انتخابات پیش روی رژیم اسلامی ایران و حقوق اقلیتهای آیینی
12:16 - 20 بهمن 1394
Unknown Author
اردلان بهروزی
بعد از اینکه در سال ۱۳۵۷.خ با انقلابی مردمی، بنیاد رژیم پهلوی را برچیدند، طبیعتاً مردمان ایران بایست خواست و آرزوهای خود را جایگزین رژیم گذشته میکردند، اما شوربختانه به سبب عدم آگاهی و امادگی لازمه از سوی ملیت، احزاب، سازمانها ی ایرانی، انقلاب حاصل شده را از سوی عدهای تئوکرات و متحجر به بیراه برده شد و در همانحال فرصت یافتند که تفکری واپسمانده از دوران قرون وسطایی را بر تارک اندیشه و مطالبات اصلیملتهای ایران القا کنند و سرزمینی مملو از ساکنان ملیت، دین و مذاهب گوناگون را با استبدادی ایدئولوژی و مذهبی از نوع \" اسلام شیعه\"قالب بندی کنند و رویه ی آنرا تحت لوای (رژیم اسلامی ایران) به بازار سیاست جهان عرضه کنند! اگر چه چند صباحی از انقلاب مردمان سرزمین ایران سپری نگذشته بود، اما سارقین مفت خور آن زمان با خلق کردن پدیدهای دیگر ملتهای ایران را تحت فشار و احساسات مذهبی قرار دادند و رفراندومی نمایشی را به آنان تحمیل کردند که در واقع تکلیف کردن سوالی اجباری برای به مشروعیت بخشیدن خواستهای خود بود نهمردمان ایران!؟ و ساختمان رژیم اخوندی را با پرسشی؛ اسلام را میخواهید یا نه؟ به سیمای ظاهری و حقیقی خویش مشروعیت بخشید و در مدت کوتاهی تمامی نهاد و دستگاههای باقی مانده از رژیم قبلی را به تصرف خود در آورد و در ادامه به لحاظ دور اندیشی و بویژه لاک پوشانی جنایتهای مستمر که در مسیرش به آن نیازمند بود بعد از سالی (۱۳۵۸.خ)قانون اساسی را تدوین کرد که جوهر این قانون نانوشته! را تنها رنگی که از آن حداقل به صفت ظاهری معنی و تبلور نیافت رنگ قانون اساسی بود!!
قانون اساسی و اقلیتهای آیینی
در قانون اساسی رژیم اخوندی آمده که؛ دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این قانون تا ابد غیر قبل تغیر است!؟ و مذاهب دیگر اسلامی چون؛ اهل سنت و شاخههایش از آزادی و احترام خاص خود برخوردارند ( فصل ۱۲)، در حالی که در فصل دیگر به نسبت اقلیتهای آیینی اشاره دارد و تنها اقلیتهای زرتشتی، کلیمی(یهودی) و مسیحی را در قانون اساسی به رسمیت شناخته است و آورده است اینها در حدود قانون در اجرا کردن رسومات دینی خود آزادند! اکنون باید از این نظام تئوکراتیک پرسید آیا بعد از گذشت ۳۵ سال از نوشتن این رساله! به اصطلاح \" قانون اساسی\" که ۳ اقلیت آیینی را به رسمیت شناخته است واقعا هیچگونه برابری حقوقی با اکثریت مذهب هژمون طلب مرکزی داشته اند ، آیا در عمل قادر بوده اند که آزادانه تبلیقات آیینی و مراسمات مذهبی خود را به جا آورند؟ در این راستا اگر چه در ذات و باور فلسفی این ایدئولوژی اسلامی، تمامیدین، مذاهب و ...در برابر خود را کافر، بیدین و...قلمداد میکند ، اما همواره در اوایل نوشتن چنان قانونی به جهت نشان دادن ژستی دمکراتیک وار در قبال محافل جهانی تصمیم به نام آوردن از اقلیتهای آیینی نامبرده گرفت و در ادامه اعمال ظاهری برای هر کدام بر اساس تعریفی از آمار نامشخص جمعیتی، سهمیه نمایندگی مجلس دکوری! برای آنان اختصاص داده است و گویا جمعیت مسیحیان (ارمنی،آشوری،کلدانی و فرقه ی پروتستان )نزدیک به سیصد هزار نفر است و قادرند ۳ نماینده در مجلس اسلامی داشته باشند و همچنان برای یهودیان که جمعیتی نزدیک به ۲۰ هزار نفر هستند میتوانند از یک نماینده برخوردار باشند و در کنار اینها آیین زرتشتی که خود زمانی پیش از اسلام آیین رسمی اکثریت مردمان سرزمین فلات ایران پوشش میداد و به لطف و برکت تاریخ تاریک و ظلم بیمقیاس ۱۴۰۰ ساله، اکنون نهتنها به اقلیتترین اقلیت ها، بلکه در یک سرازیری و محو جمعیتی - دینی قرار گرفته است و به گونهای تخمینی بین ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر از پیروان آن در ایران باقی مانده است!؟ و از حاتم بخشی! جمهوری اسلامی یک نماینده برای آنان تخصیص داده شده است.
