اشکهای مرگبار دریاچه ارومیه...

15:40 - 12 خرداد 1391
Unknown Author
روناهی ارومیه

دریاچه ارومیه، همان نگین فیروزهای استان آذربایجانغربی است. همان نگینی که در اوستا به نام چی چست و به عنوان دریاچه مقدس از آن یاد شده است. آری دریاچه ارومیه همان دریاچه پر آب و پر برکت و بخشندهای است که از بی آبی و بی لطفی دارد می‌میرد.

همان دریاچه‌ای که به درازای تاریخ سکونت انسان در کنار مردم این سرزمین ایستاده است و بخشش بی‌پایان و بی‌دریغ خود را شامل همه موجودات زنده کرده است، اما امروز در حال کشیدن نفس‌های آخرش است.

دریاچه ارومیه، همان دریاچه پر محبتی که آبادانی و زندگی را به مردم این ناحیه و حتی جانوران مهاجری که از این خطه عبور می‌کنند بخشیده است، اما اکنون دارد به سوی مرگ می‌رود ...
\"4707.jpg\"
دریاچه ارومیه، در شمال‌غربی ایران واقع شده است. مردمان این ناحیه اعم از کُرد، آذری، ارمنی، یهودی و بهایی بر خلاف سیاست‌های حاکمیت مستبد ایران قرن‌هاست در صلح و صفا در کنار همدیگر زندگی می‌کنند و دریاچه نیز به طور مساوی بخشش خود را شامل همه این مردمان نموده است.

دریاچهٔ ارومیه، بزرگ‌ترین دریاچهٔ داخلی ایران و دومین دریاچهٔ آب‌شور دنیا و یکی از مناطق حفاظت شده جهانی محسوب می‌شود. پارک ملی دریاچه ارومیه پس از مرداب انزلی، از زیبا‌ترین و غنی‌ترین زیستگاه‌‌های طبیعی جانوران در ایران به‌شمار می‌رود.

\"4706.jpg\"
اما دیگر دریاچه شادی سابق را ندارد و این روزها تنها اشک می‌ریزد و هر روز یک سانتی‌متر بیشتر به سوی نیستی نزدیک می‌شود.

دریاچه ارومیه که یکی از بزرگترین دریاچه‌های غرب آسیا می‌باشد بنا به نا کارآمدی سیاست‌های مدیریت دولتی امروز منظره وحشتناکی از خود به نمایش گذاشته است. این دریاچه که یکی از قطب‌های اساسی آبادانی استان‌های آذربایجان‌شرقی، زنجان، کردستان و آذربایجان‌غربی است‌، طبق نظر کارشناسان محیط زیست در صورت عدم رسیدگی به وضعیت آن به تهدیدی اساسی برای ساکنان استان‌های یاد شده مبدل خواهد شد.

حوزه آبریز دریاچه ارومیه، ۵۱٬۸۷۶ کیلومتر مربع مساحت دارد، که حدود ۳٪ مساحت کل کشور ایران را دربر می‌گیرد. این حوضه با داشتن دشت‌هایی مانند دشت تبریز، ارومیه، مراغه، مهاباد، میاندوآب، نقده، سلماس، پیرانشهر، آذرشهر و اشنویه، یکی از مراکز ارزشمند فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران به‌شمار می‌رود. آب دریاچه بسیار شور و میزان نمک محلول در آن دو برابر اقیانوس‌هاست. به همین دلیل، هیچ نوع موجود زنده‌ای اعم از ماهی‌ها و نرم‌تنان به جز گونه‌هایی از سخت‌پوستان به نام آرتمیا در آن زندگی نمی‌کند و این شوری بیش از حد آب باعث می‌شود که موجودات زنده بدون شنا نیز بتوانند بر روی آب آن شناور بمانند.

دریاچه ارومیه دارای ۱۰۲ جزیره ‌است که همه این جزایر از سوی سازمان یونسکو به عنوان منابع و سرمایه طبیعی جهان به ثبت رسیده‌اند. جزیرهٔ کبودان، زیستگاه انواع پرندگان، تعدادی گوزن زرد ایرانی ،قوچ ، میش،خرس، گرگ،مارهای کبری و زنگی، روباه و...غیره است که در زمان نظام شاهنشاهی ایران، از کوه‌های مناطق مرگور و ترگور، صوما و برادوست تا مناطق ماکو به آنها انتقال داده شده‌اند.

