نوشتهای در بیان شرایط بدکنونی حاکم بر ایران
12:46 - 7 آبان 1393
Unknown Author
ابراهیم حیدری
هرانسانی حق این را دارد که بطورکاملا آزادانه عقاید، افکار و نظرات خود را بیان کند، اما متاسفانه در ایران کنونی باحاکمیت رژیم آخوندی و دیکتاتوری این حق وحقوقها به هیچ نوعی نبوده و وجود نداشته است و اگر هم کسانیکه آزادانه افکار، عقاید و نظرات خود را بیان کرده باشند و صاحب افکاری روشن و آزادیخواهانهاند، پشت میلههای زندان گرفتارند، درگذر تاریخ ممنوعکردن، سانسور، تهدید، زیرپاگذاشتن و پایمال کردن حقوقبشری به شیوههای مختلفی وجود داشته است و همهی جوامع دنیا این سختیها و دشواریها را دیدهاند و کم و بیش با آنها دست و پنجه نرم کردهاند والان هم درجامعهای مثل ایران به شیوهای وسیع و چشمگیر شاهد آن هستیم و میبینیم. درنبود دستگاههای اطلاعرسانی آزاد و غیردولتی مثل، تلویزیون، رادیو و روزنامه و نشریات انتقادکننده از رژیم ایران، تنها اینترنت توانسته است تاحدی ازکم وکاستیها و نیازهای ارتباط جمعی برای کاربران و ارتباط با دنیای خارج را برای آگاهی از اوضاع و دانستن راستی و حقیقتها ازچهرهی اصلی رژیم ایران، پرکند. اما در رژیم ایران، اینترنت هم از همان اولهای زمان آمدن و پخش و شناخته شدن در داخل جامعه ایران به مردم، بیشترسایتها و وبلاگهای آزادیخواه بابستن و فیلتر روبرو شدند. امروز پس از گذشت بیشتر ازشصت سال از تصویب بیاننامهی جهانی حقوقبشر، رژیم ایران با ادامه و زیر پاگذاشتن همهی قوانین بیانیه حقوقبشر و درحال حاضر بیشتر از قبل دست به بستن و اجازه ندادن و از بین بردن امکانات مجازی مثل اینترنت و جلوگیری استفاده از ماهواره، تلویزیون و رادیوهای آزادیخواه کرده است.
فیلترشدن سایتها و وبلاگها و جلوگیری از چاپ شدن بعضی ازکتابها و ممنوع کردن و اجازه ندادن استفاده از ماهواره و حتی جلوگیری ازضبط و پخش وگوش دادن به بعضی ازموسیقیها وآهنگها و... همهی اینها نمونههایی هستند که رژیم ایران آنها را بصورت قانون درآورده است و به صورت خیلی وسیع و چشمگیر آنها را به اجرا میگذارد. رژیم غیردمکراتیک و ناقض حقوقبشری ایران، برای ماندن در قدرت دست به خیلی کارها برده و میبرد. برای نمونه از زبان بستن مردم تا ترورکردن انسانها و سرکوب و خفه کردن به زور صدا و جنبشهای آزادیخواه مردم، بیاحترامی به همهی حقوقهای بشری و همچنین صرف کردن چند صدمیلیون دلار برای خرید دستگاهها و امکانات فیلترکردن و پارازیتانداز شرق و غرب و صدها موارد دیگر. البته با اطمینان میگویم که همهی این کارها وشیوههایی که رژیم ایران آنها را بکار میبرد، نتیجهشان شوم و نزدیک شدن این رژیم به پلههای سقوط است. آیا رژیم ایران با رشد و ترقی جوانان و افکار و عقایدهای تازه ورود به جلوچه خواهد کرد؟ و همچنین با بازشدن سایتهاو وبلاگها، تلویزیونها و بازشدن پنجرههایی که روی همهی آنها به آزادیست، چه خواهد کرد؟ به باور من که آخر کار باید تسلیم خواستهای آزادیخواهی مردم شود و درنتیجه میبازد. رژیم ایران تنها از سایتها، وبلاگها و برنامههای تلویزیونی هم میترسد و دسترسی به سایتها را محدود و بیشترشان رامسدود و هک میکندو بر روی تلویزیونها هم پارازیت میاندازد، برای آنکه خطری برای رژیم نباشند و مردم نیز ازحقایق و راستیها و چهرهی پلید این رژیم چیزی نفهمند.
