کدام جنگ؟ این جنایت علیه بشریت است!
15:33 - 3 مرداد 1393
Unknown Author
بهنام چنگائی
من به عنوان یک انسان نوعدوست، مسالمت جو و برابری خواه رسما اعلام میکنم که با هر گونه خشونت فیزیکی، برترجوئیهای ملی، دینی، مذهبی و نژادی و... و در نتیجه کشتار که به هر دو طرف فلسطینیهای اسیر و مردم بیدفاع اسرائیل آسیب جانی و مالی زده و یا رسانده باشد، سخت مخالفت دارم و سازش ناپذیرانه چنین شیوه هائی را محکوم میکنم. و به همین خاطر همیشه در سمت دوستداری نوع بشر قرار داشته و بدون توجه به نژاد، باور و فرهنگهای آنها در همبستگی با مردم همنوع خودم در سراسر جهان ایستاده و خواهم ایستاد. من بر جنایات بیشمار اسرائیل و اهداف شرورانه او در نسل کشیها و اشغالگریهایش خط بطلان و انحطاط میکشم و همزمان مقاومت سنگاندازان فلسطین بیدفاع را مظلومانه و به حق میبینم؛ اگر چه فرقههای وابستهی حماس و عباس با تحریک مدافعان منطقهای آنها دانسته و یا ندانسته بر دامنهی این جنایات و خشم ضدبشری اسرائیل روز بروز هیزم افزوده و همچنان میافزایند.
اما، آیا اهداف اسرائیل، استقلال مردم را برای کسب سرزمینهای اشغال شده میپذیرد؟ من در مقاله پیشین به این پرسش پاسخ دادهام!
ظرف دو هفتهی گذشته ارتش اسرائیل فرصت یافته و توانسته است بر علیه مردم بیدادرس فلسطین با تمام قوا و قدرت نظامی، تبلیغاتی و لجستیکیاش قیام و نسل کشی شرم آوری برپا کند. او با حمایت علنی اوباما و انگلا مرکل و در سکوت جامعهی جهانی غرب و عمدتا پشتیبانی لابیهای امپریالیست آمریکا دست به چنین کشتار دوباره فلهای زده که این جنایات را هم میباید در تاریخ ننگبار صهیونیسم نژادپرست و راسیست ثبتاش کرد. و البته این بار او با یک بهانهی خوب ولی بیاساس پیرامون قتل مشکوک سه نوجوان اسرائیلی توسط حماس، فرصت این قتلعام را یافته است؛ بهانهای که در پردهی ابهام میباشد! و باید اسرائیل منابع این ادعا را برای روشن شدن اذهان عمومی علنی کند. اما، آیا تردید دارد که نتابیاهو و ارتش زیر فرماناش در زندان بزرگ غزه با این \"ترفند طلائی\" و یا فرصت انتقام، جوی خون به راه نینداخته باشند؟ پس به اخبار پائین و رقم کشتارها، ویرانیها و فراریها که لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر می شوند توجه کنیم.
نتانیاهو و جناح صهیونیست موتلف داخلی و خارجیاش، همه میدانند و مصمماند که برای تسخیر تدریجی بخش بیشتری از منطقه نوار باختری رود اردن و غزه در این فرصت، می باید به سادگی به اهداف پراکندن مردم و یا نسل کشی در غزه جامهی عمل بپوشانند و علنا نیز پوشانیدهاند و تمامی این کشتارها را اسرائیل بدون ترس و واهمه از آبروریزی خود در سطح جهان مستقل، مترقی و نوعدوست در این روزها بیمهابا به پیش میبرد. در این فاصلهی دردناک و شرم برانگیز انسانی، همه جا و در همه محافل جار و جنجال \" جنگ \" میان فلسطین و اسرائیل حاکم است! در اینجا این پرسش مطرح است که آنها از کدام \"جنگ \" صحبت به میان میآورند؟ در میان این دو که جنگی صورت نگرفته است. اینجا تنها نزدیک به دو میلیون موجود محروم از حداقل حقوق مستقل انسانی، در یک گتوی باریک همچون غزه توسط نیروی هوائی، دریائی و زمینی ارتش فاشیست اسرائیل، به سان گتوی هیلتر بیوقفه به جای یهودیها، \"فلسطینیها\" را کشتار و قتلعام میکنند. آیا شرافتمندانه و بیطرفانه غیر از این است که گفته شد؟ به من بگوئید: کدام جنگ در این زندان رو باز وجود حتی نسبی هم دارد؟ نکند شما آن چند موشک پرانیهای حماس را میگوئید که به شدت من با آن مخالفم و البته اغلب قریب به اتفاق این موشکها پیش از فرود به زمین نابود و خنثی میشوند! آیا این سمبول مقاومت مرگبار است! و یا آن را به گفتهی شما جنگ فلسطینیان با اسرائیل مینامید؟
