آیا دیگر تابی برای ایران باقی ماندن کردها، باقیست؟
13:58 - 15 تیر 1394
Unknown Author
هلمت معروفی
تاکنون هیچ گاه کردهای ایران به طور رسمی و یا دسته جمعی و سیستماتیک، هیچ گونه برنامه و ایده و حتی خواستهای مبنی بر جدا شدن از ایران چه در زمان شاه و چه در زمان سی و شش ساله جمهوری اسلامی نداشتهاند و تمامی برنامهها و تحرکاتشان در چهارچوب ایران و ایرانی ماندن بوده و میباشد، چه آنزمان که تازه انقلاب شده بود و کردها در اوج اقتدار و آمادگی و هوشیاری بودند و چه در دهههای شصت و هفتاد شمسی که حزبی مانند حزب دمکرات کردستان ایران دارای سیزده هزار نیروی پیشمرگه بود، شعارها و استراتژیشان فراتر از دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان فراتر نرفت و اینک نیز که دوباره نیروی نظامی آن حزب جان تازهای گرفته و دیگر احزاب کرد نیز کم و بیش در آمادگی بوده و طرفداران و اعضای خویش را دارا میباشند و نیز بخشی اعظم از جهان ماده دفاع از آنان و مبارزه با ترورهای عظیم و تداخلات بیشمار ایران در منطقه و جهان میباشد، باز شعار کردها به طور اعم فراتر از قدرالیزم نرفته است، این موارد به طور آشکاری بیانگر عدم تمایل و اعتقاد کردهای ایران به تجزه طلبی میباشد اگرچه تمامی آنان نیز به حق طبیعی و انسانی \"حق تعیین سرنوشت\" که حقی طبیعی و انسانی است، معتقدند.
اما اندک نگاهی به طرف مقابل و به عبارتی دیگر ملت فارس و حاکم ایران، از اپوزیسیون تا پوزیسیون آن، مسالهای دیگر را برای ما آشکار میسازد و آن تبعییض و تنفر و عداوت آشکار بر علیمه ملت کرد ایران میباشد. حال چرایی آن مساله ایست بی جواب اما وجود آن اظهر من الشمس است. سکوت مطلق در برابر مسائل بوقوع پیوسته در کردستان ایران دلیلی بر این مدعاست.
کشتار متداوم و روزمره کولبران، انتشار سیستماتیک مواد مخدر، زندانی و حبس و اعدام بی شمار، افزایش خودکشی و خودسوزی و نیز سوزاندن عمدی و سیستماتیک جنگلها و منابع طبیعی کردستان مسائلی است که هر روزه به وقوع میپیوندد اما دریغ از حتی یک صدای انسان دوستی داخل اینهمه ایرانی انساندوست که حتی در برابر یک شلیک تیر در غزه و مرگ یک کودک آفریقایی و جنگ در افغانستان و سوریه، عزاداری حسینی راه میاندازند. نویسنده همین نوشتار تابستان گذشته مطلبی در سایت اخبار روز تحت عنوان \"جنگلهای کردستان که میسوزد، دل هیچ کس نمیسوزد\" منتشر نمود و طی آن سکوت مطلق و طاقت فرسا و تعمدی افکار ایران زمین را به چالش کشید، چالشی که دیگر این روزها همه گیر شده و چه بسا افرادی که نذری میدهند تا جنگلی در کردستان به آتش کشیده شود و زندانی سیاسیای به اعدام محکوم گردد. راستی چرا هیچ انسان دوست ایرانی غیر کردی، صدای برادران کردپور نمیشود؟ راستی چرا هیچ انسان دوست و مجری حقوق بشری در ایران صدای کبودند را نمیشنود و یادی از او نمیکند؟ چرا حتی آن هنگام که دانش آموزان شینآباد و نشکان به کام مرگ فرو میروند، وجدان بیداری در ایران یافت نمیشود تا زجهای سر بدهد؟
این روزها سوزانیدن تعمدی جنگلهای کردستان به یکی از سرگرمیهای رژیم آخوندی مبدل گشته است، همچنانکه راه اندازی جنگ در تمامی نقاط دنیا و صدور انقلاب و نهضت خمینیستی نیز هماره بخشی از وجود آنان بوده است، همچنانکه ترورهای زنجیرهای و ترور فیزیکی و معنوی رهبران و افراد متشخص کرد، تمامی وجود انباشته از نیزنگ و شوینیستی آنان را فرا گرفته است، اما دریغ از حتی یک صدای فعالان حقوق بشر ایرانی. مگر نه آنست که خود کردستان را بخشی از ایرانتان نمیداند و بر آنید تا دو سه روزی دیگر که این خاک به دست شماست تمامی شیره آن را بمکید؟ مگر نه آن است که روشنفکرانتان هر گاه که بحث به حق تعیین سرنوشت و فدرالیزم جغرافیایی میسرد، به کمال افتخار دست خامنهایها را میبوسید و برای سلامتیشان دعا میکنید؟
اگر تنها به طور خلاصه نگاهی به سوزاندن منابع طبیعی و جنگلهای کردستان بیندازیم، آنگاه سکوت فعالان منابع زیست و حقوق بشری ایران برایمان بیشتر از این معنادار میشود و پی خواهیم برد که آنان نیز در نوع خود، جمهوری اسلامی و خمینیستی دیگر بیش نیستند.
