نگاهی به قتلعام روستای پیرانجوق صوما و برادوست ارومیه
14:26 - 26 فروردین 1393
Unknown Author
وحدت قلیزاده پیرانجوق
اگر نگاهی به تاریخ مبارزاتی ملت کُرد در شرق کوردستان بیافکنیم میبینیم که همیشه ملت کُرد در طول این تاریخ پر فراز و نشیب همواره مورد هجوم بیرحمانه دشمنان خود قرار گرفته است و در این پروسه دشمنان ملت کُرد به دور از انسانیت همه اقشار ملت کُرد را مورد هجوم و قتلعام قرار دادهاند.
ملتی که در راه خواستههای خود از هیچ تلاش و فداکاری دریغ نکرده است و علیرغم همه سختیها در مقابل دشمنان خود ایستاده است.
روستای پیرانجوق یکی از روستاهای منطقه شمال کُردستان ایران یعنی \"استان ارومیه\" میباشد. استانی که با وجود اکثریت کرُدنشین بودن آن نام جعلی آذربایجان بر آن نهاده شده است و همواره در طول این تاریخ کُردها انکار شده است.
در ساعات نخستین ٧ فروردین سال ١٣٦٢ در مردم این روستا با صدای توپ و گلوله و ندای الله اکبر و مرگ بر منافق از خواب بیدا شدند !!! گویی که سپاه اسلام بر مشرکین تاخته است؟!!! آری سپاه اسلام ناب محمدی آمد و کُردستان را ویران و تاراج نمود.
مورخه ٧ فروردین ١٣٩٣ دقیقا ٣١ سال از این اتفاق تلخ میگذرد، اتفاقی که باعث شد دهها نفر از مردم بیگناه این منطقه کشته و دهها خانواده دیگر را از هم پاشید و دهها خانواده دیگر نیز بخاطر فرمان جهاد اهریمن و از ترس جان و ناموس خود برای همیشه زادگاه خود یعنی روستای پیرانجوق را ترک و به شهرهای اطراف و حتی مرکز ایران یعنی تهران آواره شدند. ژنوسایدی که نسلهای پی درپی سعی در فراموش کردن آن داشتند، اما این کابوس همچنان تداوم دارد و مردم با این کابوس وحشتناک به زندگی ادامه میدهند.
هنوز هم صدای نالهها و گریههای مادرم که با چشمانی اشک آلود از این جنایت ضد بشری سخن میگفت در ذهن و روانم تداوم دارد...
چرا و به راستی بر اساس کدام دین و قانون باید زنان و کودکان کُرد قربانی یک سری افکار ارتجاع طلبانه و واپسگرایانه میشدند؟؟
آیا حقخواهی و مبارزه برای بدست آوردند حقوق بر حق یک ملت، شایان مرگ و نیستی ست؟
ملتی که قرنهای متمادی در زیر یوغ و ستم اشغالگران بود و همراه با همه ملل ایران در بهمن ١٣٥٧ با دادن خونهای فراوان درخت آزادی ایران را آبیاری کردند و میخواستند همراه با سایر ملل ایران بهره این آزادی را که ثمره خون فرزندانشان بود در جامعهی دمکراتیک و به دور از تبعیض و برای تداوم آرمانهای انسانی به بار بیاروند، اما صد افسوس زودتر از آنچه که فکر میکردند تاریک پرستان و کسانی که قول آزادی و برابری را به ملل ایران داده بودند، بر علیه کُردها فرمان جهاد دادند و کُردستان این سنگر آزادیخواهی ایران مالامال از خون شد...
