف آنها در سرتاسرِ کوردستان طنین انداخت. کمپین عظیمی شکل گرفت. صدها مردِ کورد لباس ِ زنانه به تن کردند. خبر در جهان پیچید. در سرتاسر جهان حامیانی پیدا کردند. موج باشکوهی درست شد. کار به جایی رسید که برای اولین بار در ۳۰ سال گذشته، بلندپایهترین مقام انتظامی ایران رسما گفت: \"اشتباه کردیم! از زنانِ کورد عذرخواهی میکنیم. ما را ببخشید\"!.
اینبار، داستان دیگری شروع شد. آتشسوزی مشکوکِ جنگلهای مریوان. جایی که در هر تپه و ارتفاعش یک پایگاه نظامی وجود و حضور دارد. اینبار هم جوانانِ مریوانی بدون حمایت دولت، وارد عمل شدند. هر جا دودی برخاست، آنجا حاضر شدند. آتش را مهار کردند. درخت کاشتند. و گُل کاشتند.
نوبت به \"ماهان\" رسید. دانش آموزی که موهایش ریخت. نوبت به معلمی رسید که برای همدلی با دانش آموزش موهایش را زد. و یک تنه حرکتی بزرگ به راه انداخت. کجا؟ باز هم مریوان.
چند هفته بعد، یک شکارچی مریوانی، اهالی روستا را جمع کرد. و در حضور همه تُفنگش را شکست. و با شکار وداع کرد. وداعی که آغاز ِ یک جنبش دیگر بود. جنبش ِ شکستن تفنگها و قفسها. دهها تفنگ و صدها قفس شکسته شدند. صدها کبک و پرنده دیگر که اسیر شکارچیان بودند، آزاد شدند. این موج سرتاسر کوردستان را فرا گرفت. و هنوز هم در جریان است.
مخرج مشترک همه این اتفاقات این است: استعدادِ مریوان در \"جنبشسازی\" شکوفا شده. انرژی مریوان در حال آزاد شدن و سرایت کردن است. مریوان، نمادِ زنده بودن کوردها و جامعه کوردستان است. نمادِ تحرکاتی که بوی تسلیمیت نمیدهند. نمادِ شکستِ همه پروژههای امنیتی در کوردستان. نمادِ رفتارهایی که ربطی به دولت ندارند و دولت هم به راحتی نمیتواند سرکوبش را توجیه کند. مریوان، در کوردستان تبدیل به یک پدیده شده. تبدیل به یک شهرِ جنبشساز شده. هم در حوزه زیستمحیطی، هم فرهنگی و هم اعتراضی. \"جنبشسازی\" ترکیبِ خطرناکی است که هر مغز ِ امنیتیای را میتواند به فکر وادارد. و نگران کند.
ساده لوحانه است. اگر فکر کنیم فونکسیونِ نهادِ امنیتی صرفا، احضار و بازداشت و فشار است. آن هم در مختصاتی به نام ایران. نمیتواند. هیچ نهادِ امنیتیای نمیتواند بدون \"مهندسی جامعه\" و بدون \"دستکاری ژنتیک اجتماع\" اقتدار خودش را تثبیت کند.
اکنون در مریوانی که ماههاست خبرساز شده، خبر متفاوتتری دست به دست میچرخد: وقوع قتلهای زنجیرهای و مشکوک در مریوان.
تنها ظرف چند هفته دست کم ۸ شهروند عادی مریوانی به طرز مشکوکی به قتل رسیدهاند. گفته میشود نحوه قتلها کاملا شبیه هم بوده. قتلها زنجیرهای است. قربانیان افرادِ گمنامی هستند. فضای به شدت مخوفی در سطح شهر حاکم شده. موضوع \"قتلهای زنجیرهای\" به اصلیترین موضوع هر محفل و هر خانوادهای در مریوان مبدل شده. ترس بر سرتاسرِ شهر سایه انداخته. انگار مریوان \"جنبشساز\" ترسیده. اولویتش به سرعت در حال تغییر است. تمپوی سریع \"جنبشسازی\" و \"آکسیونسازی\" جایش را به تمپوی تندِ تَرس و خوف داده. نهادهای حکومتی خاموشاند. شاید روحِ \"هیوا تاب\" برگشته. هیوا تابی که ۲۰۰ غیرنظامی کورد را در مریوان کشت و لباس چریکهای کورد را برتنشان کرد و آنها را به سپاه پاسداران فروخت. و بعد که پروژهاش افشا شد، خودش قربانی شد. آیا \"هیوا تاب\" جدیدی سربرآورده؟
جذابترین فرضیهای که وجود دارد این است: وقتی مردم به جنبش میافتند، دولت خود را منفعل میپندارد. جلوی شهری که دارد روح تازهای به کوردها و کوردستان میبخشد را باید گرفت. نهادهای نظامی و امنیتی، تنها نهادهایی هستند که میتوانند بدون اینکه ردی از خودشان به جا بگذارند، هم دست به جنایت بزنند و هم در نهایت خودشان را به عنوان تنها ناجی گزار از وضع موجود به مردم تحمیل کنند. این تاکتیک امنیتی قدیمی همیشه میتواند برای نهادهای امنیتی جذابیت داشته باشد: \"ناامنی ایجاد کن و بعد خودت را ناجی نشان بده\".
