روایتی از قتل حکومتی زانیار ابوبکری معروف به «داماد مهاباد»
مراسم خاکسپاری اسماعیل مولودی (سمکو مولودی) از جانباختگان مهاباد در ۵ آبان ۱۴۰۱، آغازگر نقطه عطف گستردهشدن اعتراضات این شهر بود. مردم با تبدیل مراسم خاکسپاری به حرکت اعتراضی دهها هزار نفری و سردادن شعار از سر مزار او به داخل شهر بازگشتند و یکی از بزرگترین اعتراضات کردستان و ایران را رقم زدند.
به گفته یک منبع آگاه در این خصوص به کُردپا، حکومت سریعا، بیرحمانه و با بهکارگیری سلاحهای جنگی و گاز اشکآور اعتراضات مردمی را به خشونت کشاند و در نتیجه شلیک به مردم ۵ تن با نامهای شاهو خضری، زانیار ابوبکری، فرشته احمدی، کبری شیخه و مسعود احمدزاده در این روز جان باختند.
کُردپا در این نوشتار تلاش کرده روایت جانباختن زانیار ابوبکری یکی از کشتهشدگان این روز و فشار و تهدید علیه خانوادهاش را به نقل از یکی از نزدیکانش ارائه دهد.
۵ آبان، اعتراضات دهها هزار نفری مردم مهاباد و نحوه جانباختن زانیار ابوبکری با گلوله جنگی؛
زانیار ابوبکری و برادر کوچکترش در روز ۵ آبان بر سرکار رفته بودند، آنها بهدنبال شلوغی خیابانها کار را تعطیل کردند و مادرشان در تماسی از آنها خواسته بود که جایی نروند؛ طولی نکشید که بعد از بازگشت آنها از سرکار خیابانها مملو از دود و صدای گلوله شد و نیروهای سپاه و یگان ویژه با گلوله جنگی و شلیک گاز اشکآور معترضان را هدف قرار دادند.
زانیار باوجود مخالفت مادرش خواهان پیوستن به معترضین بود، در نهایت همراه مادرش به معترضین میپیوندند. به گفته یک منبع مطلع به نقل از مادر زانیار ابوبکری، نیروهای امنیتی-سرکوبگر از هر طرف به معترضان شلیک میکردند، صحنههای که تنها در فیلمها میتوان دید. مادر پشت سر پسر قرار میگیرد تا مواظبش باشد. زانیار در اعتراضات دست راست مادرش را گرفته بود و به مادرش گفته بود فرار کنیم صدای گلوله جنگی میآید. (او فروردینماه ١٤٠١ سربازی را تمام کرده بود و صدای گلولههای جنگی را میشناخت).
همین که زانیار به مادرش گفت فرار کنیم جلوی پای او زمین خورد و فریاد زد «ئهی دایه گیان» (ای مادر جان)، مادرش فکر کرد پایش زمین خورده، دور کمرش را گرفت تا بلندش کند، ولی نتوانست. وقتی دو جوان دیگر او را بلند کردند، مادرش فهمید که گلوله خورده و شروع کرد به داد و فریاد. دو جوان آقای ابوبکری را سوار ماشین کردند و مادر گفت به بیمارستان منتقلش کنیم، اما یاریدهندگان گفتند خطر بازداشت و ربودن او وجود دارد.
زانیار را به خانهاش میرسانند، اما مادر طاقت نمیآورد و او را به بیمارستان منتقل میکند. در بیمارستان با شوک نفسش را برمیگردانند و پزشکان اعلام کردند که به عمل جراحی نیاز دارد. اما آقای ابوبکری که ساعت ١٤:٠٣ بعد از ظهر به بیمارستان میرسد بعد از ۲۰ دقیقه جان خود را از دست می دهد. به خانواده اعلام میکنند تا ماموران امنیتی نرسیدهاند سریعا جنازه را از بیمارستان خارج کنند؛ وقتی حیاط بیمارستان را نگاه کردن مملو از مامور امنیتی برای گرفتن جسد بودند، اما به دلیل وجود آشنایان و بستگان زیاد خانواده، ماموران موفق به بردن جسد زانیار ابوبکری نشدند.
زانیار ابوبکری هدف شلیک گلوله قناسه قرار گرفته بود، به گونهای که گلوله از پشت به سمت چپ کمرش شلیک شده بود و از ناحیه سمت راست شکمش خارج شده بود.
شلیک به مردم در مراسم خاکسپاری زانیار ابوبکری؛
بعد از کشتهشدن هر معترض توسط ماموران امنیتی-سرکوبگر، آنها درصدد بودند، جنازه را از خانواده بگیرند تا تحت شرایط امنیتی خاص آنها خاکسپاری انجام گیرد.
به گفته یک منبع مطلع در این خصوص به کُردپا، در مراسم خاکسپاری زانیار ابوبکری به دلیل حضور گسترده مردم در مراسم، نیروهای سرکوبگر شرکتکنندگان در مراسم را هدف شلیک قرار دادند و شماری زخمی شدند، ولی مردم نگذاشتن که جنازه زانیار دست مأمورها بیفتد و نیروهای امنیتی-سرکوبگر با پهپاد اقدام به فیلمبرداری از مراسم خاکسپاری کردند.
تهدید به انفجار مسجد و احضار اعضای خانواده زانیار ابوبکری به نهادهای امنیتی طی مراسم ختم او؛
فشار و تهدیدات امنیتی علیه خانواده زانیار ابوبکری طی روزهای مراسم ختم او نیز ادامه داشت.
به گفته یک منبع آگاه در این رابطه به کُردپا، طی برگزاری مراسم ختم آقای ابوبکری، خانواده وی مدام توسط نهادهای امنیتی تهدید میشدند که اگر شعار بدهند با بمب مسجد را منفجر خواهند کرد، اما خانواده با وجود تهدیدات به برگزاری مراسم ادامه دادند. تا اینکه روز آخر مراسم ختم به دلیل احضار پدر زانیار و اعضای خانواده تمامی جانباختگان به اداره اطلاعات مهاباد انجام نگرفت. در اطلاعات مهاباد به خانواده جانباختگان اعلام شده بود که نیروهای آنان کسی را نکشتهاند و پیگیر هستند؛ خانواده جانباختگان نیز خطاب به نیروهای اطلاعات عنوان کرده بودند که فیلم پهپادها را به آنها نشان داده تا ببینند چه کسی عزیزانشان را کشته و اگر نیروهای امنیتی نیستند خانوادهها هم بدانند.
زانیار ابوبکری معروف به «داماد مهاباد»؛
زانیار ابوبکری جوانی بود تابستان ۱۴۰۱ مراسم نامزدی کرده بود و قرار بود ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مراسم عروسیاش برگزار شد. اما ۲۰ روز قبل از برگزاری مراسم عروسیش توسط نیروهای امنیتی-سرکوبگر کشته میشود. اکنون او در بین مردم مهاباد به «داماد مهاباد» معروف است.
یکی از نزدیکشان در مورد خصوصیات فردی او میگوید، زانیار به فقرا کمک میکرد، با محبت بود، بچهها را دوست داشت، با استعداد و خوشرو بود، اما متأسفانه دیگر نیست.
زانیار ابوبکری فرزند عبدالله و نیشتیمان (خدیجه)، متولد ۲۵ بهمن ١٣٧٩ در مهاباد است. او دیپلم مکانیکی داشت و مکانیککار بود، همچنین به کار نمای ساختمان نیز مشغول بود.
تنظیم؛ اوین مصطفیزاده