نامەهای بیجواب - علی اسماعیلنژاد( ئاگری)
16:43 - 9 شهریور 1392
Unknown Author
علی اسماعیلنژاد( ئاگری)
چند صباحی است با روزنامەنگاری آشنا شدەام و هر از چندگاهی نامەی برایم مینویسد و از دردهایش میگوید راستیش من اول بە وی اعتماد نداشتم میگفت: \"از طریق فیسبوک نام تو را پیدا کردەام\"
برایم جالب بود چرا؟ من
میگفت:\" خودش نمیداند کە چرا نامەها را برای من مینویسد؟
اما میخواست من نامەهایش را بخوانم نامەهایش مضمونی سیاسی دارند و از اتفاقات زیادی بحث میکنند.
راستش یکی دو نامە اول را سرسری میخواندم و تنها برایش مینوشتم: \"قشنگ نوشتەای کاش میتوانستی آنها را با نام خودت در جای منتشر کنی\" فقط میخواستم اسمش را پیدا کنم.
اما او در جواب مینوشت : \"من نامەها را برای تو مینویسم اگر خودت میخواهی آنها را منتشر کن.
یکبار ازش پرسیدم چرا نامەت را \"فریادی بیجواب\" نامیدەای؟
نوشتە بود: \"تا حال کسی جواب نامەهای من را ندادە تو بیست و یکمین نفری کە این نامەها را برایت ایمیل کردەام اما از این ٢١ نفر کە همە نامەهای را برایشان فرستادەام تنها تو نوشتەای کە بدست رسیدە\".
جواب را کە خواندم کمی نفرین بە خودم فرستادم کە چرا من باید جواب هر نامەای را بدهم.
اما این را نە نوشتم و میخواستم اعتمادش را جلب کنم و اسمش را بە من بگوید برایم سوژە جالبی شدە بود برای همین در جوابش نوشتم: من نامەهایت را چند بار میخوانم اگر میخواهی حتی حاضرم آنها را منتشر هم بکنم.
در جواب این نامە نوشتە بود: \"نامەها را برای تو مینویسم خودت خواستی آنها را منتشر کن\".
بعد از این نامە چند نامەی دیگر نیز برایم فرستاد نامەهایش از متنی منسجم برخودار است و حکایت از واقعیت اجتماعی دارد از طریق مضـون نامەهایش متوجە شدەام کە اهل کُردستان است چون بیشتر از دردهای آن دیار برایم نوشتە از این بە بعد تصمیم بر آن گرفتەام کە همە نامەهای کە برایم میفرستد آن را در رسانەها منتشر کنم.
این نامەها، نوشتەهای روزنامەنگاری است کە ادعا دارد سرزمینش بە کانون دوربینهای خاموش و قلمهای شکستە تبدیل شدە است. در عصر رسانەهای در سرزمین این روزنامەنگار نە اعدام دوستانش در جای درج میشود و نە فریاد زندانیان سرزمینش حتی کودکانش در مدارس زندە زندە در آتش میسوزند اما آب از آب تکان نمیخورد.
وی میگوید: برای آنچە در سرزمینش روی میدهد \"باید رفت و دید \".
وی نوشتە است کە: در اینجا نمیتوان از خود بودن بحثی کرد در این سرزمین اهالیش سالیان سال است کە تاوان \"خود بودن\" را میدهند.
آخرین نامەای کە برایم نوشتە است در مورد آقای روحانی و کابینەی جدید وی است وی فکر میکرد تحلیلگران و رسانەها باید بجای تحلیل رفتارهای حکومت باید رفتار مردم را تحلیل میکردند و چون رفتار مردم حکایت از وحشت از آیندە دارد.
در نامە آمدە است:
\"بگذارید بدون مقدمە از موضوع و یا موضوعاتی بحث نمایم کە دیر زمانی است جامعە ایران را بە چالش کشیدەاند.
٣٤ سال در حاکمیت بودن زمانی است کافی برای تحقق آنچە در روز اول وعدە دادە میشود.
آغاز عجیبی بود همە از آیندەی بزرگ بحث میکردند و تحقق آن را مستلزم هم شکلی میدانستند.
در بخاطر دارم اولین روزی کە شماها را در قدرت دیدم، در دستی قرآن و سجادە بود و در دستی دگر اسلحە.
از همان آغاز برایم نامفهوم بود مگر میشود آدمها همە یک شکل باشند و تفاوتها را مگر میشود نادیدە گرفت یا هم شکل کرد.
