کجا ایستادهایم - شورش عزیزی
20:03 - 17 آبان 1393
Unknown Author
شورش عزیزی
در بستر زمانی که جهان را دهکدهای جهانی میدانند ما کجا ایستادهایم؟ به چه میاندیشم؟ در عصر تکنولوژی و در بستر زمانی که جهان مستعمرهای بیش نیست درست است که سبک قدیمی استعمار نمانده اما اگر خوب توجه کنیم هنوز هم جهان مستعمره استعمار پیر( انگلیس هستیم) با این همه پیشرفت اگر کسی زبان انگلیس را بلد نباشد بدون شک کمتر میتواند از تکنولوژیهای موجود استفاده کند؛ و اینگونه است جهان مستعمرهای بیش نیست.
ساکنان ایران در این تحولات علم از لوح کورش کبیر؛ قلعه تاریخی زیویه؛ لوح تنگیور مربوط به زمان آشوریان و....حرف میزنند بدون در نظر گرفتن اینکه گذشته میتواند چراغ راه آینده باشد ما با گذشتهای درخشان اینگونه به عنوان مصرف کنندهای در دنیا حضور داریم. سخن از این است که ما در جهان علمی امروزه کمترین تأثیر را داریم. مسئولان نظام آموزش و پرورش کشور چگونه میاندیششند؟
برنامههای پنج ساله کشوری که از دولتی به دولتی دیگر منتقل میشود چه حاصلی برای جامعه داشته است؟
اگر نظام آموزشی کشور را کارگاه تولیدی در نظر بگیریم و قشر تحصیل کرده تولید این کارگاه بدانیم با اندکی تعامل در مییابیم که خروجی شایستهای تحویل جامعه داده نشده است. بدبختانه نظام مربوطه به گونهای است که هر روز بر میزان ممنوعیتها میافزاید مسئولان امر نتوانستهاند امور مربوط به جوانان را به خوبی انجام بدهند و اینگونه تکنولوژی و فرهنگهای بیگانه جای فرهنگ تاریخی را گرفته است به نحوی که کانالهای ماهوارهای بیگانه حرف اول را میزنند و کمترین مخاطب را رسانههای ملی دارند. هر روز از میزان مخاطبان کتاب کاسته میشود.
نویسندگان و ناشران با بیتوجهای خاصی از طرف مسئولین و مردم دیده میشوند. حتی نظام آموزشی نتوانسته است با این همه یشرفت؛ مطالعه را نهادینه کند.
مسئولین امر به این باور نرسیدهاند که؛ \"گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدرت تو را چه حاصل\" اصلا تمام تاریخ جهان را ما ایرانیها درست کردهایم اما الان کجا هستیم به چه میاندیشیم؟ به عنوان نمونه هیچ خانهای را نمیتوان یافت که از جنس چینی فارغ باشد به زبان سادهتر ایران به کشوری تک محصولی(نفت) تبدیل شده و برای کوچکترین مواد مصرفی محتاج کشورهای دیگر است این درحالی است که ایران کشوری است که در بستر تاریخ شاهراره جاده ابریشم بود حال به نقطه پایانی محصولات تولید شده سایر کشورها است.
ایران با داشتن بهترین آثار تاریخی متفاوت، طبیعت بکر و.....هنوز نتوانسته است به عنوان کشوری توریستی در جهان فعالیت داشته باشد. بستر علمی کشور آنقدر مناسب نیست که اکثر مخترعین و صاحب اندیشان ایرانی در کشورهایی دیگر و با تبعیتهای خارجی؛ جوایز بینالمللی را دریافت میکنند. هنرمندانه سیمنا و تأتر کشور آنقدر با محدودیتهای کاری روبهرو شدهاند که در کشور خبری از فیلم و نمایشهای انتقادی نیست. مرز فعالیت روزنامهنگاری هر روز تنگتر میشوند و مسئولین بازنگری کارشان بجای رسیده علاوه بر متن به نام نگارنده مطلب هم حساسیت پیدا کردهاند. کسی نیست به این بزرگواران بگوید: \"من منظورم هرآنچه است را نوشتهام و مسئول برداشت بد شما نیستم\" به حرف سهراب وقتش رسیده چشمهایشان را بشوریم.
در بستر ی نه چندان دور اعتیاد سنتی را یک جرم می دانستند و حال با حضور اعتیاد صنعتی که متأسفانه اکثر جامعه را در بر گرفته است به این بزرگواران معتاد میگویند مریض هستند. این مریضان عزیزی که اکثر خیابانها را گرفتهاند و اکثر جرمها توسط این عزیزان صورت میگیرد کی قرار است درمان شوند؟ مسئولان نمیبینند که این مریضی همهگیر شده و اکثر خانوادهها با آن در گیر شدهاند. از هرچه بگذریم از این حقیقت نمیتوان گذشت که نظام ناکارآمد آموزشی تاکنون به خود اجازه نداده است در کتابهای درسی بخشی از کتاب را به این حقیقت که مریضی مینامندش اختصاص بدهد.
