کردستان ایران و آمارهای گسترده نقض حقوق‌بشر طی تابستان گذشته

14:55 - 11 مهر 1393
Unknown Author
عمر معروفی (هەڵمەت)

کردستان ایران همواره از فعال‌ترین بخشهای ایران بوده و هیچ مدتی از عمر جمهوری اسلامی را نمی‌توان یافت که در آن فعالیت و مبارزات کُردها به چشم نیاید و یا به گوش نرسد. این مبارزات و فعالیت‌ها طیف وسیعی را دربرداشته و دارد واز مبارزات مسلحانه گرفه تا مبارزات مدنی در اشکال و انواع مختلف آن، از تشکلات و اتحادیه‌ها و انجمن‌ها و ان جی اوهای متعدد، موجود بوده و فعالیت داشته و دارند.

واقعیت آن است که کُردها (درصد چشمگیری از آنان) حقوق خویش را شناخته و ارزش ذاتی آنها را دریافته‌اند و فقدان آن حقوق بنیادین و نقض آن از جانب حکمرانان ولی فقیهی جمهوری اسلامی، آنان را به مبارزه وادار نموده است، البته قبل از آن نیز قبضه اختیارات و نقض حقوق از جانب رژیم شاهنشای نیز، کُردها را به مبارزه وادار نموده و کُردها در صفوف مقدم مبارزات آزادیخواهی قرار داشته‌اند.

همین امر مسبب آن گردیده است که آمار و میزان موارد نقض حقوق‌بشر در کردستان بیش از سایر نقاط ایران و ملل دیگر ایران باشد، بررسی آمارها در سی و پنج سال اخیر خود نمایانگر این امر است، اما جای بسی تعجب و شگفتی دارد که این آمارها در مدت کوتاه ریاست جمهوری روحانی کلید طلا و مشکل گشا (!؟) بسی بیشتر از دوره‌های پیشین و گاه به اندازه زمان جنگ تحمیلی می‌رسد، زمانی که جنگ مسلحانه در کردستان جریان داشت.

البته چنان نیست که تمامی خواسته‌های کوردها، سیاسی بوده باشد و تمامی اقدامات آنان نیز نظامی و سیاسی بوده باشد، بلکه مقدار کثیری از روشنفکران کورد کوشیده‌اند در چهارجوب قانون و موازی با حفظ نظام حرکت نمایند، به گونه‌ای که نتوان به هیچ نوعی برچسب تجزیه طلب بودن بر آنان قالب شود، اما رویه و مشی نظام و ارگانهای اطلاعاتی آن هماره و برای همه یکسان بوده است. رفتار این ارگانها با یک شاعر و نویسنده کُرد که دم بر نبود حقوق بشری‌اش گشوده است، هیچ تفاوتی با یک شخص سیاسی فعال در احزاب کُرد نداشته و ندارد.

بسیاری از خواست‌های کُردها و از جمله خواست، تدریس به زبان مادری، رفیع تبعیض در تصدی پست‌ها و عهده داری مسئولیت‌های محلی و نه حتی کلان، انتشار روزنامه و مجلات، رفع تبعیض و نادیده انگشتنشان در امورات استخدامی و قبولی در دانشگاهها در مقاطع عالی تحصیلی، ایجاد اشتغال و اتمام طرح‌های ده‌ها ساله ناتمام، ترویج و رونق کشاورزی، راه‌سازی و ایجاد طرح‌های زیربنایی و تسهیم کوردها در آبادانی کشور و همچنین عدم استثمار و غارت منابع زیرزمینی کوردستان، ممانعت از آتش‌سوزی عمدی در جنگل‌های کوردستان، اجازه چاپ کتب به زبان کوردی، رفع محدودیت مذهبی در عهده‌داری سمت و استخدام و ...غیره، که همگی مسالمت‌آمیز بوده و از حقوق طبیعی هر شهروندی به شمار می‌آید و در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز گنجانده شده‌اند، اما نوع نگرش رژیم و انگ معمول همانا تجزیه طلبی بوده است، برچسبی که انگار همزاد تاریخی کوردها به شمار می‌رود.