اقلیتهای آیینی دیگر که از سوی رژیم اسلامی ایران فراموش و یا لاک پوشانی شده اند!
اگر چه رژیم مذهبی ایران تنها خواسته نامی از سهاقلیت آیینی ( زرتشتی، کلیمی و مسیحی ) را زبان قانون اساسی خود کند، اما در واقع بر اساس تاریخ، جغرافیا، جمعیت و حتا ملیت آنان تعداد بیشتری از این اقلیت های آیینی در سرزمین ایران ساکن هستند و نظام اخوندی از همان اوایل انقلاب به شیوهای سیستماتیک و دست مایههای سیاسی به دشمنی با آنها برخاسته و تا کنون هم ادامه دارد، یکی از این اقلیتها \" بهایان \"است که خود در قرن ۱۹.میلادی از دلاسلام در جغرافیا ی ایران سر برون آورده و شاید شباهتهای هم با آن داشته باشد،اما از لحاظ جمعیتی آمار متفاوتی وجود دارد که تخمینی جمعیت آنان بیش از ۳۰۰ هزار نفر برآورد میکند، یعنیتقریباً جمعیتی برابر جمعیت سهاقلیتی که در بالا آورده شده است،اما اگر چه در قانون اساسی رژیم درج شده که تفتیش عقاید ممنوع است و برای هیچ کس ممکن نیست به خاطر داشتن عقاید خاصی مورد تعرض و اخازی قرار گیرد!! ولی متأسفانه در طول حاکمیت ۳۶ ساله ی جمهوری اسلامی، تمامی ادیان غیر از اسلام نهتنها در لوای این قانون نانوشته، از هیچ قانون مسونیتی برخوردار نبوده اند و مدام در معرض آزار و بیحرمتی...قرار گرفته اند و در این راستا پیروان آیینی چون؛ بهایی از ابتدای انقلاب ۵۷.خ از سوی رژیم مستبد مذهبی ایران،آنان را یک سازمان سیاسی تلقی کردند که همواره تهمت پشتیبانی از رژیم پهلوی و جاسوسی به نفع کشورهای خارجی را به آنها هدیه کرده اند!! و بر اساس همین تهمتهای بیپایه و اساس و ناروا ایران کنونی برای پیروان آیین بهایی ارزشی بیش از یک زندان را ندارد و به طور روزانه مورد شکنجه، زندان، محروم از تحصیل،مصادره اموال و اخراج از شغل و...میشوند و در قانون اساسی هم نامی از آنها نیامده است، در حالیکه بر خلاف بهائی، یهودیت که خود کشور اسرائیل نمایندگی آنرا به عهده دارد و تضادهای بنیادی با نظام اسلامی ایران دارد به عنوان اقلیتی آیینی در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است و دارای سهمیه ی نمایندگی مجلس اسلامی در ایران است!؟ از سوی دیگر ظلم و فشارهای بیش از حد تصور نسبت به بهایان در ایران باعث شد که از سوی کشورهای اروپایی و آمریکا و حتا سازمان ملل واکنشهای را به نفع بهایان از خود در عمل نشان دهند و به آسانی پروسه ی پناهندگی را برای آنان هموار کنند که متاسفانه این راه هم از یک سؤ به نفع رژیم اسلامی تمام شد و از سوی دیگر ذوب آیینی - جمعیتی آنان را بیش از پیش به جلو میبرد و جمهوری اسلامی هم از استقبال کندگان چنان راهیاست!؟
اقلیت آیینی چند پوششه ( یارسان ) در نزد رژیم اسلامی ایران!
