هاشمی: نجات کشور یا حفظ نظام؟

13:41 - 23 اردیبهشت 1392
Unknown Author
کامران تیموری*

هاشمی آمد...

این بود هیجان انگیزترین خبر بسیاری از خبرگذاری‌ها،سایت‌ها و فضای مجازی.....!
اما آیا این خبر واقعاً هیجان انگیز است یا اصولاً هیجان انگیزتر از آن در شرایط کنونی وجود ندارد؟

اگر حافظه‌ی تاریخی مان اندکی یاری کند در می‌یابیم که واقعاً ایران و ایرانیان به کجا رسیده‌اند که ناچار شده‌ایم تا این خبر،تبدیل به هیجان انگیزترین خبر مان شود. اما آیا اصولاً ناچار هستیم یا در واقع ناامید شده و خود را محکوم به پذیرفتن آن کرده‌ایم؟

واقعاً چرا هنوز هم بسیاری از کسان،شخصیت‌های سیاسی اپوزیسیون داخل و حتی بسیاری از طیف‌های اپوزیسیون خارج از کشور جمهوری اسلامی دل به آمدن ‌هاشمی خوش کرده‌اند؟ آیا واقعاً آمدن هاشمی جای دلخوشی دارد؟ هدف از آمدن وی چیست و با آمدن وی قرار است به کجا برسیم؟

جا دارد در این جا به ارزیابی چندین سناریوی احتمالی بپردازیم:

1 ـ جریان اصولگرا و محافظه‌کار و طرفداران ولایت سلطانی خامنه‌ای از مدت‌ها پیش به ویژه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ کمر به تخریب هاشمی بسته و با وارد کردن اتهامات بی‌شمار به وی حتی درباره‌ی احتمال کاندیدا شدن وی هشدار دادند، و خود هاشمی هم همواره دلیل نیامدن خود را عدم رضایت رهبر عنوان می‌کردند، حال معلوم نیست آیا وی با چراغ سبز رهبر آمده‌اند یا صرفاً دل به دریا زده است!

حال بر فرض اگر با چراغ سبز آقا باشد پس لابد کاسه‌ای زیر نیم کاسه است، اگر هم نباشد مگر می‌شود از فیلتر شورای نگهبان رد شود؟

2 ـ حال فرض کنیم از فیلتر شورای نگهبان هم رد شده و رسماً وارد کارزار انتخاباتی شود. نمونه‌ای از این دست کاندید شدن میرحسین مو سوی در دوره‌ی قبل بود. پس نظام می‌تواند بنا بر مصالح و ملاحظاتی از جمله داغ کردن تنور انتخابات وی را تأیید صلاحیت کند،اما آیا اگر آقا اراده نفرمایند علی‌رغم رأی مردم وی می‌تواند رئیس جمهور شود؟

3 ـ حال با وجود همه‌ی این‌ها گیریم که ایشان تأیید صلاحیت شوند و رأی هم بیاورند، آیا غیر از این است که آقا در نهایت ایشان را برای حفظ امپراتوری خود در شرایط کنونی صلاح دیده‌اند،و گیریم که این هم نبود و در نهایت نظام برای جلوگیری از بحرانی دوباره مجبور به تن دادن به ریاست جمهوری ایشان شوند، باز همانند خاتمی و اصلاح طلبان بدون میل رهبر قادر به تغییرات بنیادی خواهد بود؟ مگر رژیمی که برای حفظ بقای خود از هیچ جنایتی فروگذاری نکرده و به بهای خواری و نابودی ایران در مقابل تمام جهان ایستاده است آیا به همین راحتی اجازه خواهد داد امثال هاشمی یا اصلاح طلبان آن را دوباره به چالش بطلبند؟

4 ـ و در نهایت آیا مگر هاشمی بیش از همه به دنبال تغییرات بنیادین و تحقق خواست‌های دموکراتیک مردم ایران است یا حفظ نظام ولایت فقیه؟ مگر غیر از این است که دولت سابق وی وامدار رانت خواری و فساد و قتل‌های زنجیره‌ای در داخل و خارج و از ایران و..بوده است؟ مگر وی که یکی از بنیانگزاران این رژیم اختاپوسی و به امپراتوری رساندن شخص خامنه‌ای است، می‌تواند به ناگاه به شخصیت باز و دمکرات تبدیل شده و به رئیس جمهوری با ویژگی‌های قرن بیست و یکمی تبدیل شود؟ زهی خیال باطل!

نمی‌توان انکار کرد که بسیاری از افراد و طیف‌های اپوزسیون داخل و خارج کشور در واقع از نبود جمهوری اسلامی در شرایط کنونی بیش از وجود آن هراس دارند،اینان نگران آنند که مبادا در این صورت در کشور آشوب به پا شود یا کشور مورد حمله نظامی از خارج واقع شده و یا سرنوشتی مشابه سوریه در انتظار ایران باشد و مهم‌تر از همه خطر تجزیه‌طلبی ایران را فرا گیرد. بنابراین آنان بیشتر در پی‌آنند که بدون هر گونه ریسکی، هر گونه خشونتی و پرداخت کمترین هزینه و با مقاومت مدنی و روش‌های مسالمت‌آمیز از جمله حمایت از چهره‌هایی مانند هاشمی رفسنجانی! رژیم را به قول خود وادار به عقب نشینی و به تدریج به تسلیم وا دارند، اما آیا در این ٣٤ سال به وضوح و با دلایل کافی برایمان مشخص نشده است که این رژیم قابل اصلاح نیست؟ آیا مرگ \"ندا آقا سلطان\" در مقابل چشم جهانیان آن هم به خاطر یک اعتراض مدنی، ندای مرگ اصلاحات و مرگ وجدان در جمهوری اسلامی نبود؟ حال آیا این جمهوری اسلامی است که با سیاست‌های غریزی، متوهمانه و غیر عقلایی‌اش کیان ایران را به خطر می‌اندازد یا نبود آن؟

جمهوری اسلامی تا‌کنون به وضوح ثابت کرده است که حتی اگر قرار باشد ایران را به جنگی ویرانگر بکشاند،حاضر نیست قدرت را به رقبای خود حتی در داخل واگذار کند. هاشمی رفسنجانی نیز علی‌رغم هر گونه اختلافش با رهبر انقلاب یکی از ستون‌های اصلی نظام بوده و اکنون نیز دغدغه‌ی اصلی وی حفظ همین نظام خواهد بود البته احتمالا به شیوه‌ای متفاوت‌تر و زیرکانه‌تر و این بار در نقش پلیس خوب و اندکی از خرده تغییرات! شاید آمدن وی برای بسیاری از آن رو خوشایند باشد که معتقدند این اندک از هیچی بهتر است!

آیا نگاه و هدف ایرانیان باید تلاش برای گذر از این ڕژیم ضد بشری،ضد ایرانی و ایکسپایر شده باشد یا تکرار مکرر اشتباهات گذشته و کمک به افزایش طول عمر آن؟ واقعاً ما ایرانیان را چه شده است که ناچار شده‌ایم این بار نه میان بد و بدتر بلکه بین بدتر و بدترین دست به انتخاب بزنیم...

هر چند بعید می‌دانم که هاشمی در شرایط کنونی بتواند به کاخ سعد آباد باز گردد، اما اگر هم شد پر واضح است که نتیجه‌ی آن معکوس شدن روند سرنگونی جمهوری اسلامی برای مدت هایی نامعلوم خواهد بود....
*کارشناسی ارشد روابط بین الملل