اتحا د برای دمکراسی یا حربه‌ای برای تمامیت خواهی

12:15 - 1 آذر 1391
Unknown Author
بهزاد خوشحالی

اتحا د برای دمکراسی یا حربه‌ای برای تمامیت خواهی
سرآغاز پایان ماه عسل ملت کُرد با اپوزیسیون ایرانی

ماه عسل اپوزیسیون ملیت های ایران و به ویژه کُردها با اپوزیسیون تمامیت خواه ایرانی به سر آمده است. آنچه پیش از این \"اتحاد برای دمکراسی\" خوانده می‌شد با طرح مفهومی به نام \"ملت ایران\"، از این پس تکلیفی دیگر بر عهده‌ی کُردها و احزاب آنها می‌گذارد، تکلیفی که در صورت متحول گشتن به تعهد، آغاز \"عصر گذار از فدرالیسم خواهی\" ملت کُرد به سوی \"حق تعیین سرنوشت\" و در نهایت، \"طرح بیانیه‌ی استقلال\" است. در این میان، جبهه‌ی فراگیر کُردستانی شاید یگانه راه است.

ملت یک مشارکت ارادی است

ارنست رنان می گوید: ملت، يك مسئوليت مشترك بزرگ است كه به وسيله‌ی عواطف كساني كه به ساختن آن رضايت دارند، خلق مي‌شود. آن ريشه در گذشته دارد اما در زمان حال به وسيله‌ي يك حقيقت محسوس شكل مي‌يابد، توافق و آرزو براي ادامه‌ي زندگي با يكديگر. يك ملت، يك توافق روزانه است\".

برای پذیرش یک اجتماع به عنوان ملت، دست‌کم باید واجد چند فاکتور بنیادین بود:

- اجتماع ملي بوسيله اعتقادات و سپارش متقابل ساخته مي‌شود.

- اجتماع ملي يك پديده‌ي تاريخي است. نسل گذشته و نسل آينده در زمان حال به هم پيوند مي‌خورند.

- يک اجتماع ملي ملزم به سازماندهي و سپارش اعضاي خود در نهادهايش است.

- يک اجتماع ملي به يک قلمرو خاص پيوند مي‌يابد.

- يک ملت به وسيله‌ی فرهنگ ملي متمايز از ساير ملت‌ها منفک و براساس ويژگي‌هاي منحصر به خود تعريف مي‌شود.

- يك اجتماع ملي مي‌خواهد برخود حكومت كند.

- در شرايط معين، حكومت برخود در يك اجتماع ملي ممكن است مشخصه‌ي يك نظام دموكراتيک به خود گيرد.

حال بایدپرسید: کدام یک از این شروط را می توان در مورد مفهومی به نام \"ملت ایران\" محقق دانست؟

واقعیت آن است که طراحان این مفهوم البته تاریخ مصرف به سرآمده،\"ملت ایران\" اتفاقاً با هوشمندی بسیار، این مسأله را وارد گفتمان و نوشتار خود نموده‌اند. واضح است که طرح این مفهوم و تاکید بر \"ملت ایران\"، در عمل، روبرو شدن و مواجهه با دمکراسی است. اپوزیسیون ایرانی، این موضوع را به خوبی دریافته است که در صورت التزام به قواعد دمکراسی، در نهایت، ناگزیر از پذیرش نتایج آن خواهد بود بنابراین، به طراحی و ساخت مفهومی پرداخته است که هم عامه پسند باشد، هم لعابی فراگیر داشته باشد، و هم بتواند در زمان مقرر، مواجهه، رویارویی و احیاناً سرکوب مخالفان این اصطلاح را به بهانه‌های گوناگون\"از جمله تجزیه طلبی و...\" مشروعیت بخشد.