آری خواسته و ناخواسته کشور در حال پشت سر گذاشتن بستر کودک سالاری است به گونهای که الان فرزندان در خانوادهها حرف اول را میزنند پس بهتر نیست این مسئولین امر از راه این کودکان به مبارزه با مشکلات اجتماعی بپردازند؟
متأسفانه یا برخی ازمسئولین درک نمیکنند و یااینکه نمیخواهند درک کنند که اوضاع کشور در مباحث اجتماعی خوب نیست. و اینگونه ما با بیان گذشته فقط در لبه تیز پرتگاه فنا شدن ایستادهایم.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
در بستر زمانی که جهان را دهکدهای جهانی میدانند ما کجا ایستادهایم؟ به چه میاندیشم؟ در عصر تکنولوژی و در بستر زمانی که جهان مستعمرهای بیش نیست درست است که سبک قدیمی استعمار نمانده اما اگر خوب توجه کنیم هنوز هم جهان مستعمره استعمار پیر( انگلیس هستیم) با این همه پیشرفت اگر کسی زبان انگلیس را بلد نباشد بدون شک کمتر میتواند از تکنولوژیهای موجود استفاده کند؛ و اینگونه است جهان مستعمرهای بیش نیست.
ساکنان ایران در این تحولات علم از لوح کورش کبیر؛ قلعه تاریخی زیویه؛ لوح تنگیور مربوط به زمان آشوریان و....حرف میزنند بدون در نظر گرفتن اینکه گذشته میتواند چراغ راه آینده باشد ما با گذشتهای درخشان اینگونه به عنوان مصرف کنندهای در دنیا حضور داریم. سخن از این است که ما در جهان علمی امروزه کمترین تأثیر را داریم. مسئولان نظام آموزش و پرورش کشور چگونه میاندیششند؟
برنامههای پنج ساله کشوری که از دولتی به دولتی دیگر منتقل میشود چه حاصلی برای جامعه داشته است؟
اگر نظام آموزشی کشور را کارگاه تولیدی در نظر بگیریم و قشر تحصیل کرده تولید این کارگاه بدانیم با اندکی تعامل در مییابیم که خروجی شایستهای تحویل جامعه داده نشده است. بدبختانه نظام مربوطه به گونهای است که هر روز بر میزان ممنوعیتها میافزاید مسئولان امر نتوانستهاند امور مربوط به جوانان را به خوبی انجام بدهند و اینگونه تکنولوژی و فرهنگهای بیگانه جای فرهنگ تاریخی را گرفته است به نحوی که کانالهای ماهوارهای بیگانه حرف اول را میزنند و کمترین مخاطب را رسانههای ملی دارند. هر روز از میزان مخاطبان کتاب کاسته میشود.
نویسندگان و ناشران با بیتوجهای خاصی از طرف مسئولین و مردم دیده میشوند. حتی نظام آموزشی نتوانسته است با این همه یشرفت؛ مطالعه را نهادینه کند.
مسئولین امر به این باور نرسیدهاند که؛ \"گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدرت تو را چه حاصل\" اصلا تمام تاریخ جهان را ما ایرانیها درست کردهایم اما الان کجا هستیم به چه میاندیشیم؟ به عنوان نمونه هیچ خانهای را نمیتوان یافت که از جنس چینی فارغ باشد به زبان سادهتر ایران به کشوری تک محصولی(نفت) تبدیل شده و برای کوچکترین مواد مصرفی محتاج کشورهای دیگر است این درحالی است که ایران کشوری است که در بستر تاریخ شاهراره جاده ابریشم بود حال به نقطه پایانی محصولات تولید شده سایر کشورها است.
ایران با داشتن بهترین آثار تاریخی متفاوت، طبیعت بکر و.....هنوز نتوانسته است به عنوان کشوری توریستی در جهان فعالیت داشته باشد. بستر علمی کشور آنقدر مناسب نیست که اکثر مخترعین و صاحب اندیشان ایرانی در کشورهایی دیگر و با تبعیتهای خارجی؛ جوایز بینالمللی را دریافت میکنند. هنرمندانه سیمنا و تأتر کشور آنقدر با محدودیتهای کاری روبهرو شدهاند که در کشور خبری از فیلم و نمایشهای انتقادی نیست. مرز فعالیت روزنامهنگاری هر روز تنگتر میشوند و مسئولین بازنگری کارشان بجای رسیده علاوه بر متن به نام نگارنده مطلب هم حساسیت پیدا کردهاند. کسی نیست به این بزرگواران بگوید: \"من منظورم هرآنچه است را نوشتهام و مسئول برداشت بد شما نیستم\" به حرف سهراب وقتش رسیده چشمهایشان را بشوریم.
در بستر ی نه چندان دور اعتیاد سنتی را یک جرم می دانستند و حال با حضور اعتیاد صنعتی که متأسفانه اکثر جامعه را در بر گرفته است به این بزرگواران معتاد میگویند مریض هستند. این مریضان عزیزی که اکثر خیابانها را گرفتهاند و اکثر جرمها توسط این عزیزان صورت میگیرد کی قرار است درمان شوند؟ مسئولان نمیبینند که این مریضی همهگیر شده و اکثر خانوادهها با آن در گیر شدهاند. از هرچه بگذریم از این حقیقت نمیتوان گذشت که نظام ناکارآمد آموزشی تاکنون به خود اجازه نداده است در کتابهای درسی بخشی از کتاب را به این حقیقت که مریضی مینامندش اختصاص بدهد.
آری خواسته و ناخواسته کشور در حال پشت سر گذاشتن بستر کودک سالاری است به گونهای که الان فرزندان در خانوادهها حرف اول را میزنند پس بهتر نیست این مسئولین امر از راه این کودکان به مبارزه با مشکلات اجتماعی بپردازند؟
متأسفانه یا برخی ازمسئولین درک نمیکنند و یااینکه نمیخواهند درک کنند که اوضاع کشور در مباحث اجتماعی خوب نیست. و اینگونه ما با بیان گذشته فقط در لبه تیز پرتگاه فنا شدن ایستادهایم.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.