از صد چاقوی که پکاکا در طول ۲۰ سال پیش برای مردم کردستان ایران ساخته یکیش دسته نداشته!
21:54 - 10 خرداد 1394
Unknown Author
اردلان بهروزی
اگر چه در دهەی هشتاد میلادی پکاکا زیست محیطی و سیاسی خود را همراه حزب الله لبنان و بشار اسد پدر، در توهمات تاریکی در درهی بقا جریان داشته، اما با سر آمدن مولفههای تهدید آمیز دولت ترکیه و گرفتاری رهبر فکریشان \"اوجلان\"، دیگه شراکت منافع سیاسی جمهوری اسلامی ایران- سوریه به جوش آمد و باروبنهی پارت کارگران کُردستان را به \"قندیل\" کوچ دادند، کوهستان قندیل خاک پهناوری از کُردستان بود که هر سمتی از آن به بخشی از کُردستان اتصال داشت، اما شوربختانه این کوچبار و استقرار پکاکا در این سنگر کهن و مقاوم کُردستان، که نهتاتار، نه مغول، نه اسکندر مقدونی، نه عرب و... قدرت تصرف آنرا نداشتند، اما نزدیک به دو دهه است که بر خلاف پند گفته شده که میگوید: چاقو دسته خود را نمیبرد، متاسفانه پکاکا در عمل از خود نشان داده که نهتنها سر خود را بریده، بلکه از سوی تاج موفقیت و نفوز برهم زدگی را به دشمنان ملت کُرد همانا رژیم اسلامی ایران- سوریه تقدیم کرده است و تاکنون بازدهی ملیو مثبت برای جنبش ملت کُرد بهویژه بخش کُردستان ایران نداشته است و در همان حال همچون عقرب جرای با همکاری و آزاد بودن در کُردستان شرقی، به نیابت از نظام اسلامی و حوزه اطلاعاتی آن جونان احساساتی و پاک، روشنفکران ناشناخته شده، افرادهای جدا شده و دست بریده از احزاب کُردستان شرقی... به سمت خود بکشاند و به گونههای مشکوک و معاملههای نامقدس هر از گاهیکه لازم باشد حلقهای از آنها را به نظام اسلامی ایران هدیه و قربانی کند تا اینکه از یک سو به مردم مظلوم کُرد تلقی کنند و از سوی دگر توجیهات نظام هم به نقطهٔای از باور برساند که پکاکا و دستیارانش دشمن رژیم اسلامی ایران است، اگر چه کشته شدن چند پاسدار و سرباز...توسط سیاست خود فرموله کرده و انجام آن به دست پکاکا و دستیارانش در کُردستان نه تنها امر مهمینیست، بلکه بازدهی سود تبلیغات سیاسی آن به مراتع بیشتر از جان مردم کُردستان و افسر و پاسداران برای رژیم خواهد بود، بنابرین این اقشار و گونههای مردم کُردستان است که باید بیشتر سایهی این جنگل تاریک و شوم را با دیدی آگاهانه و روشنتر نگاه کنند که بیش از این با این سیاستهای مقطعی،حاشیهای و ناروشن همراهی نکنند و بیشک چنانچه این مسیر سرنوشت ساز را با سیاست و استراتژیهای نام برده پکاکا و نوچههایش پیروی شود تنها و تنها بار حیله، تفرقه و همخون کشی را از سوی رژیم اسلامی ایران به مقصد خواهد رساند!؟ به این تاکید در طول این ۲۰ ساله نیت پکاکا در کُردستان شرقی اینرا به اثبات رسانده و از آن جای هیچ گونه شک و گومانی باقی نگذاشته که قابل تفسیر و تعبیر باشد.
