آموزش |± به| زبان مادری

19:14 - 17 شهریور 1394
Unknown Author
ابراهیم قاسمی‌زاد
بحث آموزش به‌ زبان مادری کم و بیش در همه‌کشورهای چند ملیتی جهان مطرح است، اما آنچه‌مهم و جای تامل است چگونگی برخورد، مطرح نمودن و چاره‌یابی این مسئله‌از سوی حاكمان می‌باشد.
ایران یکی از این کشورهای چند ملیتی، دارای غنای زبانی و فرهنگی است. اما متاسفانه ‌از گذشته‌های دور تا کنون زمامداران كشور همیشه‌به‌این پتانسیل عظیم غنای فرهنگی و زبانی‌با دید تهدید نگریسته‌‌و آن را دلیلی بر خواست تجزیه‌طلبی قلمداد كرده‌اند. نزدیک به‌یک قرن پیش، كوتاه‌زمانی پس از آغاز دوران مشروطیت، رضاخان زبان فارسی را به‌زبان رسمی و ملی ایران تبدیل كرد. با این اقدام، سایر زبان‌های موجود در این سرزمین به‌حاشیه‌رانده‌و سرکوب شدند. رضاخان تا جایی که‌امکان داشت سعی در آسیمیله‌كردن و از بین بردن زبان و دیگر نمادهای ملی ملل ایران نمود.
با این سیاست همسان‌سازی، كه‌پس از تغییر رژیم كماكان ادامه‌پیدا كرد، طبق گزارش اخیر یونسکو و برابر با اطلس زبان‌های در خطر، بیش از بیست زبان و گویش رایج در ایران آسیب‌پذیر یا درمعرض خطر مرگ قرار گرفتند.
با سر کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی در ایران قانون اساسی اندکی تغییر یافت و مسئله‌آموزش زبان مادری در قانون اساسی این کشور گنجانده‌شد، ولی در اجرای آن تا کنون که‌36 سال از عمر این رژیم می‌گذرد گامی جدی برداشته‌نشده‌است.
اصل پانزدهم قانون اساسی ایران تحصیل به‌زبان مادری در کنار زبان فارسی در مدارس را آزاد می‌داند. همچنین در بند 9 اصل‌های 3، 19 و 20 قانون اساسی به‌برابری همه‌شهروندان ایرانی در برابر قانون، نبود تبعض بین آنها و برخورداری از امتیازات و امکانات برابر تاکید می‌شود، از اینرو حق آموزش به‌زبان مادری شامل حقوق شهروندی تضمین شده‌در قانون اساسی می‌شود. اگر به‌شرح مذاکرات قانون اساسی مراجعه‌نماییم در آن آمده‌که دولت موظف است هم معلم و هم کتاب برای آموزش زبان‌های غی فارسی کشور تهیه‌و فراهم کند.
علیرغم اشاره‌قانونی به‌حق آموزش به‌زبان مادری، نگاه سیاسی به‌مقولات‌حقوقی، علمی و زبان شناسی، كه‌با پیدایش پدیده‌دولت_ ملت ملی در این سرزمین در مسیری معین هدایت شد، ذهنیتی بوجود آورده‌است كه‌اجازه‌نمی‌دهد ملیت‌های ایران از همان محدود حقوقی كه‌در قانون اساسی گنجانده‌شده‌است بهره‌مند شوند.
سیاست رژیم جمهوری اسلامی نیز دنباله‌رو سیاست حکومت‌های قبلی و حتی شکننده‌تر و سرکوب کننده‌تر از سیاست آنان‌است. زیرا در عمل بر خلاف قانون اساسی، این حکومت هیچ حقی برای سایر ملیت‌ها، اقوام، مذاهب به‌جز ملت فارس و مذهب شیعه‌ روا نمی‌بیند و اجازه‌شکوفایی، پیشرفت و استفاده‌از توانایی‌های طبعیی به‌ این زبان‌ها و باورها داده‌نمی‌شود. تنها در موارد محدودی اجازه‌پخش رادیو، تلویزیون، مجله، و نشریات‌محلی اهدا‌شده‌است، آنهم برای تعقیب اهداف تعیین شده.!