جنگ، در مفهوم خلاصه و کلاسیکاش، شامل رو در روئی دو نیروی مدعی و نسبتا برابر برای میباشد که در میان آنها قرار است جنگ، راه حل پایانی و نتیجه بخش برای طرفها باشد؛ و بنابراین، برای رسیدن به دعاوی سیاسی، اقصادی و ... خود، آنها با اهرم نظامی یا همان جنگ میخواهند پایان منازعات سیاسی را اعلام کنند. خوب در اینچنین موردی مسلما هر کدام آنها دارای درصدی از تناسبات قوای لشگری، ابزارهای لجستیک و ترابری سلاحهای متنوع زمینی، دریائی و هوائی میباشند که هرکدام به نوبهی خود تعیینکننده بوده و اینجا میتوان یادآور شد که اسرائیل(٢٠٠ موشک با کلاهکهای اتمی) را دارا میباشد. جنگ در دو سو و در میان جنگاورانی روی میدهد که آنها به نقاط قوت و ضعف خود و دشمن به خوبی آشنا میباشند و نتایج احتمالی آن را بررسی کردهاند؛ و سرآخر و ناگزیر، ریسک بالای جنگ را انتخاب کرده و تنها راه حل خود را در دست بردن به چنین جنون و ویرانی و نسلکشی از همدیگر میدانند.
پرسش: آیا چنین تناسب ناچیزی میان ارتش و توان بالفعل اسرائیل در برابر چند جوان سنگ پران فلسطینی و موشکهای شکننده حماس ـ خامنهای در غزه وجود دارد؟ هرگز! این جنایتهای فجیع و ویرانگریها تنها کشتار علنی و خیانات ضدبشری نام دارند. نسلکشی هائی که در عصر فاشیست هیتلری علیه مردم بیدفاع یهودی به هولناکی تمام کار رفت و امروز ارتش اسرائیل نه علیه \"نیروهای حماس\" بلکه بیش از ٨٠% آن حملات وحشیانه برعلیه مردم بیدفاع به پیش رفته و میرود. عملی بدخیم و سازش ناپذیرانه برای حل غیر مسالمتآمیز همزیستی برابر و مستقل، که اسرائیل برای همیشه \"راه حل مقاومت فلسطینیان\" را در برابر این جنون و نسلکشیهای بیرحمانه و بکرات بیکم و کاست تقویت و تثبیت کرده و همینک میکند. آیا راسیسم نتانیاهو و مدافعان او، چارهی کار آتی طرح صلح ریاکارانهی خود را جز از این طریق دیدهاند؟ آیا تاکنون اسرائیل مقتدر و توانا که از بالا به مورچگان زیر پای فلسطینی مینگرد، حتی یکبار پیگیرانه در تعقیب تقویت آگاهی تودههای و تضعیف مواضع دوجانبه فرقهای فلسطینی اشتیاقِ دوستانه و مسئولانه داشته است؟ هیچگاه! پیش از این فاجعه و در راه وحدت عباس و حماس برای حل مشکل دولت متمرکز، که روزی بهانهی تعطیل مذاکرات توسط اسرائیل شده بود، این حماس بود که با شرط بازگشت اسرائیل به مرزهای ١٩٦٧ آماده بود که دولت اسرائیل را به رسمیت بشناسد! آیا این واقعیت را میشود انکار کرد؟ هیچگاه! در همین تهاجم اخیر نیز این اسرائیل بود که برای اولین بار آتش بس را زیر پا نهاد و بمباران را آغاز کرد و نه حماس! به هر حال، به باور من میان مقاومت دلیرانهی مردم فلسطین سنگ پران و حماس موشکانداز و آن ارتش قدر قدرت اسرائیل و نیروهای دژخیماش هیچ تشابهی وجود ندارد، حتی در محاسبه ( کاه با کوه ) اینچنین مقایسهای معقول نیست؛ تا دم از \"جنگ\" در میان آنها رود.