از سوی دیگر، کسانی که با تاریخ واکنش و مسیرهای پیچیدهی پکاکا آگاهی خاصی داشته باشند و بدون وابستگی، خشک قضاوت کنند نیز میدانند که از همان اوایل سال ۱۹۹۲.م که حكومت حریم کُردستان جنوبی در حال شکل گیری بود بنیاد دوشمنی خود را با آن پنهان نکردند و جنگ برادر کُشی را با پارت دمکرات کُردستان به راه انداختند، اگر چه اینها خود زمانی از نان خورهای همان سفره پارتی بودند!! اما این کار پکاکا به دور از انتظار نبود چون به قول یکی از سران جونبش کُرد سوریه: پکاکا در دههههای هشتاد.م نزدیک به هفت هزار کُرد سوریه با معاملهای غیر ملی و سود جویانه با حافظ اسد به اردوگاه خود آورده و تمامی آنها را زیر لوای کُردستان بزرگ! در کُردستان ترکیه فدای سیاستهای مبهم آمیز خود کردند! اگر چه امروزه با گذر از آن شعارهای بادکنکی پناه به شعار حقّ شهروندی آورده و به هذیان گویی خود اضافه کرده است! اما عمل کردهای اودر مسیر به حاشیه کشاندن جنبشهای سرنوشت ساز ملت کُرد بیش از اینها بوده که بتوان در این مقال گنجانده شود!؟
پکاکا از لحاظ اینکه به اصطلاح از درون جمییتی بیست میلیونی برون آماده و دارای تفکری چند گانه و متغیر است! جای احترام است و هر آنچه در راه احقاق حقوق بر حقّ این بخش از کُردستان تلاش کند قابل تقدیر است، اما با این شعارهای دهان پرکن تا کنون قادر نبوده تکیه گاهیمثبت و خیر آور برای مردم کُردستان باشد بهویژه برای کُردستان شرقی، از یک سؤ لازم است بیان نمود که کُردستان جایگاه همهی کُردان است و شکی در پاکی آن نباید اذعان داشت، اما موی در کنار این جمله چسپیده و آن اینکه امروزه کسانی زیر نام روشنفکر، سیاسی و کُرد چهار آتشه...یا از آن بیخبرند و یا به اصل مطلب پینبردهاند، به این معنا که تقسیمات مرحله آخر کُردستان اواخر سال ۱۹۲۳.م که به تاریخ پیوست، مردمان هرکدام از این بخشها بعد از پشت سر نهادن چندین نسل به اجبار با فرهنگ و گونههای دیگر آن رشد و تغیر کردهاند و با یافتههای خاص منطقهای و جغرافیای زیست محیطی خودشان وفق دادهاند و این کار یک روزهای نیست که بتوان در آن واحد \" کوهستان \"داله هوو\" را با مردم و فرهنگ، زبان، آیینش و...غیره به بهانهی کُردستانی بودن دودستیبه سیاستهای یک پا در هوای حزب آقای \"جمیل بایک\" هدیه کرد!!
در راستای آگاه بودن به سیاستهای پکاکا و در همان حال ادامه و همراهی آن با سیاست و خواستههای مورد علاقه رژیم اسلامی ایران شایسته است به نکتهای اشاره کنم که حد اقل شخصا آنرا دیده و لمس کردم؛ سال ۲۰۰۰.م بود که من به عنوان کادر کمیسیون آموزش به جهت کار تشکیلاتی به شهر کرمانشاه رفتم، در طول مدتی که در شهر ساکن بودم افراد تنظیم شدهی حزب دمکرات کُِردستان ایران بسیاری از نشریات و کتابهای پکاکا را برایم میآوردند که وقتی از آنها سوال کردم اینها چگونه به دستتان افتاده است، گفتند: اینها را دم درب دانشگاه رازی آزادانه میفروشند!! در هنگام برگشتنم به مقر حزب توانستم چند تا از آنها چون\" نقش کردهای شیعه و یارسان در جنبش ملیکُردستان را همراه کارهای دیگر تحویل کاک\" حسن رستگار\" بدهم،خوب یادمه وقتی این مدارک و بحثهای شفاهی مرا دید و شنید گفت: این کارهایشان نه تنها ریشه نمی دواند، بلکه حاصل این خود فریبیها، واقعیتش برای مردم کُردستان به میراث خواهد ماند، لبّ سخن اینجاست که وقتی این حرکات را مورد ارزیابی قرار بدهید تنها و تنها پرپایی دیواری خونین و مذهبی و سود خواهی حزبی را در درازای زمان از این سیاست و باغ مسموم شدهاش به مشام تمامی ملت کُرد خواهد رسید!؟
