چرا آیتالله خامنهای از تفاهم لوزان حمایت نکرد؟
20:56 - 23 فروردین 1394
Unknown Author
شهیر شهیدثالث
در پایان مذاکرات اتمی اخیر در لوزان، محمدجواد ظریف اولین کسی بود که در صفحه توئیتر خود به جهان خبر داد که \"راهحلها پیدا شدند. آمادهایم که بلافاصله نوشتن پیشنویس را آغاز کنیم.\"
دقایقی بعد آقای ظریف و فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیهی اروپا بیانیه مشترکی را از سوی ایران و کشورهای ۱+۵ در لوزان سویس قرائت کردند.
براساس این بیانیه \"نطنز تنها مرکز غنیسازی ایران خواهد بود، فوردو از یک سایت غنیسازی به یک مرکز هستهای فیزیک و فنآوری تبدیل خواهد شد، رآکتور تحقیقاتی پیشرفته آب سنگین در اراک با همکاری مشترک بینالمللی بازطراحی و نوسازی خواهد شد و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی (توسط ایران) مورد توافق واقع شده است.\"
شادی مردم ایران در پی انتشار بیانیه و تبریک مقامات ایرانی به آیتالله خامنهای تنها از روی سادهانگاری نبود. آنچه که ایران ظرف ۱۲ سال گذشته به دنبال آن بود، یعنی به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی در ایران از سوی قدرتهای جهانی، جامه تحقق بخود گرفته بود، هر چند که ایران نیز به عقب نشینیهای عمدهای تن در داده بود.
در سال ۲۰۰۵، سه کشور اروپائی (بریتانیا، فرانسه، و آلمان) صراحتا به ایران گفتند که نظر آمریکا این است که هیچ سانتریفوژی نباید در ایران وجود داشته باشد. وقتی یکی از مذاکره کنندگان ایرانی به عنوان آخرین تلاش در همان سال و در روز های آخر دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، به لندن رفت و درخواست کرد که با ادامه کار ۱۶۴ سانتریفوژ موافقت شود، پاسخ رد شنید.
نماینده بریتانیا در پاسخ به این پیشنهاد گفته بود\"ما تنها با ۱۶ سانتریفوژ توانستیم بمب اتمی بسازیم.\"
در حالیکه موج خوشبینی برای رسیدن به یک توافق جامع بین ایران و ۱+۵ تقریبا تمام محافل سیاسی را در غرب فرا گرفته بود بروز اختلافات بر سر دو سند، که یکی از سوی ایران و دیگری از سوی آمریکا منتشر شد و در پی آن سخنان رهبر ایران یک هفته بعد از بیانیه لوزان، فضا را دگرگون کرد.
در ایران، سند مذکور به زبان فارسی و بطور غیررسمی از سوی وزارت امور خارجه، اما از طریق رسانهها منتشر شد. عنوان سند مذکور عبارت بود از \"خلاصهای از راهحلهای تفاهم شده بین ایران و ۱+۵ برای رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک\". در مورد آمریکا، سند مشابهی با عنوان \"پارامترهای یک طرح جامع اقدام مشترک در خصوص برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران\" بطور رسمی، در سایت وزارت امور خارجه آمریکا منتشر شد.
با آنکه دو سند در زمینههای عمده، از جمله غنیسازی، تحقیق و توسعه و رآکتور آب سنگین اراک با یکدیگر تفاوت دارد اما آنچه که ایران را به عکسالعمل واداشت عمدتا دو مورد، یکی تحریمها و دیگری موضوع بازرسیها بوده است.