اما اتمام دوره پر از رعب و خفقان احمدی نژاد و شروع ریاست جمهوری روحانی، برای اصلاح طلبان به طور عموم و اصلاح طلبان کورد به طور اخص، نور امیدی بود که آنان را واداشت تا به تبلیغ گسترده و فعال بپردازند تا مردم را با امیدی که انگار آنان مطمئن بودند در قالب این سیستم و با کلید طلایی این مرد خیال سوار تازه از مدینه فاضله برگشته، رای بدهند، به گونه‌ای که عدم مشارکت در انتخابات برای این دسته مصادف با تحجر فکری و خیانت به خواسته‌های کوردها و ایجاد ایرانی آباد، دمکراتیک و آزاد به شمار می‌رفت، اما اینک و بعد از یک سال و اندی، آنچه در جریان است نه تنها تداوم نقض حقوق‌بشر در ایران و کوردستان است، بلکه، افزایش روزمره آن می‌باشد، کلید امیدبخش روحانی برای کوردها، تنها گشودن در رعب، وحشت، فقر، بازداشت، اعدام، فرار مغزها و صدور حکم بازداشت و وثیقه‌های گران و زندانی طویل المدتتر و ....غیره، بود، به گونه‌ای که به نقل از آژانس خبررسانی کوردپا موارد نقض حقوق‌بشر در کوردستان طی فصل تابستان (آژانس خبررسانی کردپا)، یعنی تنها در نود روز به شرح زیر می باشد:
١_ بازداشت ٩٥ شهروند کورد
٢_ صدور ٣٥ سال و ١١ ماه حبس
٣_ کشتە شدن ١٠ کولبر و ٧ شهروند مدنی 
٤ _ زخمی شدن ١٦ کولبر و ٨ شهروند مدنی
٥_ احضار ٤٢ شهروند کورد بە مراکز امنیتی
آمار فوق‌الذکر واقعا ناگوار و مایوس‌کننده است و این آمارها در حالیست که روحانی مهمترین دستاورد خود را تنها، جلوگیری از حمله امریکا به ایران مطرح و عنوان می‌نماید، و این در حالیست که در صورت تداوم این جریان و روال نقض حقوق‌بشر، در ایران دیگر جای اندیشیدن به مسائل شخصی و تفکرات حتی در خلوت نیز برای کوردها وجود نخواهد داشت، چرا که تفکر امنیتی بیش از پیش چتر خویش را بر آن گسترانیده است، بجاست که فعالان و سازمان‌های حقوق‌بشری، در روابط خویش با ایران و جمهوری اسلامی، مسائل حقوق بشری را مد نظر قرار دهند، البته این امر تنها منوط به اطلاع رسانی بیشتر و بهتر فعالان کورد می‌باشد که می‌بایست از هر لحظه‌ای و از هر موقعیتی در این راستا بهترین بهره‌برداری را بنمایند.

بجاست نگاهی به برخی از نگاه‌های اصلاح‌طلبان پیش از انتخابات بیندازیم و سوالاتی را مطرح نماییم. فائزه رفسنجانی: به گزارش بصر به نقل از فارس، فائزه هاشمی عصر سه‌شنبه در جمع عده‌ای از اصلاح‌طلبان کهگیلویه و بویراحمد، اظهار داشت: باید محدودیت‌های دولت آقای روحانی را درک کرده و با حضور پررنگ خودتان حرکت مردم در ۲۴ خرداد را ادامه دهید.