رژیم ایران به هیچشیوهای براساس و مبنای اصالت، راستی و مردم سالاری و براساس نظر و خواست مردم روی کارنیامده است، وگرنه هیچ ترسی از دستگاههای اطلاعرسانی آزاد؛ نداشت. همه ما این را میدانیم که هرچه بیشتر از چیزی منع شویم بیشتر به سوی آن میرویم و حس داشتن آن در ما بیشتر میشود. اما متأسفانه این رژیم خود را به نادانی و بیتوجهی زده است و یا به نوعی دیگر میتوانم بگویم که مردم مظلومی را گیرآورده است و بر آنها ظلم و ستم میکند. این رژیم باید خوب بداند که جنبشهای آزادیخواهی و تلاشها برای رسیدن به آزادی، روز به روز بیشتر و وسیعتر و کاسههای صبر مردم نیز لبریزتر میشود و درآیندهای نزدیک همهی این موارد که به آنها اشاره کردم، سببی برای سقوط این رژیم میشوند.
همهی راهها برای حل مشکلات و نارساییهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی و بسیاری دیگر از مشکلاتی که گریبانگیر جوامع هستند به آزادی بیان، افکار و عقاید و احترام گذاشتن به حقوقهای بشری جامعه ختم میشوند. اما کجاست آزادی بیان در این رژیم؟ که بتوانیم مشکلاتمان را با آن حل کنیم، متأسفانه هیچ گونه آزادیی نیست تا قادر به حل مشکلاتمان باشیم و جریانها و روندهای رو به پیشرفت را با آن طی کنیم. به نظرمن تا زمانی که این رژیم سرکار است و در رأس قدرت باشد، اوضاع واحوال ایران نیز همین است که میبینیم و به باور من اوضاع مردم روبه خراب شدن و مشکلات مردم روبه فزونیتر میرود و درنتیجه شاهد پیشرفت و ترقی و رسیدن به آزادی نخواهیم بود.
همانطورکه میبینیم اعدامها، شکنجهها، ظلم و زورها و درکل نقض و زیرپاگذاشتن تمام حقوقهای بشری درحق مردم کرد و دیگر مردمان ایران، همه حکایت از وجود حکومتی کاملا دیکتاتوری و ناقض حقوقبشری میکند که نه تنها ملت ایران بلکه همهی مردم دنیا نیز به خوبی این رژیم را میشناسند و فقط نوشتهی من نیست که حکایت از چهرهی پست و پلید این رژیم رادارد. به نظر من، رژیم قذافی از رژیم ایران دیکتاتورتر نبود که در لیبی مردم به خیابانها آمدند و باکمک کشورهای دیگر، به جنبشهای مردمی که درنتیجه رژیم قذافی راساقط و پایان یکی دیگر از دیکتاتورهای جهان راقلمداد کردند و بذر ترس و رعب در دل دیگر دیکتاتورهای باقیمانده مانند رژیم ایران را کاشتند. پس باید همهی مردم به خود بیایند و هوشیار باشند و دیگر ظلم و زور را قبول نکنند و با همت وشجاعت برای شعلهورشدن چراغ آزادی تلاش کنند.