در مورد بازرسیها در سند آمریکائی آمده است: \"آژانس باید به تمام پایگاهای مشکوک که ظن آن میرود که در آنها بطور مخفیانه غنیسازی میشود یا سانتریفوژ در آنجا ساخته میشود، و یا کیک زرد تولید میشود دسترسی داشته باشند.\"
معنای این حرف آن است که بازرسان آژانس باید بتوانند حتی به تاسیسات نظامی ایران دسترسی داشته باشند. در سخنان روز ۲۰ فروردین، آیتالله خامنهای گفت: \"مطلقاً نباید اجازه داده شود که به بهانه نظارت، به حریم امنیتی و دفاعی کشور نفوذ کنند و مسئولین نظامی کشور نیز به هیچ وجه اجازه ندارند که به بهانه نظارت و بازرسی، بیگانگان را به این حریم راه دهند.\"
در خصوص برداشته شدن تحریمها، رهبر ایران در همان سخنرانی گفت: \"تحریمها باید در همان روز توافق به طور کامل لغو شوند. اگر قرار باشد لغو تحریمها به یک فرآیند جدید مرتبط شود، اساس مذاکرات بیمعنا خواهد بود؛ زیرا هدف از مذاکرات، برداشته شدن تحریمهاست.\"
این موضع با چند مشکل روبروست. نخست اینکه در متن بیانیه مشترکی که توسط آقای ظریف و خانم موگرینی قرائت شد آمده است: \"اتحادیه اروپا، اعمال تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هستهای خود را خاتمه خواهد داد و ایالات متحده نیز اجرای تحریمهای مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هستهای را، همزمان با اجرای تعهدات عمده هستهای ایران به نحوی که توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی راستیآزمایی شود، متوقف خواهد کرد.\"
به عبارت دیگر طبق تفاهم به دست آمده در لوزان، متوقف شدن تحریمها منوط به آن است که ایران تغییرات لازم را در برنامه هستهای خود انجام بدهد و پس از تایید آژانس، اتحادیه اروپا و آمریکا اقدام به \"توقف\" تحریمها کنند.
دوم اینکه \"لغو\" تحریمها \"عملا\" غیرممکن است. به این دلیل که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا اگر تمام همت خود را به کار گیرد، در نهایت بتواند از کمند کنگره بگریزد و طبق لوایح مصوبه کنگره و اختیاراتی که به وی داده شده (که اینک گروه پرقدرت مخالف حکومت ایران در کنگره در تلاشند که همین اختیارات را نیز از وی بگیرند) \"بخش عمده تحریمها\" را به حال تعلیق درآورد.
لغو تحریمهای کنگره در اختیار دولت نبوده و انحصارا در اختیار کنگره است. در شرایط فعلی که جو کنگره نسبت به ایران کاملا منفی است تحقق چنین درخواستی آن هم، همزمان با امضاء توافقنامه غیرممکن است.
سوم اینکه تحریمهای سازمان ملل باید با تصویب یک قطعنامه جدید در شورای امنیت ملغی شود و این نیز در زمان امضاء توافقنامه میسر نیست.
ظریف در مصاحبه بلند خود که به صورت کتابی با عنوان \"آقای سفیر\" منتشر شده میگوید که موضوعی را آیتالله خامنهای به او گفته است که وی در همه کلاسها برای دانشجویان نقل میکند و آن اینکه \"حتی اگر در موردی یقینداری که دیدگاهت ۱۸۰ درجه با من مخالف است، وظیفهداری دیدگاهت را بگوئی؛ یعنی خودسانسوری نکنی. حتی ایشان مطرح کردند که این یک وظیفه شرعی است.\" به این ترتیب، قاعدتا ظریف باید آیتالله خامنهای را در جریان این مشکلات گذاشته باشد و اگر این فرضیه درست باشد این موضعگیری میتواند تاکتیکی در جهت مقابله با سند آمریکائی باشد.