خمینی رهبر انقلاب ایران در ٢٨ مرداد ١٣٥٨ و زمانیکه که ملت کُرد در کُردستان ایران برای خواستههای بر حق و مشروع خود با دولت ایران در حال مذاکره بود، در فرمانی اهریمنی کشتن و قتلعام و ناموس کُردها را حلال و جهاد دانست و دستور یورش به کُردستان را صادر کرد.براساس همین فرمان جهاد سربازان گمنام امام زمان به سراسر کُردستان و از جمله به ارومیه یورش آوردند و مردم کُرد این مناطق را اعم از زن و بچه و کهنسال را مورد هجوم وحشیانه خود قرار دادند و در دهها روستای این منطقه از کُردستان جنایت آفریدند.
در این فرمان خمینی که سالیان متمادی ادامه داشت و دارد پاسداران خمینی در کُردستان ایران از هرگونه جنایتی دریغ نکردند و صدها تن از مردم بیدفاع را قربانی سیاستهای نژادپرستانه خود نمودند و زنان و کودکان بیدفاعی را که شهروند عادی روستایی یا شهری بودند به رگبار گلوله بستند و در کُردستان ژنوساید آفریدند.
بر اساس همین فرمان خمینی در مورخه ٧ فروردین سال ١٣٦٢ پاسداران جمهوری اسلامی به روستای پیرانجوق منطقه صوما و برادوست ارومیه یورش بردند و بیش از ١٧ تن از زنان، کودکان و پیر زن و پیرمردهای این روستا را به رگبار گلوله بستند و به شهادت رساندند.جنایتی که تا به امروز نیز متاسفانه آنچنان که باید انعکاس پیدا میکرد، در گمنامی میباشد و کمتر کسی از این جنایت رژیم در این خطه از کُردستان اطلاع دارد.
رژیم ایران در این جنایت زنان و کودکان و حتی افراد سالخورده را که توان راه رفتن نداشتند به رگبار گلوله بست. در میان این شهیدان از پیر مرد ٧٠ ساله تا کودک ١٢ ساله وجود دارند که همگی قربانی سیاستهای ننگین نظام مستبد جمهوری اسلامی ایران شدند.
بر اساس آمارهای موجود در منطقه شمال کُردستان ایران و در محدوده شهرستان ارومیه بیش از ٣٠ روستا در جریان این جنایات رژیم بطور کلی نابود و یا مردم آن وادار به ترک دیار شدند و در ٢٥ روستای دیگر جنایاتی نظیر روستای پیرانجوق که مردم بصورت دسته جمعی به قتل عام رسیدند اتفاق افتاده است.
این جنایت امروز نیز همچنان ادامه دارد و رژیم اگر چه امروز با توپ و تانک به این روستاها حمله نمیکند اما در عوض با پخش گسترده و سازماندهی شده مواد مخدر با عناصر خود عملا این روستا را به یک قبرستان تبدیل نموده است، سیاستی که سالانه باعث مرگ دهها تن و معضلات اجتماعی و خانوادگی فراوانی در این خطه از کُردستان شده است.
جنایاتی که هرگز هیچ تاریخ نگار و رسانه ایرانی به آن اشاره نکرد و اگر هم بوده، احزاب ملی کُرد مانند حزب دمکرات کردستان ایران بودهاند که در حد امکانات محدود خود این جنایت را پوشش دادهاند و در مقابل گروهها دیگر اپوزیسیون و بخصوص فارس زبانها همیشه در مقابل این جنایت سکوت اختیار کرده اند و از سوی دیگر خود را اپوزیسیون آزادیخواه و برابر طلب و مردمی ایران مینامند!!!
در ٣١ مین سالگرد این جنایت ضد انسانی رژیم جمهوری اسلامی بر علیه مردم حق طلب کُردستان، ما ضمن محکوم نمودن رژیم ارتجاع طلب جمهوری اسلامی و ادای دین به روح پاک این شهیدان راه آزادی کُردستان، پیمان وفاداری با روح این شهیدان گرانقدر نومیکنیم و پیمان میدهیم که تا سر رهرو راه آنان باشیم و برای بدست آوردن حقوق ملی خود از هیچ تلاشی دریغی نکنیم.