همه ما میبینیم که این روزها اغلب چشمها و گوشهای تیز جریانهای رنگین مدعی حقوقبشر بسته شده است و راستها و خودیهای چپِ و دمکراتِهای مردمفریب یکباره بر وقایع دهشتناک کنونی دیده فرو بسته و اغلب زبانهای دراز آنان، گوئی لال شده است. و در آن زیر ِ زیر بدبختی و بیپناهی و بیدادرسیها، مردمان عادی و فقیر غزه هستند، گوئی مفهوم انسان شامل شان دیگر نیست و آنها حق و حقوقبشری در انظار جهانی ندارند. و به همین خاطر ارتش فوق مدرن اسرائیل زن و بچههای زمینگیر آنان را همچون مورچگان زیر بمبارانها، تانکها و توپها و سربازان بیرحم و کور له و لورده میکنند. همان کاری که هیتلر با دعاوی فاشیستی ولی مخفیانهاش و با نفرت برانگیزترین شکل، در کورهای آدمسوزی، بر علیه مردم بیدفاع یهودی به شکل فلهای و نسلکشی کرد؛ حالا، همان ویژگیهای بیرحمانه دیروز و امروز را اسرائیل کاملا علنی و آشکار در پیش چشم گشادهی جهانیان علیه فلسطینیهای ناتوان از دفاع خود بکار میبرد؛ و زن و بچههای بیگناه را دلبخواه محکوم مرگ میکند؛ و همینک صدها هزار جان بدر برده، در این تابستان سوزان آوارگی، گرسنگی و تشنگی را برای نجات جان خود و زن و بچههای شان، با رغبت بودن در دشت و صحرا را برگزیدهاند. البته باقی ماندهی مردم بیدفاع غزه لحظه به لحظه مردن و یا مزهی مرگ را میچشند و بوی تعفن دشمنی اغلب بلوک غرب با خود را میبویند و دریغا که هیچ راه دیگری ندارند. زیرا همهی راهها توسط اسرائیل بسته شده است. آنها در سکوت جامعه جهانی مرگ خود را انتظار میکشند.
من به عنوان یک انسان نوعدوست، مسالمت جو و برابری خواه رسما اعلام میکنم که با هر گونه خشونت فیزیکی، برترجوئیهای ملی، دینی، مذهبی و نژادی و... و در نتیجه کشتار که به هر دو طرف فلسطینیهای اسیر و مردم بیدفاع اسرائیل آسیب جانی و مالی زده و یا رسانده باشد، سخت مخالفت دارم و سازش ناپذیرانه چنین شیوه هائی را محکوم میکنم. و به همین خاطر همیشه در سمت دوستداری نوع بشر قرار داشته و بدون توجه به نژاد، باور و فرهنگهای آنها در همبستگی با مردم همنوع خودم در سراسر جهان ایستاده و خواهم ایستاد. من بر جنایات بیشمار اسرائیل و اهداف شرورانه او در نسل کشیها و اشغالگریهایش خط بطلان و انحطاط میکشم و همزمان مقاومت سنگاندازان فلسطین بیدفاع را مظلومانه و به حق میبینم؛ اگر چه فرقههای وابستهی حماس و عباس با تحریک مدافعان منطقهای آنها دانسته و یا ندانسته بر دامنهی این جنایات و خشم ضدبشری اسرائیل روز بروز هیزم افزوده و همچنان میافزایند.
اما، آیا اهداف اسرائیل، استقلال مردم را برای کسب سرزمینهای اشغال شده میپذیرد؟ من در مقاله پیشین به این پرسش پاسخ دادهام!
