یک کُرد خوب یک کُرد مرده است
19:56 - 15 مهر 1391
Unknown Author
جناب آقای خامنهای: به عنوان یک ایرانی کُرد طرف خطابم با شماست که ناعادلانه و خودکامه زمام امور زیباترین وطن، ایران را در دست گرفته و ایران و ایرانیان را به سوی سرنوشتی هولناک و فاجعهبار هدایت میکنید.
جناب آقای خامنهای: اینجانب افشین شافعی دارندهی 3 مدرک کارشناسی ارشد در رشتههای ژئوپلیتیک از دانشگاه اسلو نروژ، ایدئولوژی و گفتمانهای سیاسی از دانشگاه اسِکس انگلستان، مطالعات اطلاعاتی از دانشگاه آبریست ویت انگلستان، و همچنین دانشجوی سال پایانی دکترا درحوزه تحقیقاتی مطالعات اطلاعاتی و امنیتی از دانشگاه لِستر انگلستان هستم که پس از سالها دوری از وطن و اشتغال به تحصیل و تنها به شوق خدمت و تشریک آموختههایم با هموطنان و همچنین دیدار و ملاقات با خانوادهام به ایران بازگشتم که نتیجه آن چیزی جز بازداشت و شکنجه در بازداشتگاه دهشتناک 240 و 209 وزارات اطلاعات شما نبود.
جناب آقای خامنهای آیا تاکنون طرفهالعینی به خود زحمت دادهاید که به سرنوشت دهشتناک زندانیانی که در بند شکنجهگران بازداشتگاه 240 و 240 وزارت اطلاعات اسیر هستند فکر کنید؟ آیا میدانید چه فجایعی نسبت به مردان و زنانی که در آنجا اسیر دست جلادان 240 و 290 هستند رخ می دهد؟
پنج ماه اسارت در سلولهای انفرادی این بازداشتگاه که میتوان آنرا بلا شک \"آشویتز\" ایران نامید و سپس انتقال به زندان 350 اوین این واقعیت را برایم مُسجل ساخت که آیندهی شما و نظامی که آقای خمینی با وعدههای بسیار در \"نوفلشاتو\" و بهشت زهرا به مردم وعده داد اگر تاریکتر از سرنوشت معمر قذافی و معمر قدافیها نباشد روشنتر از آن نیر نخواهد بود.
در آشویتز ایران، قبل از هر چیزی این روح و شخصیت زندانی است که در کورههای بیعدالتی وزارت سرتا پا جنایت اطلاعات همرا با تمام ارزشهای انسانی سوزانده و نابود میشود. آنچه که باقی میماند جسمی است که آن نیز به تدریج و بر اثر فشارهای جسمی و شکنجههای گوناگون صدمه میبیند. شما بارها و بارها از شقاوت اسرائیلیها نسبت به مردم فلسطین فریاد وا اسلاما سر دادهاید و سیمای وابسته به شما نیز هرزگاهی از مظلومیت مردم فلسطین داد سخن سر میدهد. اما آنچه را که سربازان نه گمنام امام زمان، بلکه از ترس مخفی شده در پشت تابلوی هراسانگیز امام زمان نسبت به هموطنان خود مرتکب میشوند باید چیزی فراتر از جنایت نامید. مظلومیت ملت شریف و بزرگ ایران ماورای هر تصوریست، مظلومیتی که عرش خدائی را نیز به لرزه در آورده است.
مظلومیت کودک گریانی که در پشت شیشهها باید پدر و مادر محبوس شده خود را ببیند و با حسرت و آرزو دست به شیشه بکشند. مظلومیت مادر و پدر پیری که صدها کیلومتر فاصله را به عشق دیدن جگر گوشهاش در سرما و گرما طی میکند تا قامت عزیزترین سرمایهی زندگیش را در پشت شیشهها و کابین ملاقات بنگرد. مظلومیت همسری عاشق و دلبسته که از آن سوی شهر و کشور برای دیدن قامت استوار و شنیدن صدای سنگ صبورش، همراه و هم شانهاش آن هم از طریق کابین شیشهای ملاقات لحظه شماری میکند. دریغا که شما و نظام شما با ملت بزرگ ایران چه کردهاید!
آقای خامنهای: آنچه که من طی این مدت کوتاه اسارتم تجربه کردم چیزی تازه و غریبی برای نظام جمهوری اسلامی ایران نیست و صدها آزاده مرد و زن شریف که در مقابل شکوه و عظمت آنها سر تعظیم فرود میآورم با چنین برخورد و تجربهای آشنا هستند. با این وصف وظیفه دارم که صدای اعتراضم را به گوش شما رسانده و به شما برای رو سفید نمودن روی دیکتاتورهای پیشین تاریخ ایران تبریک بگویم.
جناب آقای خامنهای: بعد از بازداشت اینجانب در 26 آذر ماه 1390 توسط ماموران چشم و گوش بسته بدون فکر و منطق وزارت اطلاعات به بازداشتگاه 240 واقع در اوین منتقل و به سلول انفرادی انتقال یافتم. بسیار بعید میدانم که شما طعم تلخ بودن در سلول انفرادی 240 یا 290 را تجربه کرده باشید. هر چند تاریخنگاران وزارت اطلاعات سعی فراوانی دارند که تاریخی پر از مبارازات سیاسی بر علیه نظام گذشته برای شما جعل و دست و پا نمایند، اما سندهای جعلی چاپ شده چنان متناقض هستند که نمیتوانند حتی یک نوجوان را نیز قانع نمایند تا چه برسد به ملت فهیم و بزرگ ایران. به عنوان یک کارشناس مسایل اطلاعاتی و امنیتی باید به شما بگویم که با این جعلیات نمیتوان ملت بزرگ ایران را فریب داد. حتی اگر بپذیرم که اسناد موجود ساواک نیز دروغ میگویند و شما خود طعم شکنجه و انفرادی را چشیدهاید باز سوال مهمی که باقی میماند این است چگونه حاضر هستید برای بقای حکومت و نظام خونین و ظالمانهی خود دست بازجویان و شکنجهگران وزارات اطلاعات را برای ارتکاب هر جنایتی باز بگذارید؟
واقعیت اینکه یا شما از جنایات رخ داده بی اطلاع هستید که این عدم مسئولیت شما را نسبت به مقامی که دارید نشان میدهد و یا این فجایع با اطلاع شما صورت میگیرد که بازهم نشانگر بیکفایتی و عدم لیاقت شما برای احراز چنین مقامیست. چگونه امکان دارد کسی خود را رهبر و ولی فقیه کشوری اسلامی دانسته و دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتیش را چشم و چراغ نظام معرفی کند، ولی از چنین سبوعیتهایی بی اطلاع باشد؟ آقای خامنهای، به عنوان یک ایرانی به شما بگویم که شما از لحاظ ملی، اسلامی و اخلاقی لیاقت و صلاحیت رهبری ملت بزرگ و شریفی چون ملت ایران را از دست دادهاید و خود بهتر میدانید که ابقای شما در مقامتان تنها به یمن سرکوب و خفقان میسر شده است و نه خواست قلبی ملت ایران.
آقای خامنهای: بعد از بازداشت اینجانب، هیولاهای وزارت اطلاعات شما از هیچ اقدامی و شکنجهای برای گرفتن اعترافات دروغین و کشاندن اینجانب به روبروی دوربینهای تلویزیون شما کوتاهی نکردند: اذیت و آزارهای شرمآور جنسی، آویزان کردن از سقف، فرو کردن سر در داخل توالت، بستن دست و پای من از پشت با دست بند و پا بند و سپس کتک زدن من با مشت و لگد، بستن دست و پای اینجانب و رها کردن من در هوای سرد و برفی در حالیکه مرا برهنه کرده بودند، استفاده از دستگاه شوکر الکتریکی، نهادن در تابوت با دست و پای بسته و رها کردن برای ساعتهای مدید، استفاده از داروهای شیمایی، اهانت به مقدسات مذهبی من بصورت مکرر، تهدید به پروندهسازی و تهدید به تجاوز به بستگانم در مقابل چشمانم از جملهی این اقدامات بوده است. بعضی از این رفتارها چنان شنیع بودهاند که حتی از یادآوری آنها نیز شرم دارم تا چه رسد به اینکه بخواهم آنرا برایتان بازگو کنم. اولیه و اساسیترین حقوقی که حتی قوهی قضائیه پوسیده شما نیز به آن اعتراف دارد در این بازداشتگاه کاملا نادیده گرفته شده اند. استفاده از چشمبند در تمام مراحل بازجویی، عدم دسترسی به وکیل، استفاده از خشونت سازمان یافته تا حد امکان، تحقیر زندانی در طی مدت بازداشت، عدم امکان تماس با خانواده (تصور کنید که خانوادهی من به مدت سه ماه ازسرنوشت من کاملا بی اطلاع بودند) ، تمدید مدت بازداشت انفرادی بدون هیچ دلیل قانونی و موجه از جملهی این حقوق اولیه میباشند که وزارت هیولا شدهی اطلاعات آنرا نادیده میگیرد. حتی اقدام به اعتصاب غذا واکنش هیستریک و جنونآمیز کارکنان بازداشتگاه 209 را به همراه دارد. به گونهای که اینجانب به خاطر اعتصاب غذا مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتم. میدانید واکنش ریاست بازداشتگاه 209، به اعتصاب غذای من چه بود؟ \"فکر میکنید مردن تو برای جمهوری اسلامی خیلی مهم است؟ این نظام حاضر است برای بقای خودش هزاران مثل ترا هم ندیده و مرده بپندارد\"!