به امید روزی که عاملان این جنایات در دادگاههای مردمی به سزای اعمال ننگین خود برسند.
اگر نگاهی به تاریخ مبارزاتی ملت کُرد در شرق کوردستان بیافکنیم میبینیم که همیشه ملت کُرد در طول این تاریخ پر فراز و نشیب همواره مورد هجوم بیرحمانه دشمنان خود قرار گرفته است و در این پروسه دشمنان ملت کُرد به دور از انسانیت همه اقشار ملت کُرد را مورد هجوم و قتلعام قرار دادهاند.
ملتی که در راه خواستههای خود از هیچ تلاش و فداکاری دریغ نکرده است و علیرغم همه سختیها در مقابل دشمنان خود ایستاده است.
روستای پیرانجوق یکی از روستاهای منطقه شمال کُردستان ایران یعنی \"استان ارومیه\" میباشد. استانی که با وجود اکثریت کرُدنشین بودن آن نام جعلی آذربایجان بر آن نهاده شده است و همواره در طول این تاریخ کُردها انکار شده است.
در ساعات نخستین ٧ فروردین سال ١٣٦٢ در مردم این روستا با صدای توپ و گلوله و ندای الله اکبر و مرگ بر منافق از خواب بیدا شدند !!! گویی که سپاه اسلام بر مشرکین تاخته است؟!!! آری سپاه اسلام ناب محمدی آمد و کُردستان را ویران و تاراج نمود.
مورخه ٧ فروردین ١٣٩٣ دقیقا ٣١ سال از این اتفاق تلخ میگذرد، اتفاقی که باعث شد دهها نفر از مردم بیگناه این منطقه کشته و دهها خانواده دیگر را از هم پاشید و دهها خانواده دیگر نیز بخاطر فرمان جهاد اهریمن و از ترس جان و ناموس خود برای همیشه زادگاه خود یعنی روستای پیرانجوق را ترک و به شهرهای اطراف و حتی مرکز ایران یعنی تهران آواره شدند. ژنوسایدی که نسلهای پی درپی سعی در فراموش کردن آن داشتند، اما این کابوس همچنان تداوم دارد و مردم با این کابوس وحشتناک به زندگی ادامه میدهند.
هنوز هم صدای نالهها و گریههای مادرم که با چشمانی اشک آلود از این جنایت ضد بشری سخن میگفت در ذهن و روانم تداوم دارد...
چرا و به راستی بر اساس کدام دین و قانون باید زنان و کودکان کُرد قربانی یک سری افکار ارتجاع طلبانه و واپسگرایانه میشدند؟؟
آیا حقخواهی و مبارزه برای بدست آوردند حقوق بر حق یک ملت، شایان مرگ و نیستی ست؟
ملتی که قرنهای متمادی در زیر یوغ و ستم اشغالگران بود و همراه با همه ملل ایران در بهمن ١٣٥٧ با دادن خونهای فراوان درخت آزادی ایران را آبیاری کردند و میخواستند همراه با سایر ملل ایران بهره این آزادی را که ثمره خون فرزندانشان بود در جامعهی دمکراتیک و به دور از تبعیض و برای تداوم آرمانهای انسانی به بار بیاروند، اما صد افسوس زودتر از آنچه که فکر میکردند تاریک پرستان و کسانی که قول آزادی و برابری را به ملل ایران داده بودند، بر علیه کُردها فرمان جهاد دادند و کُردستان این سنگر آزادیخواهی ایران مالامال از خون شد...
خمینی رهبر انقلاب ایران در ٢٨ مرداد ١٣٥٨ و زمانیکه که ملت کُرد در کُردستان ایران برای خواستههای بر حق و مشروع خود با دولت ایران در حال مذاکره بود، در فرمانی اهریمنی کشتن و قتلعام و ناموس کُردها را حلال و جهاد دانست و دستور یورش به کُردستان را صادر کرد.براساس همین فرمان جهاد سربازان گمنام امام زمان به سراسر کُردستان و از جمله به ارومیه یورش آوردند و مردم کُرد این مناطق را اعم از زن و بچه و کهنسال را مورد هجوم وحشیانه خود قرار دادند و در دهها روستای این منطقه از کُردستان جنایت آفریدند.