بزرگترین جزیره دریاچه، جزیره اسلامی است که در شمال شرق دریاچه واقع شده است و درآن کوههایی با ساختار آذرین قرار دارد. هم اکنون بخش خاوری جزیره خشک شده و این جزیره به صورت شبه جزیره در آمده است.

جزیره‌ کبودان‌: یکی‌ از بزرگترین‌ جزایر دریاچه‌ ارومیه‌، جزیره کبودان‌ است‌ که‌ یک‌ چشمه‌ و یک‌ قنات‌ کوچک ‌دارد. قسمت‌ اعظم‌ پوشش‌ گیاهی‌ آن را علف‌های‌ کوتاه‌، شیرخشت‌ و گوجه‌ فرنگی‌، درختان‌ پسته‌ وحشی‌، سرو کوهی‌ و بادام‌ وحشی‌ تشکیل‌ می‌دهد. این‌ جزیره‌ در شرق‌ ارومیه‌ با وسعت‌ 3175 هکتار و در ارتفاع‌ 1521متری‌ از سطح دریا قرار دارد. ساحل‌ آن‌ سنگی‌ و ماسه‌ای‌ است‌ و برای‌ شنا و ورزش‌های‌ آبی‌ امکانات‌ مناسبی‌ دارد. درجزیره‌ کبودان‌ هزاران گونه جانوری از انواع‌ مختلف‌ زیست‌ می‌کنند که‌ عمده‌ترین‌ آنها قوچ‌ و میش‌ است.

جزیره اِشَک (خر):‌ این‌ جزیره‌ با 2115 هکتار وسعت‌ در قسمت‌ جنوبی‌ جزیره کبودان‌‌ قراردارد. این‌ جزیره‌ یک‌ چشمه‌ آب‌ شیرین‌ دارد و یکی‌ از زیستگاههای‌ مهم پرندگان‌ بومی‌ و مهاجر از جمله‌ فلامینگو وتنجه‌ به‌ شمار می‌آید. جزیره‌ اشک‌ از نظر پوشش‌ گیاهی‌ شبیه‌ جزیره‌ کبودان‌ است‌. گوزن‌ زرد ایرانی‌ که‌ یکی‌ از نادرترین‌ گوزن‌های‌ جهان‌ است،‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کند.

جزیره اسپیر: این‌ جزیره‌ با 1151 هکتار وسعت‌ در غرب‌ جزیره کبودان‌ و در 27 کیلومتری‌ بندر گلمانخانه‌ واقع‌ شده‌است‌. جزیره اسپیر‌ همه‌ ساله‌ پذیرای‌ پرندگان مهاجری‌ چون‌ فلامینگو، پلیکان‌، کاکایی‌ و غازهاست‌. امکانات‌ وتاسیسات‌ جزیره‌ محدود به‌ یک‌ اسکله‌ می‌باشد.

جزیره آرزو: این جزیره نیمه جنگلی نیز در غرب جزیره کبودان قرار گرفته است . ۴۲۵ هکتار مساحت دارد و پذیرای پرندگانی چون فلامینگو، پلیکان، کاکائی و غاز است.

جزایر کبودان‌، اشک‌، اسپیر، آرزو و جزایر نه‌گانه‌ از امکانات‌مناسب‌ برای‌ شنا و ورزش‌های‌ آبی‌ برخوردارند.
\"4705.jpg\"
همه‌ی آنهایی که تاکنون دریاچه نمک قم و دریاچه اورال روسیه را از نزدیک دیده‌اند، بی‌شک چنین مناظری را به خاطر دارند؛ همان ذوزنقه‌های آشنا و نمکی‌ را می‌گویم که در اغلب فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی به نشانه عالم برزخ نمایش داده می شود! اینها باقیمانده هزاران تن نمکی است که قرن‌هاست در آب‌های دریاچه ارومیه حرکت می کردند اما امروز با عقب نشینی و مرگ تدریجی دریاچه ارومیه بر ساحل فرسوده و مرده دریاچه منتظر بادهای شدید منطقه هستند تا در سطح آن پخش شوند.

