کلاه ولایت بر سر سرخوردگیهای سیاستاش
14:30 - 21 فروردین 1393
Unknown Author
بهنام چنگائی
بار دیگر تضاد و تعارض سران کشور فضای شکننده سیاسی و اقتصادی ویران را به سود مطامع و دسیسههای غربیها و علیه مردم زمینگیر شده در هم ریخت و آیندهی مذاکرات ژنو ٢ را بیش از پیش ناآرام ساخت. بعد از دیدار صبح چهارشنبهی سران رژیم با ولایت، پیرامون روز ملی فناوری هستهای! آنچه که ما از گفتارها و بازتابها آنان چه پیش و یا پس از برگزاری این روز شنیده و برداشت میکنیم؛ ظاهرا: از کنشهای دولت و واکنشهای جناحهای رو در روی رژیم چنین برمیآید که طیف تندرو و خود خامنهای از گشودن در دوستیِ و مراودات دیپلماتیک با غرب وحشت دارند و سخنان رهبر هم اینگونه نشان داد که وی هیچ تعهدی به راه حل گذر آرام و مصلحتی از بحران اتمی با دول غرب به سود زندگی تودههای کار و زحمت و زیر شکنجه گرانی، فقر و نداری ندارد و به تبع آن، برای مردم مزدبگیر و تنگدست نیز هیچ دریچهی کوچک امیدی در رفع تحریمها و بیکاریها و گرانیها و نارسائیها فراوان لااقل در چشم انداز کوتاه کنونی چندان که امیدش میرفت متصور نیست.
در کشور ولایت زده ما، کمتر و یا هیچ رسانهی مستقلی حضور زنده نداشته و ندارد و اصولا روزنامهنگاری آزاد در داخل، هیچگاه بیتاوان نبوده و نمیتواند از دم تیغ تیز امنیتیها جان سالم بدر برد؛ همانطوریکه بارها نبرده است؛ و عملا ایران به سان زندان بزرگ روزنامهنگاران میباشد.
بنابرین منابع آگاهیهای ما از درون دستگاه مخوف و مرموز شیعی ـ ولائی، عمدتا بر پایه تحلیل و تفسیرهای داخلی و خارجی مخالفان رژیم و دیگر گزارشگران کشورهای عمدتا غربیست و لاجرم دریافتها و شناختهای عمومی همیشه تنها به بخشی از حقایق پنهان نظام اشاره و اشراف دارد؛ مگر تا زمانی که بوی گند محوری از محورهای پوشیده بیتیها و یا بیرونیها و باندهاشان درز یافته و سپس برای ما آشکار شود.
تا به امروز که نحوهی مذاکرات کاملا مخفی بوده و از تصمیمات پوشیده آنها کسی آگاه نیست. و حالا هم ما و هم هیچ جریان دیگری چندان آگاه به اهداف و چگونگی این سخنرانی متناقض رهبر نیست. زیرا او از یکطرف آماده و ناچار به نرمش جبری با غربیهاست و از طرف دیگر به مناسبت روز فن آوری هستهای چنین می گوید:
موافقت با این مذاکرات برای شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد اما همه بدانند که با وجود ادامه مذاکرات، فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحقیق و توسعه هستهای به هیچ وجه متوقف نخواهد شد و هیچیک از دستاوردهای هستهای نیز تعطیل بردار نیست. و: ضمن آنکه روابط آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ایران نیز باید روابط متعارف و غیرفوقالعاده باشد.
پرسش پایه این است که: اگر واقعا خامنهای، سپاه و دولت روحانی بیرون از نبرد قدرتشان، تمایل به گفت و شنود سالم جهت یافتن و ساختن فضای همکاریهای دیپلماتیک با جهان غرب را دارند و این پیش شرط لازم همگی آنها بوده است، که البته نیز چنین است. پس راه حل گذر از موانع همکاریهای مستقل و مشترک گذشته بین آنها، تنها با عبور از مواضع تاکنونی همهی طرفهای درگیر میسر و ممکن میتواند باشد؛ و نه شیوهی دیگری. یکی از مشکلات اصلی غربیها به گفتهی خود آنها با رژیم ولائی، ظاهرا همین تولیدات مخفیانهی هستهای میباشد و رژیم هم آن را میداند و رسما پذیرفته است.