قدمت آیین یارسان از لحاظ نوشتاری و اعلام موجودیت آن بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ سال قبل تخمین زده میشود، محل تولد ریشهای آیین مذکور مناطق لورستان و نشو و نمای آن حوزه ی کرماشان،یکی از ستونهای اساسی آن باور به پالایش روح در جسمهای گوناگون و در زمانهای متوالی (دونادون) یا در زبان انگلیسی به آن \" رینکارنشین \" گفته میشود و بر همین اساس یارسانیان اعتقاد دارند که انسان میمیرد تا دوباره زنده شود، البته نهیک بار، صد بار و حتا تا هزار و یکبار فرصت دارد که روح انسان به درجهٔ ی پاکی و کامل برسد و در این پیرامون باور دارند که در طول این دوران هر انسانی سرنوشتی دارد که روح آن در جسمهای متفاوتی تجلی پیدا کند،که در این راستا روح بسیاری از رهبران آیینی یارسان در جسم رهبران آیینهای دیگر( مسیحی، اسلام، یهودی...) تجلی پیدا کرده است که یکی از آنها \"امام علی\" است، ولی امام علیتنها در یک گذر زمان بر اساس پروسه ی دونادون جایگاه دارد نهرهبر و شخصیت آیینی یارسانیان!؟ اکنون به نسبت این پوشش ابهام آمیز برای سران رژیم اخوندی،که چنانچه آیین یارسان را لایهای زیرین و یا منشعب از مذهب مرکزی حکومت (شیعه) تلقی میکند چرا حداقل به همان اندازه به باور خود از زویه ی حقوقی- اجتماعی با پیروان یارسانی رفتار نمیکند، و اگر باور بر عکس این نظریه است چرا در تدوین قانون اساسی نامی از آنها به عنوان یک اقلیت آیینی برده نشده است؟ هر چند تعریف از آیین مذکور برای غیر یارسانیها و به بیانی دیگر برای غیر کوردها در ایران مفهومی مبهم و ناروشن دارد، اما جغرافیا ی زندگی آنها پابرجا و معلوم است و میتوان برآورد کرد که جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر دارند و بدون هیچ شک و تردیدی باید گفت که پیروان یارسان بعد از دین اسلام بیشترین جمعیت را در سرزمین ایران دارند و بر اساس قوانین انتخاباتی عمومی دنیا حداقل ۵ نماینده را میطلبد ، اما رژیم اسلامی ایران در طول ۳۶ سال عمر ننگین و جنایتکاری خود همواره تلاش کرده که عصاره ی زندگیمردمان \"بهائی و یارسان \" را بگیرد و در قبال آن هیچگونه قیمتی را پرداخت نکند!؟ جمعیت یارسانها که قریب به ۹۹درصد آن کورد هستند و اکثریت آن در استان کرماشان متمرکز هستند و در زمانی که انتخابات مجلس شروع میشود کاندیدهای منطقه ی کرماشان با توسل به روابط و واسطه گری درب هر خانه ی یارسانی را زده و با دادن وعدههای غیر قابل عمل رای آنها را گرفته و هنگامی که از پًل موفقیت گذشتند تنها اصطلاحی که اگر در مجلس از آن سخن به میان آورند و موجب سرطان آنها خواهد شد همان کلمه \" یارسان\" است! و در همانحال کمترین کاندیدی پیدا میشود که بدون رای کوردهای یارسانی در کرمانشاه به مجلس فرمایشی رژیم راه پیدا کند، اما رهبر استبداد مذهبی ایران ( خامنه ای) در چند روز اخیر در تائید نوشته ی فوق بدون پرده پوشی نیت اصلیخود را بیان کرد و گفت: \" مخالفان نظام اسلامی ایران میتواند در انتخابات شرکت کنند، اما نمی توانند وارد مجلس شوند \" بنابرین به نظر میآید که بهایان و یارسانیان در نزد این رژیم همان مخالفان نظام هستند!؟
پیروان آیین یارسان در پوششی گسترده تر از آیین، ملیت کورد را دارند که به نوبه ی خود برای رژیم نمایی از دشمنی را بازگو میکند و هر آنچه که در دوران حاکمیت رژیم در قبال پیکر اصلیکورد انجام داده است، شاید بیشتر از آن نصیب کوردهای یارسانی شده است، بنابرین منطقی نخواهد بود که تمامی حقوق کوردهای یارسانی را تنها و تنها از زاویه ی آیینی نگاه کرد و باید قبول کرد که خواست و آرزوهای اصلییارسانیان همان مقولهای است که تمامی کوردها برای آن آرزو و هزینه کرده و خواهند کرد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
