آیا به‌این بی‌حرمتی انسانی و ملی، تن خواهیم داد؟

13:37 - 15 آبان 1392
Unknown Author
قادر وریا

انتظارات برآمدە از شعارها و وعدەهای حسن روحانی در خصوص اعتدال و حقوق شهروندی در میان مردم ایران بویژە ملیت‌های تحت ستم، جای خود را بە ماتم و نگرانی ناشی از اعدام زندانیان سیاسی دادەاست.

در بلوچستان، پس از آن‌کە یک پاسگاه مرزی هدف حملەی مسلحانەی \"جیش العدل\" قرار گرفت و بە کشتە‌شدن ١٤ سرباز و درجەدار جمهوری اسلامی انجامید، ١٦ معترض بلوچ کە در زندان‌های این رژیم بسر می‌بردند، بە تلافی این حملە اعدام شدند.

در کُردستان نیز جمهوری اسلامی، در صدد است کشتەشدن پنج تن از مزدوران کُرد وابستە بە سپاه پاسداران(جاش‌ها) در جریان یک درگیری مسلحانە در منطقەی بانە را با اعدام زندانیان سیاسی در بند تلافی نماید! شمار زندانیان سیاسی‌کە تا هنگام نگارش این سطور، اعدام شدەاند بە سە تن می‌رسد. جمع دیگری از زندانیان سیاسی کە پیشتر بە اعدام محکوم شدە بودند نیز در انتظار اجرای احکامشان می‌باشند.

خلق عرب ایران هم نگران آن هستند کە دیو مرگ جان فرزندان آن‌ها را نیز بگیرد. دم و دستگاه‌های امنیتی و سرکوب‌گر رژیم جمهوری اسلامی، درست در این‌روزها از کشف چندین شبکەی جاسوسی در خوزستان سخن می‌رانند! این امر می‌تواند سرآغاز توطئەای جهت از بین بردن فرزندان مبارز این خلق باشد.

موج تازەی اعدام‌ها متأسفانە آن‌گونە کە مسألەی زندانیان سیاسی و خانوادەهای آنان است، ظاهراً برای احزاب و سازمان‌های سیاسی در اولویت قرار ندارد. آن اندازە کە مسألەی احزاب و سازمان‌های سیاسی و فعالان مدنی و مدافعان حقوق بشر است، برای مردم عادی ملیت‌های تحت ستم موضوعیت ندارد. آنقدر هم کە مسألەی ملیت‌های تحت ستم ایران است، برای مردم فارس زبان ایران موضوعیتی ندارد. همچنین در آن حد کە دنیای مجازی را بە خود مشغول ساختە و در شبکەهای اجتماعی و رسانەهای کُردی کُردستان ایران بازتاب داشتەاست، جهان حقیقی و رسانەهای فارسی زبان خارج را چندان بە خود مشغول نساختەاست.

این محور مسألە، کە دولت و رئیس جمهور جدید رژیم جمهوری اسلامی ایران در کجای این اعدام‌ها قرار می‌گیرند؟ و کدام مرجع حاکم و کدام دستگاه سرکوب‌گر در پشت این موج جدید اعدام زندانیان سیاسی قرار دارد؟ و چە ارتباطی میان وعدەهای انتخاباتی و انتظارات پس از برسرکار آمدن حسن روحانی و این اعدام‌ها وجود دارد، بحث متفاوت و ویژەای می‌طلبد. درحال حاضر مبرم‌ترین مسألە این است کە چە باید کرد تا این موج شوم اعدام متوقف شدە و اجازە دادە نشود کە شمار دیگری از فرزندان در بند بلوچ و کُرد و عرب و ... بە کام مرگ فرو روند؟ چە باید کرد تا غم و اندوه ناشی از بدار آویختن جوانان مبارز و آزادی‌خواه را جمعی روزنامەنویس و فعال سیاسی و مدنی و رسانەهای چند حزب و سازمان سیاسی ملیت‌های غیر فارس ایران بە تنهایی بدوش نکشند؟ چە باید کرد تا این بی‌احترامی وقیحانەی جمهوری اسلامی بە این یا آن ملت، بی‌دردسر‌و بدون هیچ‌گونە هزینەی سیاسی، سپری نگردد؟

اعدام ناراضیان و مبارزان در بند بلوچ و کُرد در مقام انتقام از گروههای مخالف، بە تنهایی نشانەی مسخرگی و ضدانسانی بودن موازین قضایی و حقوقی این رژیم نیست، بلکە مؤید عدم اعتقاد محض این رژیم بە استاندارد‌ها و معیارهای جهانی رفتار با زندانیان سیاسی و بی‌اعتنایی کامل بە قضاوت وجدان‌ها و افکار عمومی جهان در مورد این جنایات نیز هست. فراتر از آن، بی‌حرمتی عمدی و آشکار به‌غرور ملی و انسانیت ملیت‌ها و جوامعی است که‌زندانیان اعدام شده‌از میان‌آنها آمده‌اند. بی‌اعتنایی و جسارت تصمیم‌گیرندگان جلاد جمهوری اسلامی، آیا از این واقعیت تلخ سرچشمه‌نمی‌گیرد که‌یک عکس‌العمل عمومی و جدی در میان این ملیت‌ها، در قبال جنایات خویش مشاهده‌نمی‌کنند؟

اعدام زندانیان سیاسی، بی‌حرمتی آشکار نسبت به‌ملیت‌ها و جوامعی است که‌آنان از بطن آن‌ها بر خاسته‌اند. ملتها و جوامع یاد شده‌اعم از احزاب و سازمان‌های سیاسی و جامعه‌ی مدنی، ساکنان شهرها و روستاها، کلیه‌ی اقشار و طبقات و تمامی آحاد آن‌ها، اگر نتوانند پاسخ درخور و شایسته‌ای به ‌این بی‌حرمتی بدهند، بدین معناست که‌به‌بی‌حرمتی به‌انسانیت و غرور ملی خویش تن داده‌اند. اگر کُردستان ایران از طریق یک حرکت عمومی نظیر ٢٣ اردیبهشت‌ماه‌١٣٨٩، به‌اعتراض علیه‌این اعدام‌ها بر نخیزد، شایسته‌‌ی سرزنش تاریخی خویشتن است. طبیعی است که‌این سرزنش نیز پیش و بیش از همه‌متوجه‌احزاب و سازمان‌های سیاسی بی‌تحرک و متفرق آن است.