آمدن احمدینژاد - آگری اسماعیلنژاد
21:33 - 24 فروردین 1396
Unknown Author
آگری اسماعیلنژاد
تا روز ٢٣ فروردین ١٣٩٦ مهمترین رویداد انتخاباتی در ایران موضوع اعلام آمادگی کاندیداتوری ابراهیم رئیسی تولیت آرامگاە امام هشتم شیعیان بود، و اما در ٢٣ فروردین محمود احمدینژاد بە بهانە همراهی بقایی در وزارت کشور جمهوری اسلامی حاضر شد، و خود در انتخابات نام نویسی کرد؛ این نام نویسی در حالی صورت میگیرد، کە در مهرماە ١٣٩٥ پس از آنکە علی خامنەایی در سطح رسانەای از او خواست کە از شرکت در انتخابات اجتناب کند، طی نامە اعلام کردە بود، کە در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمیکند.
پس از اعلام نام نویسی احمدی نژاد سوال اصلی انتخاباتی این است با آمدن محمود احمدینژاد چە چالش پدیدار میشود؟
باید آمدن ناگهانی احمدینژاد را با حرفهای مهرماە ١٣٩٥ خامنەایی کە در کلاس خارج فقە مطرح کرد، در کنار هم بگذاریم، تا بخشی از واقعیت برایمان نمایان شود؛ خامنەایی بدون اینکە اسمی از احمدینژاد ببرد ، گفت: \"گفتن چرا علنی نمیکنید، این هم علنی\".
مشخص است کە احمدینژاد شرط پایبندی بر عدم حضور در انتخابات ریاست جمهوری ١٣٩٦ کە خواست علی خامنەایی بود، این بودە است، کە خامنەایی رسما در رسانەهای عمومی این موضوع را مطرح کند، با توجە بە اینکە خامنەایی این موضوع را رسما مطرح کرد، و خود احمدی نژاد هم در نامەی کە در رسانەها پخش شد، بە خواستە خامنەایی گردن نهاد، اما حال در وزارت کشور جمهوری اسلامی حاضر شدە و نام نویسی میکند. این رفتار در عمل نزدیکترین معنایش این است، کە احمدینژاد بر خلاف دیگر نوخبەهای درون رژیمی حرف ولایت فقیە برایش \"فصلالخطاب\" نیست.
\"فصل الخطاب\" نبودن، توصیە یا دستور ولایت فقیە برای فردی کە باور بە بازی سیاسی در ساختار جمهوری اسلامی دارد، در واقع یک هنجار شکنی است، اما این موضوع بدین مفهوم نیست، کە از حیطە قدرت ولایت فقیە خارج شدە باشد و بتواند علی خامنەایی را بە رفتار دلبخواە خود وادارد، بلکە در مورد انتخابات و نامنویسی در انتخابات بدین مفهوم است، کە مشروعیت خود خواندە ولایت فقیە را بە چالش کشیدە است، در واقع اولین برداشت از نامنویسی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری ١٣٩٦ مسئلە بەچالش کشیدن پایگاە سیاسی و معنوی ولایت فقیە است، بدین مفهوم کە دیگر حتی در سطح سیاست درون رژیمی جمهوری اسلامی نیز توصیە و دستور و نظریات ولایت فقیە \"فصل الخطاب\" محسوب نمیشود.
برداشت دوم از حضور احمدینژاد موضوع بە چالش کشیدن، نهاد شورای نگهبان است، در انتخابات جمهوری اسلامی، شورای نگهبان و نقش آن در انتخابات در تمامی موارد در کانون توجە جریانات سیاسی ایران اعم از جریانات درون رژیمی و برون رژیمی بودە است، اما در این بین یک تقسیم گفتمان در مورد شورای نگهبان وجود دارد، جریانات سیاسی خارج رژیمی شورای نگهبان را بە عنوان یک نهاد کە سدی برای رسیدن بە انتخابات آزاد ، سالم و دمکراتیک است، این نهاد را غیرە مشروع میخوانند و خواهان برچیدن آن هستند، و وجود شورای نگهبان را دلیل برای بیاعتباری انتخابات قلمداد میکنند.
اما در سطح درون رژیمی گروههای سیاسی موجود در رژیم جمهوری اسلامی از دیدگاە قانونی بر نوع عملکرد نظارتی شورای نگهبان نقد دارند، و از لحاظ سیاسی در تلاشند، از طریق غیرە مستقیم بر نقش عدم بیطرفی این شورای تاثیرگذار باشند، برای تبیین این موضوع باید بە مسئلە رسانەی کردن نظر علی خامنەایی در مورد کاندیداهای وابستە بە جریان موسوم بە اصلاحطلبی توجە کرد، در فضای انتخاباتی بدون استثناء تمامی افرادی کە از چهرەهای شاخص اصلاحطلب و اعتدالیون هستند، هنگامی کە موضوع نام نویسی آنها در انتخابات ریاست جمهوری مطرح میشود، اشارە بە آن میکنند، کە نظر خامنەایی در مورد مشارکت آنها در انتخابات بەعنوان کاندیدا چە بودە است، اساسیترین دلیل برای بیان این نظر جلب حمایت پایگاە اجتماعی خامنەایی نیست، چون در واقع نقطە تضاد و قابل اهمیت بین اصلاحطلبی و اصولگرای در این است، کە پایگاە اجتماعی این دو جریان کاملا متفاوت و حتی متضاد با هم هستند، و بسیار نادر است بتوان دید کە این جریانات در سطح پایگاە اجتماعیشان بتوانند، از همدیگر رای کسب کنند، موضوع رسانەی کردن نظر خامنەایی در مورد کاندیداهای وابستە بە جریانات اصلاحطلبی بیشتر بر این دلیل است، کە آنها میخواهد، در سطح افکار عمومی و با استناد بە گفتمان درون رژیمی کە میگوید نظر خامنەایی \"فصل الخطاب\" است، ترسی برای شورای نگهبان ایجاد کنند، کە بە آسانی نتواند اسم کاندیداهای اصلاحطلب را کنار بزند.