بر اثر همین شکنجه ها ورفتارهای وحشیانه، شنوایی سمت چپ من دچار آسیب جدی شده مضافا بر اینکه مبتلا به ناراحتی کلیوی شده و از ناحیه ستون فقرات نیز صدمه دیده ام. آقای خامنه ای: آیا این است آن جمهوری اسلامی و عدالت پروری که آقای خمینی در بهشت زهرا به مردم وعده دروغینش را داد؟
آقای خامنهای: آیا افتخار نمیکنید به بازجوهای وزارت اطلاعات که در اولین جلسه بازجویی بعد از نواختن چندین کشیدهی محکم بصورتم به گونهای که دهانم پر خون شد خود را اینگونه معرفی کرد: \"من به خدا، پیغمبر، قرآن و ائمه هیچ اعتقادی ندارم. تنها اعتقاد من گرفتن اعتراف از تو به هر قیمتی است، ولو اگر لازم باشد بند بند بدن تو را تکه نمایم». براستی به داشتن چنین هیولاهائی آن هم در کشوری که بانگ اسلامی بودنش گوش جهان را کر کرده است افتخار نمیکنید؟
آقای خامنهای: آیا به داشتن بازجوهای وزارت اطلاعات افنخار نمیکنید که مرا تهدید کردند که در صورت عدم اعتراف یا آنگونه که خود میگویند \"همکاری\"، در مقابل چشمانم به خواهرانم و نامزدم تجاوز میکند؟ آن هم خواهری که حافظ کل قرآن کریم است. براستی جا ندارد که به شما و نظام اسلامی شما تبریک گفت؟ راستی آقای خامنهای: آیا میدانید که وزارت اطلاعات همین خواهر مرا تنها و تنها به جرم وابستگی درجه اول( خواهر و برادری) بلااجبار از کار برکنار و بازنشسته قبل از موعد نمود؟
آقای خامنهای: آیا به داشتن بازجوهای وزارت اطلاعات افتخار نمیکنید که با سخیفترین کلمات و اهانتها مادر 74 ساله مرا که عمرش را به عبادات الله جل جلاله پرداخته خطاب میکرد؟ براستی بازجویان وزارت اطلاعات مصداق حدیث مبارکهای هستند که میفرماید: لاادب لمن لاعقل له ولا مروة لمن لاهمة له و لاحیاء لمن لا دین له. \"كسى كه عقل ندارد ادب ندارد، و كسى كه همت ندارد جوانمردى ندارد و كسى كه حیا ندارد دین ندارد\".
آقای خامنهای: آیا میدانید بازجوهای وزارت اطلاعات در اهانت به مقدسات دینی من یعنی اهانت به خلفای راشیدین و عایشه همسر پیامبر اسلام \"ص\" هیچ چیز کم نگذاشتند؟ همان بازجوی وزارت اطلاعاتی که شما به آن افتخار میکنید بارها و بارها مرا س... عمری خطاب میکرد. این است آن اسلام و تشیعی که از آن دم میزنید؟ همین بازجوی شما که قادر به خواندن صحیح یک آیه قرآن نبود، جمله مبارکه لا حول ولا قوه... چرت و پرت خطاب میکرد! آیا نباید به شما و نظام اسلامیتان برای تعلیم و تربیتی اینچنین افرادی تبریک گفت؟
آقای خامنهای: آیا میدانید وزارت هیولا شدهی اطلاعات به ما کُردها، ما وارثان بر حق ایران زمین چگونه مینگرند؟ \" یک کُرد خوب یک کرده مرده است و ایران بدون کُردها بسیار آرامتر و امنتر خواهد بود\". این گفتههای بازجوهای وزارت اطلاعات شما به من بود که در واقع منعکس کنندهی نظر کلی نظام شما نسبت به ما کُردهاست. خطاب کردن من با کلمات سخیفی چون کُردخ...، کُردها احمق هستند و باید مانند صدام شما را به درک واصل کرد از جمله افاضات بازجوهای من نسبت به کُردها بود. میدانید افتخار بازجوی من چه بود؟ اینکه چندین شیر مرد کردی که وی بازجویی آنها را بر عهده داشته روانه اعدام کرده و آسمانی گشتهاند.
او از اعدام هموطنان کُردم چنان با حرص و ولعی وصفناپذیر سخن میگفت که حتی تصورش برای من باور کردنی نبود. تا این حد تنفر و حقد از کُردها؟!!! براستی مگر ما کُردها چه چیزی را از آقای خمینی و شما و بطور کلی نظام اسلامیتان طلب کردیم که پاسخش گلوله، اشغال نظامی، اعدام و شکنجه و زندان بود؟ آیا به جز داشتن یک حق مساوی در برابری از ثروتهای ایران، تساوی در اشتغال، تحصیل، آزادی در انجام فرائض دینی و قبول و احترام به هویت فرهنگی ما چیز دیگری را طلب کردیم؟ اما در پاسخ نظام شما، به ما گلوله، زندان، اعدام عزیزترین فرزندانمان، محرومیتهای اقتصادی و ترور علمای اهل سنت بود و تحقیر هویت فرهنگی و مذهبی ما بود. گسترش بیرویه انواع مواد مخدر در کُردستان آخرین حربهی نظام شما برای به انحطاط کشاندن جوانان کُرد است که از طرف سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی شما مصرانه دنبال میشود.
آقای خامنهای: بازجویان به غایت دیو صفت وزارت اطلاعات سعی داشتند تا با پروندهسازی مرا به وابستگی به اجانب متهم نمایند. آیا می دانید اتهام من چیست؟ جاسوسی برای دولت نروژ و همکاری با دولت انگلستان بر علیه دولت ایران. اما چشمهای همیشه بیدار خدای متعال و تاریخ شاهد هستند که هیچگاه در چنین راستائی گام بر نداشته و نخواهم برداشت.
مگر میشود ایران، این عزیزتر از جان را با هر چیز دیگری معاوضه کرد؟ خوب است بدانید که آزمایش به اصطلاح دروغ سنجی وزارتخانه شما نیز اثباتی بود بر بی گناهی من، اما دریغا از روحیه شجاعی که صادقانه بگوید ما اشتباه کردیم. ادعاهای کارشناسان به اصطلاح اطلاعاتی شما در مورد اتهام زده شده به من چنان مسخره؛ خنده داروی کودکانه است که بیشتر به یک داستان کودکانه خیالی شباهت دارد. روحیه انگلیس هراسی چنان بر وزارتخانه شما مستولی گشته که هر فرد تحصیل انگلستان را مأمور و اجیر شده سرویسهای اطلاعاتی انگلستان میداند. اینجانب بارها و بارها به بازجویان شما متذکر شدم که طرح چنین ادعاهای سخیف و بی پایه و اساسی تنها آبروی نداشته شما را بیش از بیش خواهد برد، اما دریغ از گوش شنوا!
آقای خامنهای: اجازه بدهید بعنوان یک کارشناس مسائل اطلاعاتی و امنیتی چند نکته را با شما یادآوری نمایم:
1ــ وزارت اطلاعاتی که شما آنرا چشم و چراغ نظامتان قلمداد کردهاید؛ کم و بیش به یک پلیس سیاسی مشابه کشورهای فرو پاشیدهی بلوک شرق مبدل شده است که هر صدای اعتراضی را بشدت تمام سرکوب میکند. این وزارتخانه سعی دارد تا از یکسو با دامن زدن به تئوری توطئه که خود شما نیز از طرفداران سرسخت آن هستید هر صدای اعتراض و حتی انتقادی را به بهانه ارتباط با اجانب و یا \"دشمن\" در کلام شما سرکوب نماید. کشورهای بیگانه از هر سنخ در نهایت در راستای منافع ملی خود و مردمشان گام بر میدارند. اما شما برای پاسداری از منافع ملی ایران چه کردهاید؟ واقعیت این است که بدترین و بیرحمترین دشمن ایران و مصالح ملیش شما و سیاستهای فاجعه آور نظام شماست که تمامیت ارضی ایران و استقلالش را در معرض مخاطرهی جدی قرار دادهاید و نه کشورهای بیگانه. در نهایت تعجب دیدم که بازجویان وزارت اطلاعات سعی در متقاعد کردنم برای حضور در روبروی دوربینهای تلویزیون و اقرار به ارتباط و همکاری با اجانب را داشتند که تلاش آنها بینتیجه باقی ماند.