با وجود ایجاد آن ذوزنقه‌های آشنا، در سرگربه‌ مانند و دوست‌داشتنی وطن، لازم نیست تا علاقمندان رنج سفر را بر خود هموار کرده و به مرکز ایران بیایند! کافی است خود را به محوطه‌ای برسانند که سابق، نگین فیروزه‌ای وطن می‌نامیدندش و امروزه همان عالم برزخ یا کویر بوجود آمده از دریاچه ارومیه است.سیر نزولی حجم آب دریاچه از سال 1374 تا سال 1391در شکل نمایش داده شده است.
\"4704.jpg\"
همان سر گربه مانندی که حکایت شعرهای هادی خرسندی، طنز پرداز و شاعر نامی وطن است:
بچه‌ها این نقشه‌ی جغرافیاست
بچه‌ها این قسمت اسمش آسیاست
شکل یک گربه در اینجا آشناست
چشم این گربه به دنبال شماست
...................................... بچه‌ها این گربه‌هه ایران ماست.

اما سوال اساسی اینجا‌ست که چه شد که دریاچه نگین غرب ایران به چنین سرنوشت مرگباری دچار شد ؟؟!!
بطور کلی می‌توان عوامل موثر در نابودی دریاچه ارومیه را به دو گروه اصلی تفکیک کرد: 1- عوامل طبیعی مانند خشک سالی‌های اخیر و افزایش دمای هوا و 2- عوامل انسانی مانند احداث سد‌های مختلف بر روی رودخانه‌های تغذیه کننده آب دریاچه ارومیه و به طبع آن کاهش میزان آب ورودی به دریاچه، احداث پل روگذر دریاچه ارومیه با استفاده از طرح و الگویی نامناسب، حفر صدها چاه در منطقه بدون در نظر گرفتن موجودی سفرهای آب زیرزمینی، افزودن انواع فاضلاب شهری و مواد شیمیایی صنعتی به آب دریاچه.

سال‌ها قبل و بر اساس گفته برخی از کارشناسان دولتی در زمان نظام شاهنشاهی ایران، قرار شد به منظور افزایش سرعت در حمل و نقل کالا و مسافر از ارومیه به تبریز و بر عکس ، پلی میانگذر از ارومیه به تبریز احداث شود، اما با شروع انقلاب ایران در سال 1357 و سپس جنگ ایران و عراق موضوع احداث این پل به دوران سردار سازندگی (ویرانی) آقای علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی موکول شد‌.

در زمان دولت دوم آقای علی‌اکبرهاشمی رفسنجانی، ‌کاروانی از مهندسان و متخصصان محیط زیست از ژاپن به ایران آمدند. هدف اساسی آنان ساخت یک پل بی نظیر با ترکیبی خاص از سیلیس و شیشه و فولاد بر روی دریاچه‌ی ارومیه‌ بود و در مقابل خواهان مواد معدنی موجود در کوه بندر گلمخانه شهر ارومیه بودند. اما دولت سازندگی که قصد داشت مملکت را در عین تجمل گرایی به اوج پیشرفت برساند، با رد این پیشنهاد خود دست به کار شد تا این طرح را با وجود ویرانی‌های زیاد پس از جنگ ایران و عراق،‌ عملی سازد‌ و در این راستا از سال ۱۳۶۸ خورشیدی و با همت یک سری از عناصر سپاه پاسداران و جهاد سازندگی سعی در ایجاد پلی ارتباطی مابین ارومیه و تبریز کرد.

سرانجام ساخت این پل ویرانگر با نظارت موسى كلانترى مدیركل راه و ترابرى استان آذربایجان غربى جنبه اجرایى پیداكرد. عملیات اجرایى در این زمان با سنگ‌ریزى ساحل غربى آغاز شد. مهندس كلانترى همزمان با انتصاب خود به سمت وزارت راه، اقداماتی را براى سرعت بخشیدن به کار و ساخت میانگذر فراهم آورد و سنگ ریزى از ساحل شرقى نیز آغازگردید.

\"4703.jpg\"
این پل در مرحله اول با دو مسیر رفت و برگشت جداگانه هرکدام عرض ۹٫۵ متر و با استفاده از مقاطع مرکب فلزی و بتنی ساخته شده بود. مسیر راه آهن نیز به عرض ۵ متر در وسط پل‌های سواره رو طراحی و منظور شده بود. طول این پل با احتساب کوله‌های متصل کننده آن به خاکریز معادل ۲ کیلومتر برآورد شد.