بعد از اینکه در سال ۱۳۵۷.خ با انقلابی مردمی، بنیاد رژیم پهلوی را برچیدند، طبیعتاً مردمان ایران بایست خواست و آرزوهای خود را جایگزین رژیم گذشته میکردند، اما شوربختانه به سبب عدم آگاهی و امادگی لازمه از سوی ملیت، احزاب، سازمانها ی ایرانی، انقلاب حاصل شده را از سوی عدهای تئوکرات و متحجر به بیراه برده شد و در همانحال فرصت یافتند که تفکری واپسمانده از دوران قرون وسطایی را بر تارک اندیشه و مطالبات اصلیملتهای ایران القا کنند و سرزمینی مملو از ساکنان ملیت، دین و مذاهب گوناگون را با استبدادی ایدئولوژی و مذهبی از نوع \" اسلام شیعه\"قالب بندی کنند و رویه ی آنرا تحت لوای (رژیم اسلامی ایران) به بازار سیاست جهان عرضه کنند! اگر چه چند صباحی از انقلاب مردمان سرزمین ایران سپری نگذشته بود، اما سارقین مفت خور آن زمان با خلق کردن پدیدهای دیگر ملتهای ایران را تحت فشار و احساسات مذهبی قرار دادند و رفراندومی نمایشی را به آنان تحمیل کردند که در واقع تکلیف کردن سوالی اجباری برای به مشروعیت بخشیدن خواستهای خود بود نهمردمان ایران!؟ و ساختمان رژیم اخوندی را با پرسشی؛ اسلام را میخواهید یا نه؟ به سیمای ظاهری و حقیقی خویش مشروعیت بخشید و در مدت کوتاهی تمامی نهاد و دستگاههای باقی مانده از رژیم قبلی را به تصرف خود در آورد و در ادامه به لحاظ دور اندیشی و بویژه لاک پوشانی جنایتهای مستمر که در مسیرش به آن نیازمند بود بعد از سالی (۱۳۵۸.خ)قانون اساسی را تدوین کرد که جوهر این قانون نانوشته! را تنها رنگی که از آن حداقل به صفت ظاهری معنی و تبلور نیافت رنگ قانون اساسی بود!!
قانون اساسی و اقلیتهای آیینی
در قانون اساسی رژیم اخوندی آمده که؛ دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این قانون تا ابد غیر قبل تغیر است!؟ و مذاهب دیگر اسلامی چون؛ اهل سنت و شاخههایش از آزادی و احترام خاص خود برخوردارند ( فصل ۱۲)، در حالی که در فصل دیگر به نسبت اقلیتهای آیینی اشاره دارد و تنها اقلیتهای زرتشتی، کلیمی(یهودی) و مسیحی را در قانون اساسی به رسمیت شناخته است و آورده است اینها در حدود قانون در اجرا کردن رسومات دینی خود آزادند! اکنون باید از این نظام تئوکراتیک پرسید آیا بعد از گذشت ۳۵ سال از نوشتن این رساله! به اصطلاح \" قانون اساسی\" که ۳ اقلیت آیینی را به رسمیت شناخته است واقعا هیچگونه برابری حقوقی با اکثریت مذهب هژمون طلب مرکزی داشته اند ، آیا در عمل قادر بوده اند که آزادانه تبلیقات آیینی و مراسمات مذهبی خود را به جا آورند؟ در این راستا اگر چه در ذات و باور فلسفی این ایدئولوژی اسلامی، تمامیدین، مذاهب و ...در برابر خود را کافر، بیدین و...قلمداد میکند ، اما همواره در اوایل نوشتن چنان قانونی به جهت نشان دادن ژستی دمکراتیک وار در قبال محافل جهانی تصمیم به نام آوردن از اقلیتهای آیینی نامبرده گرفت و در ادامه اعمال ظاهری برای هر کدام بر اساس تعریفی از آمار نامشخص جمعیتی، سهمیه نمایندگی مجلس دکوری! برای آنان اختصاص داده است و گویا جمعیت مسیحیان (ارمنی،آشوری،کلدانی و فرقه ی پروتستان )نزدیک به سیصد هزار نفر است و قادرند ۳ نماینده در مجلس اسلامی داشته باشند و همچنان برای یهودیان که جمعیتی نزدیک به ۲۰ هزار نفر هستند میتوانند از یک نماینده برخوردار باشند و در کنار اینها آیین زرتشتی که خود زمانی پیش از اسلام آیین رسمی اکثریت مردمان سرزمین فلات ایران پوشش میداد و به لطف و برکت تاریخ تاریک و ظلم بیمقیاس ۱۴۰۰ ساله، اکنون نهتنها به اقلیتترین اقلیت ها، بلکه در یک سرازیری و محو جمعیتی - دینی قرار گرفته است و به گونهای تخمینی بین ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر از پیروان آن در ایران باقی مانده است!؟ و از حاتم بخشی! جمهوری اسلامی یک نماینده برای آنان تخصیص داده شده است.