مضافا شاهد بودم که چگونه بازجوهای شما سعی داشتند تا از طرق مختلف مانند قول مساعد برای آزادی، تطمیع و شکنجه مرا برای حضور و شرکت در سناریویی ساختگی در خیابانهای تهران آماده سازند، سناریویی که قصد داشت با دمیدن در بوق و کرنای دستگاه سانسور شما از دستگیری یک جاسوس با ارزش و مهم خبر دهد و لابد من باید در تلویزیون نیز ظاهر و از ارتباط مخفی و پیچیدهی خود با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه برای جاسوسی و ضربه زدن به ایران پرده بر میداشتم. خوب است بدانید که در ترغیب من برای شرکت در چنین رسوایی اطلاعاتی، حتی نمانیدهی دادستان نیز از وعده و تطمیع من چیزی کم نگذاشت. غافل از اینکه مردم بزرگ ایران به دیدن و جعلی بودن چنین سناریوهایی عادت کردهاند. آقای خامنهای: هیچ سازمان اطلاعاتی با متوسل شدن به چنین خیمه شب بازیهایی نمیتواند ادعای اقتدار نماید.
مسلما طرف سخن من با آن دسته از کادر شریف و وطنپرست وزارت اطلاعات که تنها به سربلندی ایران و استقلالش میاندیشند نیست. بلکه طرف سخنم با آن دسته از اعضای وزارت اطلاعات است که حاضرند برای بقای حکومت لرزان شما دست به هر جنایتی بزنند. از سوی دیگر این وزارتخانه سعی دارد تا با دستگیریهای گروهی و زدن انگ جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی خود را سازمانی مقتدر نشان دهد. دستگیریهای فلهای، انباشت زندانها و متوسل شدن به تئوری توطئه خبر از آغاز دوران انحطاط این وزارتخانه را میدهد و نه اقتدارش. همانگونه که پیشتر نیز گفتم این وزارتخانه بیشتر یک پلیس سیاسی دست چندم است تا یک سرویس اطلاعاتی امروزی. وزارتخانهای که بیشرمانه از ورود به خصوصیترین حریم افراد هیچ ابائی ندارد و از آن برای فشار به افراد دستگیر شده سو استفاده میکند. وزارتخانهای که بودجه کلان و نجومی ایران را حیف و میل میکند تا خفقان و سرکوب را برای مردم ایران به ارمغان آورد. در ذهن بازجوی به غایت احمق و ترسوی من تنها یک گزاره اشتباه وجود داشت که آنرا بارها و بارها آنرا برایم تکرار کرد: \" همه مردم ایران مورد سؤظن هستند و متهم مگر خلاف آن ثابت شود. طرز تفکر بازجوی هیولا صفت من منعکس کنندهی دیدگاه حاکم بر وزارت اطلاعات نیز هست.
مصافا اینکه روح جزمگرایی حاکم بر وزارت اطلاعات علمگرائی و منطقمداری را که لازمه و اساس هر سازمان اطلاعاتیست را به گوشهای خزانده است. باورش شاید سخت باشد اما بازجوی احمق من که خودش را دکتر و متخصص امور اطلاعاتی انگلیس و کشورهای اسکاندیناوی معرفی میکرد قادر به تشخیص تفاوت میان یک سازمان اطلاعاتی و یک سرویس امنیتی نبود و حتی نمیدانست که نام سرویس اطلاعاتی یا سازمان امنیتی نروژ چه بودند. همین عدم آگاهی یا به بیان سادهتر بیسوادی و حماقت مطلق را در سطوح و لایههای دیگر وزارت اطلاعات شما میتوان مشاهده کرد. دریغ از بودجه بسیار کلانی که توسط این وزارتخانه عریض و طویل شما حیف و میل میشود تا فقط بقای شما را تضمین نماید که حتی قادر به این نیز نمیباشد. در چند متری بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات، بازداشتگاه مشابهی قرار دارد که توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران شما اداره میشود که باید آنرا سلاخخانه اطلاعات سپاه نامید. گفتهها و تجربه زندانیان این بازداشتگاه حاکی از سبوعیتی ماورای تصور میباشد. اما وجود دو یا چند سازمان اطلاعات موازی در کشوری واحد پیام مشخصی برای شما که زمامدارش هستید دارد: سر درگمی رژیم و جنگ قدرتی که هر روز عمیقتر شده و هر سازمان اطلاعاتی سعی دارد تا دنیا و حوادث را از منظر خود برای شما تفسیر نماید، جنگ قدرتی که آخر نیز دامن شما را خواهد گرفت و شما را در آتشش خواهد سوزانید.
آقای خامنهای: وجود یک یا چندین سازمان امنیتی و پلیس سیاسی عریض و طویل و فشردن لبهی تیز چاقوی سرکوب بر گردن مردم هرگز نتوانسته ضامن بقای هیچ حکومتی گردد. بقای حکومتها و دوام آن در دل مردم نهفته است، مردمی که شما آنها را دشمن، وابسته به اجانب میخوانید، مردمی که شما آنها را پشت میلههای زندان و در شکنجه گاهها محبوس کردهاید.مردمی که شما صدایشان را در خیابانهای تهران و سایر شهرها در طی این سالها نشنیدید و بلاخره همین مردم شما را از سریر قدرت به زیر خواهند کشید.
2ــ باید اذعان کرد که در یک جنبه نظام شما رتبهی اول را به خود اختصاص داده است و از این بابت باید به شما تبریک گفت و آن چیزی نیست جز تبدیل فرصتها به تهدید. از بدو تأسیس نظام جمهوری اسلامی تا کنون، آقای خمینی، شما و بسیاری از سیاستمداران این نظام تبحر عجیبی در فرصتسوزی، تبدیل فرصتها به تهدید و ایجاد تنش و بحران در صحنهی بینالمللی و منطقهای را داشتهاید. امروزه و به یمن سیاستهای غلط شما و رئیسجمهور برگزیده و منصوب شما، ایران یکی از تنهاترین و منزویترین کشورهای جهان میباشد. کشوری که با نام تروریسم، حمایت از سازمانهای افراطی و کشوری که حتی ارزشی برای مردم خودش قائل نیست شناخته میشود. کشوری که هیچ احترامی به معاهدات بینالمللی نیز نمیگذارد. کشوری که در امور سایر کشورها مداخله کرده و آنها را دچار بحران مینماید. آقای خامنهای: دستان شما و سپاه قدس شما تا مرفق به خون مردم عراق، افغانستان، بحرین، لبنان و سوریه آلوده است. شما و نظام شما مسبب قتل عام مردم سوریه توسط دیکتاتور جلادش بشار اسد، هستید.
آقای خامنهای: در سال 1389 در طی تحلیلی از اوضاع بینالمللی از قریب الوقع بودن تحولات عمیق و فاجعهبار و ضرورت تغیر سیاستهای غلط نظام شما هشدار دادم و متذکر شدم که تمام آیندهی ایران در گرو اتخاذ سیاستهای درست و منطقی میباشد، تصمیمی که متأسفانه شما شجاعت اتخاذ آنرا تا کنون نداشته و دو روزه قدرت و جلال ظاهری خودتان را بر مصالح ایران ترجیح میدهد.
آقای خامنهای: سیاستهای فاجعهبار شما در حوزهی داخلی و بینالمللی کشور را به ورطهی متلاشی و ویرانی کشانده است. شک نداشته باشید که شعار \"انرژی هستهای حق مسلم ماست\" سرنوشت شعارهای پوسیده و ویرانگر \"جنگ جنگ تا پیروزی و راه قدس از کربلا میگذرد\" را پیدا خواهد کرد که به جز ویرانی کشور و فدا نمودن سرمایههای انسانی دستاورد دیگری نداشت. نتیجهی پافشاری خودکامانه و لجاجت کودکانهی شما بر این شعار چیزی جز هدایت ایران به سوی جنگی ویرانگر نیست که مردم ایران و نه شما و آقا زادههای شما و اطرافیانتان باید تاوان آنرا بدهند. حمایت شما از کشورهای واپسگرا و دیکتاتوری مانند بشار اسد نیز تنها به منزوی کردن بیشتر ایران به ویژه در میان کشورهای عرب و همسایه کمک خواهد کرد. قبول کنید که راه پیموده شده اشتباه بوده است، اما هنوز میتوان از بروز فاجعهای بزرگتر جلوگیری کرد. ماندگاری و نامیرایی یک رهبر نه در داشتن بمب اتم بلکه در تصاحب قلوب مردم است. حتی داشتن بمب اتمی نیز قادر به بقای پایههای سست شدهی نظام شما نخواهد بود، اما قبول شجاعانهی اشتباهات و کنار کشیدن از صحنهی سیاست میتواند باعث نجات جاوید وطن مشترک ما ایران گردد.