- آتش سوزی وسعی ئاویهر (آبیدر سنندج) که طی دو روز متوالی جمعه و شنبه ١٢ و ١٣هم تیرماه جاری به وقوع پیوست که نماینده سنندج در مجلس ایران در این باره به خبرنگاری مهر گفت: \"سید احسن علوی در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن اظهار تاسف از آتشسوزی وسیع کوه آبیدر سنندج اظهار داشت: در حالی که طی چند سال اخیر شاهد آتشسوزی در کوه آبیدر سنندج بودهایم ولی متاسفانه مدیران و مسئولان استان هیچ برنامهای برای مهار آتشسوزیهای احتمالی انجام ندادند و به همین دلیل خسارتهای آتشسوزی خیلی وسیع و گسترده بود\".
- آتشسوزی در روستای اندیزه پیرانشهر واقع در پانزده کیلومتری شهرستان پیرانهشر، روز پنج شنبه مورخه ٤ تیرماه جاری که با وجود تلاش وسیع مردم جهت خاموش نمودن آتش در غیاب نیروهای دولتی جهت خاموش نمودن آن (چرا که آنان تنهای توان سوزاندن دارند نه خاموش کردن)، حدود چهار هکتار به آتش کشیده شد.
- آتشسوزی در جنگلهای سردشت در مورخه ١١ تیرماه جاری: \"جنگلهای منطقه \"شیخ برایم بادام\"، جنگلهای پشت \"پمپ بنزین\" و جنگلهای اطراف روستای \"کچلآباد\" نقاطی هستند که آتشسوزی در آنها روی داده است. تمامی این آتشسوزیها با تلاش ساکنین بومی، فعالان مدنی و دوستداران محیط زیست کنترل گردیده است. ساکنین بومی این منطقه بر \"تعمدی\" بودن این آتشسوزیها تاکید کرده و از مسئولان نهادهای مرتبط حکومتی خواستهاند که اقدامات لازم را جهت برخورد با عاملان این آتشسوزیها انجام دهند\".
- آتشسوزی در جنگلها و مراتع بانه: \"به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، روز سهشنبه نهم تیرماه، بیش از ٨ هکتار از مراتع جنگلی \"مجسه و بلوه\" بانه دچار آتشسوزی شد. گفته میشود، این آتشسوزی به مراتع جنگلی این منطقه خساراتی را وارد کرده است. این آتشسوزی با تلاش اعضای انجمن پاژین بانه مهار گردیده است\". از دیگرسو، براساس گزارشات رسیده به آژانس کُردپا، مراتع جنگلی کوه \"دوزین\" بانه توسط نیروهای سپاه پاسداران مستقر در این منطقه به آتش کشیده شده است.
- نقده: \"به گزارش انجمن سبز چیا روز سه شنبه مورخه ٢ تیرماه مناطق مرتفع کوه سلطان یعقوب نقده برای بار دوم به آتش کشیده شد و اینبار نیز هیچ گونه نیروای برای خاموش نمودن آن ارسال گردیده نشد و صدایی و فغانی از احدی در این ایران فراخ شنیده نشد.
