مین؛ شیاطین خفته قاتل انسانهای بیگناه
03:06 - 5 آبان 1392
Unknown Author
لیلا علی کرمی*
چندی پیش غزال ٢٠ ساله و لیلا ١۴ ساله از اهالی روستای شریف آباد از توابع منطقهی قوچی ارومیه جان خود را بر اثر انفجار یک نارنجک باقیمانده در محل یک پاسگاه انتظامی متروکه از دست دادند. هنوز غم خانوادهی این دو دختر بیگناه که در زمان \"صلح\" بر اثر ادوات باقیمانده از دوران جنگی که ٢۵ سال پیش به اتمام رسیده نگذشته، که خانوادههای دیگری غصهدار فرزندانشان شدند.
روز جمعه ۲۶ مهر ماه ۱۳۹۲ هفت کودک در منطقهی مریوان قربانی انفجار مین شدند و از ناحیهی چشم، مچ پا، دست، صورت و شکم دچار آسیب جدی شدند.
گَشین کریمی یکی از این کودکان است که مچ پایش در این حادثه قطع شد.
کشورهای مصر، ایران و افغانستان بیشترین مقدار مینهای کاشته شده در سطح جهان را دارند. البته گفته میشود که از میان سه کشور بالا، ایران از لحاظ تنوع، وسعت و توسعهی مینهای کاشته شده وضعیت منحصر به فردی دارد.
بنابر آمار رسمی در طول هزار و صد کیلومتر مرزهای غرب و جنوب غربی ایران با عراق در مساحتی حدود چهار میلیون و ٢٠٠ هزار هکتار در پنج استان آذربایجان غربی، کُردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان، آلودگی مین و مواد منفجره باقی مانده از دوران جنگ ایران و عراق (که از ١٩٨٠-١٩٨٨ به طول انجامید) پراکنده شده است.
در این میان استان کُردستان بیشترین آمار قربانیان مین را به خود اختصاص داده است. این استان ٢٣٠ کیلومتر مرز مشترک با خاک عراق دارد که حدود ١٣٦ کیلومتر آن آلوده به مین است.
تعداد قابل توجهی از شهروندان شهرستانهای سنندج، مریوان، سقز، بانه، سروآباد و دیواندره در طول سالهای پس از جنگ، جان خود را بر اثر مینگذاریها از دست داده و یا معلول و ناتوان جسمی شدهاند.
وضعیت در استانهای دیگر بهتر نیست از جمله در خوزستان بخش وسیعی از زمینهای کشاورزی مستعد این استان که باید نخلزارهایی سبز و پربار باشند، در محاصرهی مینهای درون زمین قرار گرفتهاند. روستاهای آباد گذشته که محل زندگی روستاییان بود از ترس انفجار مینهای درون زمینی خالی و متروکه شدهاند.
آمار دقیق نداریم
از سال ١٣٨٣ کار پاکسازی مناطق آلوده به مین بر عهده مرکز مینزدایی کشور، وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، قرار گرفته است.
متاسفانه تاکنون این سازمان و یا ارگان دیگری آمار دقیق، منسجم و مستقلی از تعداد کشتهها و زخمیهای مین، چه آنها که شهروند عادی هستند و چه خنثیکنندگان مین، ارائه نداده است.
در سال ١٣٨٠ تلفات روزانه مینهای خنثینشده چیزی در حدود ٢ تا ٢،٢ نفر تخمین زده میشد. این آمار مورد تائید وزارت دفاع و مرکز مینزدایی ملی نیز بود. اما در سالهای اخیر، سخن از کاهش میزان تلفات است.
بنا بر اظهارات سرتیپ محمد حسین امیر احمدی، رئیس مرکز مینزدایی ایران، \"تعداد مجروحان در اثر برخورد با مین و گلولههای عمل نکرده در سه سال گذاشته ٧۵ درصد و تعداد کشته شدگان ٨٨ درصد کاهش داشته است.\"
کودکان بیشترین قربانیان مین هستند چرا که به واسطهی سن و سالشان با مخاطرات مین آشنایی ندارند و به علت عدم آگاهی و آموزش درست، مین را وسیلهای برای بازی تصور کرده، و از این رو دچار حادثههای جبرانناپذیری میشوند.
