روایتی از شکنجه و اعترافات اجباری حمید حسیننژاد حیدرانلو

حمید حسیننژاد حیدرانلو، زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام، در طول ۱۱ ماه و ۱۰ روز بازداشت در سلول انفرادی اداره اطلاعات ارومیه، تحت شدیدترین شکنجههای جسمی، روانی و ساختارمند قرار داشته است. تمامی اعترافاتی که بعدها در قالب ویدیوی حکومتی منتشر شد، در همین بازه زمانی تحت شکنجه شدید، فشار، تهدید، بازجویی خشونتبار و القایی گرفته شدهاند.
گزارش پیش رو، با اتکا به گفتههای شخصی حمید حسیننژاد به نقل از منابع مطلع و لایحه رسمی اعتراضی؛ روند دقیق شکنجهها، اعترافگیریهای اجباری و تخلفات امنیتی و قضایی را بازگو میکند؛ تا روشن شود استناد دادگاه به چنین اعترافاتی برای صدور حکم اعدام، نه تنها از منظر قانونی مردود است، بلکه تهدیدی آشکار علیه عدالت کیفری و اصول بنیادین حقوق بشر بهشمار میرود.
۱- تهدید مستقیم با اسلحه در بازسازی صحنه اعترافات اجباری:
به گفته حمید حسیننژاد و به نقل از یک منبع مطلع، در زمان انتقال او به محل بازسازی صحنه برای ضبط ویدیوی اعترافات اجباری، دو نیروی امنیتی مسلح در پشت صحنه حضور داشته و اسلحههایشان را مستقیما به سمت او نشانه گرفته بودند. نیروی امنیتی سوم نیز در همان لحظه به او دستور داده بود: «هرچه میگویم باید تکرار کنی. اگر نگی، با همین اسلحهها میزنیمت.»
این تهدید مسلحانه، در شرایطی که متهم در بازداشت و بیدفاع بوده، یکی از روشنترین شواهد اخذ اعتراف تحت اجبار و ارعاب فیزیکی است و طبق اصول آیین دادرسی کیفری ایران و میثاقهای بینالمللی حقوق بشر، هرگونه اظهاراتی تحت چنین شرایطی فاقد اعتبار قضایی تلقی میشود.
۲- اعتصاب غذا، خونریزی معده و ممانعت از ارتباط درمانی با خانواده:
حمید حسیننژاد در دوران بازداشت انفرادی خود، به مدت یک هفته در اعتراض به شکنجهها و شرایط غیر انسانی، دست به اعتصاب غذا زد. این اقدام منجر به خونریزی شدید معده و وخامت حال عمومی او شد که در نهایت به انتقال اضطراری به بیمارستان منجر گردید.
در بیمارستان، پزشکان پیشنهاد کردند ویدیویی از وضعیت جسمانی او ضبط و برای اطلاع خانوادهاش ارسال شود. اما این اقدام با ممانعت صریح نیروهای امنیتی همراه شده و از هرگونه مستندسازی و ارتباط اطلاعرسانی به خانواده جلوگیری به عمل آمد.
این اقدام، علاوه بر محرومیت درمانی، مصداق قطع عامدانه تماس انسانی و روانی با خانواده در لحظههای بحرانی است، و نقض آشکار اصول رفتار انسانی با زندانیان، از جمله ماده ۲۲ آییننامه سازمان زندانها و استانداردهای بینالمللی حمایت از زندانیان در شرایط خطر است.
۳- تلاش برای خودکشی در پی شکنجههای شدید:
در یکی از مقاطع بازداشت طولانی در سلول انفرادی، حمید حسیننژاد حیدرانلو تحت فشار شدید روانی ناشی از شکنجه، انزوا، تهدید و بیخبری از خانواده، اقدام به خودکشی میکند. او تلاش داشته با استفاده از یک حوله در فضای سلول، خود را حلقآویز کند. این اقدام توسط دوربینهای نصبشده در سلول شناسایی شد و نیروهای امنیتی از انجام کامل آن جلوگیری کردند.
این رویداد، نشاندهنده سطح بالای آسیب روانی و شدت فشارهای غیرانسانی وارده به متهم در شرایط بازداشت انفرادی است؛ شرایطی که در استانداردهای بینالمللی از جمله ماده ۷ میثاق حقوق مدنی و سیاسی به عنوان رفتار تحقیرآمیز و شکنجه روانی شناخته میشود.
