سه مورد خودکشی و خودسوزی در پیرانشهر، ارومیه و جوانرود
۳ مرداد ۱۴۰۳؛ طی چند روز گذشته در شهرهای جوانرود، ارومیه و پیرانشهر، سه مورد خودکشی و خودسوزی منجر به جانباختن دو مرد و یک زن جوان شده است.
روز سهشنبه مورخه دوم مرداد ۱۴۰۳، یک زن جوان به نام «دیانا رحمانی»، مجرد و اهل جوانرود پس از چهار روز خودسوزی درنتیجه شدت جراحات در بیمارستان جان باخت.
همچنین یکم مرداد ۱۴۰۳، یک دانشجوی کُرد اهل پیرانشهر به نام «ابوبکر رحیمی»، ۲۰ ساله و مجرد در یکی از دانشگاههای تهران با پریدن از بالای یک آپارتمان اقدام به خودکشی کرد و در نتیجه جان خود را از دست داد.
از دیگر سو، اوایل مرداد ۱۴۰۳، یک شهروند کُرد اهل ارومیه به نام «شورش علیاری»، از طریق خودکشی به زندگی خود پایان داد.
تاکنون از دلایل خودکشی این افراد اطلاعی در دست نیست.
براساس آمار به ثبت رسیده در کُردپا، از ابتدای سال ۱۴۰۳ مجموع ۲۹ زن کُرد خودکشی کردهاند که ۷ تن از آنان زیر ۱۸ سال سن داشتهاند. همچنین ۴۵ مرد خودکشی کردهاند که دو تن از آنان زیر ۱۸ سال سن داشتهاند.
به گفته اوین مصطفی زاده، سخنگوی کُردپا؛ خودکشی در کردستان یک پدیده بسیار درهمتنیده با شرایط اجتماعی-اقتصادی-سیاسی است که به دلیل در حاشیه قراردادن و در عقب مانده نگه داشته شدن از سوی حکومت، فرصتها و رشد و پویایی اجتماعی و فردی از انسانها سلب میشود و در این شرایط انسانها آموزش و آگهی لازم برای برخورد با آسیب و مشکلات اجتماعی را پیدا نخواهند کرد.
از دیگر سو، حکومت در راستای نگاه امنیتی و دیگری به کردستان تلاش میکند آسیبهای اجتماعی را در جامعه کردستان فرهنگی ذاتی درونی کند و نشان دهد مشکل از فرهنگ کُردها است، درحالیکه فرهنگ یک مسئله کاملا سیال است و در کشورهای نرمال بودجه فراوانی برای ارتقا آن در نظر گرفته میشود.
این خوانش نه به معنای انکار سنتهای غلط در جامعه کردستان است و چه بسا در سالهای اخیر فعالین زن و فعالان برابری جنسی/جنسیتی با دستان خالی بیشترین نقش را در مبارزه با زن کشی و خودکشی در جامعه کردستان داشتهاند و در راستای دغدغهمند کردن جامعه و پسزدن سنتهای غلط و مردسالار برآمدهاند؛ باوجود اینکه در این راه بازداشت شده و تمامی انجمنهای مربوط به زنان لغو مجوز شدهاند یا دیگر مجوزهایشان تمدید نشده است.
فعالین، رسانه و نهادهای حقوق بشری نیز نه تنها اخبار زنکشی و خودکشیها را انکار و پنهان نکرده بلکه با هدف آگهی بخشی به جامعه و دغدغهمند کردن افکار عمومی، تلاش کردهاند روی آسیب اجتماعی دست گذاشته و آن را به مسئله همگانی تبدیل کنند.
مسئله مهم دیگر این است که خود قربانیان زنکشی و خودکشی قربانیان منغعلی نیستند، بلکه ما در سالهای اخیر شاهد خودکشی و زنهای کشته شدهای بودهایم که درپی اعتراض به سنتها و تبعیضات جان خود را از دست دادهاند.
لازم به ذکر است، این نوشتار برای مطرح کردن پیچیدگی آسیبهای اجتماعی در کردستان و درهمتنیدگی ساختارها با آن است، چرا که خوانش تک بعدی از مسئله کاملا غلط است.