پس بیایید تا همه باهم و دست در دست هم، برای رسیدن به آزادی و حقوقهایمان و براندازی این رژیم دیکتاتوری متحد شویم تا راه رسیدن به آزادی نیز هموارتر شود و باید به خودمان باور داشته باشیم که ما \"میتوانیم\". و این را هم بفهمیم که برای رسیدن به آزادی، تلاش و کوششی بیپایان را میطلبد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
هرانسانی حق این را دارد که بطورکاملا آزادانه عقاید، افکار و نظرات خود را بیان کند، اما متاسفانه در ایران کنونی باحاکمیت رژیم آخوندی و دیکتاتوری این حق وحقوقها به هیچ نوعی نبوده و وجود نداشته است و اگر هم کسانیکه آزادانه افکار، عقاید و نظرات خود را بیان کرده باشند و صاحب افکاری روشن و آزادیخواهانهاند، پشت میلههای زندان گرفتارند، درگذر تاریخ ممنوعکردن، سانسور، تهدید، زیرپاگذاشتن و پایمال کردن حقوقبشری به شیوههای مختلفی وجود داشته است و همهی جوامع دنیا این سختیها و دشواریها را دیدهاند و کم و بیش با آنها دست و پنجه نرم کردهاند والان هم درجامعهای مثل ایران به شیوهای وسیع و چشمگیر شاهد آن هستیم و میبینیم. درنبود دستگاههای اطلاعرسانی آزاد و غیردولتی مثل، تلویزیون، رادیو و روزنامه و نشریات انتقادکننده از رژیم ایران، تنها اینترنت توانسته است تاحدی ازکم وکاستیها و نیازهای ارتباط جمعی برای کاربران و ارتباط با دنیای خارج را برای آگاهی از اوضاع و دانستن راستی و حقیقتها ازچهرهی اصلی رژیم ایران، پرکند. اما در رژیم ایران، اینترنت هم از همان اولهای زمان آمدن و پخش و شناخته شدن در داخل جامعه ایران به مردم، بیشترسایتها و وبلاگهای آزادیخواه بابستن و فیلتر روبرو شدند. امروز پس از گذشت بیشتر ازشصت سال از تصویب بیاننامهی جهانی حقوقبشر، رژیم ایران با ادامه و زیر پاگذاشتن همهی قوانین بیانیه حقوقبشر و درحال حاضر بیشتر از قبل دست به بستن و اجازه ندادن و از بین بردن امکانات مجازی مثل اینترنت و جلوگیری استفاده از ماهواره، تلویزیون و رادیوهای آزادیخواه کرده است.
فیلترشدن سایتها و وبلاگها و جلوگیری از چاپ شدن بعضی ازکتابها و ممنوع کردن و اجازه ندادن استفاده از ماهواره و حتی جلوگیری ازضبط و پخش وگوش دادن به بعضی ازموسیقیها وآهنگها و... همهی اینها نمونههایی هستند که رژیم ایران آنها را بصورت قانون درآورده است و به صورت خیلی وسیع و چشمگیر آنها را به اجرا میگذارد. رژیم غیردمکراتیک و ناقض حقوقبشری ایران، برای ماندن در قدرت دست به خیلی کارها برده و میبرد. برای نمونه از زبان بستن مردم تا ترورکردن انسانها و سرکوب و خفه کردن به زور صدا و جنبشهای آزادیخواه مردم، بیاحترامی به همهی حقوقهای بشری و همچنین صرف کردن چند صدمیلیون دلار برای خرید دستگاهها و امکانات فیلترکردن و پارازیتانداز شرق و غرب و صدها موارد دیگر. البته با اطمینان میگویم که همهی این کارها وشیوههایی که رژیم ایران آنها را بکار میبرد، نتیجهشان شوم و نزدیک شدن این رژیم به پلههای سقوط است. آیا رژیم ایران با رشد و ترقی جوانان و افکار و عقایدهای تازه ورود به جلوچه خواهد کرد؟ و همچنین با بازشدن سایتهاو وبلاگها، تلویزیونها و بازشدن پنجرههایی که روی همهی آنها به آزادیست، چه خواهد کرد؟ به باور من که آخر کار باید تسلیم خواستهای آزادیخواهی مردم شود و درنتیجه میبازد. رژیم ایران تنها از سایتها، وبلاگها و برنامههای تلویزیونی هم میترسد و دسترسی به سایتها را محدود و بیشترشان رامسدود و هک میکندو بر روی تلویزیونها هم پارازیت میاندازد، برای آنکه خطری برای رژیم نباشند و مردم نیز ازحقایق و راستیها و چهرهی پلید این رژیم چیزی نفهمند.
