ترکیه؛ جان آریا استاد‌ابراهیمی از معترضین ژن ژیان ئازادی با ۸۰ ساچمه در بدن در خطر دیپورت به ایران

20:29 - 20 مهر 1404

۲۰ مهر ۱۴۰۴؛ آریا استادابراهیمی، معترض جوان ژن ژیان ئازادی اهل مهاباد، که در جریان اعتراضات هدف بیش از ۱۰۰ گلوله ساچمه‌ای قرار گرفته و با حدود ۸۰ ساچمه سربی در بدن و پای چپ آسیب‌دیده، بیش از دو سال و نیم است به‌عنوان پناه‌جو در ترکیه زندگی می‌کند. روز ۱۸ مهر ۱۴۰۴ توسط نیروهای مرزبانی ترکیه بازداشت و به کمپ دیپورت منتقل شد و هر‌چند دو روز بعد آزاد شد، اما هنوز تهدید می‌شود که خود را دوباره به کمپ معرفی کند. وضعیت او در ترکیه به‌شدت بحرانی است؛ اقامت قانونی‌اش در خطر لغو، او همواره در معرض دیپورت به ایران قرار دارد و محروم از خدمات درمانی و بیمه، هر لحظه با تهدید جدی جان و امنیت خود مواجه است.

آریا استاد‌ابراهیمی در گفتگو با کُردپا اعلام کرد؛ روز جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴ توسط نیروهای مرزبانی ترکیه در شهر «داتچا» بازداشت و به کمپ دیپورت «موغلا» منتقل شد. در هنگام بازداشت، موبایل او از او گرفته شد و بدون هیچ توضیحی به کمپ منتقل شد. اما در یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴، پس از ورود وکیل و پیگیری مدافعان حقوق بشر، نیروهای مرزبانی او را از کمپ آزاد کردند. با این حال، به او گفته شد که باید خود را دوباره به کمپ اولیه در یکی از شهرهای ترکیه تحویل دهد تا پرونده‌اش بررسی شود؛ شهری که به دلیل ملاحظات امنیتی و احتمال دسترسی نیروهای جمهوری اسلامی، نام آن  توسط کُردپا منتشر نمی‌شود.

نگرانی اصلی اکنون این است که اقامت آریا در ترکیه ملغی شده و او به ایران دیپورت شود. طی دو سال و نیم گذشته، او به‌صورت قانونی با برگه کیملیک اقامت در ترکیه زندگی کرده و پرونده‌اش در حال رسیدگی بوده است. پیش‌تر نیز برگه کیملیک او از سوی پلیس میت ترکیه پس گرفته شده و او ملزم به امضای هفتگی برای ثبت حضور بوده است.

آریا استاد‌ابراهیمی پس از شناسایی توسط نیروهای امنیتی ایران، تهدید خانواده به مرگ و یورش‌های شبانه، در ۱ اسفند ۱۴۰۱ به‌صورت غیرقانونی ایران را ترک کرد و اکنون بیش از دو سال و نیم به‌عنوان پناه‌جو در ترکیه زندگی می‌کند. او با حدود ۸۰ ساچمه سربی در بدن و پای چپ آسیب‌دیده و دردناک، در شرایط تبعید و نگرانی دائمی از بازداشت و دیپورت به ایران زندگی می‌کند و طی این مدت به‌صورت مداوم در خطر بازگرداندن بوده است.

وضعیت امنیتی او در ترکیه بسیار نگران‌کننده است؛ دولت ترکیه او را به یکی از شهرهای مرزی نزدیک ایران منتقل کرده و همواره این ترس وجود دارد که نیروهای جمهوری اسلامی به او دسترسی پیدا کنند. آریا از حق بیمه و خدمات درمانی محروم است و ملزم است به‌صورت هفتگی به اداره مهاجرت مراجعه و حضور خود را ثبت کند. با این حال، به دلیل ترس از بازداشت و دیپورت، مدتی است برای ثبت حضور مراجعه نکرده است، چرا که پیش‌تر شماری از پناه‌جویان سیاسی در حین امضای حضور بازداشت و به ایران بازگردانده شده‌اند.

سازمان حقوق بشری کُردپا اعلام می‌دارد، آریا استاد‌ابراهیمی، معترض جوان ژن ژیان ئازادی، هم‌اکنون در ترکیه تحت شدیدترین تهدیدهای امنیتی قرار دارد و جان او در معرض خطر جدی است. در صورت دیپورت به ایران، او با محکومیت غیابی، بازداشت فوری و احتمال شکنجه و در خطر بودن جان مواجه خواهد شد، چرا که پیش‌تر توسط نیروهای امنیتی شناسایی و خانواده‌اش به شدت تهدید شده‌اند. کُردپا از تمام دولت‌های مسئول، مدافعان جان انسان‌ها و سازمان‌های حقوق بشری می‌خواهد در پرونده او وارد شوند و برای حفاظت از جان و امنیت آریا اقدام فوری کنند، تا او از بازگرداندن به کشوری که زندگی و آزادی‌اش را تهدید می‌کند، نجات یابد.
 