در این فرمان خمینی که سالیان متمادی ادامه داشت و دارد پاسداران خمینی در کُردستان ایران از هرگونه جنایتی دریغ نکردند و صدها تن از مردم بیدفاع را قربانی سیاستهای نژادپرستانه خود نمودند و زنان و کودکان بیدفاعی را که شهروند عادی روستایی یا شهری بودند به رگبار گلوله بستند و در کُردستان ژنوساید آفریدند.
بر اساس همین فرمان خمینی در مورخه ٧ فروردین سال ١٣٦٢ پاسداران جمهوری اسلامی به روستای پیرانجوق منطقه صوما و برادوست ارومیه یورش بردند و بیش از ١٧ تن از زنان، کودکان و پیر زن و پیرمردهای این روستا را به رگبار گلوله بستند و به شهادت رساندند.جنایتی که تا به امروز نیز متاسفانه آنچنان که باید انعکاس پیدا میکرد، در گمنامی میباشد و کمتر کسی از این جنایت رژیم در این خطه از کُردستان اطلاع دارد.
رژیم ایران در این جنایت زنان و کودکان و حتی افراد سالخورده را که توان راه رفتن نداشتند به رگبار گلوله بست. در میان این شهیدان از پیر مرد ٧٠ ساله تا کودک ١٢ ساله وجود دارند که همگی قربانی سیاستهای ننگین نظام مستبد جمهوری اسلامی ایران شدند.
بر اساس آمارهای موجود در منطقه شمال کُردستان ایران و در محدوده شهرستان ارومیه بیش از ٣٠ روستا در جریان این جنایات رژیم بطور کلی نابود و یا مردم آن وادار به ترک دیار شدند و در ٢٥ روستای دیگر جنایاتی نظیر روستای پیرانجوق که مردم بصورت دسته جمعی به قتل عام رسیدند اتفاق افتاده است.
این جنایت امروز نیز همچنان ادامه دارد و رژیم اگر چه امروز با توپ و تانک به این روستاها حمله نمیکند اما در عوض با پخش گسترده و سازماندهی شده مواد مخدر با عناصر خود عملا این روستا را به یک قبرستان تبدیل نموده است، سیاستی که سالانه باعث مرگ دهها تن و معضلات اجتماعی و خانوادگی فراوانی در این خطه از کُردستان شده است.
جنایاتی که هرگز هیچ تاریخ نگار و رسانه ایرانی به آن اشاره نکرد و اگر هم بوده، احزاب ملی کُرد مانند حزب دمکرات کردستان ایران بودهاند که در حد امکانات محدود خود این جنایت را پوشش دادهاند و در مقابل گروهها دیگر اپوزیسیون و بخصوص فارس زبانها همیشه در مقابل این جنایت سکوت اختیار کرده اند و از سوی دیگر خود را اپوزیسیون آزادیخواه و برابر طلب و مردمی ایران مینامند!!!
در ٣١ مین سالگرد این جنایت ضد انسانی رژیم جمهوری اسلامی بر علیه مردم حق طلب کُردستان، ما ضمن محکوم نمودن رژیم ارتجاع طلب جمهوری اسلامی و ادای دین به روح پاک این شهیدان راه آزادی کُردستان، پیمان وفاداری با روح این شهیدان گرانقدر نومیکنیم و پیمان میدهیم که تا سر رهرو راه آنان باشیم و برای بدست آوردن حقوق ملی خود از هیچ تلاشی دریغی نکنیم.
به امید روزی که عاملان این جنایات در دادگاههای مردمی به سزای اعمال ننگین خود برسند.