اما شما ادعا کردید میشود و با همان ابزاری کە در دستهایتان بود شروع کردید و از یک تغییر بزرگ بحث میکردید.
سالهای سال از این آشنایی میگذرد دیگر هم من میدانم نمیشود متفاوت نبود و هم شما میدانید کە نتوانستید آنچە میخواستید بدست آورید.
هر چند از همان اول آنچە در ذهن داشتید و آنچە توانستید بر سر این سرزمین آوردید اما هرگز نتوانستید آنچە میخواهید بدست آورید.
یادتان هست وضو گرفتە جوانان ما را شکنجە میکردید!!! و در برابر فریادهای شکنجەشدگان ادعا مینمودید کە از گناههای نکردەشان کاستە خواهد شود و در برابر هزاران بیگناهی کە کشتید ادعا کردید کە بە بهشت خواهند رفت.
شما در مراکز دمکراسی جهان دستتان را بە خون نازنینترین فرزندان این دیار آغشتە کردید و با یک \"مشت دلار\" میخواستید دست آغشتە بە خون را بشوید و هرچند آن خونها هرگز پاک نشدند. اما در تاریکستان رژیمتان بە ریش دمکراسی و آزادی خندیدید.
در تمام این ٣٤ سال هر گونە حقوق جامعە را بیاهمیت تلقی کردە و کلیە حقوق این سرزمین را از آن سلب نمودەاید.
اما بعد از این همە باز ادعا دارید کە میتوانید کار نکردە را بە سرانجام برسانید.
جناب روحانی قدرت سیاسی با زندگی روزانە مردم عجین شدە است و بهتر آن است کە شماها بجایی اینکە درصدد آن باشید کە در یکتاز قدرت بمانید. قدرت را بە مردم کە سرچشمە واقعی قدرت هستند بازگردانید.
آقایی روحانی شما در شرایطی دولت را در دست گرفتید کە در فکر و عمل تمام حقوقهای جامعە ایران را از این جامعە سلب شدە است.
اما من بر این باورم کە شما یکی از خوش اقبالترین کسانی هستید کە در ایران بە قدرت رسیدەاند نە برای اینکە شما یک رئیس دولت هستید، نە برای این ریاست نیست. بلکە بە این دلیل کە در این شرایط و زمان بە ریاست دولت در ایران رسیدید.
گمانی در آن نیست کە انتخاباتی کە شما در آن بە ریاست دولت رسیدید یک انتخابات آزاد و مردمی نبود اما شما بعد از ٣٤ سال از بنیان نهادن رژیم اسلامی در ایران بە قدرت رسیدید باید این را برای خودتان و نە مردم ایران بە فال نیک بگیرید.
شما و همکارانتان در این ٣٤ سال تمام راههای ممکن را رفتید تا بە اهداف توهمی خود برسید اما نتیجە این تلاشها چیزی جزء ازبین رفتن ساختار اجتماعی، سیاسی ،فرهنگی و اقتصادی ایران نبود.
در ٣٤ سال گذشتە در تلاش بودید کە مردم ایران را بە ابزاری تبدیل نمایید و آن ابزار را در راستایی هدف خود بکارگیرد. اهدافی کە تنها مردم ایران را باتلاقی نابودی میکشاند.
در ٣٤ سال گذشتە رژیم اسلامی ایران تلاش کردە است کلیات جامعە ایران را در یک قالب مشخص قرار دهد و دهها و صدها نفر را در این راە از بین بردە است.
سالیان سال است دشمنان فرضی شما بهانەی بودە برای نامدیریتها و ندانم کاریهایتان، دشمنی کە تنها در توهمات شما وجود داشت.
رژیم شما نە تنها جامعە و مردم ایران را بە پرتگاە عدم تسامح و تساهل داخلی کشاندە است بلکە برای امنیت جامعە بینالمللی را نیز تهدید محسوب میشود.
٣٤ سال عدم تسامح با جامعە جهانی و عدم پذیرش واقعیتهای جامعە ایران این کشور را در شرایط کنونی قرار دادە است.
شرایطی کە باید گفت: \"نیست بالاتر از سیاهی رنگ\".
جناب روحانی شرط لازم برای خروج از این شرایط اعتدال نیست بلکە ایستادگی کردن در برابر مسببین این وضعیت و دست کشیدن از توهمات تمامیتخواە رژیم اسلامی شرط گذر از وضعیت کنونی است.