آقای خامنهای: شما و سیاستمداران نظامتان هر روز از عقلانیت فاصله گرفته و رفتارها و گفتارهای متناقض که گاه جنون آمیز نیز میشود کشور را هر چه بیشتر به سمت فاجعه پیش میبرد. خطر جدایی بخشهایی از ایران، آشوبهای اجتماعی، شکافهای عمیق ایجاد شدهی قومی- مذهبی، بحران اقتصادی و بلاخره سرخوردگی فرهنگی ناشی از آن همه وعدههای دروغی که آقای خمینی و شما به مردم ایران دادید هر کدام گسلیست که در دل خود زلزلهای مهیب نهان دارد.
3ــ آقای خامنهای: نه نظام و دولت شما، و نه هیچ نظام و دولت دیگری در ایران متصل به امام زمان نخواهد گردید و نمیتوان مردم را با دادن شعارهایی مانند اتصال به دولت امام زمان، مقدس نمودن شما و خطاب کردنتان به مثابه سید خراسانی و رواج خرافه و امثالهم فریب داد. تابلویی که شما و نظامتان از امام زمان ترسیم کرده است چیزی جز خشونت و جنگ و ویرانی نیست. براستی مردم ما چه نیاز به امام زمانی دارند که از شمشیرش خون میچکد ، پاهای اسب سفیدش درخون شناور، و هدفی ندارد جز گرفتن انتقام و از دم تیغ گذراندن مردم. امام زمانی که قتل عام اهل سنت و یهودیان و... سرلوحهی کار اوست. عَلَم کردن چنین امام زمانی شاید باعث نظامی و امنیتی کردن فضای ایران شود و دست شما را برای سرکوب بازتر بگذارد، اما هیچگاه مُبشر رحمت و صلح برای ملت ایران نخواهد بود. هدف من به هیچ وجه اهانت به مقدسات هموطنان شیعی نیست، بلکه نظام جمهوری اسلامیست که با ترسیم کردن چنین تصویر هولناکی از امام زمان در واقع از مقدسات تشیع سو استفاده میکند و آنرا وجه المصالحه خود قرار دادهاید.
4ــ درحوزهی داخلی نیز سیاستهای شما شرمآور و فاجعهبار بوده است. انباشت زندانها از بهترین سرمایههای ایران شاید برای طرفهالعینی ثبات ظاهری را برای شما به ارمغان آورد، ولی در نهایت شما را از سریر قدرت به زیر خواهد کشید. آیا شرمگین نیستید که انسانهای آزادهای چون دکتر عبدالفتاح سلطانی، دکتر سیفزاده، صدیق کبودوند، و صدها انسان شریف دیگر را در پشت میلههای زندان محبوس کردهاید؟ آیا عرق شرم و ندامت بر پیشانی شما نمینشیند؟ براستی گناه نابغهی جوان ایرانی، \"امید کوکبی\" چیست؟ که باید بهترین لحظات عمرش را در زندان سپری کند؟ تنها گناه امید کوکبی این است که حاضر به همکاری با دستگاه قراضه و از رده خارج اتمی شما نشده است. آیا از محبوس کردن چنین نابغهای و صدها انسان شریف و آزاده به خود میبالید؟ شما که به عدالت پیشوای متقیان، علی ابن ابیطالب \"ع\" به خود میبالید، پاسخ دهید که علی \"ع\" کجا زندان و شکنجه و اعدام و پروندهسازی را زیر بنای حکومت اسلامی خود قرار داده بود؟ واقعیت این است که شما با دین، فکر و حکومت علی \"ع\" به درازای تاریخ فاصله دارید. اسلامی که شما و آقای خمینی با مردم ایران معرفی کردند مصادیق اصلیش جنگ، بیعدالتی، آوارهگی، زندان، شکنجه ، اعدام و قساوتی در حق ملتیست که شما را به چنین جایگاهی رساند. در کجا و مطابق با کدام فتاوی اسلامی چنین بیعدالتیهائی روا داشته شده است که شما با ملت بزرگ ایران روا میدارید؟ سرکوب صدای هر اعتراضی همسو با فشارهای مضاعف اقتصادی و اجتماعی ماحصل نظام شما برای ایرانیان بوده است. در عرصهی اقتصادی نیزسیاستهای غلط شما دستاوردی جز بیکاری گسترده، تعطیلی تدریجی کارخانهها، تورم افسار گسیخته، بیارزش شدن پول ایرانی، رانتخواری، فساد مالی گسترده و اختلاصهای نجومی، فرار مغزها و بلاخره تهی شدن سفرههای مردم از نان نداشته است. براستی نظام شما در کدام زمینه محافظ و پیش برندهی مصالح ملی کشور بوده است؟ صادقانه نگاه کنید در هیچ جنبهای یا به بیان سادهتر: بپذیرد که نظام به مردم دروغ گفت.
5ــ آقای خامنهای: وزارت اطلاعات هر جا نمیتواند راه دیگری برای خفه کردن صدای معترضین بیابد متوسل به شیوه کهنهی پروندهسازی و زدن انگ جاسوسی به ایرانیان شریفی میشود که هرگز در این راستا گام ننهادهاند. خوب است برای دقایقی هم شده به محبوس شدگان بند 350 فکر کنید که وزارت سر تا پا جنایت اطلاعات به آنها انگ جاسوسی زده است در حالیکه این آزادهگان بیش شما، اطرافیان و آقازادههایتان دلشان برای ایران و ایرانی میطپد. گرفتن اعترافات دروغین، تلاش برای عَلم کردن یک سازمان اطلاعاتی بیگانه و مرتبط کردن آن به این انسانهای شریف قباحت وزارت اطلاعات و ضعف آنرا نشان میدهد. ناتوان از درگیر شدن در یک \"جنگ اطلاعاتی\" و برای پوشش نهادن به این ناتوانی، وزارت اطلاعات متشبث به این شیوههای کهنه و غیر انسانی میشود. زمانیکه که حتی خود وزارت اطلاعات شما قادر به ارائهی تعریفی مشخص از جاسوسی نیست چگونه سعی در پوشاندن این ردای منحوس به دوش انسان شریف وطنپرست ایرانی دارد؟ براستی شرمگین نیستید که بیگناهترین انسانها را به اتهام واهی جاسوسی اسیر کردهاید؟
6ــ آقای خامنهای: قوه ویران شدهی قضائیهف فقط تابع اوامر ملوکانهی شماست و از خود کوچکترین استقلالی ندارد. در کجای تاریخ اسلام، قاضی به فرد زندانی میگوید که آرزو دارم چشمهایت را با قاشق ازحدقه در آورم که منفورترین به اصطلاح قاضی بیدادگاه تاریخ قوهی قضائیه، آقای صلواتی به من چنین گفت؟ در کجای تاریخ قوهی قضائیه، قاضی به خود این جرأت را داده است که فرد زندانی را مورد ضرب و شتم قرار دهد که قاضی بیدادگاه شما آقای صلواتی اقدام به این کار نمود؟ در کجای تاریخ قوهی قضائیه، قاضی زندانی را با تهدید و ارعاب مجبور به اعتراف در روبروی دوربینهای تلویزیون شما کرده است که آقای صلوانی به همبندیان من گفت \"زیپ دهانت را میکشی و اعتراف میکنی در غیر این صورت حکم ده سال حبس را برایت صادر میکنم\". شاید گفتههای هیولای بازجوی من صدق کند \"که قاضی و وکیل در مقابل تصمیم وزارت اطلاعات هیچ غلطی نمیتوانند بکنند\". براستی و در واقعیت قوهی قضائیه گوش به فرمان اوامر ملوکانهی شما و مقهور شدهی وزارت اطلاعات شما هستند. همین بیداگاه شما نابغهی ایران، امید کوکبی را بدون هیچ گناهی به 10 سال و عبدالفتاح سلطانی را به بیش از 11 سال و صدیق کبودوند را به بیش از ده سال زندان و دهها آزاد مرد و زن شریف دیگر به زندانهای طویلالمدت محکوم کرده است. آیا این است همان عدالت و رأفت اسلامی که شما منادی آن شدهاید؟
خدا میداند که اکنون وزارت اطلاعات و به جای شنیدن کلام حق و قبول اشتباهش یا دست با اذیت و آزار خانوادهام خواهد زد، همانگونه که در مدت دستگیری من مرتکب آن شد، یا پروندهای اخلاقی برایم دست و پا میکند و یا مرا فاقد تعادل سلامت روحی قلمداد و پروندهای پزشکی برایم آماده خواهد ساخت.
آقای خامنهای یا شاید بهتر باشد شما را اعلاحضرتا خطاب نمایم: در پایان امیدوارم که با سعهی صدر انتقادات مرا پذیرفته و همچنین تکرار میکنم که اتهام وارد شده به من، همانند بسیاری دیگر که در زندانهای شما محبوس شدهاند، بیپایه و اساس بوده و خود را از اتهامات وارد شده کاملا مبرا میدانم و به همین دلیل تقاضای تبرئه خود، اعادهی حیثیت و بازگرداندن لوازم شخصی خود را که توسط مآموران وزارت اطلاعات به غارت رفته است را دارم.