لایههای پکاکا بسیار تودر تو هستند،اما درک کردنش برای آگاهان به سیاست فرصت طلبانهی او زیاد هم سخت نیست،چون رنگ عوض کردن او عدم پایبندی به بنیاد همبستگی راست و اوسولی با احزاب کُردی و مصلحت کُرد بهویژه، و در همان حال هژمون طلبی او خیانت به کوهستان قندیل! هر از گاهیهزار چهرهی صیقل شده خود را به نمایش میگذارد!؟ بنابراین سیاستهای واقعی لایههای پکاکا امروزه به ملت کُرد میگوید: پارت کارگران کُردستان، عبارت از: نگهبانان امین و مورد اطمینان رژیم اسلامی ایران در مناطق مرزى کُردستان! گردن گیری سالهای متمادی پکاکا در شمال، جنوب، غرب و شرق کُردستان نه او را سیراب مادّی کرده و نه به اشتباهات خود انتقاد وارد میکند، و نهپشیمان!! همین بیست سال پیش بود که ۸ تا ۹ پیشمرگهی حزب اتحادیه انقلابی کُردستان را شهید کردند و جنازه مقدسشان را به پاسداران ایران هدیه کردند، چون آخر گذر پوست به دباغ خانهی رژیم اسلامی ایران میرسد!؟ حافظه ریشهی پیاز نیست که به آسانی آنرا کند و به دور انداخت! در پیرامون خود ستاهی به مثالیتکیه میکنم که؛ روزی ادلوف هیتلر در برههی جنگ جهانی دوم در آلمان در برابر میلیونها اروپایی سخنرانی میکند در میان سخنرانی خبر نگاری از هیتلر پرسیده بود چه احساسی نسبت به این جمییت بزرگ دارید؟ هیتلر گفته بود همه اینها را مثل بزغاله میبینم!! بنا به این راستیها امیدست پکاکا چنان دیدی را نسبت به احزاب دیگر کُردستان مدّ نظر نداشته باشد!و این دست بند مصلحت گروهی که با دول عجم و عرب بند کرده است هر چه زوتر در جهت منافع کرد به هم بزند و به آغوش سرنوشت واقعی همخونهای خود برگردد.
کلام آخر، خیانت و ریگی آشکارا در کفش داشتن! در خلال هفتهی گذشته نیروهای پیشمرگ حزب دمکرات کُردستان ایران، آنان به تصمیم و اقتضای سیاسی خود، بخشی از نیروهایش را به سوی مرزهای کُردستان شرقی روانه کرد، این حرکات حزب دمکرات نهحرکتی ناگهانی و نهبر خواسته از یک خواب زمستانی بود، چرا؟ چون ردههای از جانوران موجودند که در یک دورهی زمستانی به خواب میروند و بنا بر ساختار بیولوژیکی آنها در فصلی دیگر از خواب بلند میشوند! ولی این مقایسه را مثال زدم که حزب دمکرات نهتنها خواب فصلی نداشته، بلکه مداومن بیدار بوده، و اوضاع را به درستی سنجیده، که اکنون لازمه دانسته چنان حرکتی را سازماندهی کند، به همین خاطر در جریان فرستادن نیروهایش به نقطهی \" کیله شین\" نام از حوزهی نزدیک به مناطق اشنویه- پیرانشهر به نیروهای پکاکا برخورد کرده که در این راستا یک پیشمرگه (قادر کریمی) شهید و سهنفر دیگر زخمی میشوند،حال باید در جواب بسیاری از گفتهها و ناگفتهها عرض کرد که: این محل حادثه را قبل از هر بحثی باید به سنگر خیانت پکاکا از آن یاد کرد!؟و در این پیرامون باید ذکر کرد که چنانچه با متر آنرا متراژ کنید، چند متر از آن به شمال کُردستان(کُردستان ترکیه) نزدیک است که پکاکا برای تسخیر و حفاظت آن جانبازی میکند و یا اینکه، چه کسی چنان حکمی را به او داده که این مناطق را مایملک شخصی و گروهی خود قلمداد کند؟ نکند این میراث حاصل تقسیم اراضیسالهای ۴۱-۴۳.خ و یا همان انقلاب سفید رژیم پهلوی گذشته است که به میراث برای پکاکا به ارث رسیده است؟ یا همان دست و بند آسایش محلی و ارباب کنونیش است؟ شوربختانه مجبور شدم مصاحبه افرادی گزاف و هذیان گو را گوش کرده و یا ببینم که بر سر این سؤال تکیه کرده بودند که چرا این وقت؟ چرا این نقطهی؟ مگر نمیشد از مرزهای دیگر وارد شد، باید در جواب اینها گفت: قبل از هرچه، صلاح مملکت خویش را خسروان دانند،حزب دمکرات با ضرورت روز و ساعت در راستای مصلحت مردم و پیشمرگههایش قدم برمیداره، در کدام گوشه از مرز ممکنه که بدون سد و معبر وارد کُردستان شرقی شود، تصمیم میگیرد، اما غافل از این که در این ورودی به کُردستان شرقی سالهاست که دیوار تهران از سوی پکاکا در آن برپا گردیده است!؟ راستیقدیما چه راست گفتهاند: مار تا راست نشود ممکن نیست به سوراخ برود!؟ در این پیرامون و گفتمان، بایسته است یادآور شد که به طور طبیعی در میان دانه گندم هم مرز وجود دارد که امیداریم پکاکا بیش از این مرتکب خیانت و جنایت نشود و خون شهیدان پیشمرگههای حزب دمکرات آنها را به سر عقل آورد تا شاید در آخر شاهنامهی کُردی قرن ۲۱ پیراهنی نیمه سفید را بر تنخود روا ببینند...
در ضمن این فقط نظر شخصی خودم بوده نه وابستگی حزبی.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
اگر چه در دهەی هشتاد میلادی پکاکا زیست محیطی و سیاسی خود را همراه حزب الله لبنان و بشار اسد پدر، در توهمات تاریکی در درهی بقا جریان داشته، اما با سر آمدن مولفههای تهدید آمیز دولت ترکیه و گرفتاری رهبر فکریشان \"اوجلان\"، دیگه شراکت منافع سیاسی جمهوری اسلامی ایران- سوریه به جوش آمد و باروبنهی پارت کارگران کُردستان را به \"قندیل\" کوچ دادند، کوهستان قندیل خاک پهناوری از کُردستان بود که هر سمتی از آن به بخشی از کُردستان اتصال داشت، اما شوربختانه این کوچبار و استقرار پکاکا در این سنگر کهن و مقاوم کُردستان، که نهتاتار، نه مغول، نه اسکندر مقدونی، نه عرب و... قدرت تصرف آنرا نداشتند، اما نزدیک به دو دهه است که بر خلاف پند گفته شده که میگوید: چاقو دسته خود را نمیبرد، متاسفانه پکاکا در عمل از خود نشان داده که نهتنها سر خود را بریده، بلکه از سوی تاج موفقیت و نفوز برهم زدگی را به دشمنان ملت کُرد همانا رژیم اسلامی ایران- سوریه تقدیم کرده است و تاکنون بازدهی ملیو مثبت برای جنبش ملت کُرد بهویژه بخش کُردستان ایران نداشته است و در همان حال همچون عقرب جرای با همکاری و آزاد بودن در کُردستان شرقی، به نیابت از نظام اسلامی و حوزه اطلاعاتی آن جونان احساساتی و پاک، روشنفکران ناشناخته شده، افرادهای جدا شده و دست بریده از احزاب کُردستان شرقی... به سمت خود بکشاند و به گونههای مشکوک و معاملههای نامقدس هر از گاهیکه لازم باشد حلقهای از آنها را به نظام اسلامی ایران هدیه و قربانی کند تا اینکه از یک سو به مردم مظلوم کُرد تلقی کنند و از سوی دگر توجیهات نظام هم به نقطهٔای از باور برساند که پکاکا و دستیارانش دشمن رژیم اسلامی ایران است، اگر چه کشته شدن چند پاسدار و سرباز...