شهری که ترسیده، شهری که مرگ در کمینش است، شهری که بوی خون میدهد، آکسیون و جنبش را تعطیل خواهد کرد. این ترفندی است که بارها آزموده شده. ویژگی این روش این است که هم دولت دستش خونین نمیشود و هم هزینه بازداشت دهها نفر را از خودش دور میکند. و اتفاقا مشخصه حرکتهای مریوان این است که قابل پیشبینی نیستند. محدود به چند نخبه و چند آدم مشهور نیستند. بازیگرانش انسانهایی هستند که نهاد امنیتی به راحتی نمیتواند رصدشان کند. مهارشان کند. معلم هستند. شکارچی هستند. فعال محیط زیست هستند. زنان گمنام هستند.
نهاد امنیتی و نظامی در ایران بسیار پرادعاست. مدعی اینکه همیشه اوضاع تحت کنترلش است. مدعی اینکه از همه چیز مطلع است. باید به حاکم و به تاریک خانههایش گفت: شما چه نقشی داشته باشید و چه نقشی نداشته باشید، نخستین بانی چنین وضعیتی هستید. از امروز به بعد، خون هر جوانِ مریوانی ریخته شود، مسئول مستقیمش دولت و نهادهای امنیتی و نظامی هستند. نهادهایی که آستینهایشان را بالا زدهاند تا چشمه خروشان مریوان را خشک کنند.
مریوان، زنده میماند. مریوان، همچنان میدرخشد. و روشنایی میبخشد. این اصلی است که همه معادلهها را به هم خواهد ریخت. خواهیم دید.
*برگرفته از فیسبوکنویسنده
اول از همه نیروهای دولتی یک متهمِ مَرد را با لباس زنانه در سطح ِ شهر میگردانند. رفتاری عجیب که واکنشهای عجیبتری را به دنبال داشت. زنانِ مریوان به خیابان ریختند. حرفِ حسابشان این بود: \"زن بودن ابزارِ تحقیر و تنبیه نیست\". حرف آنها در سرتاسرِ کوردستان طنین انداخت. کمپین عظیمی شکل گرفت. صدها مردِ کورد لباس ِ زنانه به تن کردند. خبر در جهان پیچید. در سرتاسر جهان حامیانی پیدا کردند. موج باشکوهی درست شد. کار به جایی رسید که برای اولین بار در ۳۰ سال گذشته، بلندپایهترین مقام انتظامی ایران رسما گفت: \"اشتباه کردیم! از زنانِ کورد عذرخواهی میکنیم. ما را ببخشید\"!.
اینبار، داستان دیگری شروع شد. آتشسوزی مشکوکِ جنگلهای مریوان. جایی که در هر تپه و ارتفاعش یک پایگاه نظامی وجود و حضور دارد. اینبار هم جوانانِ مریوانی بدون حمایت دولت، وارد عمل شدند. هر جا دودی برخاست، آنجا حاضر شدند. آتش را مهار کردند. درخت کاشتند. و گُل کاشتند.
نوبت به \"ماهان\" رسید. دانش آموزی که موهایش ریخت. نوبت به معلمی رسید که برای همدلی با دانش آموزش موهایش را زد. و یک تنه حرکتی بزرگ به راه انداخت. کجا؟ باز هم مریوان.
چند هفته بعد، یک شکارچی مریوانی، اهالی روستا را جمع کرد. و در حضور همه تُفنگش را شکست. و با شکار وداع کرد. وداعی که آغاز ِ یک جنبش دیگر بود. جنبش ِ شکستن تفنگها و قفسها. دهها تفنگ و صدها قفس شکسته شدند. صدها کبک و پرنده دیگر که اسیر شکارچیان بودند، آزاد شدند. این موج سرتاسر کوردستان را فرا گرفت. و هنوز هم در جریان است.