- آتشسوزی در مریوان: به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، روز یکشنبه بیست و چهارم خردادماه، جنگلهای پشت روستای \"برقلا\" در کنار کوه امام در چند کیلومتری جنوب مریوان و جنگلهای اطراف روستای \"سلسی قدیم\" در چند کیلومتری شرق مریوان در آتش سوختند. همچنین روز دوشنبه بیست و پنجم خردادماه، جنگلهای اطراف روستای \"چالی سور\" از توابع بخش سرشیو مریوان، جنگلهای اطراف محله \"کونه دیو\" در شمال شرقی مریوان، جنگلهای اطراف محله \"کورهی موسوی\" در شرق مریوان، جنگلهای اطراف محله \"دارسیران\" در شمال مریوان و جنگلهای اطراف دره \"یگنکه\" در غرب مریوان طعمه حریق گردیدهاند. تمامی این آتشسوزیها توسط ساکنین بومی منطقه، فعالان مدنی و دوستداران محیط زیست کنترل گردیده است. گفته میشود، در کمتر از یکماه قریب به ٥٠ فقره آتشسوزی در جنگلهای مریوان روی داده است.
- کیلومتری جنوب شهرستان آتشسوزی در ایلام: به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، روز چهارشنبه سیزدهم خردادماه، آتشسوزی منجر به از بین رفتن حداقل پنج هکتار از جنگلهای منطقه دینارکوه شهرستان آبدانان گردید. یک مقام حکومتی علت این آتشسوزی را \"بیاحتیاطی گردشگران\" در منطقه دینارکوه و روشن کردن آتش اعلام کرد. این آتشسوزی پس از دو ساعت با تلاش ساکنین بومی منطقه و نیروهای اداره منابع طبیعی مهار شده است. منطقه دینارکوه در ٤٠ آبدانان قرار دارد.
- آتشسوزی در جوانرود: به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، جنگلهای بلوط اطراف روستای \"برد رش\" از توابع شهرستان جوانرود ظهر روز گذشته در آتش سوختند. در آتشسوزی بخش بازان ٦ هکتار از درختان بلوط نابود شدند. فعالان عضو انجمن سبز ماپریس در اقدام گروهی و با همکاری اهالی بومی منطقه توانستند در مدت ٢ ساعت آتش را مهار و از نابودی کامل درختان جلوگیری نمایند. منشاء حریق در ١٥ کیلومتری شهر جوانرود نامعلوم میباشد اما گزارشات حاکی از حریق غیرعمدی است.
- آماری کلی: با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار آژانس خبررسانی کُردپا، در سال ١٣٩٣ مجموعا ٢٣٥ مورد آتشسوزی در مناطق کُردنشین ایران روی داده که ١٧٤ مورد مختص به استان کردستان، ٣٧ مورد در کرمانشاه، ١٧ مورد در آذربایجان غربی و ٧ مورد در ایلام صورت گرفته است.
در تمامی این آتشسوزیها که بنا به فرط مطلب، نویسنده از ارائه آمار و آتشسوزیهای بیشتر خودداری مینماید سه نکته حائز اهمیت فراوانی میباشد:
١- تمامی این آتشسوزیها عمدی و توسط مزدوران حکومتی و نیروهای سپاه انجام شده و میشود.
٢-در هیچ قسمت از مناطق کردستان ایران، هیچ گونه مرکزی جهت این گونه مواقع، ایجاد نشده است و این با تداوم آتشسوزیها باز ادامه دارد و مسئولان حکومتی از اتخاذ تدابیر برای جلوگیری بیشتر و نیز ایجاد مراکز اتفاء حریق خودداری مینمایند چرا که از سوی مراکز نظامی به آنان چنین اجازهای داده نشده است و خود در این امر ید بیضایی دارند.
