زخم نابرابری ساختاری و نبود راه نجات؛ توران احمدپور، زن جوان به زندگی خود پایان داد
۲۰ آذر ۱۴۰۴؛ روز سهشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴، «توران احمدپور»، زن جوان اهل پیرانشهر و ساکن روستای «دیلانچرخ سفلی» از توابع نقده، با اقدام به خودکشی از طریق حلقآویز کردن به زندگی خود پایان داد.
به گفته یک منبع مطلع به کُردپا، «توران احمدپور» در مواجهه با فشارهای ساختاری و نابرابریهای جنسیتی بهدلیل «ازدواج مجدد همسرش بدون رضایت او» به خانه پدری بازگشت و در نهایت با وجود درخواستهای خانواده هر دو طرف برای بازگشت به زندگی مشترک، خودکشی کرد.
توران احمدپور، فرزند جمیله و علی و متاهل بوده است. او پیشتر در سن زیر ۱۸ سالگی یک بار دیگر ازدواج کرده بود.
نابرابری جنسیتی، تبعیض و فقدان حمایت قانونی زمانی که زنان به دلیل بیاختیاری، تحقیر و بیپناهی به نقطه فشار حداکثری میرسند، میتواند به پیامدهای فاجعهآمیز منجر شود. حقوق بشر ایجاب میکند که ساختارها و قوانین برای حفاظت، توانمندسازی و ارائه راههای امن برای زنان فراهم شوند
زنکشی و خودکشی در کُردستان؛ برآیند درهمتنیدگی تبعیض ساختاری، حذف اجتماعی و نگاه امنیتی حکومت؛
به گفته اوین مصطفیزاده، سخنگوی کُردپا؛ زنکُشی و خودکشی در کُردستان یک پدیده بسیار درهمتنیده با شرایط اجتماعی-اقتصادی-سیاسی است که بهدلیل در حاشیه قراردادن و در عقب مانده نگه داشتهشدن کُردستان از سوی حکومت، فرصتها و رشد و پویایی اجتماعی و فردی از انسانها سلب میشود و در این شرایط انسانها آموزش و آگهی لازم برای برخورد با آسیب و مشکلات اجتماعی را پیدا نخواهند کرد.
از دیگر سو، حکومت در راستای نگاه امنیتی و دیگری به کُردستان، تلاش میکند آسیبهای اجتماعی را در جامعه کُردستان فرهنگی ذاتی-درونی نشان دهد و بگوید مشکل از فرهنگ کُردها است، درحالیکه فرهنگ یک مسئله کاملا سیال است و در کشورهای نرمال بودجه فراوانی برای ارتقا آن در نظر گرفته میشود.
این خوانش نه به معنای انکار سنتهای غلط در جامعه کُردستان است و چه بسا در سالهای اخیر فعالین زن و فعالان برابری جنسی/جنسیتی با دستان خالی بیشترین نقش را در مبارزه با زنکُشی و خودکشی در جامعه کُردستان داشتهاند و در راستای دغدغهمند کردن جامعه و پسزدن سنتهای غلط و مردسالار برآمدهاند؛ باوجود اینکه در این راه بازداشت شده و اعم انجمنهای مربوط به زنان لغو مجوز شدهاند یا دیگر مجوزهایشان تمدید نشده است.
فعالین، رسانه و نهادهای حقوق بشری نیز نه تنها اخبار زنکُشی و خودکشیها را انکار و پنهان نکرده بلکه با هدف آگهی بخشی به جامعه و دغدغهمند کردن افکار عمومی، تلاش کردهاند بر روی آسیبهای اجتماعی دست گذاشته و آن را به مسئله همگانی تبدیل کنند.
مسئله مهم دیگر این است که خود قربانیان زنکُشی و خودکشی قربانیان منفعلی نیستند، بلکه ما در سالهای اخیر شاهد خودکشی و زنهای کشته شدهای بودهایم که در پی اعتراض به خشونت، سنتها و تبعیضات جان خود را از دست دادهاند.
لازم به ذکر است، این نوشتار برای مطرح کردن پیچیدگی آسیبهای اجتماعی در کُردستان و درهمتنیدگی ساختارها با آن است، چرا که خوانش تک بعدی از مسئله کاملا غلط است.
اوین مصطفیزاده، سخنگوی سازمان حقوقبشری کُردپا ضمن اشاره به اینکه چنین مرگهایی نباید صرفا به اختلافات فردی یا بهاصطلاح «فرهنگ بومی» تقلیل یابد، میگوید؛ برای ورود به مسئله خودکشی و زنکشی در کردستان ابتدا لازم است به پیچیدگی آسیبهای اجتماعی در کردستان و درهمتنیدگی ساختارها با آنها پرداخته شود، چرا که خوانش تک بعدی از مسئله کاملا غلط است.
خودکشی و زنکُشی در کردستان امری اجتماعی-سیاسی و درهمتنیده با شرایط اجتماعی-اقتصادی-سیاسی حاکم بر جامعه است. زیرا از یکسو در حاشیه قراردادن و در عقبماندگی نگه داشتن جامعه کُردستان، بهصورت کلی فرصتهای رشد و توسعه پایدار را از افراد گرفته و از دیگرسو، حکومت ضمن وجود قوانین تبعیضآمیز و ضدزن، در چهارچوب نگاه امنیتی به کُردستان، تلاش میکند آسیبهای اجتماعی را فرهنگی ذاتی و درونی نشان دهد و بگوید مشکل از فرهنگ کُردها است، درحالیکه فرهنگ یک مسئله کاملا سیال است و در کشورهای نرمال بودجه فراوانی برای ارتقا آن در نظر گرفته میشود.
این خوانش نه به معنای انکار سنتهای غلط در جامعه کُردستان است و چه بسا در سالهای اخیر فعالین زن و فعالان برابری جنسی/جنسیتی با دستان خالی بیشترین نقش را در مبارزه با زن کشی و خودکشی در جامعه کُردستان داشتهاند و در راستای دغدغهمند کردن جامعه و به عقب راندن سنتهای غلط و مردسالار برآمدهاند؛ باوجود اینکه در این راه بازداشت شده و تمامی انجمنهای مربوط به زنان لغو مجوز شدهاند یا دیگر مجوزهایشان تمدید نشده است.
فعالین، رسانه و نهادهای حقوق بشری نیز نه تنها اخبار زنکشی و خودکشیها را انکار و پنهان نکرده بلکه با هدف آگهی بخشی به جامعه و دغدغهمند کردن افکار عمومی، تلاش کردهاند روی آسیب اجتماعی دست گذاشته و آن را به مسئله همگانی تبدیل کنند.
مسئله مهم دیگر این است که خود قربانیان زنکشی و خودکشی قربانیان منفعلی نیستند، بلکه ما در سالهای اخیر شاهد خودکشی و زنهای کشته شدهای بودهایم که درپی اعتراض به سنتها و تبعیضات جان خود را از دست دادهاند.