اما بخشی از سخنان رهبر ایران که بطور گسترده در رسانههای غربی منعکس شد مربوط به موضع رهبر ایران در مورد کلیّت مذاکرات لوزان بود. \"سوال می کنند بعضیها که چرا فلانی درباره مسالهی هستهای موضع نگرفته است، جواب این است که جایی برای موضعگیری وجود نداشته است، مسئولین ما، مسئولین هستهای، مباشرین کار، به ما دارند میگویند هنوز کاری انجام نگرفته ... چه موضع گیریای ... اگر از من بپرسند شما موافق هستید یا مخالف، میگویم نه موافق هستم و نه مخالف. چون اتفاقی هنوز نیفتاده است. هنوز کاری نشده.\"
این موضع با آنچه که ظریف در بخشی از بیانیه مشترک به فارسی قرائت کرد در تضاد است. ظریف گفت: \"ما به راهحلهایی در مورد مولفههای مهم برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دست یافتیم. تصمیم امروز ما که مبانی مورد توافق برای متن نهایی برجام را پایهریزی میکند بسیار مهم است. اکنون میتوانیم مجددا نگارش متن توافق نهایی و ضمایم آن را با بهره گرفتن از راهحلهایی که در این چند روز به آنها دست یافتهایم، شروع کنیم.\"
به این ترتیب سئوالی که مطرح میشود این است که چرا آیتالله خامنهای چنان موضعی اتخاذ و در عین حال کسانی را که به وی تبریک گفتند ملامت کرد، به خصوص اینکه موضوع حق غنیسازی در بیانیه مشترک به وضوح تثبیت شده به نظر میرسد؟
حقیقت این است که اگر آقای خامنهای آنچه را که در لوزان توافق شده نفی میکرد باعث تضعیف گروه مذاکره کننده در ادامه مذاکرات میشد. به این معنا که طرفهای مذاکره خارجی دیگر اعتبار و اختیاری برای مذاکره کنندهگان ایرانی قائل نبودند و این امر میتوانست روند مذاکرات را دچار مشکل کند.
از طرف دیگر اگر او به تمجید و ستایش از نتایج مذاکرات لوزان میپرداخت، با توجه به فضای داخل ایران و تبریکات مقامات ایران، میشد نتیجه گرفت که ایران از حصول توافق به وجد آمده و حتی با شرایط اعلام شده در سند آمریکائی توافق دارد.
این امر قدرت چانهزنی گروه ایرانی را، آن هم در نزدیکی خط پایان این ماراتن نفسگیر کاهش میداد. به این ترتیب، تحت شرایط موجود شاید مناسبترین موضعگیری این بود که موضع \"نه موافق و نه مخالف\" گرفته شود تا گروه مذاکره کننده در سه ماه آینده محل مانور داشته باشد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
در پایان مذاکرات اتمی اخیر در لوزان، محمدجواد ظریف اولین کسی بود که در صفحه توئیتر خود به جهان خبر داد که \"راهحلها پیدا شدند. آمادهایم که بلافاصله نوشتن پیشنویس را آغاز کنیم.\"
دقایقی بعد آقای ظریف و فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیهی اروپا بیانیه مشترکی را از سوی ایران و کشورهای ۱+۵ در لوزان سویس قرائت کردند.
براساس این بیانیه \"نطنز تنها مرکز غنیسازی ایران خواهد بود، فوردو از یک سایت غنیسازی به یک مرکز هستهای فیزیک و فنآوری تبدیل خواهد شد، رآکتور تحقیقاتی پیشرفته آب سنگین در اراک با همکاری مشترک بینالمللی بازطراحی و نوسازی خواهد شد و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی (توسط ایران) مورد توافق واقع شده است.\"
شادی مردم ایران در پی انتشار بیانیه و تبریک مقامات ایرانی به آیتالله خامنهای تنها از روی سادهانگاری نبود. آنچه که ایران ظرف ۱۲ سال گذشته به دنبال آن بود، یعنی به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی در ایران از سوی قدرتهای جهانی، جامه تحقق بخود گرفته بود، هر چند که ایران نیز به عقب نشینیهای عمدهای تن در داده بود.
در سال ۲۰۰۵، سه کشور اروپائی (بریتانیا، فرانسه، و آلمان) صراحتا به ایران گفتند که نظر آمریکا این است که هیچ سانتریفوژی نباید در ایران وجود داشته باشد. وقتی یکی از مذاکره کنندگان ایرانی به عنوان آخرین تلاش در همان سال و در روز های آخر دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، به لندن رفت و درخواست کرد که با ادامه کار ۱۶۴ سانتریفوژ موافقت شود، پاسخ رد شنید.