مخرج مشترک همه این اتفاقات این است: استعدادِ مریوان در \"جنبشسازی\" شکوفا شده. انرژی مریوان در حال آزاد شدن و سرایت کردن است. مریوان، نمادِ زنده بودن کوردها و جامعه کوردستان است. نمادِ تحرکاتی که بوی تسلیمیت نمیدهند. نمادِ شکستِ همه پروژههای امنیتی در کوردستان. نمادِ رفتارهایی که ربطی به دولت ندارند و دولت هم به راحتی نمیتواند سرکوبش را توجیه کند. مریوان، در کوردستان تبدیل به یک پدیده شده. تبدیل به یک شهرِ جنبشساز شده. هم در حوزه زیستمحیطی، هم فرهنگی و هم اعتراضی. \"جنبشسازی\" ترکیبِ خطرناکی است که هر مغز ِ امنیتیای را میتواند به فکر وادارد. و نگران کند.
ساده لوحانه است. اگر فکر کنیم فونکسیونِ نهادِ امنیتی صرفا، احضار و بازداشت و فشار است. آن هم در مختصاتی به نام ایران. نمیتواند. هیچ نهادِ امنیتیای نمیتواند بدون \"مهندسی جامعه\" و بدون \"دستکاری ژنتیک اجتماع\" اقتدار خودش را تثبیت کند.
اکنون در مریوانی که ماههاست خبرساز شده، خبر متفاوتتری دست به دست میچرخد: وقوع قتلهای زنجیرهای و مشکوک در مریوان.
تنها ظرف چند هفته دست کم ۸ شهروند عادی مریوانی به طرز مشکوکی به قتل رسیدهاند. گفته میشود نحوه قتلها کاملا شبیه هم بوده. قتلها زنجیرهای است. قربانیان افرادِ گمنامی هستند. فضای به شدت مخوفی در سطح شهر حاکم شده. موضوع \"قتلهای زنجیرهای\" به اصلیترین موضوع هر محفل و هر خانوادهای در مریوان مبدل شده. ترس بر سرتاسرِ شهر سایه انداخته. انگار مریوان \"جنبشساز\" ترسیده. اولویتش به سرعت در حال تغییر است. تمپوی سریع \"جنبشسازی\" و \"آکسیونسازی\" جایش را به تمپوی تندِ تَرس و خوف داده. نهادهای حکومتی خاموشاند. شاید روحِ \"هیوا تاب\" برگشته. هیوا تابی که ۲۰۰ غیرنظامی کورد را در مریوان کشت و لباس چریکهای کورد را برتنشان کرد و آنها را به سپاه پاسداران فروخت. و بعد که پروژهاش افشا شد، خودش قربانی شد. آیا \"هیوا تاب\" جدیدی سربرآورده؟
جذابترین فرضیهای که وجود دارد این است: وقتی مردم به جنبش میافتند، دولت خود را منفعل میپندارد. جلوی شهری که دارد روح تازهای به کوردها و کوردستان میبخشد را باید گرفت. نهادهای نظامی و امنیتی، تنها نهادهایی هستند که میتوانند بدون اینکه ردی از خودشان به جا بگذارند، هم دست به جنایت بزنند و هم در نهایت خودشان را به عنوان تنها ناجی گزار از وضع موجود به مردم تحمیل کنند. این تاکتیک امنیتی قدیمی همیشه میتواند برای نهادهای امنیتی جذابیت داشته باشد: \"ناامنی ایجاد کن و بعد خودت را ناجی نشان بده\".
شهری که ترسیده، شهری که مرگ در کمینش است، شهری که بوی خون میدهد، آکسیون و جنبش را تعطیل خواهد کرد. این ترفندی است که بارها آزموده شده. ویژگی این روش این است که هم دولت دستش خونین نمیشود و هم هزینه بازداشت دهها نفر را از خودش دور میکند. و اتفاقا مشخصه حرکتهای مریوان این است که قابل پیشبینی نیستند. محدود به چند نخبه و چند آدم مشهور نیستند. بازیگرانش انسانهایی هستند که نهاد امنیتی به راحتی نمیتواند رصدشان کند. مهارشان کند. معلم هستند. شکارچی هستند. فعال محیط زیست هستند. زنان گمنام هستند.
نهاد امنیتی و نظامی در ایران بسیار پرادعاست. مدعی اینکه همیشه اوضاع تحت کنترلش است. مدعی اینکه از همه چیز مطلع است. باید به حاکم و به تاریک خانههایش گفت: شما چه نقشی داشته باشید و چه نقشی نداشته باشید، نخستین بانی چنین وضعیتی هستید. از امروز به بعد، خون هر جوانِ مریوانی ریخته شود، مسئول مستقیمش دولت و نهادهای امنیتی و نظامی هستند. نهادهایی که آستینهایشان را بالا زدهاند تا چشمه خروشان مریوان را خشک کنند.
مریوان، زنده میماند. مریوان، همچنان میدرخشد. و روشنایی میبخشد. این اصلی است که همه معادلهها را به هم خواهد ریخت. خواهیم دید.
*برگرفته از فیسبوکنویسنده