اینک، چاره حیاتی کل نظام پاسخ روشن به تقلیل و یا توقف مصلحتی صنایع اتمیست تا مگر این اقدام درست، به سود شکستن فضای دشمنانهی امپریالیستها بر علیه مردم و کشور ما باشد.
چرا رهبر خودکامه و دیوانه در یک چنین وضعیت حساس، ناتوانی مفرط تاریخی، سرنوشت ساز و با چنین آسیبپذیری جبران ناشدنی که هر آن میرود که کلیت بساطاش خودش را هم تهدید و نابود کند؛ هنوز بیدار از رویای اسلام اتمی نمیشود و دست از ماجراجوئیهای هولناک و مرگبار اتمی خود بر نمیدارد! آنهم در شرایطی که: چه غرب و در رأس آن آمریکا جهانخوار با بهانه و یا بیبهانه، محور اختلاف پایهی خود با حکومت را، تنها همین معضل تاسیسات و تولیدات اتمی مینامد و عملا هم تاکنون اینگونه میخواند!؟ چرا رژیم ولائی هر چه زودتر و هوشیارانه بهانه کشی نمیکند؟ چرا لااقل برای جلب اذهان مترقی جهانیان و برای روز مبادا خامنهای جهت تأمین حمایت آنها از خود به زدودن ابهامات موجود دست نبرده و ایجاد اعتماد شفاف نمیکند؟
پاسخ به دید من کاملا آشکار است؛ \"اوی کلان\" در قالب حاکمیت اسلامی نه میخواهد و نه میتواند از برزخ موجود که برایش باتلاق گونه شده است خود و مردم مزدبگیر بینوا را از این برههی مهلک گذر دهد. چونکه با تمامیت سنگینی اقتدارگرائی و سختی کنار گذاردن فرهنگ تکصدائیاش، او همچنان در اوهام آسمانگیریگیر کرده و بنیاد و فرسودگیاش تاب تازگی، تصحیح و اصلاح تنگ نظری را در درون خود دیگر ندارد. چرا؟ چون: پیش روی او فرهنگ جهان غرب ایستاده است که کوچکترین اهرم ارتباطی او با مردم ستمزدهی شیعی ایران همین فیسبوکاش و... میباشد که در ایران ولائی قابل تحمل و مجاز قانونی نیست! آزادیهای عقیدتی، ملی، مذهبی، فرهنگی، جنسی و جنسیتی کشورهای مترقی غرب را بر هرگز نمیتابد و هیچکدام از خواستههای ابتدائی و معمول در جوامع بورژوا دموکراتیک در ایران وجود خارجی ندارند! تبعیض و بیحقوقیها پرچم ولایت شیعیست و غرب برای تضمین همکاریها و انتقال سود سرمایههای تولیدی و بهرکشی خویش در ایران، بدون ثبات سیاسی تن همکاری نمیدهد. و به همین خاطر است که خامنهای دچار کندی ذهن شده است. او پیوسته کلاه ولایت و امامت را موفق بر سر سرخوردگیهای سیاستاش گذاشته و تا به امروز نظامش جان بدر برده است. اما ترهات ٢٠ فروردین روز ملی فناوری هستهای او بسیار ناشیانه بود؛ وگرنه چنین نمیگفت:
(حضرت آیت الله خامنهای خاطرنشان کردند: حتی اکنون که با توجه به حکم شرعی و عقلی و سیاسی، مسلّم شده است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال سلاح هستهای نیست، مقامات امریکایی هرگاه که در مورد موضوع هستهای صحبت میکنند، با اشاره و یا تصریح، موضوع سلاح هستهای را نیز بیان میکنند، در حالیکه خودشان هم میدانند که نداشتن سلاح هستهای، سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران است.)
