چرا همزمان با اعزام نیروهای حزب دمکرات بە مناطق کیلەشین، کردستان ایران جولانگاه پژاک شد؟
14:56 - 25 خرداد 1394
Unknown Author
هادی عارفی
از بدو اردوگاه نشینی احزاب ملی کردستان ایران، جمهوری اسلامی در فکر آلترناتیو سازی برای احزاب باسابقەی کردستان ایران بود و این پروژە را از طریق پەکەکە شروع کرد. جمهوری اسلامی طی این پروسە در را بە روی حزب کارگران ترکیە باز نمود، کە اولین شرط این فعالیت آزادانەی پەکەکە در کردستان ایران و استفادە از پتانسیلهای آن، عدوت با حزب دمکرات کردستان ایران بود، کە متاسفانە پەکەکە در این پروژە مستقیما بە بازوی سپاه پاسداران تبدیل شد.
همزمان با تحرک نیروهای حزب دمکرات بە سوی مرزهای کوردستان ایران، دیگربار سپاه پاسدارن از طریق همپیمان دیرینەاش یعنی پکک، جولان نیروهای پژاک و بعضا مواردی از درگیریها در مناطقی از کردستان را آغاز کند، تا دیگر بار بە افکار عمومی کردستان ایران وانمود کند کە تنها پکک ناجی کوردستان است.
چگونگی فعالیت آزادانە حزب کارگران ترکیە و هواداران حزب مذکور رو در داخل کوردستان ایران از کسی پوشیدە نیست کە داخل ضدبشریترین رژیم جهان، شعار بژی بژی رو سرمیدادە و میدهند، کە بازگویی آن تکرار مکررات است. لذا چگونگی عملی نمودن پروژەی آلترناتیوسازی و انتظارات رژیم خمینی از این پروژە را واکاوی خواهم نمود.
بعد از وقایع سوم اسفند ٧٧، دستگاههای تبلغیاتی رژیم خمینی بە چاپ و نشر مضحکنامەهای آپو پرداختند و کتاب رهبریت و خلق، زبان و عمل انقلاب کە بیشتر بە خاطرات یک دزد و راندخوار شباهت دارند، تا افکار و اعمال یک شخص انقلابی، چاپ و انتشار یافتند کە جهت تنویر افکار عمومی تنها قسمت کوچکی از این دو کتاب را بە عنوان نمونە خواهم آورد.
\"بعضی از میوەهای زمینداران و ثروتمندان مثل انگور و پستە را میدزدیدم، انگور و پستەای را کە با رنج و زحمت و ریسک بدست میآوردم برایم با ارزشتر بود از میوەای کە بدون زحمت بدستم میرسید.\"(زبان و عمل انقلاب)
این افکار آپو در اعمال کنونی پکک و برخورد با دامداران و کولبران مرزی رنگباختە و هر روز این اعمال آپو در نقاط مرزی کوردستان در جریان است.
آپو جدا ازینکە از رشادت خودش در مورد دزدی سخن بە میان میاورد، با افتخار از رشوەگیری خودش نیز پردەبرداری کردە کە بعنوان مثال میگوید: \" بعد از فارق التحصیلی در رشتەی اسناد و املاک بە دیاربکر برگشتم.... در دیار بکر مشغول کار ثبت زمینهای روستاییان بودم... در این شهر پول بسیاری بە دست میاوردم، برای اولین بار بود کە رشوەخواری را یاد میگرفتم.\" (رهبریت و خلق /ص٣٧).
در اینجا باید گفت: از کوزە همان تراود کە در اوست (گیا لەسەر بنجی خۆی دەڕوێتەوە)
دستور تشکیل شاخەهای پکک برای دیگر بخشهای کردستان در کنگرەی هفتم پکک کە کنگرەای (فوق العادە و غیرعادی \"نائاسایی\") بود، برای بخشهای دیگر کردستان بە تصویب رسید.
درست زمانیکە انجمنهای ادبی و فرهنگی در کردستان ایران فعالیتهای گستردەای آغاز نمودند و رژیم خمینی نیز بهانەای برای سرکوب انجمنها نداشت، پژاک با کشتن نیروهای راهنمایی و رانندگی و هرازگاهی انتظامی، راه دوبارە رو برای سرکوب مردم کوردستان بە روی پاسدارن گشود. (پژاک تحت فرماندهی پکک و پکک هم تحت کنترل عوامل سپاه پاسداران)
از دیگر سو، دستگاههای تبلیغاتی پکک فعالیتهای گستردە رو علیه احزاب باسابقە و مردمی کوردستان ایران شروع کردند و رهبریت این حزب از تلویزیونهای بیشمار خود عناوین دشمنمنشانەای چون (احزاب کلاسیک، احزاب کمپنشین، احزاب شکست خوردە و مردە) را شروع کردند.