رژیم ایران به هیچشیوهای براساس و مبنای اصالت، راستی و مردم سالاری و براساس نظر و خواست مردم روی کارنیامده است، وگرنه هیچ ترسی از دستگاههای اطلاعرسانی آزاد؛ نداشت. همه ما این را میدانیم که هرچه بیشتر از چیزی منع شویم بیشتر به سوی آن میرویم و حس داشتن آن در ما بیشتر میشود. اما متأسفانه این رژیم خود را به نادانی و بیتوجهی زده است و یا به نوعی دیگر میتوانم بگویم که مردم مظلومی را گیرآورده است و بر آنها ظلم و ستم میکند. این رژیم باید خوب بداند که جنبشهای آزادیخواهی و تلاشها برای رسیدن به آزادی، روز به روز بیشتر و وسیعتر و کاسههای صبر مردم نیز لبریزتر میشود و درآیندهای نزدیک همهی این موارد که به آنها اشاره کردم، سببی برای سقوط این رژیم میشوند.
همهی راهها برای حل مشکلات و نارساییهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی و بسیاری دیگر از مشکلاتی که گریبانگیر جوامع هستند به آزادی بیان، افکار و عقاید و احترام گذاشتن به حقوقهای بشری جامعه ختم میشوند. اما کجاست آزادی بیان در این رژیم؟ که بتوانیم مشکلاتمان را با آن حل کنیم، متأسفانه هیچ گونه آزادیی نیست تا قادر به حل مشکلاتمان باشیم و جریانها و روندهای رو به پیشرفت را با آن طی کنیم. به نظرمن تا زمانی که این رژیم سرکار است و در رأس قدرت باشد، اوضاع واحوال ایران نیز همین است که میبینیم و به باور من اوضاع مردم روبه خراب شدن و مشکلات مردم روبه فزونیتر میرود و درنتیجه شاهد پیشرفت و ترقی و رسیدن به آزادی نخواهیم بود.
همانطورکه میبینیم اعدامها، شکنجهها، ظلم و زورها و درکل نقض و زیرپاگذاشتن تمام حقوقهای بشری درحق مردم کرد و دیگر مردمان ایران، همه حکایت از وجود حکومتی کاملا دیکتاتوری و ناقض حقوقبشری میکند که نه تنها ملت ایران بلکه همهی مردم دنیا نیز به خوبی این رژیم را میشناسند و فقط نوشتهی من نیست که حکایت از چهرهی پست و پلید این رژیم رادارد. به نظر من، رژیم قذافی از رژیم ایران دیکتاتورتر نبود که در لیبی مردم به خیابانها آمدند و باکمک کشورهای دیگر، به جنبشهای مردمی که درنتیجه رژیم قذافی راساقط و پایان یکی دیگر از دیکتاتورهای جهان راقلمداد کردند و بذر ترس و رعب در دل دیگر دیکتاتورهای باقیمانده مانند رژیم ایران را کاشتند. پس باید همهی مردم به خود بیایند و هوشیار باشند و دیگر ظلم و زور را قبول نکنند و با همت وشجاعت برای شعلهورشدن چراغ آزادی تلاش کنند.
پس بیایید تا همه باهم و دست در دست هم، برای رسیدن به آزادی و حقوقهایمان و براندازی این رژیم دیکتاتوری متحد شویم تا راه رسیدن به آزادی نیز هموارتر شود و باید به خودمان باور داشته باشیم که ما \"میتوانیم\". و این را هم بفهمیم که برای رسیدن به آزادی، تلاش و کوششی بیپایان را میطلبد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.