مفهوم واژه‌ای به نام ملت ایران در برابر تقابل با دمکراسی

اگرچه نهادهاي دمكراتيک در بستره‌ي مفهوم مليت توسعه يافته‌اند اما در پاره‌ای موارد لزوماً به حضور دمكراسي و تشكيل حكومت دمكراتيک منجر نخواهد شد. به عبارت ديگر، مليت ضرورتاً محصولي به نام دمكراسي در شيوه‌ي حكومت نخواهد داشت. \"تاريخ نشان داده است كه ناسيوناليسم، حتي مي‌تواند تهديدي جدي براي نظام‌هاي دمكراتيک نيز به شمار آيد\". این گونه ساخت های جعلی هنگامي كه وارد يك نظام با ايدئولوژي ضد دمكراتيک شود حتي ممكن است به تشكيل نظام‌هاي اتوريتاريان و رژيم‌هاي فاشيستي نيز بينجامند.

اما تحت چه شرايطي، مليت و دمکراسي روبه‌روي يكديگر قرار خواهند گرفت؟ ما با دو مانع بزرگ در حكومت دمكراتيک مواجه مي‌شويم كه با مفهوم مليت در تعارض ذاتي هستند:

نخست آنكه هويت ملي مصنوع\"با نام ملت ایران\"، بخش اعظم انرژي خود را صرف ساختن اتحاديه‌اي مي‌كند كه جريان دمكراتيک از پذيرش آن عاجز است. جريان دمكراتيک در ذات خود نيازي براي يكپارچه ساختن توده‌ها در چارچوبه‌اي محصور احساس نمي‌كند. دمكراسي از \"مشاوره‌ي عمومي\" بهره گرفته واجد ظرفيت‌هاي مجادله كننده‌اي است كه لزوماً اتحاديه‌ي ملي را به مخاطره مي‌افكند و اين همان چيزي است كه \"فتنه‌هاي فراخواهان\" ناميده است. اين موضوع از همان آغاز نظريه‌ي ليبرال دموكراسي، به عنوان مسأله‌اي كه منجر به تعريف اردوگاه‌هايي براي نخبگان سياسي شده مطرح است. به عنوان مثال، در انقلاب فرانسه، ديكتاتوري ژاكوپن‌ها با تعريف شرايطي شبه جنگلي شكل گرفت. انقلاب فرانسه از بيم فروپاشي اين كشور، دمكراسي را رها و به \"طرح آريستوكراتيك\" روي آورد. به همين خاطر، طرح آريستوكراتيک به حربه‌اي براي \"ايده‌ي مليت\" و \"توسعه‌ي ملي\" در چارچوب اتحاديه‌ي ملي فرانسه تبديل شد:‌طرح اريستوكراتيك به \"ايدئولوژي اگاليتارياني\" (egalitarian ideology) تبديل شد كه هم تقسيم ناپذير و هم انحصاري بود.

اپوزیسیون ایرانی نیز که پیش تر اشاره کرده‌ام به جای مفهوم \"شهروند\"، بیشتر \"کشوروند\" می اندیشد و اقدام هم می‌کند با طرح دسته واژگانی چون \"ملت ایران\"، می رود تا از بیم فروپاشی، دمکراسی را رها و همچون عصر انقلاب فرانسه، ایده‌ی ملت ایران را به حربه‌ای برای تداوم اندیشه واقدام کشوروند خود تبدیل نماید

و به عنوان نکته‌ی پایانی بایدگفت ماه عسل اپوزیسیون ملیت‌های ایران و به ویژه کُردها با اپوزیسیون تمامیت خواه ایرانی به سر آمده است. آنچه پیش از این \"اتحاد برای دمکراسی\" خوانده می شد با طرح مفهومی به نام \"ملت ایران\"، از این پس تکلیفی دیگر بر عهده ی کُردها و احزاب آنها می‌گذارد، تکلیفی که در صورت متحول گشتن به تعهد، آغاز عصر گذار از فدرالیسم خواهی ملت کُرد به سوی حق تعیین سرنوشت و در نهایت، طرح \"بیانیه ی استقلال\" است.

در این میان، جبهه‌ی فراگیر کُردستانی شاید یگانه راه است

شاید پاسخ تمامیت خواهی اپوزیسیون ایرانی زین پس، طرح \"شعار حق تعیین سرنوشت برای ملت‌های ایران البته با تمام تبعات آن\" باشد