۴- گرسنگیدادن بهعنوان ابزار شکنجه و تهدید به مرگ تدریجی:
حمید حسیننژاد در بخشی از روایت خود از دوران بازداشت در سلول انفرادی، به محرومیت عمدی از غذا توسط نیروهای امنیتی اشاره کرده است. او میگوید که برای مدت طولانی از دریافت هرگونه تغذیه محروم بوده و تنها راه زندهماندنش استفاده از مقدار اندکی قند بوده است که به همراه آب گرم حمام مصرف کرده تا از گرسنگی جان نسپارد. او در اینباره میگوید؛ «فقط چند حبه قند داشتم، با آب گرم حمام خوردم تا از گرسنگی نمیرم.»
این نوع از محرومسازی عمدی و کنترلشده تغذیه، بهویژه در بازداشت انفرادی، مصداق روشن شکنجه جسمی و روانی و رفتار غیرانسانی با زندانی است. چنین رفتاری در اسناد بینالمللی، از جمله اصول نلسون ماندلا (قواعد حداقلی رفتار با زندانیان)، و کنوانسیون منع شکنجه، ممنوع تلقی میشود و تخطی از آن، مسئولیت حقوقی مستقیم نهاد بازداشتکننده را در پی دارد.
۵- استفاده از دروغسازی درباره خانواده برای شکنجه روانی:
در جریان بازجوییهای حمید حسیننژاد حیدرانلو، نیروهای امنیتی برای اعمال شکنجه روانی و تحمیل فشار عاطفی شدید، با ساختن روایتهای دروغین درباره خانوادهاش تلاش کردند تا او را وادار به اعتراف اجباری کنند.
به گفته آقای حسیننژاد؛ در یکی از جلسات بازجویی، تصویری از دختر ۱۳ سالهاش روناهی در حال گریه در بازداشتگاه را به او نشان داده و بازجویان گفته بودند؛ «ببین دخترت را کتک زدیم. ببین چطور اذیتش کردی». درحالیکه این تصاویر مربوط به بازجویی از روناهی بوده که به اعتراف اجباری بازجویان برای «گفتن اینکه پدرش در ترکیه از آنها جدا شده»، تن نداده است. همچنین به او گفته شده؛ همسرش در بازداشت و برادرش در تصادف جان باخته است.
این ادعاها دروغ بودند، اما در آن لحظه برای آقای حسیننژاد که در وضعیت شدید انفرادی، بیخبری و شکنجه روانی بهسر میبرد، باورپذیر و ویرانگر بودند. این روش، در حقوق بینالملل، شکنجه روانی با استفاده از اطلاعات ساختگی و تهدید به آسیب به عزیزان محسوب میشود، برای گرفتن اعتراف، خلاف اصول بنیادین دادرسی منصفانه و موازین انسانی در حقوق بینالملل است.
۶- شلاق؛ اعترافگیری با تهدید و شکنجه بدنی:
حمید حسیننژاد حیدرانلو در روایت خود از مراحل بازجویی، به اعمال شکنجه بدنی مستقیم از جمله تهدید به شلاق و اجرای بخشی از آن اشاره میکند. او میگوید، «گفتند ۵۰۰ ضربه شلاق میزنیم، ۲۵ ضربه زدند، دیگر تحمل نداشتم و همه چیز را گردن گرفتم.» به گفته حمید، این شکنجهها در همان مرحلهای رخ داد که نیروهای امنیتی در تلاش برای ضبط ویدیوهای اعترافات اجباری بودند. پس از ضربات شلاق و فروپاشی روانی ناشی از آن، مراحل بازسازی ویدیو و اعترافگیری تصویری آغاز شده است.
استفاده از شلاق در مراحل بازجویی، بهویژه با هدف گرفتن اعتراف، نقض مستقیم اصل ۳۸ قانون اساسی ایران (منع هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار) و ماده ۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی است. حتی در نظام حقوقی داخلی، اجرای مجازات تعزیری پیش از صدور حکم قطعی، غیرقانونی تلقی میشود.
۷- اثر انگشت اجباری و فریب برای تحمیل اعترافات اجباری به متهم بیسواد:
حمید حسیننژاد حیدرانلو، که بهتصریح خودش فاقد توانایی خواندن و نوشتن بوده، در روایت روند بازجویی میگوید که هیچیک از برگههای بازجویی برای او قرائت نشد. به گفته او، بازجویان بهجای توضیح محتوای برگهها، به او وعده دادهاند که؛ «اگر امضا کنی، آزاد میشوی.» او ابتدا از امضا خودداری کرده، اما در نهایت میگوید، «انگشتم را به زور روی مهر گذاشتند و تمام برگهها را با انگشت من مهر زدند.»