در واقع گفتمان درون رژیمی بر این هنجار استوار است، کە شورای نگهبان یک نهاد قانونی است ، و اگر مخالفتهای سیاسی هم مطرح میشود، این رفتار در واقع نقد رفتاری یک نهاد قانونی است؛ یک استثناء در این مورد وجود دارد، علی اکبر هاشمی رفسنجانی در میان جریانات درون رژیمی تنها فردی بود، کە در بهمن ١٣٩٤ در سطح رسانەی مشروعیت، نهاد شورای نگهبان را زیر سوال برد، در شرایط کنونی نامنویسی احمدینژاد در انتخابات در واقع بە چالش کشیدن مشروعیت نهاد شورای نگهبان است، رفتاری کە در درون گفتمان درون رژیمی جمهوری اسلامی نە تنها قابل انجام نیست، و هنجار محسوب نمیشود، بلکە غیرە قانونی و جزء رفتار غیرە خودیهای قلمداد میشود.
نام نویسی احمدینژاد در چهارچوب گفتمان درون رژیمی، نوعی ساختارشکنی است، کە در این ساختار شکنی دو نهاد قدرتمند و اساسی رژیم جمهوری اسلامی یعنی نهاد رهبری یا ولایت فقیە و شورای نگهبان را بە چالش کشیدە است، هرچند این رفتار احمدینژاد از لحاظ اجتماعی میتواند بە مفهوم تلاش احمدی نژاد برای کسب پایگاە اجتماعی مستقل از خامنەایی و اصوالگریان باشد، اما براساس هنجارهای درون گفتمانی رژیم جمهوری اسلامی نوعی خودکشی سیاسی محسوب میشود.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
تا روز ٢٣ فروردین ١٣٩٦ مهمترین رویداد انتخاباتی در ایران موضوع اعلام آمادگی کاندیداتوری ابراهیم رئیسی تولیت آرامگاە امام هشتم شیعیان بود، و اما در ٢٣ فروردین محمود احمدینژاد بە بهانە همراهی بقایی در وزارت کشور جمهوری اسلامی حاضر شد، و خود در انتخابات نام نویسی کرد؛ این نام نویسی در حالی صورت میگیرد، کە در مهرماە ١٣٩٥ پس از آنکە علی خامنەایی در سطح رسانەای از او خواست کە از شرکت در انتخابات اجتناب کند، طی نامە اعلام کردە بود، کە در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمیکند.
پس از اعلام نام نویسی احمدی نژاد سوال اصلی انتخاباتی این است با آمدن محمود احمدینژاد چە چالش پدیدار میشود؟
باید آمدن ناگهانی احمدینژاد را با حرفهای مهرماە ١٣٩٥ خامنەایی کە در کلاس خارج فقە مطرح کرد، در کنار هم بگذاریم، تا بخشی از واقعیت برایمان نمایان شود؛ خامنەایی بدون اینکە اسمی از احمدینژاد ببرد ، گفت: \"گفتن چرا علنی نمیکنید، این هم علنی\".
مشخص است کە احمدینژاد شرط پایبندی بر عدم حضور در انتخابات ریاست جمهوری ١٣٩٦ کە خواست علی خامنەایی بود، این بودە است، کە خامنەایی رسما در رسانەهای عمومی این موضوع را مطرح کند، با توجە بە اینکە خامنەایی این موضوع را رسما مطرح کرد، و خود احمدی نژاد هم در نامەی کە در رسانەها پخش شد، بە خواستە خامنەایی گردن نهاد، اما حال در وزارت کشور جمهوری اسلامی حاضر شدە و نام نویسی میکند. این رفتار در عمل نزدیکترین معنایش این است، کە احمدینژاد بر خلاف دیگر نوخبەهای درون رژیمی حرف ولایت فقیە برایش \"فصلالخطاب\" نیست.
