ارومیه، شهری فرهنگی می شود!
14:39 - 24 دی 1391
Unknown Author
اسکندر جعفری
این جملهای است که تیتر اول و چندُم بسیاری از خبرگزاریها در اواخر آذرماه شد. البته چند سالی بود که این بحث، مطرح بود اما اکنون عزم بر آن شده که به صورت جدی تلاش شود تا این شهر، فرهنگی شود!
نکتهی جالب توجه آن است که مسئولین ما، در مقطعی از زمان خواهان فرهنگی نمودن شهر ارومیه تنها با نام یکی از ملل ساکن ارومیه هستند، که دیگر در قرن بیست و یکم، جایی برای انکار هیچ ملتی وجود ندارد. اگر ملتی انکار گردد، در سطوح بینالملل، درخواست احقاق حقوق مینماید. ضمن آن که ملت کُرد در ایران، سالیانی است دراز که به وسیلهی رژیمهای مرتجع و پیاپی انکار شده و تاریخشان به غارت برده شده و ناموسشان به غرامت، در ارومیه نیز همین منوال ادامه داشته و وضعیت مردم کُرد این شهر بسی دشوارتر از کُردهای سایر استانها بوده است. در شهری مانند سنندج شاید به مثابهی ارومیه، چاپ نشریات کُردی زبان جرم نباشد.
باری! از بحث اصلیمان دور نشویم، گفتیم فرهنگی، آری میخواهند ارومیهمان را فرهنگی کنند. اما کدام فرهنگ؟ فرهنگی که از ملتی به نام ملتی دیگر به ثبت برسد، غصبی بوده و حُکمش کمتر از دزدی و احتکار نیست، که چه بسا انکار یک ملت و ربودن آثار تاریخی و فرهنگی آنان نیز محسوب میگردد.
فرهنگی نمودن شهر ارومیه از ١٥٠ سال پیش و با در دست گرفتن قدرت قاجاریان و شاه منحوس و دزد اسلام دزدیدهی عدل ناشناس، نه بلکه این شهر را فرهنگی، بلکه سبب متزلزل ساختن پایههای فرهنگی آن نیز میگردد.
اکنون که ملتی با نام کُرد، در جوار ملتی دیگر با نام آذری مبدل شده به تُرک و در نزدیکی ملت آشور و ارمن در این شهر به زندگی مسالمتآمیزشان میبالند، چه نشانی میتوان جُست در فرهنگی نمودن این شهر با نام آذریهای تُرک نمای مقیم ارومیه، به غیر از برهم زدن وحدت و همبستگی ملل ارومیه.
این جملهای است که تیتر اول و چندُم بسیاری از خبرگزاریها در اواخر آذرماه شد. البته چند سالی بود که این بحث، مطرح بود اما اکنون عزم بر آن شده که به صورت جدی تلاش شود تا این شهر، فرهنگی شود!
نکتهی جالب توجه آن است که مسئولین ما، در مقطعی از زمان خواهان فرهنگی نمودن شهر ارومیه تنها با نام یکی از ملل ساکن ارومیه هستند، که دیگر در قرن بیست و یکم، جایی برای انکار هیچ ملتی وجود ندارد. اگر ملتی انکار گردد، در سطوح بینالملل، درخواست احقاق حقوق مینماید. ضمن آن که ملت کُرد در ایران، سالیانی است دراز که به وسیلهی رژیمهای مرتجع و پیاپی انکار شده و تاریخشان به غارت برده شده و ناموسشان به غرامت، در ارومیه نیز همین منوال ادامه داشته و وضعیت مردم کُرد این شهر بسی دشوارتر از کُردهای سایر استانها بوده است. در شهری مانند سنندج شاید به مثابهی ارومیه، چاپ نشریات کُردی زبان جرم نباشد.
باری! از بحث اصلیمان دور نشویم، گفتیم فرهنگی، آری میخواهند ارومیهمان را فرهنگی کنند. اما کدام فرهنگ؟ فرهنگی که از ملتی به نام ملتی دیگر به ثبت برسد، غصبی بوده و حُکمش کمتر از دزدی و احتکار نیست، که چه بسا انکار یک ملت و ربودن آثار تاریخی و فرهنگی آنان نیز محسوب میگردد.
فرهنگی نمودن شهر ارومیه از ١٥٠ سال پیش و با در دست گرفتن قدرت قاجاریان و شاه منحوس و دزد اسلام دزدیدهی عدل ناشناس، نه بلکه این شهر را فرهنگی، بلکه سبب متزلزل ساختن پایههای فرهنگی آن نیز میگردد.
اکنون که ملتی با نام کُرد، در جوار ملتی دیگر با نام آذری مبدل شده به تُرک و در نزدیکی ملت آشور و ارمن در این شهر به زندگی مسالمتآمیزشان میبالند، چه نشانی میتوان جُست در فرهنگی نمودن این شهر با نام آذریهای تُرک نمای مقیم ارومیه، به غیر از برهم زدن وحدت و همبستگی ملل ارومیه.