اقلیتهای آیینی دیگر که از سوی رژیم اسلامی ایران فراموش و یا لاک پوشانی شده اند!
اگر چه رژیم مذهبی ایران تنها خواسته نامی از سهاقلیت آیینی ( زرتشتی، کلیمی و مسیحی ) را زبان قانون اساسی خود کند، اما در واقع بر اساس تاریخ، جغرافیا، جمعیت و حتا ملیت آنان تعداد بیشتری از این اقلیت های آیینی در سرزمین ایران ساکن هستند و نظام اخوندی از همان اوایل انقلاب به شیوهای سیستماتیک و دست مایههای سیاسی به دشمنی با آنها برخاسته و تا کنون هم ادامه دارد، یکی از این اقلیتها \" بهایان \"است که خود در قرن ۱۹.میلادی از دلاسلام در جغرافیا ی ایران سر برون آورده و شاید شباهتهای هم با آن داشته باشد،اما از لحاظ جمعیتی آمار متفاوتی وجود دارد که تخمینی جمعیت آنان بیش از ۳۰۰ هزار نفر برآورد میکند، یعنیتقریباً جمعیتی برابر جمعیت سهاقلیتی که در بالا آورده شده است،اما اگر چه در قانون اساسی رژیم درج شده که تفتیش عقاید ممنوع است و برای هیچ کس ممکن نیست به خاطر داشتن عقاید خاصی مورد تعرض و اخازی قرار گیرد!! ولی متأسفانه در طول حاکمیت ۳۶ ساله ی جمهوری اسلامی، تمامی ادیان غیر از اسلام نهتنها در لوای این قانون نانوشته، از هیچ قانون مسونیتی برخوردار نبوده اند و مدام در معرض آزار و بیحرمتی...قرار گرفته اند و در این راستا پیروان آیینی چون؛ بهایی از ابتدای انقلاب ۵۷.خ از سوی رژیم مستبد مذهبی ایران،آنان را یک سازمان سیاسی تلقی کردند که همواره تهمت پشتیبانی از رژیم پهلوی و جاسوسی به نفع کشورهای خارجی را به آنها هدیه کرده اند!! و بر اساس همین تهمتهای بیپایه و اساس و ناروا ایران کنونی برای پیروان آیین بهایی ارزشی بیش از یک زندان را ندارد و به طور روزانه مورد شکنجه، زندان، محروم از تحصیل،مصادره اموال و اخراج از شغل و...میشوند و در قانون اساسی هم نامی از آنها نیامده است، در حالیکه بر خلاف بهائی، یهودیت که خود کشور اسرائیل نمایندگی آنرا به عهده دارد و تضادهای بنیادی با نظام اسلامی ایران دارد به عنوان اقلیتی آیینی در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است و دارای سهمیه ی نمایندگی مجلس اسلامی در ایران است!؟ از سوی دیگر ظلم و فشارهای بیش از حد تصور نسبت به بهایان در ایران باعث شد که از سوی کشورهای اروپایی و آمریکا و حتا سازمان ملل واکنشهای را به نفع بهایان از خود در عمل نشان دهند و به آسانی پروسه ی پناهندگی را برای آنان هموار کنند که متاسفانه این راه هم از یک سؤ به نفع رژیم اسلامی تمام شد و از سوی دیگر ذوب آیینی - جمعیتی آنان را بیش از پیش به جلو میبرد و جمهوری اسلامی هم از استقبال کندگان چنان راهیاست!؟
اقلیت آیینی چند پوششه ( یارسان ) در نزد رژیم اسلامی ایران!