دولت هاشمی پلی بتونی و آهنی را پایه گذاری کرد ولی به دلیل شوری بیش از حد، عمر پل به 5 سال کاهش می یافت و تمامی بتن به دلیل نمک خالص خورده می‌شد. غافل از اینکه روزانه صدها ماشین باری و سواری از روی این پل عبور می‌کردند‌. سرانجام‌‌ درحالى كه از سمت ارومیه ۱۱ كیلومتر و از سمت تبریز ۳ كیلومتر ساخته شده و تنها ۱‎/۵ كیلومتر از بخش میانى و در مرحله اتمام كار با ساخت پل شناور به عنوان نخستین تجربه در سال ۱۳۶۸ به مرحله اجرا درآمد.

پل شناور نیز نیاز به تعمیرات مستمر داشت و بالاخره پس از چهارماه بهره‌بردارى با وقوع توفان نسبتاً شدیدى درهم شكست و با فرو رفتن چندین ماشین که از روی پل عبور می‌کردند، مرگ چند راننده و سقوط ماشین‌های آنان به اعماق دریاچه، پل به حال خود رها شد!؟

هم اکنون پل میانگذر دریاچه ارومیه طرح ملى اثرگذارى است كه تمام توان فنى و مهندسى كشور را به چالش كشیده است.

در دوران سردار ویرانی آقای هاشمی رفسنجانی، طرحی برای مکانیزه کردن کشاورزی در استان آذربایجان‌غربی ارائه شد که این طرح بر ضرورت احداث ده‌ها سد در منطقه به روی رودخانه‌های: به رده سوور، هاشم آباد، نازی، قادر رود، زرینه رود، رود مهاباد، سیمینه رود و همچنین احداث صدها چاه آب به اجرا گذاشته شد. بدین‌ترتیب‌ قدم اول در نابودی دریاچه ارومیه از زمان سردار سازندگی جمهوری اسلامی بنیان نهاده شد.

پس از روی کار آمدن اصلاح طلبان در دولت آقای محمد خاتمی، دولت اصلاحات اعلام نمود که\"پل روی دریاچه ارومیه تنها به دستان ما درست می‌شود! \"و نتیجه این شد که کامیون‌ها‌ همان کوهی را که در بندر گلمانخانه ارومیه، دولت آقای هاشمی رفسنجانی حاضر نشد در قبال ساخت پلی از شیشه به کشور ژاپن بدهد، خاکبرداری کرده و در دریاچه ریختند تا پل ماسه‌ای وسنگی بزنند‌. پل ماسه‌ای عین سد خاکی عمل کرد و دریاچه را عملا به دو نیم تقسیم نمود‌.

‌اما طرح نهایی دریاچه یعنی احداث پلی در وسط دریاچه جهت گردش آب از دو سوی دریاچه سال‌ها به طول انجامید و جالب اینجاست که دولت و مهندسان سپاه پاسدارن کوچکترین اهمیتی به هشدار کارشناسان محیط زیست در این مورد ندادند.

در سال 1376رسما اعلام شد که دریاچه در حال عقب نشینی است اما مهندسان سپاه پاسداران این امر را عادی و ناشی از خشک سالی‌های دهه‌ی 70 در کشور دانستند!‌؟

در زمان آقای خاتمی نیز این گره بدست اصلاح طلبان نیز باز نشد و راهکاری عاقلانه و منطقی که مانع مرگ دریاچه نشود ارائه نشد و این طرح به دلیل عدم تامین اعتبار کافی با 70 % پیشرفت رها شد‌. اما پیامدهای مکرر و توصیه‌های کارشناسان محیط زیست همگان را متوجه بی‌کفایتی و شکست طرح‌های سابق مهندسان ایرانی نمود.
\"4702.jpg\"
این موضوعی بود که در همایش امضای سند به اصطلاح ملی \"مدیریت جامع دریاچه ارومیه\" در مهر ماه 1378 نیز توسط یک کارشناس آمریکایی و با بیان مثالی در مورد دریاچه شوری در ایالات متحده که به علت احداث پلی سراسری با پایه های بتنی نابود گشت، مطرح و بر روی آن بحث شد. ولی متاسفانه چون این پروژه، طرحی دولتی و به متولی‌گری وزارت راه و ترابری و با مجوز سازمان حفاطت محیط زیست بود، به طور کلی از موضوع نشست کنار گذاشته شد و به نقش ویرانگر آن در نابودی دریاچه ارومیه اشاره‌ای نشد.