اهداف کە چندین دهە است برای تحققش در تلاشید توهماتی است کە هم جامعە ایران را بە چالش کشیدە است و هم جامعە جهانی، اصرار برای تحقق آن بیگمان بە فاجعەای مبدل خواهد شود. کە در این فاجعەای قبل از هر گروە و جریانی در جهان شماها مسئولین نظام جمهوری اسلامی مسبب آن هستید.
گمانی نیست کە جنگ عراق و کشتاری کە ١٠ سال است این کشور را بە گل نشاندە است، مسبب اصلی آن توهمات مردکی بود کە روزی خود را \"باب العراب\" میخواند و روزی اللەاکبر بر پرچمش میدوخت.
جناب روحانی بهتر آن است این فرصت را غنیمت بشماری و در راستای منافع بشریت و مردم ایران عمل کنی نە در راستا آنچە \"منافع نظام\" میخوانید.
آقای روحانی مردم درک کردند کە فاجعەای در راە است و از ترس آن بە شما رای دادند. بە مفهومی دیگر مردم ایران برای تعهد خود بە جامعە جهانی در میان ٦ نفر، شما را انتخاب کردند. نە برای آنکە شما لایق چنین پستی هستید، بلکە بە آن دلیل کە مردم بر آن تصورند کە شما از کاندیداهای دیگر کمتر امنیت جامعە جهانی و جامعە ایران را بە چالش میکشانید.
چە بهتر کە شما نیز در راستایی همان تصور عمل کنید.
مردم خوب میدانند کە کاندیداهای کە بە سیاست ولایت فقیە نزدیکتر هستند جامعە ایران را بە پرتگاە نیستی نزدیکتر میکنند. پس بهتر آن است شما هم از ولایت فقیە فاصلە بگیرید تا آن فاجعەای کە مردم از آن هراس داشتند و دارند بە وقوع نپیوندد.\"
انتخاب شما مهر تاییدی بر عملکرد نظامتان نبود بلکە انذجاری از اعمال، رفتار و اهداف رژیمتان بود و هست چە بهتر تا فرصتی باقی است دست از آن رفتار و اهداف بشوید و از وقوع یک فاجعە بزرگ دوری کنید.
این متن آخرین نامە بود کە برای من فرستادە است اگر در آیندە برایم نامەی نوشت باز آن را منتشر خواهم کرد.
چند صباحی است با روزنامەنگاری آشنا شدەام و هر از چندگاهی نامەی برایم مینویسد و از دردهایش میگوید راستیش من اول بە وی اعتماد نداشتم میگفت: \"از طریق فیسبوک نام تو را پیدا کردەام\"
برایم جالب بود چرا؟ من
میگفت:\" خودش نمیداند کە چرا نامەها را برای من مینویسد؟
اما میخواست من نامەهایش را بخوانم نامەهایش مضمونی سیاسی دارند و از اتفاقات زیادی بحث میکنند.
راستش یکی دو نامە اول را سرسری میخواندم و تنها برایش مینوشتم: \"قشنگ نوشتەای کاش میتوانستی آنها را با نام خودت در جای منتشر کنی\" فقط میخواستم اسمش را پیدا کنم.
اما او در جواب مینوشت : \"من نامەها را برای تو مینویسم اگر خودت میخواهی آنها را منتشر کن.
یکبار ازش پرسیدم چرا نامەت را \"فریادی بیجواب\" نامیدەای؟
نوشتە بود: \"تا حال کسی جواب نامەهای من را ندادە تو بیست و یکمین نفری کە این نامەها را برایت ایمیل کردەام اما از این ٢١ نفر کە همە نامەهای را برایشان فرستادەام تنها تو نوشتەای کە بدست رسیدە\".
جواب را کە خواندم کمی نفرین بە خودم فرستادم کە چرا من باید جواب هر نامەای را بدهم.
اما این را نە نوشتم و میخواستم اعتمادش را جلب کنم و اسمش را بە من بگوید برایم سوژە جالبی شدە بود برای همین در جوابش نوشتم: من نامەهایت را چند بار میخوانم اگر میخواهی حتی حاضرم آنها را منتشر هم بکنم.
در جواب این نامە نوشتە بود: \"نامەها را برای تو مینویسم خودت خواستی آنها را منتشر کن\".