\"فصل الخطاب\" نبودن، توصیە یا دستور ولایت فقیە برای فردی کە باور بە بازی سیاسی در ساختار جمهوری اسلامی دارد، در واقع یک هنجار شکنی است، اما این موضوع بدین مفهوم نیست، کە از حیطە قدرت ولایت فقیە خارج شدە باشد و بتواند علی خامنەایی را بە رفتار دلبخواە خود وادارد، بلکە در مورد انتخابات و نامنویسی در انتخابات بدین مفهوم است، کە مشروعیت خود خواندە ولایت فقیە را بە چالش کشیدە است، در واقع اولین برداشت از نامنویسی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری ١٣٩٦ مسئلە بەچالش کشیدن پایگاە سیاسی و معنوی ولایت فقیە است، بدین مفهوم کە دیگر حتی در سطح سیاست درون رژیمی جمهوری اسلامی نیز توصیە و دستور و نظریات ولایت فقیە \"فصل الخطاب\" محسوب نمیشود.
برداشت دوم از حضور احمدینژاد موضوع بە چالش کشیدن، نهاد شورای نگهبان است، در انتخابات جمهوری اسلامی، شورای نگهبان و نقش آن در انتخابات در تمامی موارد در کانون توجە جریانات سیاسی ایران اعم از جریانات درون رژیمی و برون رژیمی بودە است، اما در این بین یک تقسیم گفتمان در مورد شورای نگهبان وجود دارد، جریانات سیاسی خارج رژیمی شورای نگهبان را بە عنوان یک نهاد کە سدی برای رسیدن بە انتخابات آزاد ، سالم و دمکراتیک است، این نهاد را غیرە مشروع میخوانند و خواهان برچیدن آن هستند، و وجود شورای نگهبان را دلیل برای بیاعتباری انتخابات قلمداد میکنند.
اما در سطح درون رژیمی گروههای سیاسی موجود در رژیم جمهوری اسلامی از دیدگاە قانونی بر نوع عملکرد نظارتی شورای نگهبان نقد دارند، و از لحاظ سیاسی در تلاشند، از طریق غیرە مستقیم بر نقش عدم بیطرفی این شورای تاثیرگذار باشند، برای تبیین این موضوع باید بە مسئلە رسانەی کردن نظر علی خامنەایی در مورد کاندیداهای وابستە بە جریان موسوم بە اصلاحطلبی توجە کرد، در فضای انتخاباتی بدون استثناء تمامی افرادی کە از چهرەهای شاخص اصلاحطلب و اعتدالیون هستند، هنگامی کە موضوع نام نویسی آنها در انتخابات ریاست جمهوری مطرح میشود، اشارە بە آن میکنند، کە نظر خامنەایی در مورد مشارکت آنها در انتخابات بەعنوان کاندیدا چە بودە است، اساسیترین دلیل برای بیان این نظر جلب حمایت پایگاە اجتماعی خامنەایی نیست، چون در واقع نقطە تضاد و قابل اهمیت بین اصلاحطلبی و اصولگرای در این است، کە پایگاە اجتماعی این دو جریان کاملا متفاوت و حتی متضاد با هم هستند، و بسیار نادر است بتوان دید کە این جریانات در سطح پایگاە اجتماعیشان بتوانند، از همدیگر رای کسب کنند، موضوع رسانەی کردن نظر خامنەایی در مورد کاندیداهای وابستە بە جریانات اصلاحطلبی بیشتر بر این دلیل است، کە آنها میخواهد، در سطح افکار عمومی و با استناد بە گفتمان درون رژیمی کە میگوید نظر خامنەایی \"فصل الخطاب\" است، ترسی برای شورای نگهبان ایجاد کنند، کە بە آسانی نتواند اسم کاندیداهای اصلاحطلب را کنار بزند.
در واقع گفتمان درون رژیمی بر این هنجار استوار است، کە شورای نگهبان یک نهاد قانونی است ، و اگر مخالفتهای سیاسی هم مطرح میشود، این رفتار در واقع نقد رفتاری یک نهاد قانونی است؛ یک استثناء در این مورد وجود دارد، علی اکبر هاشمی رفسنجانی در میان جریانات درون رژیمی تنها فردی بود، کە در بهمن ١٣٩٤ در سطح رسانەی مشروعیت، نهاد شورای نگهبان را زیر سوال برد، در شرایط کنونی نامنویسی احمدینژاد در انتخابات در واقع بە چالش کشیدن مشروعیت نهاد شورای نگهبان است، رفتاری کە در درون گفتمان درون رژیمی جمهوری اسلامی نە تنها قابل انجام نیست، و هنجار محسوب نمیشود، بلکە غیرە قانونی و جزء رفتار غیرە خودیهای قلمداد میشود.
نام نویسی احمدینژاد در چهارچوب گفتمان درون رژیمی، نوعی ساختارشکنی است، کە در این ساختار شکنی دو نهاد قدرتمند و اساسی رژیم جمهوری اسلامی یعنی نهاد رهبری یا ولایت فقیە و شورای نگهبان را بە چالش کشیدە است، هرچند این رفتار احمدینژاد از لحاظ اجتماعی میتواند بە مفهوم تلاش احمدی نژاد برای کسب پایگاە اجتماعی مستقل از خامنەایی و اصوالگریان باشد، اما براساس هنجارهای درون گفتمانی رژیم جمهوری اسلامی نوعی خودکشی سیاسی محسوب میشود.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.