پس از روی کار آمدن دولت آقای محمود احمدی نژاد او در سال 1384 در سفر استانی خود به ارومیه، اعلام کرد که: پل را نمی‌شود از نو ساخت چون تخریب آن میلیون‌ها دلار ضرر دارد‌؟!!

در نتیجه مهندسان و طراحان ویرانگر سپاه پاسدارن بدون کوچکترین توجهی به هشدارهای مدافعان محیط زیست طرحی که از همان ابتدا معلوم بود دریاچه را نابود می‌کند را با ساخت پلی به شکل ستونی و الیاژی آغاز نمودند! این پل یک هزار و ۷۰۹ متر طول دارد که یک هزار و ۲۷۶ متر آن در داخل دریاچهٔ ارومیه ساخته شده و حدود ۳۸۵ متر در دو طرف پل‌های دسترسی و اتصال است. این پل پی عمیق و لجنی دارد که عمق شمع‌های آن بیش از ۸۰ متر است و بیش از ۳۵ کیلومتر شمع‌کوبی در دریاچه انجام شده و ۳۵ هزار تن فولاد و ۵۰ هزار متر مکعب بتون در این پروژه به‌کار رفته‌است. پس از اتمام این طرح که بدون هیچ نظر کارشناسانه‌ای انجام شد نام آن را بزرگراه شهید کلانتری نامیدند! بزرگراهی که مرگ دریاچه را به امری واقع تبدیل کرد و سرعت چندین برابر خشک شدن دریاچه را به همراه داشت.

با اتمام ساخت بزرگراه شهید کلانتری، نفس دریاچه به شماره افتاد و خشک سالی‌، چاه‌های عمیق اطراف آن، احداث ده‌ها سد بر روی رودخانه‌هایی که به دریاچه سرازیر می‌شدند و ورود هزاران تن ماسه‌، ورود فاضلاب‌های صنعتی و شهری سند نابودی دریاچه بی‌نظیر ارومیه را امضا کردند.
\"4723.jpg\"
پس از اتمام بزرگراه کلانتری دریاچه ارومیه و مرگ تدریجی دریاچه همه فکر می‌کردند که دولت حتما چاره‌ای برای جلوگیری از مرگ دریاچه خواهد اندیشید و از مرگ این گوهر گران‌بها که نفس این خطه می‌باشد جلوگیری خواهد کرد! اما با گذشت چند سال و تبدیل شدن جزایر موجود در دریاچه ارومیه به شبه جزیره و حتی پیوستن به خشکی، سرانجام با تلاش فعالان محیط زیست و با درک خطر بزرگی که غرب کشور را تهدید می‌کند مردم از فروردین سال 1390 در شهرهای ارومیه و تبریز چندین بار به خیابان‌ها ریختند و در اعتراض به خشک شدن دریاچه اعتراض خود را به گوش سردمداران و بانیان مرگ آن رساندند. این اعتراض‌ها به حدی وسیع بود که رژیم دست به خشونت برد و در مقابل خواسته بر حق مردم معترض و نگران از نابودی دریاچه ایستاد.

متاسفانه این اعتراضات که اولین اعتراض مردمی در تاریخ ایران در دفاع از محیط زیست می‌باشد با مرگ سه معترض و بازداشت و زندانی کردن ده‌ها تن دیگر به پایان رسید. پس از آن اگر چه اعتراضات فراوانی از جانب دانشجویان و فعالان محیط زیست سازماندهی شد، اما حاکمیت با همه آنان به شدت برخورد کرد.
\"4701.jpg\"
رژیم از ترس اعتراضات مردمی که موجب به اعتراضاتی سراسری شود پس از مدتی و هیئتی را برای جلوگیری از نابودی دریاچه ارومیه به منطقه اعزام نمود که از همان ابتدا معلوم بود که تنها هدف این هیئت فریب افکار عمومی و جلوگیری از اعتراضات مردمی بود. زیرا به نظر اکثر کارشناسان محیط زیست اگر نظام واقعا در فکر حل مشکل دریاچه ارومیه است باید ابتدا پل میانگذر دریاچه ارومیه را به کلی از میان برداشته و همچنین آب پشت سدها را آزاد سازد که مانند شاهرگیهایی که خون را در بدن انسان انتقال می‌دهند،دریاچه را تغذیه می‌کنند.