آریا استاد‌ابراهیمی در حالی که جان یک مادر و دختر ۹ ساله را نجات می‌داد، هدف بیش از صد گلوله ساچمه‌ای قرار گرفت و هنوز پس از سه سال با درد، زخم‌های سربی و زندگی محدود شده دست و پنجه نرم می‌کند؛

پنجم آبان ۱۴۰۱، در چهل‌ویکمین روز از خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی و پس از برگزاری مراسم چهلم قتل حکومتی ژینا-مهسا امینی، موج اعتراضات مردمی به نقطه عطف تازه‌ای رسید. در این روز، شهرهای بسیاری از کردستان و ایران صحنه اعتراضات گسترده بودند. جمهوری اسلامی که از نخستین روزهای خیزش با گلوله و خون به سرکوب معترضان پرداخته بود، تا آن زمان جان دست‌کم ۵۴ نفر را در کردستان گرفته بود؛ اما در همان روز چهل‌ویکم، تنها در یک روز، هفت شهروند کرد دیگر کشته شدند. در میان آنان، فرشته احمدی، کبری شیخه‌سقا، شاهو خضری و زانیار ابوبکری در مهاباد جان باختند. این کشتار خشم مردم را دو‌چندان کرد و دامنه اعتراضات گسترش یافت.

در همان روز، آریا استادابراهیمی نیز هدف شلیک قرار گرفت. او در میانه سرکوب خونین نیروهای حکومتی، هنگامی که در تلاش بود مادری و دختر ۹ ساله‌اش را از خطر بازداشت نجات دهد و از محل درگیری دور کند، از فاصله نزدیک با بیش از ۱۰۰ گلوله ساچمه‌ای هدف قرار گرفت.  در اثر این شلیک‌ها، از نوک انگشتان تا لگن پای چپ، از نوک پا تا نزدیکی لگن پای راست، دست چپ و پهلوی چپ او پر از ساچمه شد. مردم حاضر در محل او را از صحنه درگیری دور کردند تا از دست نیروهای سرکوب نجات یابد.

به‌دلیل امنیتی شدن فضای بیمارستان‌ها و استقرار نیروهای امنیتی در مراکز درمانی، مراجعه به بیمارستان برای مجروحان معترض به‌معنای خطر بازداشت و مرگ بود. خود آریا می‌گوید: «در آن روزها اگر کسی به دست نیروهای امنیتی می‌افتاد، بعید بود زنده بماند. مأموران در بیمارستان‌ها مستقر بودند و معترضان زخمی را شناسایی، بازداشت و ناپدید می‌کردند. اگر به بیمارستان می‌رفتم، احتمال زنده‌ماندنم بسیار کم بود.» به همین دلیل، او با کمک نیروهای داوطلب پزشکی و در مکان‌های امن خارج از بیمارستان تحت درمان قرار گرفت.

آریا از همان روزهای آغازین خیزش در اعتراضات حضور فعال داشت و به مجروحان دیگر نیز کمک می‌کرد. او آنان را به پناهگاه‌های امن منتقل می‌کرد تا پزشکان داوطلب بتوانند در شرایط محدود درمانشان کنند.

پیش از این مجروحیت شدید نیز، آریا چند بار هدف گلوله‌های ساچمه‌ای قرار گرفته بود. حدود ده روز پیش از واقعه پنجم آبان، در یکی از حملات نیروهای امنیتی چند ساچمه به پشت گردن و صورتش اصابت کرده بود. خودش می‌گوید؛ «خیلی خوش‌شانس بودم که نابینا نشدم. یکی از ساچمه‌ها به‌جای چشمم، به بینی‌ام خورد.»

از شلیک بیش از صد گلوله در پنجم آبان، پزشک داوطلب توانست تنها حدود ۳۰ ساچمه را از بدنش خارج کند. با این حال، بیش از ۸۰ ساچمه هنوز در بدن او باقی مانده‌اند. نتیجه معاینات پزشکی در ترکیه نیز این موضوع را تایید کرده است و گفته‌اند بسیاری از ساچمه‌ها در عمق بافت‌ها فرو رفته‌اند.
 