توسط سیاست خود فرموله کرده و انجام آن به دست پکاکا و دستیارانش در کُردستان نه تنها امر مهمینیست، بلکه بازدهی سود تبلیغات سیاسی آن به مراتع بیشتر از جان مردم کُردستان و افسر و پاسداران برای رژیم خواهد بود، بنابرین این اقشار و گونههای مردم کُردستان است که باید بیشتر سایهی این جنگل تاریک و شوم را با دیدی آگاهانه و روشنتر نگاه کنند که بیش از این با این سیاستهای مقطعی،حاشیهای و ناروشن همراهی نکنند و بیشک چنانچه این مسیر سرنوشت ساز را با سیاست و استراتژیهای نام برده پکاکا و نوچههایش پیروی شود تنها و تنها بار حیله، تفرقه و همخون کشی را از سوی رژیم اسلامی ایران به مقصد خواهد رساند!؟ به این تاکید در طول این ۲۰ ساله نیت پکاکا در کُردستان شرقی اینرا به اثبات رسانده و از آن جای هیچ گونه شک و گومانی باقی نگذاشته که قابل تفسیر و تعبیر باشد.
از سوی دیگر، کسانی که با تاریخ واکنش و مسیرهای پیچیدهی پکاکا آگاهی خاصی داشته باشند و بدون وابستگی، خشک قضاوت کنند نیز میدانند که از همان اوایل سال ۱۹۹۲.م که حكومت حریم کُردستان جنوبی در حال شکل گیری بود بنیاد دوشمنی خود را با آن پنهان نکردند و جنگ برادر کُشی را با پارت دمکرات کُردستان به راه انداختند، اگر چه اینها خود زمانی از نان خورهای همان سفره پارتی بودند!! اما این کار پکاکا به دور از انتظار نبود چون به قول یکی از سران جونبش کُرد سوریه: پکاکا در دههههای هشتاد.م نزدیک به هفت هزار کُرد سوریه با معاملهای غیر ملی و سود جویانه با حافظ اسد به اردوگاه خود آورده و تمامی آنها را زیر لوای کُردستان بزرگ! در کُردستان ترکیه فدای سیاستهای مبهم آمیز خود کردند! اگر چه امروزه با گذر از آن شعارهای بادکنکی پناه به شعار حقّ شهروندی آورده و به هذیان گویی خود اضافه کرده است! اما عمل کردهای اودر مسیر به حاشیه کشاندن جنبشهای سرنوشت ساز ملت کُرد بیش از اینها بوده که بتوان در این مقال گنجانده شود!؟
پکاکا از لحاظ اینکه به اصطلاح از درون جمییتی بیست میلیونی برون آماده و دارای تفکری چند گانه و متغیر است! جای احترام است و هر آنچه در راه احقاق حقوق بر حقّ این بخش از کُردستان تلاش کند قابل تقدیر است، اما با این شعارهای دهان پرکن تا کنون قادر نبوده تکیه گاهیمثبت و خیر آور برای مردم کُردستان باشد بهویژه برای کُردستان شرقی، از یک سؤ لازم است بیان نمود که کُردستان جایگاه همهی کُردان است و شکی در پاکی آن نباید اذعان داشت، اما موی در کنار این جمله چسپیده و آن اینکه امروزه کسانی زیر نام روشنفکر، سیاسی و کُرد چهار آتشه...یا از آن بیخبرند و یا به اصل مطلب پینبردهاند، به این معنا که تقسیمات مرحله آخر کُردستان اواخر سال ۱۹۲۳.م که به تاریخ پیوست، مردمان هرکدام از این بخشها بعد از پشت سر نهادن چندین نسل به اجبار با فرهنگ و گونههای دیگر آن رشد و تغیر کردهاند و با یافتههای خاص منطقهای و جغرافیای زیست محیطی خودشان وفق دادهاند و این کار یک روزهای نیست که بتوان در آن واحد \" کوهستان \"داله هوو\" را با مردم و فرهنگ، زبان، آیینش و...غیره به بهانهی کُردستانی بودن دودستیبه سیاستهای یک پا در هوای حزب آقای \"جمیل بایک\" هدیه کرد!!