قدمت آیین یارسان از لحاظ نوشتاری و اعلام موجودیت آن بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ سال قبل تخمین زده میشود، محل تولد ریشهای آیین مذکور مناطق لورستان و نشو و نمای آن حوزه ی کرماشان،یکی از ستونهای اساسی آن باور به پالایش روح در جسمهای گوناگون و در زمانهای متوالی (دونادون) یا در زبان انگلیسی به آن \" رینکارنشین \" گفته میشود و بر همین اساس یارسانیان اعتقاد دارند که انسان میمیرد تا دوباره زنده شود، البته نهیک بار، صد بار و حتا تا هزار و یکبار فرصت دارد که روح انسان به درجهٔ ی پاکی و کامل برسد و در این پیرامون باور دارند که در طول این دوران هر انسانی سرنوشتی دارد که روح آن در جسمهای متفاوتی تجلی پیدا کند،که در این راستا روح بسیاری از رهبران آیینی یارسان در جسم رهبران آیینهای دیگر( مسیحی، اسلام، یهودی...) تجلی پیدا کرده است که یکی از آنها \"امام علی\" است، ولی امام علیتنها در یک گذر زمان بر اساس پروسه ی دونادون جایگاه دارد نهرهبر و شخصیت آیینی یارسانیان!؟ اکنون به نسبت این پوشش ابهام آمیز برای سران رژیم اخوندی،که چنانچه آیین یارسان را لایهای زیرین و یا منشعب از مذهب مرکزی حکومت (شیعه) تلقی میکند چرا حداقل به همان اندازه به باور خود از زویه ی حقوقی- اجتماعی با پیروان یارسانی رفتار نمیکند، و اگر باور بر عکس این نظریه است چرا در تدوین قانون اساسی نامی از آنها به عنوان یک اقلیت آیینی برده نشده است؟ هر چند تعریف از آیین مذکور برای غیر یارسانیها و به بیانی دیگر برای غیر کوردها در ایران مفهومی مبهم و ناروشن دارد، اما جغرافیا ی زندگی آنها پابرجا و معلوم است و میتوان برآورد کرد که جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر دارند و بدون هیچ شک و تردیدی باید گفت که پیروان یارسان بعد از دین اسلام بیشترین جمعیت را در سرزمین ایران دارند و بر اساس قوانین انتخاباتی عمومی دنیا حداقل ۵ نماینده را میطلبد ، اما رژیم اسلامی ایران در طول ۳۶ سال عمر ننگین و جنایتکاری خود همواره تلاش کرده که عصاره ی زندگیمردمان \"بهائی و یارسان \" را بگیرد و در قبال آن هیچگونه قیمتی را پرداخت نکند!؟ جمعیت یارسانها که قریب به ۹۹درصد آن کورد هستند و اکثریت آن در استان کرماشان متمرکز هستند و در زمانی که انتخابات مجلس شروع میشود کاندیدهای منطقه ی کرماشان با توسل به روابط و واسطه گری درب هر خانه ی یارسانی را زده و با دادن وعدههای غیر قابل عمل رای آنها را گرفته و هنگامی که از پًل موفقیت گذشتند تنها اصطلاحی که اگر در مجلس از آن سخن به میان آورند و موجب سرطان آنها خواهد شد همان کلمه \" یارسان\" است! و در همانحال کمترین کاندیدی پیدا میشود که بدون رای کوردهای یارسانی در کرمانشاه به مجلس فرمایشی رژیم راه پیدا کند، اما رهبر استبداد مذهبی ایران ( خامنه ای) در چند روز اخیر در تائید نوشته ی فوق بدون پرده پوشی نیت اصلیخود را بیان کرد و گفت: \" مخالفان نظام اسلامی ایران میتواند در انتخابات شرکت کنند، اما نمی توانند وارد مجلس شوند \" بنابرین به نظر میآید که بهایان و یارسانیان در نزد این رژیم همان مخالفان نظام هستند!؟
پیروان آیین یارسان در پوششی گسترده تر از آیین، ملیت کورد را دارند که به نوبه ی خود برای رژیم نمایی از دشمنی را بازگو میکند و هر آنچه که در دوران حاکمیت رژیم در قبال پیکر اصلیکورد انجام داده است، شاید بیشتر از آن نصیب کوردهای یارسانی شده است، بنابرین منطقی نخواهد بود که تمامی حقوق کوردهای یارسانی را تنها و تنها از زاویه ی آیینی نگاه کرد و باید قبول کرد که خواست و آرزوهای اصلییارسانیان همان مقولهای است که تمامی کوردها برای آن آرزو و هزینه کرده و خواهند کرد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.