این اقدام مصادیق روشن فریب متهم، سلب آگاهی و اجبار در ثبت اظهارات تحت فشار است. از نظر حقوقی، هرگونه امضا یا اثر انگشت متهم بیسواد بدون قرائت و تفهیم محتوا، فاقد اعتبار قانونی است و مطابق ماده ۱۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری ایران، چنین اعترافاتی باطل و غیرقابل استناد است. همچنین این عمل نقض اصل بنیادین «رضایت آگاهانه» در دادرسی کیفری و مغایر با اصل دادرسی عادلانه است که در ماده ۱۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی بر آن تاکید شده است.
۸- ضربوشتم متهم در جلسه بازپرسی؛ اعتراف زیر خشونت قضایی:
در یکی از مراحل کلیدی روند پرونده، حمید حسیننژاد حیدرانلو هنگام معرفی به بازپرس «استیری» در دادگاه انقلاب ارومیه، نهتنها مورد تهدید، بلکه بهشدت مورد ضرب و شتم بدنی قرار گرفته است. به روایت حمید، بازپرس «استیری» به او گفته؛ «باید همه اتهامات را گردن بگیری» و زمانی که حمید این درخواست را رد میکند، «استیری» او را کتک میزند بهنحوی که یکی از دندانهایش شکسته و صورتش بهشدت کبود شده است. آقای حسیننژاد میگوید، تحت تاثیر این خشونت و درهمریختگی جسمی و روانی ناشی از آن، ناچار شده است در دادگاه نیز اتهامات را بپذیرد، اعترافاتی که در فضای تهدید و بیدفاعی مطلق صورت گرفتهاند.
اعمال خشونت بدنی توسط مقام قضایی، نقض مستقیم اصل ۳۸ و ۳۹ قانون اساسی ایران است، که صراحتاً هرگونه شکنجه، هتک حرمت و اجبار برای اخذ اقرار را ممنوع اعلام کردهاند. همچنین این اقدام، مصداق بارز سوءاستفاده از قدرت قضایی و رفتار غیرقانونی در فرآیند دادرسی محسوب میشود.
سپس حمید در جلسه رسمی دادگاه، موضوع ضربوشتم و فشار برای اعتراف اجباری را به اطلاع قاضی «مختاری» رسانده است. بر اساس روایت آقای حسیننژاد قاضی «مختاری» در واکنش به این شکایت گفته است؛ «استیری اصلا حق چنین کاری را نداشته. تعجب میکنم.»
با وجود این اذعان، هیچگونه اقدام رسمی یا پیگیری قضایی برای بررسی این تخلف انجام نشده است. عدم ارجاع موضوع به هیأت نظارت، بازرسی قضایی یا سازمانهای رسیدگی به تخلفات، نشاندهنده سکوت ساختاری در برابر اعمال خشونت توسط مقامات قضایی است، امری که در تناقض با اصول استقلال دادرسی، شفافیت قضایی، و مصونیت متهم از اجبار و آزار قرار دارد.
۹- نقض فاحش حقوق حمید حسیننژاد بر اساس لایحه اعتراضی او به دیوان عالی که نادیده گرفته شد:
قبل از تایید حکم اعدام حمید حسیننژاد حیدرانلو توسط دیوان عالی کشور او یک لایحه اعتراضی از طریق وکیل به این نهاد قضایی فرستاده بود که نادیده گرفت و اصلا به آن نگاه نشده است. هرکدام از این موارد بهتنهایی برای رد اعتبار دادرسی کفایت میکنند و در مجموع، نشاندهنده روندی از نقض سیستماتیک حقوق اساسی متهم هستند.
بازداشت بدون دلیل روشن و تغییر ناگهانی اتهام
بیخبری مطلق از روند قضایی، نگهداری غیرقانونی و عدم دسترسی به وکیل و قاضی
نگهداری طولانیمدت در انفرادی و محرومیت از تماس با خانواده
شکنجه جسمی، روانی و اعترافات اجباری
بیسواد بودن متهم و سوءاستفاده از ناتوانی در درک محتوای بازجویی
انکار دسترسی به شواهد بیگناهی توسط نهادهای امنیتی
جعل سابقه کیفری و استفاده از اتهامات بیاساس
پیشتر در گزارشی تفصیلی، محتوای لایحه اعتراضی حمید حسیننژاد حیدرانلو به دیوان عالی کشور منتشر شد؛ لایحهای که در آن، بهروشنی ابعاد گستردهای از نقض دادرسی منصفانه، شکنجه، و سناریوسازی امنیتی علیه این زندانی سیاسی کُرد تشریح شده بود.