اما: اگر شرعا، عقلنا و از نقطه نظر منافع سیاسی مسلم شده که رژیم اسلامی درپی صلاح و سلاح اتمی نیست! پس چرا این رهبر این رژیم این فرصت پرارزش را میخواهد با این روش بیخردانه از دست دهد؟
بار دیگر تضاد و تعارض سران کشور فضای شکننده سیاسی و اقتصادی ویران را به سود مطامع و دسیسههای غربیها و علیه مردم زمینگیر شده در هم ریخت و آیندهی مذاکرات ژنو ٢ را بیش از پیش ناآرام ساخت. بعد از دیدار صبح چهارشنبهی سران رژیم با ولایت، پیرامون روز ملی فناوری هستهای! آنچه که ما از گفتارها و بازتابها آنان چه پیش و یا پس از برگزاری این روز شنیده و برداشت میکنیم؛ ظاهرا: از کنشهای دولت و واکنشهای جناحهای رو در روی رژیم چنین برمیآید که طیف تندرو و خود خامنهای از گشودن در دوستیِ و مراودات دیپلماتیک با غرب وحشت دارند و سخنان رهبر هم اینگونه نشان داد که وی هیچ تعهدی به راه حل گذر آرام و مصلحتی از بحران اتمی با دول غرب به سود زندگی تودههای کار و زحمت و زیر شکنجه گرانی، فقر و نداری ندارد و به تبع آن، برای مردم مزدبگیر و تنگدست نیز هیچ دریچهی کوچک امیدی در رفع تحریمها و بیکاریها و گرانیها و نارسائیها فراوان لااقل در چشم انداز کوتاه کنونی چندان که امیدش میرفت متصور نیست.
در کشور ولایت زده ما، کمتر و یا هیچ رسانهی مستقلی حضور زنده نداشته و ندارد و اصولا روزنامهنگاری آزاد در داخل، هیچگاه بیتاوان نبوده و نمیتواند از دم تیغ تیز امنیتیها جان سالم بدر برد؛ همانطوریکه بارها نبرده است؛ و عملا ایران به سان زندان بزرگ روزنامهنگاران میباشد.
بنابرین منابع آگاهیهای ما از درون دستگاه مخوف و مرموز شیعی ـ ولائی، عمدتا بر پایه تحلیل و تفسیرهای داخلی و خارجی مخالفان رژیم و دیگر گزارشگران کشورهای عمدتا غربیست و لاجرم دریافتها و شناختهای عمومی همیشه تنها به بخشی از حقایق پنهان نظام اشاره و اشراف دارد؛ مگر تا زمانی که بوی گند محوری از محورهای پوشیده بیتیها و یا بیرونیها و باندهاشان درز یافته و سپس برای ما آشکار شود.
تا به امروز که نحوهی مذاکرات کاملا مخفی بوده و از تصمیمات پوشیده آنها کسی آگاه نیست. و حالا هم ما و هم هیچ جریان دیگری چندان آگاه به اهداف و چگونگی این سخنرانی متناقض رهبر نیست. زیرا او از یکطرف آماده و ناچار به نرمش جبری با غربیهاست و از طرف دیگر به مناسبت روز فن آوری هستهای چنین می گوید:
موافقت با این مذاکرات برای شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد اما همه بدانند که با وجود ادامه مذاکرات، فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحقیق و توسعه هستهای به هیچ وجه متوقف نخواهد شد و هیچیک از دستاوردهای هستهای نیز تعطیل بردار نیست. و: ضمن آنکه روابط آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ایران نیز باید روابط متعارف و غیرفوقالعاده باشد.
پرسش پایه این است که: اگر واقعا خامنهای، سپاه و دولت روحانی بیرون از نبرد قدرتشان، تمایل به گفت و شنود سالم جهت یافتن و ساختن فضای همکاریهای دیپلماتیک با جهان غرب را دارند و این پیش شرط لازم همگی آنها بوده است، که البته نیز چنین است. پس راه حل گذر از موانع همکاریهای مستقل و مشترک گذشته بین آنها، تنها با عبور از مواضع تاکنونی همهی طرفهای درگیر میسر و ممکن میتواند باشد؛ و نه شیوهی دیگری. یکی از مشکلات اصلی غربیها به گفتهی خود آنها با رژیم ولائی، ظاهرا همین تولیدات مخفیانهی هستهای میباشد و رژیم هم آن را میداند و رسما پذیرفته است.