٣- تمامی بشردوستان و فعالان حقوقبشری که حتی برای رسمی و قانونی شدن ازدواج همجنس بازان در آمریکا شبانه روزی جشن میگیرند و برای مرگ یک عقاب در هیمالایا به عزا مینشینند به یکباره در برابر این آتشسوزی عظیم قسمتی که همیشه سنگ ایرانی بودن و آریایی الاصل بودن آن را به سینه خود میزنند، به یغما رفتهاند و انگار آب از آب تکان نخورده است. براستی آیا این بی صدایی خود همنوایی با جریانات راه اندازی این آتشسوزی و اعدام و دستگیری و .....غیره، نیست؟
سخن پایانی:
تا کنون تنها گفتمان رایج حاکم بر حاکمان ایرانی (از ملت و دولت)، اتهام تجزیه طلبی و اتلاق آن بر کردها بوده و میباشد و همین اطلاق خویش را مبنای سیاست گذاری در کردستان و توجیه اعمال ناشایسته و نابایسته و محروم باقی گذاشتن این مرز و بوم و کشتار ابنای آن و غارت منابع طبیعی و انسانیاش، قرار دادهاند. شاید ریشه آن در سیاست پان ایرانیستی رضاشاه و یا فراتر از آن نهفته باشد و به دوره صفویه و شاید قبل از آن نیز باز میگردد که بررسی و ریشه یابی آن در حیطه تخصص نویسنده این نوشتار نیست. اما جالب توجه است که هر گاه نوبت به کردستان میرسد به یکباره همه از روشنفکر و عامی گرفته تا خردسال و کهنسای، به یکباره حسین فهمیده میشوند و حس و هیجان دهقان فداکار بودنشان را دفن مینمایند. تا نوبت به کردستان میرسد همگی خلخالی میشوند و اثر و رد پایی از سهراب سپهریها و میرزا کوچک خان بودنها یافت نمیشود، چنین مرگ و به یغما رفتنی واقعا جای سوال دارد.
حال یا به این سکوت معنادار خویش که خود به طور مطلق به معنای همسویی با سیاستهای کردکشانه حاکمیت ایران میباشد، خاتمه دهید یا اینکه با دستان خویش، نقشه تجزیه ایران را نقش بستهاید، با وجدان خود خلوتی کنید و از خود بپرسید: آیا با این همه تبعیض و سکوت و کشتار انسانی و محیط زیستی، دیگر توانی برای باقی ماند با ایران کردها، باقیست؟ از خود بپرسید: تجزیه طلب کیست؟ کیست که دائم کردها را به این سمت و سو سوق میدهد؟ آنانی که حتی در سازمان UN و مراکز حقوقبشری و در گزارشات خود به احمدشهید نیز، پرونده و آمارهای نقض حقوقبشر در کردستان ایران را تدفین مینمایند و حتی بر آن میتازند و نقض مکرر و مداوم حقوقبشر در کردستان را زیر پای خود مینهند یا کردها که به طور مستدام مورد نقض حقوقبشر مضاعف و دوجانبه قرار گرفته و میگیرند؟
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
تاکنون هیچ گاه کردهای ایران به طور رسمی و یا دسته جمعی و سیستماتیک، هیچ گونه برنامه و ایده و حتی خواستهای مبنی بر جدا شدن از ایران چه در زمان شاه و چه در زمان سی و شش ساله جمهوری اسلامی نداشتهاند و تمامی برنامهها و تحرکاتشان در چهارچوب ایران و ایرانی ماندن بوده و میباشد، چه آنزمان که تازه انقلاب شده بود و کردها در اوج اقتدار و آمادگی و هوشیاری بودند و چه در دهههای شصت و هفتاد شمسی که حزبی مانند حزب دمکرات کردستان ایران دارای سیزده هزار نیروی پیشمرگه بود، شعارها و استراتژیشان فراتر از دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان فراتر نرفت و اینک نیز که دوباره نیروی نظامی آن حزب جان تازهای گرفته و دیگر احزاب کرد نیز کم و بیش در آمادگی بوده و طرفداران و اعضای خویش را دارا میباشند و نیز بخشی اعظم از جهان ماده دفاع از آنان و مبارزه با ترورهای عظیم و تداخلات بیشمار ایران در منطقه و جهان میباشد، باز شعار کردها به طور اعم فراتر از قدرالیزم نرفته است، این موارد به طور آشکاری بیانگر عدم تمایل و اعتقاد کردهای ایران به تجزه طلبی میباشد اگرچه تمامی آنان نیز به حق طبیعی و انسانی \"حق تعیین سرنوشت\" که حقی طبیعی و انسانی است، معتقدند.
اما اندک نگاهی به طرف مقابل و به عبارتی دیگر ملت فارس و حاکم ایران، از اپوزیسیون تا پوزیسیون آن، مسالهای دیگر را برای ما آشکار میسازد و آن تبعییض و تنفر و عداوت آشکار بر علیمه ملت کرد ایران میباشد. حال چرایی آن مساله ایست بی جواب اما وجود آن اظهر من الشمس است. سکوت مطلق در برابر مسائل بوقوع پیوسته در کردستان ایران دلیلی بر این مدعاست.