ظرف دو هفتهی گذشته ارتش اسرائیل فرصت یافته و توانسته است بر علیه مردم بیدادرس فلسطین با تمام قوا و قدرت نظامی، تبلیغاتی و لجستیکیاش قیام و نسل کشی شرم آوری برپا کند. او با حمایت علنی اوباما و انگلا مرکل و در سکوت جامعهی جهانی غرب و عمدتا پشتیبانی لابیهای امپریالیست آمریکا دست به چنین کشتار دوباره فلهای زده که این جنایات را هم میباید در تاریخ ننگبار صهیونیسم نژادپرست و راسیست ثبتاش کرد. و البته این بار او با یک بهانهی خوب ولی بیاساس پیرامون قتل مشکوک سه نوجوان اسرائیلی توسط حماس، فرصت این قتلعام را یافته است؛ بهانهای که در پردهی ابهام میباشد! و باید اسرائیل منابع این ادعا را برای روشن شدن اذهان عمومی علنی کند. اما، آیا تردید دارد که نتابیاهو و ارتش زیر فرماناش در زندان بزرگ غزه با این \"ترفند طلائی\" و یا فرصت انتقام، جوی خون به راه نینداخته باشند؟ پس به اخبار پائین و رقم کشتارها، ویرانیها و فراریها که لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر می شوند توجه کنیم.
نتانیاهو و جناح صهیونیست موتلف داخلی و خارجیاش، همه میدانند و مصمماند که برای تسخیر تدریجی بخش بیشتری از منطقه نوار باختری رود اردن و غزه در این فرصت، می باید به سادگی به اهداف پراکندن مردم و یا نسل کشی در غزه جامهی عمل بپوشانند و علنا نیز پوشانیدهاند و تمامی این کشتارها را اسرائیل بدون ترس و واهمه از آبروریزی خود در سطح جهان مستقل، مترقی و نوعدوست در این روزها بیمهابا به پیش میبرد. در این فاصلهی دردناک و شرم برانگیز انسانی، همه جا و در همه محافل جار و جنجال \" جنگ \" میان فلسطین و اسرائیل حاکم است! در اینجا این پرسش مطرح است که آنها از کدام \"جنگ \" صحبت به میان میآورند؟ در میان این دو که جنگی صورت نگرفته است. اینجا تنها نزدیک به دو میلیون موجود محروم از حداقل حقوق مستقل انسانی، در یک گتوی باریک همچون غزه توسط نیروی هوائی، دریائی و زمینی ارتش فاشیست اسرائیل، به سان گتوی هیلتر بیوقفه به جای یهودیها، \"فلسطینیها\" را کشتار و قتلعام میکنند. آیا شرافتمندانه و بیطرفانه غیر از این است که گفته شد؟ به من بگوئید: کدام جنگ در این زندان رو باز وجود حتی نسبی هم دارد؟ نکند شما آن چند موشک پرانیهای حماس را میگوئید که به شدت من با آن مخالفم و البته اغلب قریب به اتفاق این موشکها پیش از فرود به زمین نابود و خنثی میشوند! آیا این سمبول مقاومت مرگبار است! و یا آن را به گفتهی شما جنگ فلسطینیان با اسرائیل مینامید؟
جنگ، در مفهوم خلاصه و کلاسیکاش، شامل رو در روئی دو نیروی مدعی و نسبتا برابر برای میباشد که در میان آنها قرار است جنگ، راه حل پایانی و نتیجه بخش برای طرفها باشد؛ و بنابراین، برای رسیدن به دعاوی سیاسی، اقصادی و ... خود، آنها با اهرم نظامی یا همان جنگ میخواهند پایان منازعات سیاسی را اعلام کنند. خوب در اینچنین موردی مسلما هر کدام آنها دارای درصدی از تناسبات قوای لشگری، ابزارهای لجستیک و ترابری سلاحهای متنوع زمینی، دریائی و هوائی میباشند که هرکدام به نوبهی خود تعیینکننده بوده و اینجا میتوان یادآور شد که اسرائیل(٢٠٠ موشک با کلاهکهای اتمی) را دارا میباشد. جنگ در دو سو و در میان جنگاورانی روی میدهد که آنها به نقاط قوت و ضعف خود و دشمن به خوبی آشنا میباشند و نتایج احتمالی آن را بررسی کردهاند؛ و سرآخر و ناگزیر، ریسک بالای جنگ را انتخاب کرده و تنها راه حل خود را در دست بردن به چنین جنون و ویرانی و نسلکشی از همدیگر میدانند.