رژیم و مهندسان آن با اظهار طرح‌هایی مانند: انتقال آب از رودخانه ارس و یا انتقال آب از دریای خزر و اختصاص اعتباری نزدیک به 250میلیارد ریال برای انتقال آب به دریاچه ارومیه شک و تردید همگان را برانگیخت !زیرا انتقال آب ارس مشکلات فراروانی را برای منطقه در پیش خواهد داشت و از همه این‌ها گذشته رودخانه ارس تنها متعلق به ایران نمی‌باشد و این امر با اعتراض جمهوری آذربایجان روبرو شد.
از سوی دیگر برخی از کارشنان ایرانی بر انتقال آب از دریای خزر تاکید دارند که این راهکار نیز غیر ممکن و تنها برای فریب مردم ارائه می‌شود‌! زیرا در شرایطی که دریاچه ارومیه نفس‌های آخر را می‌کشد و انتقال آب از دریای خزر که اگر هم موفق آمیز و بدون مشکل باشد، نزدیک به 10 سال زمان خواهد برد‌. در این صورت سال‌ها قبل از رسیدن آب دریای خزر به دریاچه ارومیه، دریاچه نابود و خشک شده است.
\"4700.jpg\"
بر اساس پیش‌بینی کارشناسان محیط زیست و با توجه به افزایش پنج تا شش درجه‌ای دمای هوا در یکی دو سال گذشته و کاهش حجم آب رودهایی که به این دریاچه می‌ریزند، اگر این وضع ادامه داشته باشد دریاچه ارومیه در فاصله بین ۴ تا 6 سال آینده به کلی خشک خواهد شد.

با سرعت گرفتن روند خشک‌سالی دریاچه ارومیه در اول خرداد 1391 بار دیگر مردم معترض و خشمگین که به منتفی بودن طرح‌های رژیم جهت بهبود وضعیت دریاچه پی‌برده بودند به خیابان‌ها آمدند و تظاهرات وسیعی‌ راه انداختند که متاسفانه این بار نیز تظاهرات مردمی به شدت سرکوب شد.

کارشناسان و فعالان محیط زیست نابودی تدریجی دریاچه ارومیه را نه یک مسئله زیست محیطی درازمدت، بلکه خطری می‌دانند که هم اکنون زندگی مردم را در تمام این منطقه و به ویژه در استان های آذربایجان شرقی و غربی و شهرهای جنوبی تهدید می‌کند و عوارض آن در درازمدت استان های مجاور را نیز در بر خواهد گرفت. شوره زارهای حاشیه دریاچه، روز به روز وسیع تر و آب‌های زیر زمینی نیز شورتر می‌شوند. هم اکنون مزارع حاشیه دریاچه ارومیه در آستانه نابودی هستند و تعدادی از روستاهای حاشیه دریاچه خالی از سکنه شده اند. 

بادهای نمکی در آینده به یکی از تهدیدهای جدی در منطقه تبدیل خواهند شد. میلیون‌ها هکتار زمین زراعی بر اثر وزش بادهای نمکی به شوره زار تبدیل می‌شوند. نتیجه این وضعیت مهاجرت، بیکاری ،نابودی کشاورزی و شیوع بیماری‌های نوظهور‌ تنفسی، سرطان ریه، تولد نوزادان ناقص و ... است و جان ساکنان منطقه را تهدید می‌کند.

با خشک شدن دریاچه ارومیه، کویر پهناوری بوجود خواهد آمد و با توجه به شوره زار بودن آن، سیمای زندگی مردم در این منطقه را دگرگون می‌کند.

در واقع تحقیقات نشان داده است که عوامل اصلی خشک شدن این دریاچه زیبا، دو تکه شدن آن با کشیدن یک جاده طولانی و ساخت بی رویه سدهای بزرگ مخزنی و مصرف بی رویه و غیر ضروری آب می‌باشد.