در این میان کە پژاک با جمهوری اسلامی درگیر بود، حزب کارگران ترکیە در ارومیە دفتر نمایندگی داشت!!!! کە بعد از مدت کوتاهی عثمان جعفری و شماری از کوادر پژاک بە دلیل پی بردن بە این مسالە کە از سوی پکک بە صخرە گرفتە شدەاند، از پژاک جدا شدە و حزب اتحادیەی دمکراتیک کردستان رو تاسیس نموند و بعدها نیز شماری از کادرهای پکک همچون کمال شاهین، سەلاح بەدرەدین بدستور پکک در شهر سلیمانیە تصیەی درون سازمانی شدە و ترور شدند و تنها شماری از سران پژاک از جملە بریار گابار (صالح گلینی) در رهبریت پژاک باقی ماند و اخیرا نیز، گابار از پژاک جدا شد و در منطقەی تحت حاکمیت پارت دمکرات کردستان عراق پناهندە شد، (پارت دمکرات و پکک میانەی خوبی با هم نداشتەاند و منطقەی پارتی برای مخالفان جمهوری اسلامی مکانی امنتر است)
هرازگاهی نیروهای پژاک در مناطقی از کوردستان با نیروهای انتظامی و راهنمایی و رانندگی درگیر میشد و طلفاتی از هر دو طرف بەجای میماند کە آخرین مورد کشتن سرباز وظیفەی کورد اهل شهرستان بانە بە نام (یاسین خدیجی) و هیاهوی طرفداران پکک کە گویا لشکری رو از دشمن نابود کردەاند، گویای این واقعیت است.
یک ناظر سیاسی در حواشی کشتە شدن سرباز کرد مامور راهنمایی و رانندگی بدست نیروهای پژاک در شهرستان بانە، نوشتە بود: \"در سالهای طولانی که دمکرات و کومله در کردستان درگیر مبارزه مسلحانه بودند برابر با یک قرارداد منطقی نانوشته، پاسگاههای ارتش و ژاندارمری و نیروی انتظامی از حملات مصون بود و آنها هم عموما کاری به کار پیشمرگهها نداشتند. جنگ بین پیشمرگهها و سپاه پاسداران و بسیجیهایی برقرار بود که آمده بودند یا کردستان را از شر کُردها\".
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
از بدو اردوگاه نشینی احزاب ملی کردستان ایران، جمهوری اسلامی در فکر آلترناتیو سازی برای احزاب باسابقەی کردستان ایران بود و این پروژە را از طریق پەکەکە شروع کرد. جمهوری اسلامی طی این پروسە در را بە روی حزب کارگران ترکیە باز نمود، کە اولین شرط این فعالیت آزادانەی پەکەکە در کردستان ایران و استفادە از پتانسیلهای آن، عدوت با حزب دمکرات کردستان ایران بود، کە متاسفانە پەکەکە در این پروژە مستقیما بە بازوی سپاه پاسداران تبدیل شد.
همزمان با تحرک نیروهای حزب دمکرات بە سوی مرزهای کوردستان ایران، دیگربار سپاه پاسدارن از طریق همپیمان دیرینەاش یعنی پکک، جولان نیروهای پژاک و بعضا مواردی از درگیریها در مناطقی از کردستان را آغاز کند، تا دیگر بار بە افکار عمومی کردستان ایران وانمود کند کە تنها پکک ناجی کوردستان است.
چگونگی فعالیت آزادانە حزب کارگران ترکیە و هواداران حزب مذکور رو در داخل کوردستان ایران از کسی پوشیدە نیست کە داخل ضدبشریترین رژیم جهان، شعار بژی بژی رو سرمیدادە و میدهند، کە بازگویی آن تکرار مکررات است. لذا چگونگی عملی نمودن پروژەی آلترناتیوسازی و انتظارات رژیم خمینی از این پروژە را واکاوی خواهم نمود.
بعد از وقایع سوم اسفند ٧٧، دستگاههای تبلغیاتی رژیم خمینی بە چاپ و نشر مضحکنامەهای آپو پرداختند و کتاب رهبریت و خلق، زبان و عمل انقلاب کە بیشتر بە خاطرات یک دزد و راندخوار شباهت دارند، تا افکار و اعمال یک شخص انقلابی، چاپ و انتشار یافتند کە جهت تنویر افکار عمومی تنها قسمت کوچکی از این دو کتاب را بە عنوان نمونە خواهم آورد.