پرسش: آیا چنین تناسب ناچیزی میان ارتش و توان بالفعل اسرائیل در برابر چند جوان سنگ پران فلسطینی و موشکهای شکننده حماس ـ خامنهای در غزه وجود دارد؟ هرگز! این جنایتهای فجیع و ویرانگریها تنها کشتار علنی و خیانات ضدبشری نام دارند. نسلکشی هائی که در عصر فاشیست هیتلری علیه مردم بیدفاع یهودی به هولناکی تمام کار رفت و امروز ارتش اسرائیل نه علیه \"نیروهای حماس\" بلکه بیش از ٨٠% آن حملات وحشیانه برعلیه مردم بیدفاع به پیش رفته و میرود. عملی بدخیم و سازش ناپذیرانه برای حل غیر مسالمتآمیز همزیستی برابر و مستقل، که اسرائیل برای همیشه \"راه حل مقاومت فلسطینیان\" را در برابر این جنون و نسلکشیهای بیرحمانه و بکرات بیکم و کاست تقویت و تثبیت کرده و همینک میکند. آیا راسیسم نتانیاهو و مدافعان او، چارهی کار آتی طرح صلح ریاکارانهی خود را جز از این طریق دیدهاند؟ آیا تاکنون اسرائیل مقتدر و توانا که از بالا به مورچگان زیر پای فلسطینی مینگرد، حتی یکبار پیگیرانه در تعقیب تقویت آگاهی تودههای و تضعیف مواضع دوجانبه فرقهای فلسطینی اشتیاقِ دوستانه و مسئولانه داشته است؟ هیچگاه! پیش از این فاجعه و در راه وحدت عباس و حماس برای حل مشکل دولت متمرکز، که روزی بهانهی تعطیل مذاکرات توسط اسرائیل شده بود، این حماس بود که با شرط بازگشت اسرائیل به مرزهای ١٩٦٧ آماده بود که دولت اسرائیل را به رسمیت بشناسد! آیا این واقعیت را میشود انکار کرد؟ هیچگاه! در همین تهاجم اخیر نیز این اسرائیل بود که برای اولین بار آتش بس را زیر پا نهاد و بمباران را آغاز کرد و نه حماس! به هر حال، به باور من میان مقاومت دلیرانهی مردم فلسطین سنگ پران و حماس موشکانداز و آن ارتش قدر قدرت اسرائیل و نیروهای دژخیماش هیچ تشابهی وجود ندارد، حتی در محاسبه ( کاه با کوه ) اینچنین مقایسهای معقول نیست؛ تا دم از \"جنگ\" در میان آنها رود.
همه ما میبینیم که این روزها اغلب چشمها و گوشهای تیز جریانهای رنگین مدعی حقوقبشر بسته شده است و راستها و خودیهای چپِ و دمکراتِهای مردمفریب یکباره بر وقایع دهشتناک کنونی دیده فرو بسته و اغلب زبانهای دراز آنان، گوئی لال شده است. و در آن زیر ِ زیر بدبختی و بیپناهی و بیدادرسیها، مردمان عادی و فقیر غزه هستند، گوئی مفهوم انسان شامل شان دیگر نیست و آنها حق و حقوقبشری در انظار جهانی ندارند. و به همین خاطر ارتش فوق مدرن اسرائیل زن و بچههای زمینگیر آنان را همچون مورچگان زیر بمبارانها، تانکها و توپها و سربازان بیرحم و کور له و لورده میکنند. همان کاری که هیتلر با دعاوی فاشیستی ولی مخفیانهاش و با نفرت برانگیزترین شکل، در کورهای آدمسوزی، بر علیه مردم بیدفاع یهودی به شکل فلهای و نسلکشی کرد؛ حالا، همان ویژگیهای بیرحمانه دیروز و امروز را اسرائیل کاملا علنی و آشکار در پیش چشم گشادهی جهانیان علیه فلسطینیهای ناتوان از دفاع خود بکار میبرد؛ و زن و بچههای بیگناه را دلبخواه محکوم مرگ میکند؛ و همینک صدها هزار جان بدر برده، در این تابستان سوزان آوارگی، گرسنگی و تشنگی را برای نجات جان خود و زن و بچههای شان، با رغبت بودن در دشت و صحرا را برگزیدهاند. البته باقی ماندهی مردم بیدفاع غزه لحظه به لحظه مردن و یا مزهی مرگ را میچشند و بوی تعفن دشمنی اغلب بلوک غرب با خود را میبویند و دریغا که هیچ راه دیگری ندارند. زیرا همهی راهها توسط اسرائیل بسته شده است. آنها در سکوت جامعه جهانی مرگ خود را انتظار میکشند.