بجاست که بپرسیم این محدودیت‌های آقای روحانی است که ایشان را ناچار به تشدید جو اختناق و رعب و وحشت می‌نماید؟ اگر اینگونه است، پس مشارکت پررنگ در انتخابات چه ضرورتی دارد؟ این مشارکت پررنگ که تا حد زیادی هم در مقایسه با دوره‌های پیشین دیده شد، چه پیامد مهمی برای ایران به طور اعم و کوردها به طور اخص داشته است؟ آیا اصلاح‌طلبان به دنبال چنین نتایجی بوده و هستند؟ یا اینکه برای آنان نیز همانا ابقای بیشتر نظام حاکم و نمایش دادن چهره‌ای نورانی از آن در عرصه‌ی بین‌المللی می باشد و مسائل داخلی هیچ اهمیتی برایشان ندارد که اینک نیز همگام و خاموش می‌باشند؟ همچنانکه در ادامه همان سخنرانی می‌بینیم که: عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، عملکرد دولت تدبیر و امید را در موضوعات مختلف از جمله اقتصاد، سیاست خارجی و بهبود با روابط کشورها را خوب ارزیابی کرد و افزود: دولت در بحث انرژی هسته‌ای خوب عمل کرد.

صلاح الدین خدیو، یکی از اصلاح‌طلبان کُرد در دیک از مقالات خویش به نام (در میان برزخ: تحلیلی بر انتخابات مجلس هشتم)، با قصد به چالش کشانیدن سیاست دیرینه احزاب کوردی در زمینه تحری پیاپی انتخاب چنین می نویسد:
\"کاستلز می‌گوید زاپاتیست‌های مکزیک هنگامی که درهای ورود به ساختار قدرت برایشان باز شد، بر سر دوراهی سرنوشت ساز خود قرار گرفتند: ورود به ساختار قدرت و \" نهادی شدن \" و در نتیجه از دست دادن جذابیت‌های انقلابیگری و وداع با نمادها و استعاره‌هایی مانند \"نقاب\" که به نوعی نشانه هویتی آنها محسوب میشد. در غیر اینصورت تداوم سیاست انقلابی و امتناع از شرکت در بازی قدرت و مواجه شدن با پیامدهای نامعلوم آن. وسوسه نهادی شدن یا انقلابی ماندن، ایستگاهی است که تقریبا تمام جنبش‌ها و احزاب سیاسی در مقطعی از حیات خویش لاجرم به آن میرسند.چه هنگامی که به صورت کامل قدرت را در اختیار گرفته و از جنبش به نهاد تبدیل می شوند و چه وقتی که در ازای شرکت در ساختار قدرت، بخشی از آمال و آرمانها و سیاست‌های عصر انقلابیگری را وا می‌نهند .جنبش کُردهای ایران نیز به دلیل تنگ شدن عرصه بر سیاست رادیکال و یا آنچه در کردستان به صورت متعارف از مقوله سیاست فهمیده می‌شود ، دیری است که با این استفهام اندیشه سوز روبرو شده و صد البته در غیاب یک استراتژی سیاسی مشخص و تعریف شده – حداقل در ده پانزده سال اخیر- از پاسخ به آن عاجز مانده و به نوعی به برزخ بی‌سیاستی و وقت کشی و فرصت سوزی در غلطیده است.امری که نمود آن را در مقاطعی نظیر انتخابات و تحولات سیاسی نرم داخلی به آسانی می‌توان مشاهده کرد.\"

لازم به یادآوری است که اصلاح طلبان کورد خود را این چنین معرفی می‌نمایند: \"درپی جنبش فراگیر اصلاحات دردوم خرداد ١٣٧٦ درایران فعالان سیاسی اصلاح طلب کُرد نیز همراه با سایر اصلاح‌طلبان کشور در جهت تحکیم مبانی دموکراسی ومردم سالاری درکشور ومنطقه تلاش کردند. \"