در راستای آگاه بودن به سیاستهای پکاکا و در همان حال ادامه و همراهی آن با سیاست و خواستههای مورد علاقه رژیم اسلامی ایران شایسته است به نکتهای اشاره کنم که حد اقل شخصا آنرا دیده و لمس کردم؛ سال ۲۰۰۰.م بود که من به عنوان کادر کمیسیون آموزش به جهت کار تشکیلاتی به شهر کرمانشاه رفتم، در طول مدتی که در شهر ساکن بودم افراد تنظیم شدهی حزب دمکرات کُِردستان ایران بسیاری از نشریات و کتابهای پکاکا را برایم میآوردند که وقتی از آنها سوال کردم اینها چگونه به دستتان افتاده است، گفتند: اینها را دم درب دانشگاه رازی آزادانه میفروشند!! در هنگام برگشتنم به مقر حزب توانستم چند تا از آنها چون\" نقش کردهای شیعه و یارسان در جنبش ملیکُردستان را همراه کارهای دیگر تحویل کاک\" حسن رستگار\" بدهم،خوب یادمه وقتی این مدارک و بحثهای شفاهی مرا دید و شنید گفت: این کارهایشان نه تنها ریشه نمی دواند، بلکه حاصل این خود فریبیها، واقعیتش برای مردم کُردستان به میراث خواهد ماند، لبّ سخن اینجاست که وقتی این حرکات را مورد ارزیابی قرار بدهید تنها و تنها پرپایی دیواری خونین و مذهبی و سود خواهی حزبی را در درازای زمان از این سیاست و باغ مسموم شدهاش به مشام تمامی ملت کُرد خواهد رسید!؟
لایههای پکاکا بسیار تودر تو هستند،اما درک کردنش برای آگاهان به سیاست فرصت طلبانهی او زیاد هم سخت نیست،چون رنگ عوض کردن او عدم پایبندی به بنیاد همبستگی راست و اوسولی با احزاب کُردی و مصلحت کُرد بهویژه، و در همان حال هژمون طلبی او خیانت به کوهستان قندیل! هر از گاهیهزار چهرهی صیقل شده خود را به نمایش میگذارد!؟ بنابراین سیاستهای واقعی لایههای پکاکا امروزه به ملت کُرد میگوید: پارت کارگران کُردستان، عبارت از: نگهبانان امین و مورد اطمینان رژیم اسلامی ایران در مناطق مرزى کُردستان! گردن گیری سالهای متمادی پکاکا در شمال، جنوب، غرب و شرق کُردستان نه او را سیراب مادّی کرده و نه به اشتباهات خود انتقاد وارد میکند، و نهپشیمان!! همین بیست سال پیش بود که ۸ تا ۹ پیشمرگهی حزب اتحادیه انقلابی کُردستان را شهید کردند و جنازه مقدسشان را به پاسداران ایران هدیه کردند، چون آخر گذر پوست به دباغ خانهی رژیم اسلامی ایران میرسد!؟ حافظه ریشهی پیاز نیست که به آسانی آنرا کند و به دور انداخت! در پیرامون خود ستاهی به مثالیتکیه میکنم که؛ روزی ادلوف هیتلر در برههی جنگ جهانی دوم در آلمان در برابر میلیونها اروپایی سخنرانی میکند در میان سخنرانی خبر نگاری از هیتلر پرسیده بود چه احساسی نسبت به این جمییت بزرگ دارید؟ هیتلر گفته بود همه اینها را مثل بزغاله میبینم!! بنا به این راستیها امیدست پکاکا چنان دیدی را نسبت به احزاب دیگر کُردستان مدّ نظر نداشته باشد!و این دست بند مصلحت گروهی که با دول عجم و عرب بند کرده است هر چه زوتر در جهت منافع کرد به هم بزند و به آغوش سرنوشت واقعی همخونهای خود برگردد.