کشتار متداوم و روزمره کولبران، انتشار سیستماتیک مواد مخدر، زندانی و حبس و اعدام بی شمار، افزایش خودکشی و خودسوزی و نیز سوزاندن عمدی و سیستماتیک جنگلها و منابع طبیعی کردستان مسائلی است که هر روزه به وقوع میپیوندد اما دریغ از حتی یک صدای انسان دوستی داخل اینهمه ایرانی انساندوست که حتی در برابر یک شلیک تیر در غزه و مرگ یک کودک آفریقایی و جنگ در افغانستان و سوریه، عزاداری حسینی راه میاندازند. نویسنده همین نوشتار تابستان گذشته مطلبی در سایت اخبار روز تحت عنوان \"جنگلهای کردستان که میسوزد، دل هیچ کس نمیسوزد\" منتشر نمود و طی آن سکوت مطلق و طاقت فرسا و تعمدی افکار ایران زمین را به چالش کشید، چالشی که دیگر این روزها همه گیر شده و چه بسا افرادی که نذری میدهند تا جنگلی در کردستان به آتش کشیده شود و زندانی سیاسیای به اعدام محکوم گردد. راستی چرا هیچ انسان دوست ایرانی غیر کردی، صدای برادران کردپور نمیشود؟ راستی چرا هیچ انسان دوست و مجری حقوق بشری در ایران صدای کبودند را نمیشنود و یادی از او نمیکند؟ چرا حتی آن هنگام که دانش آموزان شینآباد و نشکان به کام مرگ فرو میروند، وجدان بیداری در ایران یافت نمیشود تا زجهای سر بدهد؟
این روزها سوزانیدن تعمدی جنگلهای کردستان به یکی از سرگرمیهای رژیم آخوندی مبدل گشته است، همچنانکه راه اندازی جنگ در تمامی نقاط دنیا و صدور انقلاب و نهضت خمینیستی نیز هماره بخشی از وجود آنان بوده است، همچنانکه ترورهای زنجیرهای و ترور فیزیکی و معنوی رهبران و افراد متشخص کرد، تمامی وجود انباشته از نیزنگ و شوینیستی آنان را فرا گرفته است، اما دریغ از حتی یک صدای فعالان حقوق بشر ایرانی. مگر نه آنست که خود کردستان را بخشی از ایرانتان نمیداند و بر آنید تا دو سه روزی دیگر که این خاک به دست شماست تمامی شیره آن را بمکید؟ مگر نه آن است که روشنفکرانتان هر گاه که بحث به حق تعیین سرنوشت و فدرالیزم جغرافیایی میسرد، به کمال افتخار دست خامنهایها را میبوسید و برای سلامتیشان دعا میکنید؟
اگر تنها به طور خلاصه نگاهی به سوزاندن منابع طبیعی و جنگلهای کردستان بیندازیم، آنگاه سکوت فعالان منابع زیست و حقوق بشری ایران برایمان بیشتر از این معنادار میشود و پی خواهیم برد که آنان نیز در نوع خود، جمهوری اسلامی و خمینیستی دیگر بیش نیستند.
- آتش سوزی وسعی ئاویهر (آبیدر سنندج) که طی دو روز متوالی جمعه و شنبه ١٢ و ١٣هم تیرماه جاری به وقوع پیوست که نماینده سنندج در مجلس ایران در این باره به خبرنگاری مهر گفت: \"سید احسن علوی در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن اظهار تاسف از آتشسوزی وسیع کوه آبیدر سنندج اظهار داشت: در حالی که طی چند سال اخیر شاهد آتشسوزی در کوه آبیدر سنندج بودهایم ولی متاسفانه مدیران و مسئولان استان هیچ برنامهای برای مهار آتشسوزیهای احتمالی انجام ندادند و به همین دلیل خسارتهای آتشسوزی خیلی وسیع و گسترده بود\".
- آتشسوزی در روستای اندیزه پیرانشهر واقع در پانزده کیلومتری شهرستان پیرانهشر، روز پنج شنبه مورخه ٤ تیرماه جاری که با وجود تلاش وسیع مردم جهت خاموش نمودن آتش در غیاب نیروهای دولتی جهت خاموش نمودن آن (چرا که آنان تنهای توان سوزاندن دارند نه خاموش کردن)، حدود چهار هکتار به آتش کشیده شد.