از صمیم قلب امیدوارم که فقط برای یکبار هم که شده به ندای درونتان گوش فرا دهید و بپذیرد که وزارت اطلاعات شما در مورد من و بسیاری دیگر مرتکب اشتباه شدهاند.
والسلام من التبع الهدی
با احترام: افشین شافعی
جناب آقای خامنهای: اینجانب افشین شافعی دارندهی 3 مدرک کارشناسی ارشد در رشتههای ژئوپلیتیک از دانشگاه اسلو نروژ، ایدئولوژی و گفتمانهای سیاسی از دانشگاه اسِکس انگلستان، مطالعات اطلاعاتی از دانشگاه آبریست ویت انگلستان، و همچنین دانشجوی سال پایانی دکترا درحوزه تحقیقاتی مطالعات اطلاعاتی و امنیتی از دانشگاه لِستر انگلستان هستم که پس از سالها دوری از وطن و اشتغال به تحصیل و تنها به شوق خدمت و تشریک آموختههایم با هموطنان و همچنین دیدار و ملاقات با خانوادهام به ایران بازگشتم که نتیجه آن چیزی جز بازداشت و شکنجه در بازداشتگاه دهشتناک 240 و 209 وزارات اطلاعات شما نبود.
جناب آقای خامنهای آیا تاکنون طرفهالعینی به خود زحمت دادهاید که به سرنوشت دهشتناک زندانیانی که در بند شکنجهگران بازداشتگاه 240 و 240 وزارت اطلاعات اسیر هستند فکر کنید؟ آیا میدانید چه فجایعی نسبت به مردان و زنانی که در آنجا اسیر دست جلادان 240 و 290 هستند رخ می دهد؟
پنج ماه اسارت در سلولهای انفرادی این بازداشتگاه که میتوان آنرا بلا شک \"آشویتز\" ایران نامید و سپس انتقال به زندان 350 اوین این واقعیت را برایم مُسجل ساخت که آیندهی شما و نظامی که آقای خمینی با وعدههای بسیار در \"نوفلشاتو\" و بهشت زهرا به مردم وعده داد اگر تاریکتر از سرنوشت معمر قذافی و معمر قدافیها نباشد روشنتر از آن نیر نخواهد بود.
در آشویتز ایران، قبل از هر چیزی این روح و شخصیت زندانی است که در کورههای بیعدالتی وزارت سرتا پا جنایت اطلاعات همرا با تمام ارزشهای انسانی سوزانده و نابود میشود. آنچه که باقی میماند جسمی است که آن نیز به تدریج و بر اثر فشارهای جسمی و شکنجههای گوناگون صدمه میبیند. شما بارها و بارها از شقاوت اسرائیلیها نسبت به مردم فلسطین فریاد وا اسلاما سر دادهاید و سیمای وابسته به شما نیز هرزگاهی از مظلومیت مردم فلسطین داد سخن سر میدهد. اما آنچه را که سربازان نه گمنام امام زمان، بلکه از ترس مخفی شده در پشت تابلوی هراسانگیز امام زمان نسبت به هموطنان خود مرتکب میشوند باید چیزی فراتر از جنایت نامید. مظلومیت ملت شریف و بزرگ ایران ماورای هر تصوریست، مظلومیتی که عرش خدائی را نیز به لرزه در آورده است.
مظلومیت کودک گریانی که در پشت شیشهها باید پدر و مادر محبوس شده خود را ببیند و با حسرت و آرزو دست به شیشه بکشند. مظلومیت مادر و پدر پیری که صدها کیلومتر فاصله را به عشق دیدن جگر گوشهاش در سرما و گرما طی میکند تا قامت عزیزترین سرمایهی زندگیش را در پشت شیشهها و کابین ملاقات بنگرد. مظلومیت همسری عاشق و دلبسته که از آن سوی شهر و کشور برای دیدن قامت استوار و شنیدن صدای سنگ صبورش، همراه و هم شانهاش آن هم از طریق کابین شیشهای ملاقات لحظه شماری میکند. دریغا که شما و نظام شما با ملت بزرگ ایران چه کردهاید!
آقای خامنهای: آنچه که من طی این مدت کوتاه اسارتم تجربه کردم چیزی تازه و غریبی برای نظام جمهوری اسلامی ایران نیست و صدها آزاده مرد و زن شریف که در مقابل شکوه و عظمت آنها سر تعظیم فرود میآورم با چنین برخورد و تجربهای آشنا هستند. با این وصف وظیفه دارم که صدای اعتراضم را به گوش شما رسانده و به شما برای رو سفید نمودن روی دیکتاتورهای پیشین تاریخ ایران تبریک بگویم.
جناب آقای خامنهای: بعد از بازداشت اینجانب در 26 آذر ماه 1390 توسط ماموران چشم و گوش بسته بدون فکر و منطق وزارت اطلاعات به بازداشتگاه 240 واقع در اوین منتقل و به سلول انفرادی انتقال یافتم. بسیار بعید میدانم که شما طعم تلخ بودن در سلول انفرادی 240 یا 290 را تجربه کرده باشید. هر چند تاریخنگاران وزارت اطلاعات سعی فراوانی دارند که تاریخی پر از مبارازات سیاسی بر علیه نظام گذشته برای شما جعل و دست و پا نمایند، اما سندهای جعلی چاپ شده چنان متناقض هستند که نمیتوانند حتی یک نوجوان را نیز قانع نمایند تا چه برسد به ملت فهیم و بزرگ ایران. به عنوان یک کارشناس مسایل اطلاعاتی و امنیتی باید به شما بگویم که با این جعلیات نمیتوان ملت بزرگ ایران را فریب داد. حتی اگر بپذیرم که اسناد موجود ساواک نیز دروغ میگویند و شما خود طعم شکنجه و انفرادی را چشیدهاید باز سوال مهمی که باقی میماند این است چگونه حاضر هستید برای بقای حکومت و نظام خونین و ظالمانهی خود دست بازجویان و شکنجهگران وزارات اطلاعات را برای ارتکاب هر جنایتی باز بگذارید؟
واقعیت اینکه یا شما از جنایات رخ داده بی اطلاع هستید که این عدم مسئولیت شما را نسبت به مقامی که دارید نشان میدهد و یا این فجایع با اطلاع شما صورت میگیرد که بازهم نشانگر بیکفایتی و عدم لیاقت شما برای احراز چنین مقامیست. چگونه امکان دارد کسی خود را رهبر و ولی فقیه کشوری اسلامی دانسته و دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتیش را چشم و چراغ نظام معرفی کند، ولی از چنین سبوعیتهایی بی اطلاع باشد؟ آقای خامنهای، به عنوان یک ایرانی به شما بگویم که شما از لحاظ ملی، اسلامی و اخلاقی لیاقت و صلاحیت رهبری ملت بزرگ و شریفی چون ملت ایران را از دست دادهاید و خود بهتر میدانید که ابقای شما در مقامتان تنها به یمن سرکوب و خفقان میسر شده است و نه خواست قلبی ملت ایران.
آقای خامنهای: بعد از بازداشت اینجانب، هیولاهای وزارت اطلاعات شما از هیچ اقدامی و شکنجهای برای گرفتن اعترافات دروغین و کشاندن اینجانب به روبروی دوربینهای تلویزیون شما کوتاهی نکردند: اذیت و آزارهای شرمآور جنسی، آویزان کردن از سقف، فرو کردن سر در داخل توالت، بستن دست و پای من از پشت با دست بند و پا بند و سپس کتک زدن من با مشت و لگد، بستن دست و پای اینجانب و رها کردن من در هوای سرد و برفی در حالیکه مرا برهنه کرده بودند، استفاده از دستگاه شوکر الکتریکی، نهادن در تابوت با دست و پای بسته و رها کردن برای ساعتهای مدید، استفاده از داروهای شیمایی، اهانت به مقدسات مذهبی من بصورت مکرر، تهدید به پروندهسازی و تهدید به تجاوز به بستگانم در مقابل چشمانم از جملهی این اقدامات بوده است. بعضی از این رفتارها چنان شنیع بودهاند که حتی از یادآوری آنها نیز شرم دارم تا چه رسد به اینکه بخواهم آنرا برایتان بازگو کنم. اولیه و اساسیترین حقوقی که حتی قوهی قضائیه پوسیده شما نیز به آن اعتراف دارد در این بازداشتگاه کاملا نادیده گرفته شده اند. استفاده از چشمبند در تمام مراحل بازجویی، عدم دسترسی به وکیل، استفاده از خشونت سازمان یافته تا حد امکان، تحقیر زندانی در طی مدت بازداشت، عدم امکان تماس با خانواده (تصور کنید که خانوادهی من به مدت سه ماه ازسرنوشت من کاملا بی اطلاع بودند) ، تمدید مدت بازداشت انفرادی بدون هیچ دلیل قانونی و موجه از جملهی این حقوق اولیه میباشند که وزارت هیولا شدهی اطلاعات آنرا نادیده میگیرد. حتی اقدام به اعتصاب غذا واکنش هیستریک و جنونآمیز کارکنان بازداشتگاه 209 را به همراه دارد. به گونهای که اینجانب به خاطر اعتصاب غذا مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتم. میدانید واکنش ریاست بازداشتگاه 209، به اعتصاب غذای من چه بود؟ \"فکر میکنید مردن تو برای جمهوری اسلامی خیلی مهم است؟ این نظام حاضر است برای بقای خودش هزاران مثل ترا هم ندیده و مرده بپندارد\"!