نماینده بریتانیا در پاسخ به این پیشنهاد گفته بود\"ما تنها با ۱۶ سانتریفوژ توانستیم بمب اتمی بسازیم.\"
در حالیکه موج خوشبینی برای رسیدن به یک توافق جامع بین ایران و ۱+۵ تقریبا تمام محافل سیاسی را در غرب فرا گرفته بود بروز اختلافات بر سر دو سند، که یکی از سوی ایران و دیگری از سوی آمریکا منتشر شد و در پی آن سخنان رهبر ایران یک هفته بعد از بیانیه لوزان، فضا را دگرگون کرد.
در ایران، سند مذکور به زبان فارسی و بطور غیررسمی از سوی وزارت امور خارجه، اما از طریق رسانهها منتشر شد. عنوان سند مذکور عبارت بود از \"خلاصهای از راهحلهای تفاهم شده بین ایران و ۱+۵ برای رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک\". در مورد آمریکا، سند مشابهی با عنوان \"پارامترهای یک طرح جامع اقدام مشترک در خصوص برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران\" بطور رسمی، در سایت وزارت امور خارجه آمریکا منتشر شد.
با آنکه دو سند در زمینههای عمده، از جمله غنیسازی، تحقیق و توسعه و رآکتور آب سنگین اراک با یکدیگر تفاوت دارد اما آنچه که ایران را به عکسالعمل واداشت عمدتا دو مورد، یکی تحریمها و دیگری موضوع بازرسیها بوده است.
در مورد بازرسیها در سند آمریکائی آمده است: \"آژانس باید به تمام پایگاهای مشکوک که ظن آن میرود که در آنها بطور مخفیانه غنیسازی میشود یا سانتریفوژ در آنجا ساخته میشود، و یا کیک زرد تولید میشود دسترسی داشته باشند.\"
معنای این حرف آن است که بازرسان آژانس باید بتوانند حتی به تاسیسات نظامی ایران دسترسی داشته باشند. در سخنان روز ۲۰ فروردین، آیتالله خامنهای گفت: \"مطلقاً نباید اجازه داده شود که به بهانه نظارت، به حریم امنیتی و دفاعی کشور نفوذ کنند و مسئولین نظامی کشور نیز به هیچ وجه اجازه ندارند که به بهانه نظارت و بازرسی، بیگانگان را به این حریم راه دهند.\"
در خصوص برداشته شدن تحریمها، رهبر ایران در همان سخنرانی گفت: \"تحریمها باید در همان روز توافق به طور کامل لغو شوند. اگر قرار باشد لغو تحریمها به یک فرآیند جدید مرتبط شود، اساس مذاکرات بیمعنا خواهد بود؛ زیرا هدف از مذاکرات، برداشته شدن تحریمهاست.\"
این موضع با چند مشکل روبروست. نخست اینکه در متن بیانیه مشترکی که توسط آقای ظریف و خانم موگرینی قرائت شد آمده است: \"اتحادیه اروپا، اعمال تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هستهای خود را خاتمه خواهد داد و ایالات متحده نیز اجرای تحریمهای مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هستهای را، همزمان با اجرای تعهدات عمده هستهای ایران به نحوی که توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی راستیآزمایی شود، متوقف خواهد کرد.\"
به عبارت دیگر طبق تفاهم به دست آمده در لوزان، متوقف شدن تحریمها منوط به آن است که ایران تغییرات لازم را در برنامه هستهای خود انجام بدهد و پس از تایید آژانس، اتحادیه اروپا و آمریکا اقدام به \"توقف\" تحریمها کنند.
دوم اینکه \"لغو\" تحریمها \"عملا\" غیرممکن است. به این دلیل که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا اگر تمام همت خود را به کار گیرد، در نهایت بتواند از کمند کنگره بگریزد و طبق لوایح مصوبه کنگره و اختیاراتی که به وی داده شده (که اینک گروه پرقدرت مخالف حکومت ایران در کنگره در تلاشند که همین اختیارات را نیز از وی بگیرند) \"بخش عمده تحریمها\" را به حال تعلیق درآورد.