بعد از این نامە چند نامەی دیگر نیز برایم فرستاد نامەهایش از متنی منسجم برخودار است و حکایت از واقعیت اجتماعی دارد از طریق مضـون نامەهایش متوجە شدەام کە اهل کُردستان است چون بیشتر از دردهای آن دیار برایم نوشتە از این بە بعد تصمیم بر آن گرفتەام کە همە نامەهای کە برایم میفرستد آن را در رسانەها منتشر کنم.
این نامەها، نوشتەهای روزنامەنگاری است کە ادعا دارد سرزمینش بە کانون دوربینهای خاموش و قلمهای شکستە تبدیل شدە است. در عصر رسانەهای در سرزمین این روزنامەنگار نە اعدام دوستانش در جای درج میشود و نە فریاد زندانیان سرزمینش حتی کودکانش در مدارس زندە زندە در آتش میسوزند اما آب از آب تکان نمیخورد.
وی میگوید: برای آنچە در سرزمینش روی میدهد \"باید رفت و دید \".
وی نوشتە است کە: در اینجا نمیتوان از خود بودن بحثی کرد در این سرزمین اهالیش سالیان سال است کە تاوان \"خود بودن\" را میدهند.
آخرین نامەای کە برایم نوشتە است در مورد آقای روحانی و کابینەی جدید وی است وی فکر میکرد تحلیلگران و رسانەها باید بجای تحلیل رفتارهای حکومت باید رفتار مردم را تحلیل میکردند و چون رفتار مردم حکایت از وحشت از آیندە دارد.
در نامە آمدە است:
\"بگذارید بدون مقدمە از موضوع و یا موضوعاتی بحث نمایم کە دیر زمانی است جامعە ایران را بە چالش کشیدەاند.
٣٤ سال در حاکمیت بودن زمانی است کافی برای تحقق آنچە در روز اول وعدە دادە میشود.
آغاز عجیبی بود همە از آیندەی بزرگ بحث میکردند و تحقق آن را مستلزم هم شکلی میدانستند.
در بخاطر دارم اولین روزی کە شماها را در قدرت دیدم، در دستی قرآن و سجادە بود و در دستی دگر اسلحە.
از همان آغاز برایم نامفهوم بود مگر میشود آدمها همە یک شکل باشند و تفاوتها را مگر میشود نادیدە گرفت یا هم شکل کرد.
اما شما ادعا کردید میشود و با همان ابزاری کە در دستهایتان بود شروع کردید و از یک تغییر بزرگ بحث میکردید.
سالهای سال از این آشنایی میگذرد دیگر هم من میدانم نمیشود متفاوت نبود و هم شما میدانید کە نتوانستید آنچە میخواستید بدست آورید.
هر چند از همان اول آنچە در ذهن داشتید و آنچە توانستید بر سر این سرزمین آوردید اما هرگز نتوانستید آنچە میخواهید بدست آورید.
یادتان هست وضو گرفتە جوانان ما را شکنجە میکردید!!! و در برابر فریادهای شکنجەشدگان ادعا مینمودید کە از گناههای نکردەشان کاستە خواهد شود و در برابر هزاران بیگناهی کە کشتید ادعا کردید کە بە بهشت خواهند رفت.
شما در مراکز دمکراسی جهان دستتان را بە خون نازنینترین فرزندان این دیار آغشتە کردید و با یک \"مشت دلار\" میخواستید دست آغشتە بە خون را بشوید و هرچند آن خونها هرگز پاک نشدند. اما در تاریکستان رژیمتان بە ریش دمکراسی و آزادی خندیدید.
در تمام این ٣٤ سال هر گونە حقوق جامعە را بیاهمیت تلقی کردە و کلیە حقوق این سرزمین را از آن سلب نمودەاید.
اما بعد از این همە باز ادعا دارید کە میتوانید کار نکردە را بە سرانجام برسانید.
جناب روحانی قدرت سیاسی با زندگی روزانە مردم عجین شدە است و بهتر آن است کە شماها بجایی اینکە درصدد آن باشید کە در یکتاز قدرت بمانید. قدرت را بە مردم کە سرچشمە واقعی قدرت هستند بازگردانید.
آقایی روحانی شما در شرایطی دولت را در دست گرفتید کە در فکر و عمل تمام حقوقهای جامعە ایران را از این جامعە سلب شدە است.
اما من بر این باورم کە شما یکی از خوش اقبالترین کسانی هستید کە در ایران بە قدرت رسیدەاند نە برای اینکە شما یک رئیس دولت هستید، نە برای این ریاست نیست. بلکە بە این دلیل کە در این شرایط و زمان بە ریاست دولت در ایران رسیدید.