بر اثر همین شکنجه ها ورفتارهای وحشیانه، شنوایی سمت چپ من دچار آسیب جدی شده مضافا بر اینکه مبتلا به ناراحتی کلیوی شده و از ناحیه ستون فقرات نیز صدمه دیده ام. آقای خامنه ای: آیا این است آن جمهوری اسلامی و عدالت پروری که آقای خمینی در بهشت زهرا به مردم وعده دروغینش را داد؟
آقای خامنهای: آیا افتخار نمیکنید به بازجوهای وزارت اطلاعات که در اولین جلسه بازجویی بعد از نواختن چندین کشیدهی محکم بصورتم به گونهای که دهانم پر خون شد خود را اینگونه معرفی کرد: \"من به خدا، پیغمبر، قرآن و ائمه هیچ اعتقادی ندارم. تنها اعتقاد من گرفتن اعتراف از تو به هر قیمتی است، ولو اگر لازم باشد بند بند بدن تو را تکه نمایم». براستی به داشتن چنین هیولاهائی آن هم در کشوری که بانگ اسلامی بودنش گوش جهان را کر کرده است افتخار نمیکنید؟
آقای خامنهای: آیا به داشتن بازجوهای وزارت اطلاعات افنخار نمیکنید که مرا تهدید کردند که در صورت عدم اعتراف یا آنگونه که خود میگویند \"همکاری\"، در مقابل چشمانم به خواهرانم و نامزدم تجاوز میکند؟ آن هم خواهری که حافظ کل قرآن کریم است. براستی جا ندارد که به شما و نظام اسلامی شما تبریک گفت؟ راستی آقای خامنهای: آیا میدانید که وزارت اطلاعات همین خواهر مرا تنها و تنها به جرم وابستگی درجه اول( خواهر و برادری) بلااجبار از کار برکنار و بازنشسته قبل از موعد نمود؟
آقای خامنهای: آیا به داشتن بازجوهای وزارت اطلاعات افتخار نمیکنید که با سخیفترین کلمات و اهانتها مادر 74 ساله مرا که عمرش را به عبادات الله جل جلاله پرداخته خطاب میکرد؟ براستی بازجویان وزارت اطلاعات مصداق حدیث مبارکهای هستند که میفرماید: لاادب لمن لاعقل له ولا مروة لمن لاهمة له و لاحیاء لمن لا دین له. \"كسى كه عقل ندارد ادب ندارد، و كسى كه همت ندارد جوانمردى ندارد و كسى كه حیا ندارد دین ندارد\".
آقای خامنهای: آیا میدانید بازجوهای وزارت اطلاعات در اهانت به مقدسات دینی من یعنی اهانت به خلفای راشیدین و عایشه همسر پیامبر اسلام \"ص\" هیچ چیز کم نگذاشتند؟ همان بازجوی وزارت اطلاعاتی که شما به آن افتخار میکنید بارها و بارها مرا س... عمری خطاب میکرد. این است آن اسلام و تشیعی که از آن دم میزنید؟ همین بازجوی شما که قادر به خواندن صحیح یک آیه قرآن نبود، جمله مبارکه لا حول ولا قوه... چرت و پرت خطاب میکرد! آیا نباید به شما و نظام اسلامیتان برای تعلیم و تربیتی اینچنین افرادی تبریک گفت؟
آقای خامنهای: آیا میدانید وزارت هیولا شدهی اطلاعات به ما کُردها، ما وارثان بر حق ایران زمین چگونه مینگرند؟ \" یک کُرد خوب یک کرده مرده است و ایران بدون کُردها بسیار آرامتر و امنتر خواهد بود\". این گفتههای بازجوهای وزارت اطلاعات شما به من بود که در واقع منعکس کنندهی نظر کلی نظام شما نسبت به ما کُردهاست. خطاب کردن من با کلمات سخیفی چون کُردخ...، کُردها احمق هستند و باید مانند صدام شما را به درک واصل کرد از جمله افاضات بازجوهای من نسبت به کُردها بود. میدانید افتخار بازجوی من چه بود؟ اینکه چندین شیر مرد کردی که وی بازجویی آنها را بر عهده داشته روانه اعدام کرده و آسمانی گشتهاند.
او از اعدام هموطنان کُردم چنان با حرص و ولعی وصفناپذیر سخن میگفت که حتی تصورش برای من باور کردنی نبود. تا این حد تنفر و حقد از کُردها؟!!! براستی مگر ما کُردها چه چیزی را از آقای خمینی و شما و بطور کلی نظام اسلامیتان طلب کردیم که پاسخش گلوله، اشغال نظامی، اعدام و شکنجه و زندان بود؟ آیا به جز داشتن یک حق مساوی در برابری از ثروتهای ایران، تساوی در اشتغال، تحصیل، آزادی در انجام فرائض دینی و قبول و احترام به هویت فرهنگی ما چیز دیگری را طلب کردیم؟ اما در پاسخ نظام شما، به ما گلوله، زندان، اعدام عزیزترین فرزندانمان، محرومیتهای اقتصادی و ترور علمای اهل سنت بود و تحقیر هویت فرهنگی و مذهبی ما بود. گسترش بیرویه انواع مواد مخدر در کُردستان آخرین حربهی نظام شما برای به انحطاط کشاندن جوانان کُرد است که از طرف سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی شما مصرانه دنبال میشود.
آقای خامنهای: بازجویان به غایت دیو صفت وزارت اطلاعات سعی داشتند تا با پروندهسازی مرا به وابستگی به اجانب متهم نمایند. آیا می دانید اتهام من چیست؟ جاسوسی برای دولت نروژ و همکاری با دولت انگلستان بر علیه دولت ایران. اما چشمهای همیشه بیدار خدای متعال و تاریخ شاهد هستند که هیچگاه در چنین راستائی گام بر نداشته و نخواهم برداشت.
مگر میشود ایران، این عزیزتر از جان را با هر چیز دیگری معاوضه کرد؟ خوب است بدانید که آزمایش به اصطلاح دروغ سنجی وزارتخانه شما نیز اثباتی بود بر بی گناهی من، اما دریغا از روحیه شجاعی که صادقانه بگوید ما اشتباه کردیم. ادعاهای کارشناسان به اصطلاح اطلاعاتی شما در مورد اتهام زده شده به من چنان مسخره؛ خنده داروی کودکانه است که بیشتر به یک داستان کودکانه خیالی شباهت دارد. روحیه انگلیس هراسی چنان بر وزارتخانه شما مستولی گشته که هر فرد تحصیل انگلستان را مأمور و اجیر شده سرویسهای اطلاعاتی انگلستان میداند. اینجانب بارها و بارها به بازجویان شما متذکر شدم که طرح چنین ادعاهای سخیف و بی پایه و اساسی تنها آبروی نداشته شما را بیش از بیش خواهد برد، اما دریغ از گوش شنوا!
آقای خامنهای: اجازه بدهید بعنوان یک کارشناس مسائل اطلاعاتی و امنیتی چند نکته را با شما یادآوری نمایم:
1ــ وزارت اطلاعاتی که شما آنرا چشم و چراغ نظامتان قلمداد کردهاید؛ کم و بیش به یک پلیس سیاسی مشابه کشورهای فرو پاشیدهی بلوک شرق مبدل شده است که هر صدای اعتراضی را بشدت تمام سرکوب میکند. این وزارتخانه سعی دارد تا از یکسو با دامن زدن به تئوری توطئه که خود شما نیز از طرفداران سرسخت آن هستید هر صدای اعتراض و حتی انتقادی را به بهانه ارتباط با اجانب و یا \"دشمن\" در کلام شما سرکوب نماید. کشورهای بیگانه از هر سنخ در نهایت در راستای منافع ملی خود و مردمشان گام بر میدارند. اما شما برای پاسداری از منافع ملی ایران چه کردهاید؟ واقعیت این است که بدترین و بیرحمترین دشمن ایران و مصالح ملیش شما و سیاستهای فاجعه آور نظام شماست که تمامیت ارضی ایران و استقلالش را در معرض مخاطرهی جدی قرار دادهاید و نه کشورهای بیگانه. در نهایت تعجب دیدم که بازجویان وزارت اطلاعات سعی در متقاعد کردنم برای حضور در روبروی دوربینهای تلویزیون و اقرار به ارتباط و همکاری با اجانب را داشتند که تلاش آنها بینتیجه باقی ماند.