لغو تحریمهای کنگره در اختیار دولت نبوده و انحصارا در اختیار کنگره است. در شرایط فعلی که جو کنگره نسبت به ایران کاملا منفی است تحقق چنین درخواستی آن هم، همزمان با امضاء توافقنامه غیرممکن است.
سوم اینکه تحریمهای سازمان ملل باید با تصویب یک قطعنامه جدید در شورای امنیت ملغی شود و این نیز در زمان امضاء توافقنامه میسر نیست.
ظریف در مصاحبه بلند خود که به صورت کتابی با عنوان \"آقای سفیر\" منتشر شده میگوید که موضوعی را آیتالله خامنهای به او گفته است که وی در همه کلاسها برای دانشجویان نقل میکند و آن اینکه \"حتی اگر در موردی یقینداری که دیدگاهت ۱۸۰ درجه با من مخالف است، وظیفهداری دیدگاهت را بگوئی؛ یعنی خودسانسوری نکنی. حتی ایشان مطرح کردند که این یک وظیفه شرعی است.\" به این ترتیب، قاعدتا ظریف باید آیتالله خامنهای را در جریان این مشکلات گذاشته باشد و اگر این فرضیه درست باشد این موضعگیری میتواند تاکتیکی در جهت مقابله با سند آمریکائی باشد.
اما بخشی از سخنان رهبر ایران که بطور گسترده در رسانههای غربی منعکس شد مربوط به موضع رهبر ایران در مورد کلیّت مذاکرات لوزان بود. \"سوال می کنند بعضیها که چرا فلانی درباره مسالهی هستهای موضع نگرفته است، جواب این است که جایی برای موضعگیری وجود نداشته است، مسئولین ما، مسئولین هستهای، مباشرین کار، به ما دارند میگویند هنوز کاری انجام نگرفته ... چه موضع گیریای ... اگر از من بپرسند شما موافق هستید یا مخالف، میگویم نه موافق هستم و نه مخالف. چون اتفاقی هنوز نیفتاده است. هنوز کاری نشده.\"
این موضع با آنچه که ظریف در بخشی از بیانیه مشترک به فارسی قرائت کرد در تضاد است. ظریف گفت: \"ما به راهحلهایی در مورد مولفههای مهم برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دست یافتیم. تصمیم امروز ما که مبانی مورد توافق برای متن نهایی برجام را پایهریزی میکند بسیار مهم است. اکنون میتوانیم مجددا نگارش متن توافق نهایی و ضمایم آن را با بهره گرفتن از راهحلهایی که در این چند روز به آنها دست یافتهایم، شروع کنیم.\"
به این ترتیب سئوالی که مطرح میشود این است که چرا آیتالله خامنهای چنان موضعی اتخاذ و در عین حال کسانی را که به وی تبریک گفتند ملامت کرد، به خصوص اینکه موضوع حق غنیسازی در بیانیه مشترک به وضوح تثبیت شده به نظر میرسد؟
حقیقت این است که اگر آقای خامنهای آنچه را که در لوزان توافق شده نفی میکرد باعث تضعیف گروه مذاکره کننده در ادامه مذاکرات میشد. به این معنا که طرفهای مذاکره خارجی دیگر اعتبار و اختیاری برای مذاکره کنندهگان ایرانی قائل نبودند و این امر میتوانست روند مذاکرات را دچار مشکل کند.
از طرف دیگر اگر او به تمجید و ستایش از نتایج مذاکرات لوزان میپرداخت، با توجه به فضای داخل ایران و تبریکات مقامات ایران، میشد نتیجه گرفت که ایران از حصول توافق به وجد آمده و حتی با شرایط اعلام شده در سند آمریکائی توافق دارد.
این امر قدرت چانهزنی گروه ایرانی را، آن هم در نزدیکی خط پایان این ماراتن نفسگیر کاهش میداد. به این ترتیب، تحت شرایط موجود شاید مناسبترین موضعگیری این بود که موضع \"نه موافق و نه مخالف\" گرفته شود تا گروه مذاکره کننده در سه ماه آینده محل مانور داشته باشد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.