با گذشت دو سال از عمر دولت روحانی، کاروان به‌اصطلاح تدبیر و امید به‌بهانه‌عمل به‌وعده‌های داده‌شده‌در زمان انتخابات به‌کُردستان سفر کرد. در این سفر که‌بیشتر با طرح‌های ملیتاریزه‌کردن مرزهای کُردستان همراه و همزمان بود، رئیس جمهور از استارت تدریس زبان و ادبیات کُردی در دانشگاه‌های این استان و شروع به‌کار فعالیت بخش کُردی خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) خبر داد. اما آنچه‌خبرسازتر شد تدریس زبان کردی دوره‌اول متوسطه‌در مدارس سقز بود که‌به‌شکل کتابچه‌ای 68 صفحه‌ای ظمیمه‌کتاب فارسی شده‌است. جالب اینكه‌هنوز از تدریس زبان مادری در سطوح كودكستان و ابتدایی كه‌لازمه‌رشد استعداد كودكان است خبری نیست.
با این وجود، فرهنگسرای زبان فارسی مخالفت شدید خود را با این کار اعلام نمود و آن را توطئه‌خارجی جهت تضعیف زبان فارسی نام برد.
این مخالفت نشان از توسعه‌ نیافتگی فضای فرهنگی در کشور می‌باشد و این واقعیت را آشکار می‌كند که‌نه‌تنها حاکمان رژیم با آموزش به‌زبان مادری موافق نیستند بلکه‌تحمل آموزش زبان مادری در کتابچه‌ضمیمه‌ای چند صفحه‌ای در کنار کتاب فارسی را نیز ندارند.
زبان مادری اولین بخش از هویت و شخصیت اجتماعی و فرهنگی هر انسان می‌باشد. زبان یک ظرفیت و یک قالب است که‌در آن تفکر و اندیشه‌شکل می‌گیرد. زبان مادری از حقوق بنیادی و پایه‌ای یک انسان می‌باشد، برای احقاق این حق و به‌اجرا در آوردن این طرح باید اقدام‌های اساسی صورت گیرد، فضای فرهنگی توسعه‌یابد و بودجه‌فرهنگی اختصاص یابد، سایه‌سیاسی و امنیتی از این طرح زدوده‌شود و امکان رشد و شکوفایی آن فراهم شود. زبان مادری نیز مانند زبان رسمی کشور باید از همان آغاز نظام آموزشی در همه‌حوضه‌‌های درسی تدریس شود تا بتواند مانند یک زبان زنده‌نوشتاری و آکادمیک به‌حیات خود ادامه‌دهد. در غیر اینصورت کسانی که‌طبل بهینه‌‌سازی شرایط آموزش زبان‌های مادری را می‌کوبند، باید بدانند تدریس زبان مادری به‌شکلی که‌در شهرهای کُردستان آغاز شده‌است نه‌تنها کمکی به‌آموزش زبان مادری نمی‌کند بلکه‌زبان مادری را از شکل استاندارد خود خارج می‌کند. آموزش مختص به‌یک منطقه‌به‌شکلی منقطع و متفاوت با سایر نقاط دیگر کُردستان سبب ایجاد شکاف در زبان و ادبیات کُردی می‌شود و ادبیات منطقه‌ای را از منطقه‌دیگر جدا می‌کند، برای مثال دانش‌آموزی از سقز نمی‌تواند با تاریخ، ادبیات، فرهنگ و شخصیت‌های نامدار و اوضاع جغرافیایی و اجتماعی مهاباد یا ارومیه‌آشنا شود و بر عکس. این خود بزرگترین آسیبی است که‌می‌تواند به‌زبان و فرهنگ یک ملت زده‌شود.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.