چه اقداماتی شده؟
مصطفی نجار وزیر دفاع وقت و نمایندهی ویژه رئیس جمهور در امور پاکسازی مین، در سال ١٣٨۵ گفته بود که تا پایان سال ١٣٨۶ کار پاکسازی پایگاهها و مناطق آلوده به مین در استان کُردستان به پایان خواهد رسید. او پیش از این وعده داده بود که تا پایان سال ١٣٨٧ استانهای آذربایجان غربی، کرمانشاه و کُردستان و تا سال ١٣٨٩ استانهای خوزستان و ایلام به طور کامل پاکسازی میشوند.
بنا بر گفتههای سرتیپ محمد حسین امیر احمدی \"بیش از ۴ میلیون هکتار از زمینهای آلوده به مین پاکسازی شدهاند\". این در حالی است که پیش از این سایر مسولین و کارشناسان اعلام کرده بودند، اگر پاکسازی با روال طبیعی پیش برود پنجاه سال طول خواهد کشید که ایران عاری از این شیاطین خفته در زمین شود. بنابر این به نظر میرسد علاوه بر سرعت انجام کار، دقت عمل نیز در امر پاکسازی بسیار مهم است. و در مرحلهی بعد باید اطلاعات درست به اهالی مناطق آلوده به مین داده شود. چرا که عدم اطلاعرسانی درست سببی است بر افزایش میزان تلفات. لذا حرفهای ضد و نقیضی از سوی مسئولان در خصصو پاکسازی مناطق آلوده به مین زده میشود و هنوز مشخص نیست که چه مناطقی به طور کامل پاکسازی شدهاند. از سوی دیگر آمار تلفات نشان میدهد که خطر مین برای شهروندان مناطق آلوده بسیار جدی است.
مشکل روند پاکسازی چیست؟
دلایل گوناگونی برای کندی روند پاکسازی وجود دارد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
۱- فقدان نقشه مینها
دولت عراق از دادن نقشهی مینهای کاشته شده در خاک ایران خودداری میکند. همچنین عنوان میکنند که به خاطر تحولات سیاسی نقشهای در کار نیست. از طرفی دیگر پس از گذشت سالها و در اثر تغیرات آب و هوایی و رانش زمین، مینها حرکت کرده و یا به عمق زمین فرو رفتهاند که کشف آنها را با مشکل مواجه میکند. پاکسازی برخی نقاط نیز به علت آبگرفتگی امکانپذیر نیست.
۲- اعمال تحریمها و نبود دستگاههای پیشرفته
با توجه به اعمال تحریمها، مؤسسات بین المللی امکان کمک به ایران را ندارند که این امر نیز روند پاکسازی مین را با کندی مواجه ساخته است. به عنوان نمونه میتوان گفت مرکز مینزدایی تفاهمنامه و سند همکاری با مرکز بینالمللی مینزدایی بشر دوستانه ژنو امضا کرد که بر اساس آن قرار شد نرم افزار مدیریت اطلاعات یکپارچه به مرکز مینزدایی ایران داده شود اما به دلیل تحریمها این موضوع تا کنون انجام نشده است.
۳- عدم وجود اراده سیاسی
در بهمن ماه ۱۳۸۳ رئیس مبارزه با قاچاق کالا گفته بود قرار است به عنوان یکی از راههای مقابله با قاچاق کالا در کشور، اقدام به کاشت مین در مرزها شود که این امر مورد اعتراض مسول ستاد پاکسازی میادین مین قرار گرفت. اما هنوز عدهای بر این باورند که حکومت ایران در برخی از مناطق به علل مختلف از جمله مبارزه با قاچاق کالا یا مسائل امنیتی و در پی آن کنترل منطقه، خواست و ارادهی سیاسی لازم برای پاک سازی کلیه مناطق مین گذاری شده ندارد.