گمانی در آن نیست کە انتخاباتی کە شما در آن بە ریاست دولت رسیدید یک انتخابات آزاد و مردمی نبود اما شما بعد از ٣٤ سال از بنیان نهادن رژیم اسلامی در ایران بە قدرت رسیدید باید این را برای خودتان و نە مردم ایران بە فال نیک بگیرید.
شما و همکارانتان در این ٣٤ سال تمام راههای ممکن را رفتید تا بە اهداف توهمی خود برسید اما نتیجە این تلاشها چیزی جزء ازبین رفتن ساختار اجتماعی، سیاسی ،فرهنگی و اقتصادی ایران نبود.
در ٣٤ سال گذشتە در تلاش بودید کە مردم ایران را بە ابزاری تبدیل نمایید و آن ابزار را در راستایی هدف خود بکارگیرد. اهدافی کە تنها مردم ایران را باتلاقی نابودی میکشاند.
در ٣٤ سال گذشتە رژیم اسلامی ایران تلاش کردە است کلیات جامعە ایران را در یک قالب مشخص قرار دهد و دهها و صدها نفر را در این راە از بین بردە است.
سالیان سال است دشمنان فرضی شما بهانەی بودە برای نامدیریتها و ندانم کاریهایتان، دشمنی کە تنها در توهمات شما وجود داشت.
رژیم شما نە تنها جامعە و مردم ایران را بە پرتگاە عدم تسامح و تساهل داخلی کشاندە است بلکە برای امنیت جامعە بینالمللی را نیز تهدید محسوب میشود.
٣٤ سال عدم تسامح با جامعە جهانی و عدم پذیرش واقعیتهای جامعە ایران این کشور را در شرایط کنونی قرار دادە است.
شرایطی کە باید گفت: \"نیست بالاتر از سیاهی رنگ\".
جناب روحانی شرط لازم برای خروج از این شرایط اعتدال نیست بلکە ایستادگی کردن در برابر مسببین این وضعیت و دست کشیدن از توهمات تمامیتخواە رژیم اسلامی شرط گذر از وضعیت کنونی است.
اهداف کە چندین دهە است برای تحققش در تلاشید توهماتی است کە هم جامعە ایران را بە چالش کشیدە است و هم جامعە جهانی، اصرار برای تحقق آن بیگمان بە فاجعەای مبدل خواهد شود. کە در این فاجعەای قبل از هر گروە و جریانی در جهان شماها مسئولین نظام جمهوری اسلامی مسبب آن هستید.
گمانی نیست کە جنگ عراق و کشتاری کە ١٠ سال است این کشور را بە گل نشاندە است، مسبب اصلی آن توهمات مردکی بود کە روزی خود را \"باب العراب\" میخواند و روزی اللەاکبر بر پرچمش میدوخت.
جناب روحانی بهتر آن است این فرصت را غنیمت بشماری و در راستای منافع بشریت و مردم ایران عمل کنی نە در راستا آنچە \"منافع نظام\" میخوانید.
آقای روحانی مردم درک کردند کە فاجعەای در راە است و از ترس آن بە شما رای دادند. بە مفهومی دیگر مردم ایران برای تعهد خود بە جامعە جهانی در میان ٦ نفر، شما را انتخاب کردند. نە برای آنکە شما لایق چنین پستی هستید، بلکە بە آن دلیل کە مردم بر آن تصورند کە شما از کاندیداهای دیگر کمتر امنیت جامعە جهانی و جامعە ایران را بە چالش میکشانید.
چە بهتر کە شما نیز در راستایی همان تصور عمل کنید.
مردم خوب میدانند کە کاندیداهای کە بە سیاست ولایت فقیە نزدیکتر هستند جامعە ایران را بە پرتگاە نیستی نزدیکتر میکنند. پس بهتر آن است شما هم از ولایت فقیە فاصلە بگیرید تا آن فاجعەای کە مردم از آن هراس داشتند و دارند بە وقوع نپیوندد.\"
انتخاب شما مهر تاییدی بر عملکرد نظامتان نبود بلکە انذجاری از اعمال، رفتار و اهداف رژیمتان بود و هست چە بهتر تا فرصتی باقی است دست از آن رفتار و اهداف بشوید و از وقوع یک فاجعە بزرگ دوری کنید.
این متن آخرین نامە بود کە برای من فرستادە است اگر در آیندە برایم نامەی نوشت باز آن را منتشر خواهم کرد.