از علی خامنه‌ایی تا علی افشاری

16:17 - 21 اسفند 1391
Unknown Author
د.هیوا پناهی

همیشه با همان قواره و مبدا فکری می‌آیند وجودشان را اعلام می‌کنند.
با همان سخنان و حرف‌های بی‌خود و بی‌جا را یک بار به زبان می‌آورند و همین که مانند توفالهء مخاطب یا چماق به دستان خود را پیدا کرد دیگر آن سخنان و حرف‌های پوچ پایه‌ها و ایدولوژی حکومت و قدرتشان می‌گردد.

جناب آقای علی افشاری که روزگارانی در گروه‌های دانشجویی این نظام پرورش یافته چند سالی هست همانند بسیاری از مردان کشته و مرده‌ی قدرت به آمریکا رفته به دنبال جا و مکان و نام نوینی برای خود است با همان زیر ساخت و تربیت و قالب فکری ومنشی. این هموطنان شیفته و دلباخته‌ی صفحات و پروگرام‌های تلوزیونی با یک حس کاذب که نشات گرفته از قدرت تصویری می‌باشد در خیال خود حکومت می‌کنند و باز هم به خیال خود خودشان اپوزیسیون هستند و جایگزینی برای رفع نابرابری‌ها و ستم‌های تاریخی کشور چند ملیتی و هزار رنگ ایرانند.

آقای افشاری با همان ادبیات سید علی خامنه‌ایی در مورد قضیه‌ی ما کُردها فرمایش نمودند که \"ما ستمی به نام ستم ملی نداریم\" خرده گرفتن به انسان‌هایی که تا عمق وجودشان یاد گرفته و پرورش یافته‌اند که به جای فلسفه‌ی فکری نوین و انسانی سفسطه کنند شاید کاری واهی باشد و یا شاید فهماندن و بحث در مورد حق و حقوق انسانی به فرهنگ و سنتهایی به مانند سنت فارسی که خزیدن در لا به لای طبقات قدرت از خصایل بنیادین آن است و هیچ همخوانی آگاه و ناخود آگاهی برای چنین مقوله‌هایی ندارد شاید باز هم کاری واهی و عبث باشد.

نابرده رنج‌هایی که گنج و گنجینه‌ها به باد دادند و بخش عظیم تاریخ ایران است با چنین شخصیت‌هایی مزین گشته است و در خیال خود جناب افشاری چرا نکند و منقل خطبه‌اش را با کلام \"ما ستم ملی نداریم\" بر افروخت و مطمئن هستم نمی‌خواهد بداند ستم و ستم ملی در کُردستان چه مفهوم و معنایی دارد.
آقای ع.افشاری خوش خرامان نمی‌روی.