درد مزمن و زندگی محدود پس از شلیک بیش از صد ساچمه؛ آریا استاد‌ابراهیمی هنوز با زخم‌های سربی در دست و پا، درد شدید، محدودیت در پوشش و حتی سخت‌ترین لحظات خواب دست‌وپنجه نرم می‌کند؛

در اثر این وضعیت، آریا هنوز هم با درد مزمن دست‌وپنجه نرم می‌کند. پای چپش می‌لنگد، زیرا یکی از ساچمه‌ها در استخوان پا فرو رفته و بدون تجهیزات جراحی پیشرفته، خارج کردن آن ممکن نیست. پزشکان ترکیه‌ای پس از بررسی‌های دقیق هشدار داده‌اند که جراحی برای خارج کردن بقیه ساچمه‌ها می‌تواند بسیار خطرناک باشد؛ چون شماری از آن‌ها در نواحی حساسی مانند اطراف رگ‌های ساعد دست چپ، پشت زانو، محل خم شدن پا و کشاله ران چپ قرار دارند.

نبود امکانات جراحی پیشرفته و هزینه‌های سنگین عمل در ترکیه باعث شده تاکنون امکان خارج کردن ساچمه‌ها وجود نداشته باشد. آریا می‌گوید: «ساچمه‌هایی که به زانوهایم خورده‌اند قابل لمس‌اند.»

دست چپ، پای چپ و به‌ویژه پای راست او هنوز دردناک است. گاه اطراف محل ساچمه‌ها قرمز، متورم و دچار خارش می‌شود و رنگ پوست تغییر می‌کند. او مجبور است این نواحی را مرتب ضدعفونی و برای پیشگیری از عفونت، دائما آنتی‌بیوتیک مصرف کند.

زندگی روزمره برای آریا دشوار شده است. او می‌گوید؛«لمس بدنم تقریبا غیر‌ممکن است، چون دردناک است. فقط لباس‌های گشاد می‌پوشم تا تماس پارچه با پاها و دستم کمتر باشد. شلوار تنگ مثل لی برایم غیرقابل‌تحمل است.»

زمستان برایش سخت‌ترین فصل است. جنس ساچمه‌ها از سرب است و سرمای هوا باعث تشدید درد می‌شود. حتی مسکن‌های قوی هم تاثیر چندانی ندارند. در این فصل او تنها می‌تواند از کاپشن‌ها و شلوارهای بسیار گشاد استفاده کند تا کمترین تماس با بدنش را داشته باشند.

آریا می‌گوید سخت‌ترین بخش زندگی‌اش، خوابیدن است؛ «وقتی خوابم، اگر ناخودآگاه روی پهلو بیفتم یا وزنم روی پای چپم بیفتد، از شدت درد از خواب می‌پرم. انگار سرنگی را با فشار در مچ دستم فرو می‌کنند.»

با وجود سه سال گذشته از آن روز خونین، ساچمه‌ها هنوز در بدن آریا زنده‌اند؛ یادگارهای سربی از روزی که مردی برای نجات جان یک مادر و دختر، هدف بیش از صد گلوله قرار گرفت.
 

شناسایی و تحت تعقیب برای بازداشت آریا استاد‌ابراهیمی؛ محکومیت غیابی، مسدود شدن کد ملی و خروج اجباری از ایران؛

آریا استاد‌ابراهیمی، معترض جوان کُرد، پس از حضور فعال در اعتراضات سراسری، توسط نیروهای امنیتی شناسایی شد. در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۱، طی مکاتبه‌ای رسمی از سوی شعبه اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان مهاباد به ریاست قاضی اجرای احکام، «محمد علیلو»، به اداره ثبت‌احوال مهاباد اطلاع داده شد که آریا به دلیل «داشتن محکومیت قضایی» تحت تعقیب است و باید کد ملی او مسدود شود که در نهایت کد ملی او مسدود می‌شود.

پیش از این مکاتبه، چندین بار از آریا خواسته شده بود که به شعبه اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب مهاباد مراجعه کند تا درباره‌ی محکومیتش به او توضیح دهند و مراحل اجرای حکم را طی کند. با این حال، این محکومیت به‌صورت غیابی و بدون اطلاع یا احضاریه رسمی برای او صادر شده بود. هیچ‌گاه مشخص نشد که این حکم بر اساس چه اتهاماتی، از سوی کدام دادگاه و با چه مستنداتی صادر شده است. بنابراین حضور آریا برای ابلاغ و اجرای حکم در این شعبه الزامی دانسته شده بود و زمانی که او از مراجعه به شعبه خودداری کرد، کد ملی او مسدود شد.

با افزایش فشارهای امنیتی و خطر بازداشت قریب‌الوقوع، آریا پیش از آن‌که نیروهای امنیتی بتوانند او را دستگیر کنند، تصمیم به خروج از کشور گرفت.  او در تاریخ ۱ اسفند ۱۴۰۱، به‌صورت غیرقانونی از ایران خارج شد و خود را به ترکیه رساند.