\"بعضی از میوەهای زمینداران و ثروتمندان مثل انگور و پستە را میدزدیدم، انگور و پستەای را کە با رنج و زحمت و ریسک بدست میآوردم برایم با ارزشتر بود از میوەای کە بدون زحمت بدستم میرسید.\"(زبان و عمل انقلاب)
این افکار آپو در اعمال کنونی پکک و برخورد با دامداران و کولبران مرزی رنگباختە و هر روز این اعمال آپو در نقاط مرزی کوردستان در جریان است.
آپو جدا ازینکە از رشادت خودش در مورد دزدی سخن بە میان میاورد، با افتخار از رشوەگیری خودش نیز پردەبرداری کردە کە بعنوان مثال میگوید: \" بعد از فارق التحصیلی در رشتەی اسناد و املاک بە دیاربکر برگشتم.... در دیار بکر مشغول کار ثبت زمینهای روستاییان بودم... در این شهر پول بسیاری بە دست میاوردم، برای اولین بار بود کە رشوەخواری را یاد میگرفتم.\" (رهبریت و خلق /ص٣٧).
در اینجا باید گفت: از کوزە همان تراود کە در اوست (گیا لەسەر بنجی خۆی دەڕوێتەوە)
دستور تشکیل شاخەهای پکک برای دیگر بخشهای کردستان در کنگرەی هفتم پکک کە کنگرەای (فوق العادە و غیرعادی \"نائاسایی\") بود، برای بخشهای دیگر کردستان بە تصویب رسید.
درست زمانیکە انجمنهای ادبی و فرهنگی در کردستان ایران فعالیتهای گستردەای آغاز نمودند و رژیم خمینی نیز بهانەای برای سرکوب انجمنها نداشت، پژاک با کشتن نیروهای راهنمایی و رانندگی و هرازگاهی انتظامی، راه دوبارە رو برای سرکوب مردم کوردستان بە روی پاسدارن گشود. (پژاک تحت فرماندهی پکک و پکک هم تحت کنترل عوامل سپاه پاسداران)
از دیگر سو، دستگاههای تبلیغاتی پکک فعالیتهای گستردە رو علیه احزاب باسابقە و مردمی کوردستان ایران شروع کردند و رهبریت این حزب از تلویزیونهای بیشمار خود عناوین دشمنمنشانەای چون (احزاب کلاسیک، احزاب کمپنشین، احزاب شکست خوردە و مردە) را شروع کردند.
در این میان کە پژاک با جمهوری اسلامی درگیر بود، حزب کارگران ترکیە در ارومیە دفتر نمایندگی داشت!!!! کە بعد از مدت کوتاهی عثمان جعفری و شماری از کوادر پژاک بە دلیل پی بردن بە این مسالە کە از سوی پکک بە صخرە گرفتە شدەاند، از پژاک جدا شدە و حزب اتحادیەی دمکراتیک کردستان رو تاسیس نموند و بعدها نیز شماری از کادرهای پکک همچون کمال شاهین، سەلاح بەدرەدین بدستور پکک در شهر سلیمانیە تصیەی درون سازمانی شدە و ترور شدند و تنها شماری از سران پژاک از جملە بریار گابار (صالح گلینی) در رهبریت پژاک باقی ماند و اخیرا نیز، گابار از پژاک جدا شد و در منطقەی تحت حاکمیت پارت دمکرات کردستان عراق پناهندە شد، (پارت دمکرات و پکک میانەی خوبی با هم نداشتەاند و منطقەی پارتی برای مخالفان جمهوری اسلامی مکانی امنتر است)
هرازگاهی نیروهای پژاک در مناطقی از کوردستان با نیروهای انتظامی و راهنمایی و رانندگی درگیر میشد و طلفاتی از هر دو طرف بەجای میماند کە آخرین مورد کشتن سرباز وظیفەی کورد اهل شهرستان بانە بە نام (یاسین خدیجی) و هیاهوی طرفداران پکک کە گویا لشکری رو از دشمن نابود کردەاند، گویای این واقعیت است.
یک ناظر سیاسی در حواشی کشتە شدن سرباز کرد مامور راهنمایی و رانندگی بدست نیروهای پژاک در شهرستان بانە، نوشتە بود: \"در سالهای طولانی که دمکرات و کومله در کردستان درگیر مبارزه مسلحانه بودند برابر با یک قرارداد منطقی نانوشته، پاسگاههای ارتش و ژاندارمری و نیروی انتظامی از حملات مصون بود و آنها هم عموما کاری به کار پیشمرگهها نداشتند. جنگ بین پیشمرگهها و سپاه پاسداران و بسیجیهایی برقرار بود که آمده بودند یا کردستان را از شر کُردها\".
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.