- آتشسوزی در جنگلهای سردشت در مورخه ١١ تیرماه جاری: \"جنگلهای منطقه \"شیخ برایم بادام\"، جنگلهای پشت \"پمپ بنزین\" و جنگلهای اطراف روستای \"کچلآباد\" نقاطی هستند که آتشسوزی در آنها روی داده است. تمامی این آتشسوزیها با تلاش ساکنین بومی، فعالان مدنی و دوستداران محیط زیست کنترل گردیده است. ساکنین بومی این منطقه بر \"تعمدی\" بودن این آتشسوزیها تاکید کرده و از مسئولان نهادهای مرتبط حکومتی خواستهاند که اقدامات لازم را جهت برخورد با عاملان این آتشسوزیها انجام دهند\".
- آتشسوزی در جنگلها و مراتع بانه: \"به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، روز سهشنبه نهم تیرماه، بیش از ٨ هکتار از مراتع جنگلی \"مجسه و بلوه\" بانه دچار آتشسوزی شد. گفته میشود، این آتشسوزی به مراتع جنگلی این منطقه خساراتی را وارد کرده است. این آتشسوزی با تلاش اعضای انجمن پاژین بانه مهار گردیده است\". از دیگرسو، براساس گزارشات رسیده به آژانس کُردپا، مراتع جنگلی کوه \"دوزین\" بانه توسط نیروهای سپاه پاسداران مستقر در این منطقه به آتش کشیده شده است.
- نقده: \"به گزارش انجمن سبز چیا روز سه شنبه مورخه ٢ تیرماه مناطق مرتفع کوه سلطان یعقوب نقده برای بار دوم به آتش کشیده شد و اینبار نیز هیچ گونه نیروای برای خاموش نمودن آن ارسال گردیده نشد و صدایی و فغانی از احدی در این ایران فراخ شنیده نشد.
- آتشسوزی در مریوان: به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، روز یکشنبه بیست و چهارم خردادماه، جنگلهای پشت روستای \"برقلا\" در کنار کوه امام در چند کیلومتری جنوب مریوان و جنگلهای اطراف روستای \"سلسی قدیم\" در چند کیلومتری شرق مریوان در آتش سوختند. همچنین روز دوشنبه بیست و پنجم خردادماه، جنگلهای اطراف روستای \"چالی سور\" از توابع بخش سرشیو مریوان، جنگلهای اطراف محله \"کونه دیو\" در شمال شرقی مریوان، جنگلهای اطراف محله \"کورهی موسوی\" در شرق مریوان، جنگلهای اطراف محله \"دارسیران\" در شمال مریوان و جنگلهای اطراف دره \"یگنکه\" در غرب مریوان طعمه حریق گردیدهاند. تمامی این آتشسوزیها توسط ساکنین بومی منطقه، فعالان مدنی و دوستداران محیط زیست کنترل گردیده است. گفته میشود، در کمتر از یکماه قریب به ٥٠ فقره آتشسوزی در جنگلهای مریوان روی داده است.
- کیلومتری جنوب شهرستان آتشسوزی در ایلام: به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، روز چهارشنبه سیزدهم خردادماه، آتشسوزی منجر به از بین رفتن حداقل پنج هکتار از جنگلهای منطقه دینارکوه شهرستان آبدانان گردید. یک مقام حکومتی علت این آتشسوزی را \"بیاحتیاطی گردشگران\" در منطقه دینارکوه و روشن کردن آتش اعلام کرد. این آتشسوزی پس از دو ساعت با تلاش ساکنین بومی منطقه و نیروهای اداره منابع طبیعی مهار شده است. منطقه دینارکوه در ٤٠ آبدانان قرار دارد.
- آتشسوزی در جوانرود: به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، جنگلهای بلوط اطراف روستای \"برد رش\" از توابع شهرستان جوانرود ظهر روز گذشته در آتش سوختند. در آتشسوزی بخش بازان ٦ هکتار از درختان بلوط نابود شدند. فعالان عضو انجمن سبز ماپریس در اقدام گروهی و با همکاری اهالی بومی منطقه توانستند در مدت ٢ ساعت آتش را مهار و از نابودی کامل درختان جلوگیری نمایند. منشاء حریق در ١٥ کیلومتری شهر جوانرود نامعلوم میباشد اما گزارشات حاکی از حریق غیرعمدی است.