مسدود شدن کد ملی در ایران باعث می‌شود فرد از دسترسی به اکثر خدمات شهروندی محروم شود؛ او نمی‌تواند حساب یا کارت بانکی باز کند، از خدمات درمانی و بیمه استفاده کند، گذرنامه یا شناسنامه دریافت یا تمدید کند، در آموزش رسمی یا دانشگاه ثبت‌نام کند، استخدام شود، و حتی در خرید و فروش رسمی ملک، خودرو یا سیم‌کارت شرکت کند. به‌طور کلی، مسدود شدن کد ملی فرد را از نظام اداری، اقتصادی و اجتماعی کشور حذف می‌کند.
 

تهدید به مرگ و یورش‌های شبانه نیروهای امنیتی به خانواده آریا استاد‌ابراهیمی؛ وقتی مادر، پدر و دو خواهر او برای بازداشت او مورد ارعاب و ضرب‌وجرح قرار گرفتند و وسایل شخصی‌اش ضبط شد؛

در ادامه فشار نیروهای امنیتی برای بازداشت آریا، آنها چندین بار به منزل پدری او یورش بردند و خانواده‌اش را به‌شدت تهدید کردند. مادر، پدر و دو خواهر آریا در این حملات به مرگ تهدید شدند و وسایل شخصی و لپ‌تاپ او ضبط شد؛ وسایلی که هرگز به او بازگردانده نشدند.
 

آریا می‌گوید در جریان این حملات، نیروهای امنیتی به پدرش گفته‌اند؛

«خودت و دو دخترت را با خود می‌بریم و آن‌قدر شکنجه می‌کنیم تا پسرت را تحویل بدهی، وگرنه او را تکه‌تکه تحویل‌ات می‌دهیم. همان‌طور که برخی از معترضان را بی‌نام‌ونشان کردیم، همین بلا را بر سر تو، خانواده‌ات و پسرت و مخصوصا دخترانت هم می‌آوریم. یا باید پسرت را تحویل بدهی، یا دختر کوچکت را با خودمان می‌بریم. هر بلایی بخواهیم می‌توانیم سر دخترت بیاوریم.»
 

در زمان این تهدیدها، خواهر کوچک آریا تنها ۹ سال داشت. او ادامه می‌دهد؛

«نیمه‌شب‌ها، ساعت سه بامداد، با داد و بیداد و پوتین به پا، مأموران با اسلحه به خانه ما حمله می‌کردند و خانواده‌ام را تهدید می‌کردند. یک‌بار قصد داشتند خواهر بزرگ‌ترم را مورد ضرب‌وجرح قرار دهند. با فریاد و مقاومت او، مادرم وارد شد تا از دخترش دفاع کند، اما مأموران او را هل دادند و تهدید کردند که او را نیز خواهند زد. خواهر کوچک من هنوز ترس آن شب‌ها را از یاد نبرده است.»

آریا می‌گوید که مأموران وقتی دیدند پدرش تسلیم نمی‌شود و از تهدید آن‌ها نمی‌ترسد، هرچه فشار آوردند، خانواده‌اش مقاوم‌تر شد و در نهایت آنها را رها کردند. در آن روزها، مادر آریا نیز به دلیل وضعیت جسمی نامناسب و بیماری، در شرایط دشواری قرار داشت.
 

آریا استاد‌ابراهیمی؛

آریا استاد‌ابراهیمی، متولد ۲۲ تیرماه ۱۳۸۲، دارای دیپلم علوم انسانی است و در مسیر تحصیل رشته حقوق برای وکیل شدن بوده است. او همچنین ورزشکار است و سابقه فعالیت در رشته‌های بوکس و دویدن را دارد.
 

تصاویری از زخمی‌شدن آریا با بیش از ۱۰۰ گلوله ساچمه‌ای در اعتراضات پنجم آبان ۱۴۰۱؛

تصاویر سی‌تی‌اسکن از وضعیت ساچمه‌های شلیک شده به بدن آریا استاد‌ابراهیمی؛

تصاویر از حضور آریا استاد‌ابراهیمی در اعتراضات؛

تصاویری دیگر از برخورد چندین گلوله ساچمه‌ای به بینی و پشت‌سر آریا؛

تصویری از حکم دادسرای عمومی و انقلاب مهاباد برای مسدود‌کردن کد ملی آریا؛

این روایت بر اساس مستنداتی که آریا استاد‌ابراهیمی در اختیار کُردپا قرار داده و همچنین گفتگوی مستقیم او با کُردپا درباره آخرین وضعیتش پس از بازداشت در ترکیه تهیه شده است. بخشی از روایت نیز برگرفته از گفتگوهای آریا با رسانه «ایران‌وایر» است، به‌ویژه بخش‌هایی که مربوط به زخمی شدن او، وضعیت جسمی پس از سه سال و تهدید خانواده‌اش می‌شود. آریا تمام این اطلاعات را تایید کرده و کُردپا بنا بر اصول اخلاق روزنامه‌نگاری، نام «ایران‌وایر» را ذکر می‌کند.
 

تنظیم: اوین مصطفی‌زاده