اینک، چاره حیاتی کل نظام پاسخ روشن به تقلیل و یا توقف مصلحتی صنایع اتمیست تا مگر این اقدام درست، به سود شکستن فضای دشمنانهی امپریالیستها بر علیه مردم و کشور ما باشد.
چرا رهبر خودکامه و دیوانه در یک چنین وضعیت حساس، ناتوانی مفرط تاریخی، سرنوشت ساز و با چنین آسیبپذیری جبران ناشدنی که هر آن میرود که کلیت بساطاش خودش را هم تهدید و نابود کند؛ هنوز بیدار از رویای اسلام اتمی نمیشود و دست از ماجراجوئیهای هولناک و مرگبار اتمی خود بر نمیدارد! آنهم در شرایطی که: چه غرب و در رأس آن آمریکا جهانخوار با بهانه و یا بیبهانه، محور اختلاف پایهی خود با حکومت را، تنها همین معضل تاسیسات و تولیدات اتمی مینامد و عملا هم تاکنون اینگونه میخواند!؟ چرا رژیم ولائی هر چه زودتر و هوشیارانه بهانه کشی نمیکند؟ چرا لااقل برای جلب اذهان مترقی جهانیان و برای روز مبادا خامنهای جهت تأمین حمایت آنها از خود به زدودن ابهامات موجود دست نبرده و ایجاد اعتماد شفاف نمیکند؟
پاسخ به دید من کاملا آشکار است؛ \"اوی کلان\" در قالب حاکمیت اسلامی نه میخواهد و نه میتواند از برزخ موجود که برایش باتلاق گونه شده است خود و مردم مزدبگیر بینوا را از این برههی مهلک گذر دهد. چونکه با تمامیت سنگینی اقتدارگرائی و سختی کنار گذاردن فرهنگ تکصدائیاش، او همچنان در اوهام آسمانگیریگیر کرده و بنیاد و فرسودگیاش تاب تازگی، تصحیح و اصلاح تنگ نظری را در درون خود دیگر ندارد. چرا؟ چون: پیش روی او فرهنگ جهان غرب ایستاده است که کوچکترین اهرم ارتباطی او با مردم ستمزدهی شیعی ایران همین فیسبوکاش و... میباشد که در ایران ولائی قابل تحمل و مجاز قانونی نیست! آزادیهای عقیدتی، ملی، مذهبی، فرهنگی، جنسی و جنسیتی کشورهای مترقی غرب را بر هرگز نمیتابد و هیچکدام از خواستههای ابتدائی و معمول در جوامع بورژوا دموکراتیک در ایران وجود خارجی ندارند! تبعیض و بیحقوقیها پرچم ولایت شیعیست و غرب برای تضمین همکاریها و انتقال سود سرمایههای تولیدی و بهرکشی خویش در ایران، بدون ثبات سیاسی تن همکاری نمیدهد. و به همین خاطر است که خامنهای دچار کندی ذهن شده است. او پیوسته کلاه ولایت و امامت را موفق بر سر سرخوردگیهای سیاستاش گذاشته و تا به امروز نظامش جان بدر برده است. اما ترهات ٢٠ فروردین روز ملی فناوری هستهای او بسیار ناشیانه بود؛ وگرنه چنین نمیگفت:
(حضرت آیت الله خامنهای خاطرنشان کردند: حتی اکنون که با توجه به حکم شرعی و عقلی و سیاسی، مسلّم شده است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال سلاح هستهای نیست، مقامات امریکایی هرگاه که در مورد موضوع هستهای صحبت میکنند، با اشاره و یا تصریح، موضوع سلاح هستهای را نیز بیان میکنند، در حالیکه خودشان هم میدانند که نداشتن سلاح هستهای، سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران است.)
اما: اگر شرعا، عقلنا و از نقطه نظر منافع سیاسی مسلم شده که رژیم اسلامی درپی صلاح و سلاح اتمی نیست! پس چرا این رهبر این رژیم این فرصت پرارزش را میخواهد با این روش بیخردانه از دست دهد؟