اقدامات حمایتی از قربانیان مین
در سال ۱۳۷۲ مجلس ، قانون برقراری حقوق وظیفه یا مستمری بازماندگان آن دسته از مهاجران و کسانی که به مناطق جنگی مراجعت نموده و به علت برخورد با مواد منفجره معلول یا فوت میشوند را تصویب نمود. این قانون در عمل با مشکلاتی مواجه شد که در نتیجه چندین بار اصلاح شد. ولی همچنان وضعیت حقوقی قربانیان مین ناخوشایند است به طوری که میتوان ادعا کرد در واقع حمایتی شایسته از آنها به عمل نمی آید.
به علاوه بالا بودن هزینه درمان و عواقب ناشی از نقص عضو و معلولیت زندگی قربانیان مین را با مشکل مواجه میسازد. مهمتر از همه آنکه اکثر قربانیان مین کودکان هستند، در نتیجه بر اثر حادثه در صورت معلولیت، از جست و خیزهای کودکانه باز داشته میشوند و از این رو ممکن است از لحاظ روحی نیز صدمه ببینند.
به طور کلی علاوه بر هزینههای درمان و فراهم کردن نیازهای جسمی مصدومین مین باید به نیازهای روحی آنها نیز توجه شود. بازماندگان قربانیان مین نیز نباید از نظر دور داشته شوند چرا که غم از دست دادن عضو خانواده خود امری بسیار مهم است که باید جبران شود.
در نتیجه امر پاکسازی مناطق آلوده به مین، امری بس دشوار است که نباید سهل و آسان گرفته شود. مین، این قاتل خاموش، در کمین جان شهروندان است آن هم نه در زمان جنگ، بلکه در زمان صلح. در این میان علاوه بر دولت و ارگانهای مسئول که وظیفه تسریع در پاکسازی مناطق آلوده، حمایت مناسب از قربانیان، آموزش و پیشگیری را بر عهده دارند، جامعه مدنی و شهروندانی هم که فرسنگها دور از مناطق آلوده هستند باید این مسئله را دغدغه خود دانسته و در بر گر داندن آرامش به مردم این مناطق بکوشند.
حقوقدان و وکیل دادگستری
چندی پیش غزال ٢٠ ساله و لیلا ١۴ ساله از اهالی روستای شریف آباد از توابع منطقهی قوچی ارومیه جان خود را بر اثر انفجار یک نارنجک باقیمانده در محل یک پاسگاه انتظامی متروکه از دست دادند. هنوز غم خانوادهی این دو دختر بیگناه که در زمان \"صلح\" بر اثر ادوات باقیمانده از دوران جنگی که ٢۵ سال پیش به اتمام رسیده نگذشته، که خانوادههای دیگری غصهدار فرزندانشان شدند.
روز جمعه ۲۶ مهر ماه ۱۳۹۲ هفت کودک در منطقهی مریوان قربانی انفجار مین شدند و از ناحیهی چشم، مچ پا، دست، صورت و شکم دچار آسیب جدی شدند.
گَشین کریمی یکی از این کودکان است که مچ پایش در این حادثه قطع شد.
کشورهای مصر، ایران و افغانستان بیشترین مقدار مینهای کاشته شده در سطح جهان را دارند. البته گفته میشود که از میان سه کشور بالا، ایران از لحاظ تنوع، وسعت و توسعهی مینهای کاشته شده وضعیت منحصر به فردی دارد.
بنابر آمار رسمی در طول هزار و صد کیلومتر مرزهای غرب و جنوب غربی ایران با عراق در مساحتی حدود چهار میلیون و ٢٠٠ هزار هکتار در پنج استان آذربایجان غربی، کُردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان، آلودگی مین و مواد منفجره باقی مانده از دوران جنگ ایران و عراق (که از ١٩٨٠-١٩٨٨ به طول انجامید) پراکنده شده است.