مضافا شاهد بودم که چگونه بازجوهای شما سعی داشتند تا از طرق مختلف مانند قول مساعد برای آزادی، تطمیع و شکنجه مرا برای حضور و شرکت در سناریویی ساختگی در خیابانهای تهران آماده سازند، سناریویی که قصد داشت با دمیدن در بوق و کرنای دستگاه سانسور شما از دستگیری یک جاسوس با ارزش و مهم خبر دهد و لابد من باید در تلویزیون نیز ظاهر و از ارتباط مخفی و پیچیدهی خود با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه برای جاسوسی و ضربه زدن به ایران پرده بر میداشتم. خوب است بدانید که در ترغیب من برای شرکت در چنین رسوایی اطلاعاتی، حتی نمانیدهی دادستان نیز از وعده و تطمیع من چیزی کم نگذاشت. غافل از اینکه مردم بزرگ ایران به دیدن و جعلی بودن چنین سناریوهایی عادت کردهاند. آقای خامنهای: هیچ سازمان اطلاعاتی با متوسل شدن به چنین خیمه شب بازیهایی نمیتواند ادعای اقتدار نماید.
مسلما طرف سخن من با آن دسته از کادر شریف و وطنپرست وزارت اطلاعات که تنها به سربلندی ایران و استقلالش میاندیشند نیست. بلکه طرف سخنم با آن دسته از اعضای وزارت اطلاعات است که حاضرند برای بقای حکومت لرزان شما دست به هر جنایتی بزنند. از سوی دیگر این وزارتخانه سعی دارد تا با دستگیریهای گروهی و زدن انگ جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی خود را سازمانی مقتدر نشان دهد. دستگیریهای فلهای، انباشت زندانها و متوسل شدن به تئوری توطئه خبر از آغاز دوران انحطاط این وزارتخانه را میدهد و نه اقتدارش. همانگونه که پیشتر نیز گفتم این وزارتخانه بیشتر یک پلیس سیاسی دست چندم است تا یک سرویس اطلاعاتی امروزی. وزارتخانهای که بیشرمانه از ورود به خصوصیترین حریم افراد هیچ ابائی ندارد و از آن برای فشار به افراد دستگیر شده سو استفاده میکند. وزارتخانهای که بودجه کلان و نجومی ایران را حیف و میل میکند تا خفقان و سرکوب را برای مردم ایران به ارمغان آورد. در ذهن بازجوی به غایت احمق و ترسوی من تنها یک گزاره اشتباه وجود داشت که آنرا بارها و بارها آنرا برایم تکرار کرد: \" همه مردم ایران مورد سؤظن هستند و متهم مگر خلاف آن ثابت شود. طرز تفکر بازجوی هیولا صفت من منعکس کنندهی دیدگاه حاکم بر وزارت اطلاعات نیز هست.
مصافا اینکه روح جزمگرایی حاکم بر وزارت اطلاعات علمگرائی و منطقمداری را که لازمه و اساس هر سازمان اطلاعاتیست را به گوشهای خزانده است. باورش شاید سخت باشد اما بازجوی احمق من که خودش را دکتر و متخصص امور اطلاعاتی انگلیس و کشورهای اسکاندیناوی معرفی میکرد قادر به تشخیص تفاوت میان یک سازمان اطلاعاتی و یک سرویس امنیتی نبود و حتی نمیدانست که نام سرویس اطلاعاتی یا سازمان امنیتی نروژ چه بودند. همین عدم آگاهی یا به بیان سادهتر بیسوادی و حماقت مطلق را در سطوح و لایههای دیگر وزارت اطلاعات شما میتوان مشاهده کرد. دریغ از بودجه بسیار کلانی که توسط این وزارتخانه عریض و طویل شما حیف و میل میشود تا فقط بقای شما را تضمین نماید که حتی قادر به این نیز نمیباشد. در چند متری بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات، بازداشتگاه مشابهی قرار دارد که توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران شما اداره میشود که باید آنرا سلاخخانه اطلاعات سپاه نامید. گفتهها و تجربه زندانیان این بازداشتگاه حاکی از سبوعیتی ماورای تصور میباشد. اما وجود دو یا چند سازمان اطلاعات موازی در کشوری واحد پیام مشخصی برای شما که زمامدارش هستید دارد: سر درگمی رژیم و جنگ قدرتی که هر روز عمیقتر شده و هر سازمان اطلاعاتی سعی دارد تا دنیا و حوادث را از منظر خود برای شما تفسیر نماید، جنگ قدرتی که آخر نیز دامن شما را خواهد گرفت و شما را در آتشش خواهد سوزانید.
آقای خامنهای: وجود یک یا چندین سازمان امنیتی و پلیس سیاسی عریض و طویل و فشردن لبهی تیز چاقوی سرکوب بر گردن مردم هرگز نتوانسته ضامن بقای هیچ حکومتی گردد. بقای حکومتها و دوام آن در دل مردم نهفته است، مردمی که شما آنها را دشمن، وابسته به اجانب میخوانید، مردمی که شما آنها را پشت میلههای زندان و در شکنجه گاهها محبوس کردهاید.مردمی که شما صدایشان را در خیابانهای تهران و سایر شهرها در طی این سالها نشنیدید و بلاخره همین مردم شما را از سریر قدرت به زیر خواهند کشید.
2ــ باید اذعان کرد که در یک جنبه نظام شما رتبهی اول را به خود اختصاص داده است و از این بابت باید به شما تبریک گفت و آن چیزی نیست جز تبدیل فرصتها به تهدید. از بدو تأسیس نظام جمهوری اسلامی تا کنون، آقای خمینی، شما و بسیاری از سیاستمداران این نظام تبحر عجیبی در فرصتسوزی، تبدیل فرصتها به تهدید و ایجاد تنش و بحران در صحنهی بینالمللی و منطقهای را داشتهاید. امروزه و به یمن سیاستهای غلط شما و رئیسجمهور برگزیده و منصوب شما، ایران یکی از تنهاترین و منزویترین کشورهای جهان میباشد. کشوری که با نام تروریسم، حمایت از سازمانهای افراطی و کشوری که حتی ارزشی برای مردم خودش قائل نیست شناخته میشود. کشوری که هیچ احترامی به معاهدات بینالمللی نیز نمیگذارد. کشوری که در امور سایر کشورها مداخله کرده و آنها را دچار بحران مینماید. آقای خامنهای: دستان شما و سپاه قدس شما تا مرفق به خون مردم عراق، افغانستان، بحرین، لبنان و سوریه آلوده است. شما و نظام شما مسبب قتل عام مردم سوریه توسط دیکتاتور جلادش بشار اسد، هستید.
آقای خامنهای: در سال 1389 در طی تحلیلی از اوضاع بینالمللی از قریب الوقع بودن تحولات عمیق و فاجعهبار و ضرورت تغیر سیاستهای غلط نظام شما هشدار دادم و متذکر شدم که تمام آیندهی ایران در گرو اتخاذ سیاستهای درست و منطقی میباشد، تصمیمی که متأسفانه شما شجاعت اتخاذ آنرا تا کنون نداشته و دو روزه قدرت و جلال ظاهری خودتان را بر مصالح ایران ترجیح میدهد.
آقای خامنهای: سیاستهای فاجعهبار شما در حوزهی داخلی و بینالمللی کشور را به ورطهی متلاشی و ویرانی کشانده است. شک نداشته باشید که شعار \"انرژی هستهای حق مسلم ماست\" سرنوشت شعارهای پوسیده و ویرانگر \"جنگ جنگ تا پیروزی و راه قدس از کربلا میگذرد\" را پیدا خواهد کرد که به جز ویرانی کشور و فدا نمودن سرمایههای انسانی دستاورد دیگری نداشت. نتیجهی پافشاری خودکامانه و لجاجت کودکانهی شما بر این شعار چیزی جز هدایت ایران به سوی جنگی ویرانگر نیست که مردم ایران و نه شما و آقا زادههای شما و اطرافیانتان باید تاوان آنرا بدهند. حمایت شما از کشورهای واپسگرا و دیکتاتوری مانند بشار اسد نیز تنها به منزوی کردن بیشتر ایران به ویژه در میان کشورهای عرب و همسایه کمک خواهد کرد. قبول کنید که راه پیموده شده اشتباه بوده است، اما هنوز میتوان از بروز فاجعهای بزرگتر جلوگیری کرد. ماندگاری و نامیرایی یک رهبر نه در داشتن بمب اتم بلکه در تصاحب قلوب مردم است. حتی داشتن بمب اتمی نیز قادر به بقای پایههای سست شدهی نظام شما نخواهد بود، اما قبول شجاعانهی اشتباهات و کنار کشیدن از صحنهی سیاست میتواند باعث نجات جاوید وطن مشترک ما ایران گردد.
آقای خامنهای: شما و سیاستمداران نظامتان هر روز از عقلانیت فاصله گرفته و رفتارها و گفتارهای متناقض که گاه جنون آمیز نیز میشود کشور را هر چه بیشتر به سمت فاجعه پیش میبرد. خطر جدایی بخشهایی از ایران، آشوبهای اجتماعی، شکافهای عمیق ایجاد شدهی قومی- مذهبی، بحران اقتصادی و بلاخره سرخوردگی فرهنگی ناشی از آن همه وعدههای دروغی که آقای خمینی و شما به مردم ایران دادید هر کدام گسلیست که در دل خود زلزلهای مهیب نهان دارد.