اینک بجاست از آقای خدیو که اینک با دیدی بسیار امیدوار بر روحانی و کابینه‌اش می‌نگرد و این دوره از انتخابات ریاست جمهوری را دوره رئالیسم سیاسی در ایران می‌خواند پرسید:
- دستاورد شما و همفکرانتان از این مشارکت‌های مجدد در انتخابات و برانگیزاندن مردم به مشارکت و عدم همسویی با سیاست‌های احزاب کوردی برخاسته از بطن جامعه کوردی چه بوده است؟
- آیا این دستاوردها همانست که شما و هماندیشانتان درپی آن بوده و هستید؟ اگر آری، پس تفاوت شما با جمهوری اسلامیان چه می‌باشد؟
- آیا اکنون نیز برآنید که جمهوری اسلامی رفرم پذیر می‌باشد؟
- روحانی و کلید طلایی حلال مشکلات وی تاکنون و در این مدت و با این آمارها، چه میزان توانسته است، گشم امید شما را مشتعل و امیدوارتر نماید؟
- آیا واقعا چنان می‌اندیشید که مبانی دموکراسی و مردم سالاری با آمدن روحانی فرش خویش را در ایران گسترانیده است و شما به موفقیت نائل آمدید یا درصدد تحقق آن می‌باشید؟
- آیا هنگام آن فرا نرسیده است که در اصلاح‌طلبی در ایران و بویژه کوردستان را مهر و موم نماییم و بر خطاهای گذشته و مخالف چریان آب حرکت کردنمان مروری تازه نموده و چشمهایمان را بشوییم و طور دیگر ببینیم و طرحی نو درندازیم؟
بسیاری از اصلاح طلبان بجای گشودن چشم بر وقایع و رخدادها و دم برگشودن و اعتراض بدانان و ایجاد راه چاره‌ای برای حل آنان، تنها به مقایسه و قیاس باطله روحانی با احمدی‌نژاد، دلخوش کرده و سعی در انحراف دیدگاه و اذهان مردم دارند و این نشات گرفته از همان دیدگاهی است که به بد و بدتر می‌اندیشد، و این منتهای تفکر اصلاح‌طلبی در ایران است. که در اینجا به ذکر نمونه‌ای از این قیاس‌های واقعا باطل می‌پردازیم:
آفتاب- سرویس سیاسی: دکتر داریوش قنبری گفت: دیپلماسی ایران هم اکنون در اوج است.

داریوش قنبری، نماینده سابق ایلام در مجلس ششم، در گفت‌وگو با \"آفتاب\"، مقایسه میان دستاوردهای سفر دکتر روحانی با سفر محمود احمدی‌نژاد به نیویورک را مع‌الفارق دانست و گفت: با توجه به ملاقات‌های متعدد این روزهای رییس‌جمهور با سیاست‌مدارانِ برجسته جهان، به طور ملموس می‌توان فضای مثبت ایجاد شده را مشاهده کرد.

وی در ادامه با یادآوری سفرهای آقای احمدی‌نژاد به نیویورک و  مجموعه ملاقات‌های وی با روسای‌جمهور کشورهای غیرموثر و کمتر‌شناخته‌شده و غیرنافذ در جهان را سبب‌ساز انزوای ایران در جهان دانست و افزود: این شیوه برخورد احمدی‌نژاد موجب افزایش تقابل و تضاد  شد و پیامد آن صرفا ترک جلسه از سوی  اکثریت کشورهای حاضر در جلسه مجمع عمومی سازمان شد.

در خاتمه تنها به سطری کوتاه بسنده می‌نمایم و نتیجه‌گیری را بر عهده خواننده محترم واگذاشته و دادوری و قضاوت را برعهده وجدان‌های بیداری وامی‌نهم: آیا می‌توان به اصلاحات و تعویض نام و اشخاص در ایران دلبست و دریچه‌ای گشود که در نقض حقوق بشر در ایران با چنان سرعتی اعمال نشود و کلیدی یافت که به مردم امید بدهد نه به عمال حکومت و روسای حاکم؟

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.