آه اگراوزنده بود......

16:40 - 12 اردیبهشت 1392
Unknown Author
عبدالرحمان بربرى

آه اگراوزنده بود......

اى سرزمين والاى من, اى روح قديس شده دركوهستان‌هاى حماسه

آفرينت, اى سنگر مقاومت وشجاعت بزرگ مردان تاريخت, اى چابک

سواران والاتبارم, سرتعظيم فرود مى‌آورم و بوسه برخاک پاكت مى‌نهم,

و فرياد مى‌زنم, اى وطن پراز لاله‌هاى سرخ پرپرشده‌ام.

مادرصبورو بزرگ مهرم, پدرپرشكوه وسركشم!

فرياد فرياد فرياد ....

اى كُردستان تكه تكه شده‌ام!

اى شهيد گمنام بى‌گورو بى‌نام و نشانم!

زمانى تو را چند تكه كردند, وهر كدام را به غيرى فروختند, چه زود

هركدام, روح قديس و والاتبار خويش را, به فراموشى سپردند.

پدرخوانده و مادرخوانده را زود, در آغوش بگرفتند، و بوسه بر آن نهادند،

اما فرزند سركش و پرازغرورت, شرق كردستان, آن طلوع تابناكش

را, هيچگاه بردژخيمان ومزدوران نه تاباند. تنها آن فروغ

پر مهر خود را نثار باشور \"جنوب\" ، باكور\"شمال\" ، روژئاوا \"غرب\" ،

نمود, اما دريغا, افسوس, كه تنها توعاشق بودى ومعشوق غافل از تو.

فرزندزاى روژهلات \"شرق\" را همچون كالا و شىء, براى بدست

آوردن قلب پراز كينه, پدر خوانده ومادر خوانده خود, به حراج گذاشتند.

آه اگر او زنده بود......

اما بازهم اين روژهلات, اين طلوع جاويدن است, كه صبرپيشه كرده و

با آن همه شرافت, نا مهرى عزيزان را در خود فرو برده, تا دژخیمان

ملت كُرد را شاد نگرداند.

فرياد فرياد فرياد !

امروز باشور پاره تنم - چندی, فرزندزاى درمانده, كوتاه فكر

روژهلات را, همچون دلقک, تنها براى عيش و نوش خويش درمحافل

وشب نشينی‌ها, به عنوان آوازه خوان دون پایه نگاه داشته, و يا همشيره‌ها را,

براى آراسته كردن همسران خويش همچون كنیزكانی به خدمت گرفته.

آه اگر او زنده بود ......

امروز فرزندزاهاى روژهلات كنارهم خويشان, همچون برده‌هایی

شده اند, كه در زمان اسپارتاكوس هم, برده‌دارى تا اين اندازه نبوده,

وحتى فرزندان پدر خوانده و مادر خوانده, از آنان با ارج‌تر وپربها‌تر .

چه شد آن دوران, كه روژهلات كُردستان, فرزندان باشور وباكور

وغرب كُردستان را چون فرزندزاهاى خويش, در آغوش می‌گرفت ودر

كنار خود, همچون والامقام مى نشاند, و رتبه‌ی بلند‌پایه مى‌بخشيد.

آه اگر او زنده بود ......

اكنون هركدام, بر سر روژهلات به سودا نشسته‌اند, اما غافل از آن كه,

خورهميشه, از شرق كُردستان طلوع خواهد نمود, و اين فرزندان

روژهلات هستند, كه دوباره, تاريخ كُردستان بزرگ را, خواهند نوشت.

به پا خیز روژهلات, اى شكوه جاودن, كه دوباره بايد حماسه آفريد!

آه اگر او زنده بود ......