در این میان استان کُردستان بیشترین آمار قربانیان مین را به خود اختصاص داده است. این استان ٢٣٠ کیلومتر مرز مشترک با خاک عراق دارد که حدود ١٣٦ کیلومتر آن آلوده به مین است.
تعداد قابل توجهی از شهروندان شهرستانهای سنندج، مریوان، سقز، بانه، سروآباد و دیواندره در طول سالهای پس از جنگ، جان خود را بر اثر مینگذاریها از دست داده و یا معلول و ناتوان جسمی شدهاند.
وضعیت در استانهای دیگر بهتر نیست از جمله در خوزستان بخش وسیعی از زمینهای کشاورزی مستعد این استان که باید نخلزارهایی سبز و پربار باشند، در محاصرهی مینهای درون زمین قرار گرفتهاند. روستاهای آباد گذشته که محل زندگی روستاییان بود از ترس انفجار مینهای درون زمینی خالی و متروکه شدهاند.
آمار دقیق نداریم
از سال ١٣٨٣ کار پاکسازی مناطق آلوده به مین بر عهده مرکز مینزدایی کشور، وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، قرار گرفته است.
متاسفانه تاکنون این سازمان و یا ارگان دیگری آمار دقیق، منسجم و مستقلی از تعداد کشتهها و زخمیهای مین، چه آنها که شهروند عادی هستند و چه خنثیکنندگان مین، ارائه نداده است.
در سال ١٣٨٠ تلفات روزانه مینهای خنثینشده چیزی در حدود ٢ تا ٢،٢ نفر تخمین زده میشد. این آمار مورد تائید وزارت دفاع و مرکز مینزدایی ملی نیز بود. اما در سالهای اخیر، سخن از کاهش میزان تلفات است.
بنا بر اظهارات سرتیپ محمد حسین امیر احمدی، رئیس مرکز مینزدایی ایران، \"تعداد مجروحان در اثر برخورد با مین و گلولههای عمل نکرده در سه سال گذاشته ٧۵ درصد و تعداد کشته شدگان ٨٨ درصد کاهش داشته است.\"
کودکان بیشترین قربانیان مین هستند چرا که به واسطهی سن و سالشان با مخاطرات مین آشنایی ندارند و به علت عدم آگاهی و آموزش درست، مین را وسیلهای برای بازی تصور کرده، و از این رو دچار حادثههای جبرانناپذیری میشوند.
چه اقداماتی شده؟
مصطفی نجار وزیر دفاع وقت و نمایندهی ویژه رئیس جمهور در امور پاکسازی مین، در سال ١٣٨۵ گفته بود که تا پایان سال ١٣٨۶ کار پاکسازی پایگاهها و مناطق آلوده به مین در استان کُردستان به پایان خواهد رسید. او پیش از این وعده داده بود که تا پایان سال ١٣٨٧ استانهای آذربایجان غربی، کرمانشاه و کُردستان و تا سال ١٣٨٩ استانهای خوزستان و ایلام به طور کامل پاکسازی میشوند.
بنا بر گفتههای سرتیپ محمد حسین امیر احمدی \"بیش از ۴ میلیون هکتار از زمینهای آلوده به مین پاکسازی شدهاند\". این در حالی است که پیش از این سایر مسولین و کارشناسان اعلام کرده بودند، اگر پاکسازی با روال طبیعی پیش برود پنجاه سال طول خواهد کشید که ایران عاری از این شیاطین خفته در زمین شود. بنابر این به نظر میرسد علاوه بر سرعت انجام کار، دقت عمل نیز در امر پاکسازی بسیار مهم است. و در مرحلهی بعد باید اطلاعات درست به اهالی مناطق آلوده به مین داده شود. چرا که عدم اطلاعرسانی درست سببی است بر افزایش میزان تلفات. لذا حرفهای ضد و نقیضی از سوی مسئولان در خصصو پاکسازی مناطق آلوده به مین زده میشود و هنوز مشخص نیست که چه مناطقی به طور کامل پاکسازی شدهاند. از سوی دیگر آمار تلفات نشان میدهد که خطر مین برای شهروندان مناطق آلوده بسیار جدی است.