3ــ آقای خامنهای: نه نظام و دولت شما، و نه هیچ نظام و دولت دیگری در ایران متصل به امام زمان نخواهد گردید و نمیتوان مردم را با دادن شعارهایی مانند اتصال به دولت امام زمان، مقدس نمودن شما و خطاب کردنتان به مثابه سید خراسانی و رواج خرافه و امثالهم فریب داد. تابلویی که شما و نظامتان از امام زمان ترسیم کرده است چیزی جز خشونت و جنگ و ویرانی نیست. براستی مردم ما چه نیاز به امام زمانی دارند که از شمشیرش خون میچکد ، پاهای اسب سفیدش درخون شناور، و هدفی ندارد جز گرفتن انتقام و از دم تیغ گذراندن مردم. امام زمانی که قتل عام اهل سنت و یهودیان و... سرلوحهی کار اوست. عَلَم کردن چنین امام زمانی شاید باعث نظامی و امنیتی کردن فضای ایران شود و دست شما را برای سرکوب بازتر بگذارد، اما هیچگاه مُبشر رحمت و صلح برای ملت ایران نخواهد بود. هدف من به هیچ وجه اهانت به مقدسات هموطنان شیعی نیست، بلکه نظام جمهوری اسلامیست که با ترسیم کردن چنین تصویر هولناکی از امام زمان در واقع از مقدسات تشیع سو استفاده میکند و آنرا وجه المصالحه خود قرار دادهاید.
4ــ درحوزهی داخلی نیز سیاستهای شما شرمآور و فاجعهبار بوده است. انباشت زندانها از بهترین سرمایههای ایران شاید برای طرفهالعینی ثبات ظاهری را برای شما به ارمغان آورد، ولی در نهایت شما را از سریر قدرت به زیر خواهد کشید. آیا شرمگین نیستید که انسانهای آزادهای چون دکتر عبدالفتاح سلطانی، دکتر سیفزاده، صدیق کبودوند، و صدها انسان شریف دیگر را در پشت میلههای زندان محبوس کردهاید؟ آیا عرق شرم و ندامت بر پیشانی شما نمینشیند؟ براستی گناه نابغهی جوان ایرانی، \"امید کوکبی\" چیست؟ که باید بهترین لحظات عمرش را در زندان سپری کند؟ تنها گناه امید کوکبی این است که حاضر به همکاری با دستگاه قراضه و از رده خارج اتمی شما نشده است. آیا از محبوس کردن چنین نابغهای و صدها انسان شریف و آزاده به خود میبالید؟ شما که به عدالت پیشوای متقیان، علی ابن ابیطالب \"ع\" به خود میبالید، پاسخ دهید که علی \"ع\" کجا زندان و شکنجه و اعدام و پروندهسازی را زیر بنای حکومت اسلامی خود قرار داده بود؟ واقعیت این است که شما با دین، فکر و حکومت علی \"ع\" به درازای تاریخ فاصله دارید. اسلامی که شما و آقای خمینی با مردم ایران معرفی کردند مصادیق اصلیش جنگ، بیعدالتی، آوارهگی، زندان، شکنجه ، اعدام و قساوتی در حق ملتیست که شما را به چنین جایگاهی رساند. در کجا و مطابق با کدام فتاوی اسلامی چنین بیعدالتیهائی روا داشته شده است که شما با ملت بزرگ ایران روا میدارید؟ سرکوب صدای هر اعتراضی همسو با فشارهای مضاعف اقتصادی و اجتماعی ماحصل نظام شما برای ایرانیان بوده است. در عرصهی اقتصادی نیزسیاستهای غلط شما دستاوردی جز بیکاری گسترده، تعطیلی تدریجی کارخانهها، تورم افسار گسیخته، بیارزش شدن پول ایرانی، رانتخواری، فساد مالی گسترده و اختلاصهای نجومی، فرار مغزها و بلاخره تهی شدن سفرههای مردم از نان نداشته است. براستی نظام شما در کدام زمینه محافظ و پیش برندهی مصالح ملی کشور بوده است؟ صادقانه نگاه کنید در هیچ جنبهای یا به بیان سادهتر: بپذیرد که نظام به مردم دروغ گفت.
5ــ آقای خامنهای: وزارت اطلاعات هر جا نمیتواند راه دیگری برای خفه کردن صدای معترضین بیابد متوسل به شیوه کهنهی پروندهسازی و زدن انگ جاسوسی به ایرانیان شریفی میشود که هرگز در این راستا گام ننهادهاند. خوب است برای دقایقی هم شده به محبوس شدگان بند 350 فکر کنید که وزارت سر تا پا جنایت اطلاعات به آنها انگ جاسوسی زده است در حالیکه این آزادهگان بیش شما، اطرافیان و آقازادههایتان دلشان برای ایران و ایرانی میطپد. گرفتن اعترافات دروغین، تلاش برای عَلم کردن یک سازمان اطلاعاتی بیگانه و مرتبط کردن آن به این انسانهای شریف قباحت وزارت اطلاعات و ضعف آنرا نشان میدهد. ناتوان از درگیر شدن در یک \"جنگ اطلاعاتی\" و برای پوشش نهادن به این ناتوانی، وزارت اطلاعات متشبث به این شیوههای کهنه و غیر انسانی میشود. زمانیکه که حتی خود وزارت اطلاعات شما قادر به ارائهی تعریفی مشخص از جاسوسی نیست چگونه سعی در پوشاندن این ردای منحوس به دوش انسان شریف وطنپرست ایرانی دارد؟ براستی شرمگین نیستید که بیگناهترین انسانها را به اتهام واهی جاسوسی اسیر کردهاید؟
6ــ آقای خامنهای: قوه ویران شدهی قضائیهف فقط تابع اوامر ملوکانهی شماست و از خود کوچکترین استقلالی ندارد. در کجای تاریخ اسلام، قاضی به فرد زندانی میگوید که آرزو دارم چشمهایت را با قاشق ازحدقه در آورم که منفورترین به اصطلاح قاضی بیدادگاه تاریخ قوهی قضائیه، آقای صلواتی به من چنین گفت؟ در کجای تاریخ قوهی قضائیه، قاضی به خود این جرأت را داده است که فرد زندانی را مورد ضرب و شتم قرار دهد که قاضی بیدادگاه شما آقای صلواتی اقدام به این کار نمود؟ در کجای تاریخ قوهی قضائیه، قاضی زندانی را با تهدید و ارعاب مجبور به اعتراف در روبروی دوربینهای تلویزیون شما کرده است که آقای صلوانی به همبندیان من گفت \"زیپ دهانت را میکشی و اعتراف میکنی در غیر این صورت حکم ده سال حبس را برایت صادر میکنم\". شاید گفتههای هیولای بازجوی من صدق کند \"که قاضی و وکیل در مقابل تصمیم وزارت اطلاعات هیچ غلطی نمیتوانند بکنند\". براستی و در واقعیت قوهی قضائیه گوش به فرمان اوامر ملوکانهی شما و مقهور شدهی وزارت اطلاعات شما هستند. همین بیداگاه شما نابغهی ایران، امید کوکبی را بدون هیچ گناهی به 10 سال و عبدالفتاح سلطانی را به بیش از 11 سال و صدیق کبودوند را به بیش از ده سال زندان و دهها آزاد مرد و زن شریف دیگر به زندانهای طویلالمدت محکوم کرده است. آیا این است همان عدالت و رأفت اسلامی که شما منادی آن شدهاید؟
خدا میداند که اکنون وزارت اطلاعات و به جای شنیدن کلام حق و قبول اشتباهش یا دست با اذیت و آزار خانوادهام خواهد زد، همانگونه که در مدت دستگیری من مرتکب آن شد، یا پروندهای اخلاقی برایم دست و پا میکند و یا مرا فاقد تعادل سلامت روحی قلمداد و پروندهای پزشکی برایم آماده خواهد ساخت.
آقای خامنهای یا شاید بهتر باشد شما را اعلاحضرتا خطاب نمایم: در پایان امیدوارم که با سعهی صدر انتقادات مرا پذیرفته و همچنین تکرار میکنم که اتهام وارد شده به من، همانند بسیاری دیگر که در زندانهای شما محبوس شدهاند، بیپایه و اساس بوده و خود را از اتهامات وارد شده کاملا مبرا میدانم و به همین دلیل تقاضای تبرئه خود، اعادهی حیثیت و بازگرداندن لوازم شخصی خود را که توسط مآموران وزارت اطلاعات به غارت رفته است را دارم.
از صمیم قلب امیدوارم که فقط برای یکبار هم که شده به ندای درونتان گوش فرا دهید و بپذیرد که وزارت اطلاعات شما در مورد من و بسیاری دیگر مرتکب اشتباه شدهاند.
والسلام من التبع الهدی
با احترام: افشین شافعی