کلام آخر، خیانت و ریگی آشکارا در کفش داشتن! در خلال هفتهی گذشته نیروهای پیشمرگ حزب دمکرات کُردستان ایران، آنان به تصمیم و اقتضای سیاسی خود، بخشی از نیروهایش را به سوی مرزهای کُردستان شرقی روانه کرد، این حرکات حزب دمکرات نهحرکتی ناگهانی و نهبر خواسته از یک خواب زمستانی بود، چرا؟ چون ردههای از جانوران موجودند که در یک دورهی زمستانی به خواب میروند و بنا بر ساختار بیولوژیکی آنها در فصلی دیگر از خواب بلند میشوند! ولی این مقایسه را مثال زدم که حزب دمکرات نهتنها خواب فصلی نداشته، بلکه مداومن بیدار بوده، و اوضاع را به درستی سنجیده، که اکنون لازمه دانسته چنان حرکتی را سازماندهی کند، به همین خاطر در جریان فرستادن نیروهایش به نقطهی \" کیله شین\" نام از حوزهی نزدیک به مناطق اشنویه- پیرانشهر به نیروهای پکاکا برخورد کرده که در این راستا یک پیشمرگه (قادر کریمی) شهید و سهنفر دیگر زخمی میشوند،حال باید در جواب بسیاری از گفتهها و ناگفتهها عرض کرد که: این محل حادثه را قبل از هر بحثی باید به سنگر خیانت پکاکا از آن یاد کرد!؟و در این پیرامون باید ذکر کرد که چنانچه با متر آنرا متراژ کنید، چند متر از آن به شمال کُردستان(کُردستان ترکیه) نزدیک است که پکاکا برای تسخیر و حفاظت آن جانبازی میکند و یا اینکه، چه کسی چنان حکمی را به او داده که این مناطق را مایملک شخصی و گروهی خود قلمداد کند؟ نکند این میراث حاصل تقسیم اراضیسالهای ۴۱-۴۳.خ و یا همان انقلاب سفید رژیم پهلوی گذشته است که به میراث برای پکاکا به ارث رسیده است؟ یا همان دست و بند آسایش محلی و ارباب کنونیش است؟ شوربختانه مجبور شدم مصاحبه افرادی گزاف و هذیان گو را گوش کرده و یا ببینم که بر سر این سؤال تکیه کرده بودند که چرا این وقت؟ چرا این نقطهی؟ مگر نمیشد از مرزهای دیگر وارد شد، باید در جواب اینها گفت: قبل از هرچه، صلاح مملکت خویش را خسروان دانند،حزب دمکرات با ضرورت روز و ساعت در راستای مصلحت مردم و پیشمرگههایش قدم برمیداره، در کدام گوشه از مرز ممکنه که بدون سد و معبر وارد کُردستان شرقی شود، تصمیم میگیرد، اما غافل از این که در این ورودی به کُردستان شرقی سالهاست که دیوار تهران از سوی پکاکا در آن برپا گردیده است!؟ راستیقدیما چه راست گفتهاند: مار تا راست نشود ممکن نیست به سوراخ برود!؟ در این پیرامون و گفتمان، بایسته است یادآور شد که به طور طبیعی در میان دانه گندم هم مرز وجود دارد که امیداریم پکاکا بیش از این مرتکب خیانت و جنایت نشود و خون شهیدان پیشمرگههای حزب دمکرات آنها را به سر عقل آورد تا شاید در آخر شاهنامهی کُردی قرن ۲۱ پیراهنی نیمه سفید را بر تنخود روا ببینند...
در ضمن این فقط نظر شخصی خودم بوده نه وابستگی حزبی.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.