مبارزه مردمی و نهادهای مدافع محیط زیست برای پیشگیری از مرگ دریاچه ارومیه، علاوه بر اینکه مبارزه‌ای برای ادامه حیات محیط طبیعی انسان و جانورانی‌ است که هر سال مهمان این دریاچه‌اند یا در جزایر دریاچه ارومیه زندگی می‌کنند، از سویی این واکنش پاسخی به نسل‌های آینده و بخصوص فرزندان این سرزمین است که ما را در صورت بی تفاوت بودن به این فاجعه نخواهند بخشید.

در شرایطی که نظام ایران از نجات دریاچه سر باز می‌زند و هر بار به بهانه‌ای موضوع نجات دریاچه را با فریب و نیرنگ پاسخ می‌دهد، بر همه ما و بخصوص احزاب کُردی که نقش تعیین کننده‌ای در حفظ این دریاچه دارند واجب است که با مسئولیت بیشتری خود را مدافع این نگین طبیعی کردستان بدانند و با هماهنگی و همت اعتراضات گسترده مردمی را نه تنها در شهرهای ارومیه و خوی، بلکه در سراسر منطقه و بخصوص در شهرهای بزرگی همچون مهاباد،بوکان، سنندج، کرمانشاه، ایلام و ... سازماندهی کنند و بدین ترتیب علاوه بر دفاع از موجودیت دریاچه ارومیه، مبارزات مردمی و جنبش عاری از خشونت کردستان را این بار برای حفظ گوهر گرانبهایی که از دست رفتن آن آوارگی میلیون‌ها انسان را در پی دارد سازماندهی کنند و بدین ترتیب پاسخ مناسبی به آیندگان بدهند.

بی‌گمان و همانطور که فعالان آذری نیز بر این عقیده‌اند اگر جنبش رهایی‌بخش کردستان و احزاب کُردی که سابقه بیشتری در سازماندهی اعتراضات مردمی دارند بتوانند اعتراضات گسترده‌ای را نظیر 22 تیر در سراسر کردستان ایران سازماندهی کنند، رژیم نیز در مقابل اراده مردم عقب نشینی خواهد کرد و از سوی دیگر یکی از توطئه‌هایی که قرن‌هاست حاکمان ستمگر ایران مبنی بر جنگ کُرد و تُرک در سر دارند نقش بر آب خواهد شد و برای همیشه اتحادی مقدس در بین این دو ملت بوجود خواهد آمد. از طرفی پایه های زندگی مسالمت آمیز در ایران بعد از جمهوری اسلامی در این خطه پایه ریزی خواهد شد.

مبارزه برای پیشگیری از مرگ دریاچه ارومیه تنها مبارزه مردم این منطقه نیست، بلکه  این مبارزه باید به مبارزه توده‌های مردم در سراسر ایران تبدیل شود.
\"4724.jpg\"
نابودی دریاچه ارومیه نتیجه یک سال یا دوسال نیست بلکه مرگ این منبع بی‌نظیر‌، نامه‌ی اعمال جمهوری اسلامی ایران در 33 سال است که این نمک‌زار را به کودکان آینده ایران هدیه می‌دهند‌. حال اگر دیر بجنبیم همان شعر هادی خرسندی واقعیت می‌یابد:
گفتم که حیف از دریاچه ی رضائیه.
آهی کشید و گفت:
رضائیه ی سابق!
گفتم: بله. حیف از دریاچه ی ارومیه!
آهی کشید و گفت:
دریاچه ی سابق!
دریاچه ارومیه، معلول انقلاب
آبت به رنگ خون، خونت به رنگ آب
امروز در جزایر تو هر پرنده‌ای
همراه هر چرنده به تشویش و اضطراب
در چند ساله‌ای که غنی شد اورانیوم
آب تو شد به تیرگی فاضلاب قم
بودت هزار لطف شفابخش در لجن
این روزها لجن، شده سرمایه‌ی سخن
در تو نه خاویار و نه ماهی دریغ و درد
پس یک قران حکومتشان خرج تو نکرد
هان ای نگین آبی دست محیط زیست
آنجا کسی به فکر نگهداری تو نیست
دریاچه ی ارومیه جان تو در عذاب
باید گذاشت عکس ترا نیز توی قاب
چیزی نمانده تا که تو هم مثل من شوی
یک بخش بی نتیجه ز خاک وطن شوی
خشکیده تشنه خسته نمکزار در سکوت
غمگین شدم برای تو.
.......................... امضا: کویر لوت