- آماری کلی: با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار آژانس خبررسانی کُردپا، در سال ١٣٩٣ مجموعا ٢٣٥ مورد آتشسوزی در مناطق کُردنشین ایران روی داده که ١٧٤ مورد مختص به استان کردستان، ٣٧ مورد در کرمانشاه، ١٧ مورد در آذربایجان غربی و ٧ مورد در ایلام صورت گرفته است.
در تمامی این آتشسوزیها که بنا به فرط مطلب، نویسنده از ارائه آمار و آتشسوزیهای بیشتر خودداری مینماید سه نکته حائز اهمیت فراوانی میباشد:
١- تمامی این آتشسوزیها عمدی و توسط مزدوران حکومتی و نیروهای سپاه انجام شده و میشود.
٢-در هیچ قسمت از مناطق کردستان ایران، هیچ گونه مرکزی جهت این گونه مواقع، ایجاد نشده است و این با تداوم آتشسوزیها باز ادامه دارد و مسئولان حکومتی از اتخاذ تدابیر برای جلوگیری بیشتر و نیز ایجاد مراکز اتفاء حریق خودداری مینمایند چرا که از سوی مراکز نظامی به آنان چنین اجازهای داده نشده است و خود در این امر ید بیضایی دارند.
٣- تمامی بشردوستان و فعالان حقوقبشری که حتی برای رسمی و قانونی شدن ازدواج همجنس بازان در آمریکا شبانه روزی جشن میگیرند و برای مرگ یک عقاب در هیمالایا به عزا مینشینند به یکباره در برابر این آتشسوزی عظیم قسمتی که همیشه سنگ ایرانی بودن و آریایی الاصل بودن آن را به سینه خود میزنند، به یغما رفتهاند و انگار آب از آب تکان نخورده است. براستی آیا این بی صدایی خود همنوایی با جریانات راه اندازی این آتشسوزی و اعدام و دستگیری و .....غیره، نیست؟
سخن پایانی:
تا کنون تنها گفتمان رایج حاکم بر حاکمان ایرانی (از ملت و دولت)، اتهام تجزیه طلبی و اتلاق آن بر کردها بوده و میباشد و همین اطلاق خویش را مبنای سیاست گذاری در کردستان و توجیه اعمال ناشایسته و نابایسته و محروم باقی گذاشتن این مرز و بوم و کشتار ابنای آن و غارت منابع طبیعی و انسانیاش، قرار دادهاند. شاید ریشه آن در سیاست پان ایرانیستی رضاشاه و یا فراتر از آن نهفته باشد و به دوره صفویه و شاید قبل از آن نیز باز میگردد که بررسی و ریشه یابی آن در حیطه تخصص نویسنده این نوشتار نیست. اما جالب توجه است که هر گاه نوبت به کردستان میرسد به یکباره همه از روشنفکر و عامی گرفته تا خردسال و کهنسای، به یکباره حسین فهمیده میشوند و حس و هیجان دهقان فداکار بودنشان را دفن مینمایند. تا نوبت به کردستان میرسد همگی خلخالی میشوند و اثر و رد پایی از سهراب سپهریها و میرزا کوچک خان بودنها یافت نمیشود، چنین مرگ و به یغما رفتنی واقعا جای سوال دارد.
حال یا به این سکوت معنادار خویش که خود به طور مطلق به معنای همسویی با سیاستهای کردکشانه حاکمیت ایران میباشد، خاتمه دهید یا اینکه با دستان خویش، نقشه تجزیه ایران را نقش بستهاید، با وجدان خود خلوتی کنید و از خود بپرسید: آیا با این همه تبعیض و سکوت و کشتار انسانی و محیط زیستی، دیگر توانی برای باقی ماند با ایران کردها، باقیست؟ از خود بپرسید: تجزیه طلب کیست؟ کیست که دائم کردها را به این سمت و سو سوق میدهد؟ آنانی که حتی در سازمان UN و مراکز حقوقبشری و در گزارشات خود به احمدشهید نیز، پرونده و آمارهای نقض حقوقبشر در کردستان ایران را تدفین مینمایند و حتی بر آن میتازند و نقض مکرر و مداوم حقوقبشر در کردستان را زیر پای خود مینهند یا کردها که به طور مستدام مورد نقض حقوقبشر مضاعف و دوجانبه قرار گرفته و میگیرند؟
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.