کُردستان عرصه‌ی جولان " ایدئولوژی " ها !

20:16 - 23 آذر 1391
Unknown Author
پیشوا صالح‌زاده \" ئاژوان \"

حیات و ممات ایدئولوژی‌ها از هر سنخ در انکار دیگری تبلور می‌یابد. ایدئولوژی یعنی تفکر دیگری که در جریان مخدوش و امحاء کردن تفکر من، خود را تعریف می‌کند. \" مک للان \" می گوید : ایدئولوژی یعنی تفکر یک شخص دیگر، که به ندرت تفکر خود ما می‌باشد\". تفکر دیگری که ماهیت و وجود اصیل من را به چالش می‌کشد و حتی انکارمی‌کند ایدئولوژی است .

\"هابرماس\" معتقد است : یک همزمانی میان ایدئولوژی‌ها و انتقاد از ایدئولوژی وجود دارد و البته این منش و حالت غیر دمکراتیک در فقر تئوری ایدئولوژی‌ها دو چندان می‌شود و حتی امکان دارد منتهی به اقدام در جهت حذف دیگری گردد. آرمان های یوتوپیایی جزءی جدای ناپذیر از ماهیت ایدئولوژی‌ها هستند، آنها مدعی گسست از باورهای سنتی هستند و نوید آینده‌ی بهتر می دهند و در همین راستا در پی کسب مشروعیت در میان توده مردم هستند. ایدئولوژی‌های یوتوپیایی در صورت عدم اقبال عمومی و ناکام گشتن در ایجاد پایگاه مردمی دچار هزیان گویی می‌شوند و مدام در میان شعارهای رنگ و لعاب رفته کُهنه، محکوم به طی کردن سیر قهقرای هستند .

ایدئولوژی‌ها در موضع قهری و حذفی از باورها سنتی انتقاد می‌کنند و در مقابل خود را منجی بشر مدرن از چنگال برداشت‌های سنتی معرفی می‌نمایند. آبشخور و بگ گراند ایدئولوژی‌ها می تواند آسمان و یا یک فرد و یا حتی یک مبدا تاریخی باشد، در هر صورت ایدئولوژی‌ها فاقد ماهیت و جوهر مستقل هستند و همین کیفیت شکننده و لغزان باعث فرافکنی در سنخوران و مروجین ایدئولوژی می‌گردد و حتی دروغ پردازی ایدئولوژی‌ها در کُردستان ما وارداتی هستند و هیچ گاه برچسب لوکال نداشته‌اند. ایدئولوژی‌ها در کُردستان همچون یک بسته‌ی ساندویج آماده مصرف هستند و نیاز تأمل و تفکر در مخاطب را از ریشه خشک می‌کنند و به سادگی قابل هضم هستند و پذیرش می شوند و البته به فور هم یافت می شوند . بسته های آماده و البته بنجل وارداتی که در برهه های از تاریخ کُردستان با اقبال چشمگیری روبرو بوده‌اند. شاید به این دلیل در برهه های عرصه جولان یافته‌اند که ماهیتاً و ذاتاً ایدئولوژی‌ها در بستر فقر علی الخصوص فقر آگاهی و اقتصادی رشد و نمو پیدا می‌کنند. به عبارتی دیگر این دو یعنی فقر آگاهی و فقر اقصادی پاشنه آشیل کُردستان در مقابل اسیمیلاسیون ایدئولوژی‌ها بوده‌اند.

نقطه فاجعه بار ایدئولوژی‌ها آن هنگام است که بخواهند در جهت پیشبرد اهداف و آمیزه‌های خود از بازوی نظامی استفاده نمایند. به کررات شاهد این نوع برخورد ایدئولوژی‌ها در طول تاریخ کُردستان بوده‌ایم. \"مارکس\"، ایدئولوژی را غیر علمی می‌پندارد، ماهیتی که همچون آگاهی وارونه در بستر فقر آگاهی سربرمی آورد و در همین بستر بکر طیف‌های وسیع جامعه را که دغدغه‌های هویت محور دارند به سوی خود فرامی‌خواند و با مخدوش کردن هویت واقعی نقش منجی و منبع آرامش و ثبات را بازی می‌کنند. فرد، پریشان و تهی از هر گونه آگاهی به سادگی جذب جریانات ایدئولوژیک می‌گردد. در گذشته ایدئولوژی‌ها صرفاً در قالب متونی اتفاقی به سرزمین ما ره یافته بودند، اما اکنون سیستماتیک و برنامه ریزی شده جولان می‌دهند و با ترسیم چشم اندازه منظم و منسجم برنامه‌ها خود را در پیش می‌گیرند.

مخاطب اصلی این نوع جریانات طبقات پایین جامعه، طبقه مرفه و البته جوانان هستند، اما به ندرت در پیرامون طبقه متوسط شهری پرسه می‌زنند. دسته اول بدلیل دو پارامتر که ذکر شد، فقر آگاهی و فقر اقتصادی و دسته دوم به دلیل تامین منابع مالی و دسته سوم هم همچون نیروی بالقوه آینده و اما طبقه متوسط شهری به دلیل دارا بودن ویژگیهای خاص ، همچون آگاهی و وضعیت مناسب معیشتی و دغدغه‌های متفاوت در نفوذ پذیری این نوع تفکرات ایزوله هستند .
پس می توان گفت سم این نوع جریانات خرد و آگاهی است. آگاهی که در عصر کنونی و از میمنت و مبارکی ابزارهای فناوری به سادگی قابل دسترسی است .

ترسیم یک تابلو کوچک از ایدئولوژی در قالب یک نوشتار کوتاه نه بیان تئوریک و آنتولوژیک آن و نه جریان شناسی این نوع اندیشه‌ها است، بلکه صرفاً ارسال سیگنال و یک تلنگر کوچک از ماهیت زیر پوستی جریانات نگتیو تحت عنوان جریانات ایدئولوژیک است، یک تلنگر به آنهای که دغدغه‌ی مشترک دارند. دغدغه جریانات ایدئولوژیکی که همچون کرم که چگونه یک درخت را از درون می تراشد و فاسد می‌کند به درون جامعه راه یافته‌اند. ایدئولوژی‌ها با شناسنامه و کروکی دقیق در بافتار فکری جامعه جولان داده‌اند و به شدت در پی دست یابی به اتوریته هستند. جریاناتی که برچسب کاذب اجتماعی را یدک می‌کشند و نیروهای تکنوکرات قوی و اجتماعی در ساختار خود دارند. واقعیتی که متأسفانه از نگاه بسیاری از جمله روشنفکران و اکتیوست‌های مستقل حوزه های مختلف سهواً و یا عمداً پنهان مانده است .