مشکل روند پاکسازی چیست؟
دلایل گوناگونی برای کندی روند پاکسازی وجود دارد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
۱- فقدان نقشه مینها
دولت عراق از دادن نقشهی مینهای کاشته شده در خاک ایران خودداری میکند. همچنین عنوان میکنند که به خاطر تحولات سیاسی نقشهای در کار نیست. از طرفی دیگر پس از گذشت سالها و در اثر تغیرات آب و هوایی و رانش زمین، مینها حرکت کرده و یا به عمق زمین فرو رفتهاند که کشف آنها را با مشکل مواجه میکند. پاکسازی برخی نقاط نیز به علت آبگرفتگی امکانپذیر نیست.
۲- اعمال تحریمها و نبود دستگاههای پیشرفته
با توجه به اعمال تحریمها، مؤسسات بین المللی امکان کمک به ایران را ندارند که این امر نیز روند پاکسازی مین را با کندی مواجه ساخته است. به عنوان نمونه میتوان گفت مرکز مینزدایی تفاهمنامه و سند همکاری با مرکز بینالمللی مینزدایی بشر دوستانه ژنو امضا کرد که بر اساس آن قرار شد نرم افزار مدیریت اطلاعات یکپارچه به مرکز مینزدایی ایران داده شود اما به دلیل تحریمها این موضوع تا کنون انجام نشده است.
۳- عدم وجود اراده سیاسی
در بهمن ماه ۱۳۸۳ رئیس مبارزه با قاچاق کالا گفته بود قرار است به عنوان یکی از راههای مقابله با قاچاق کالا در کشور، اقدام به کاشت مین در مرزها شود که این امر مورد اعتراض مسول ستاد پاکسازی میادین مین قرار گرفت. اما هنوز عدهای بر این باورند که حکومت ایران در برخی از مناطق به علل مختلف از جمله مبارزه با قاچاق کالا یا مسائل امنیتی و در پی آن کنترل منطقه، خواست و ارادهی سیاسی لازم برای پاک سازی کلیه مناطق مین گذاری شده ندارد.
اقدامات حمایتی از قربانیان مین
در سال ۱۳۷۲ مجلس ، قانون برقراری حقوق وظیفه یا مستمری بازماندگان آن دسته از مهاجران و کسانی که به مناطق جنگی مراجعت نموده و به علت برخورد با مواد منفجره معلول یا فوت میشوند را تصویب نمود. این قانون در عمل با مشکلاتی مواجه شد که در نتیجه چندین بار اصلاح شد. ولی همچنان وضعیت حقوقی قربانیان مین ناخوشایند است به طوری که میتوان ادعا کرد در واقع حمایتی شایسته از آنها به عمل نمی آید.
به علاوه بالا بودن هزینه درمان و عواقب ناشی از نقص عضو و معلولیت زندگی قربانیان مین را با مشکل مواجه میسازد. مهمتر از همه آنکه اکثر قربانیان مین کودکان هستند، در نتیجه بر اثر حادثه در صورت معلولیت، از جست و خیزهای کودکانه باز داشته میشوند و از این رو ممکن است از لحاظ روحی نیز صدمه ببینند.
به طور کلی علاوه بر هزینههای درمان و فراهم کردن نیازهای جسمی مصدومین مین باید به نیازهای روحی آنها نیز توجه شود. بازماندگان قربانیان مین نیز نباید از نظر دور داشته شوند چرا که غم از دست دادن عضو خانواده خود امری بسیار مهم است که باید جبران شود.
در نتیجه امر پاکسازی مناطق آلوده به مین، امری بس دشوار است که نباید سهل و آسان گرفته شود. مین، این قاتل خاموش، در کمین جان شهروندان است آن هم نه در زمان جنگ، بلکه در زمان صلح. در این میان علاوه بر دولت و ارگانهای مسئول که وظیفه تسریع در پاکسازی مناطق آلوده، حمایت مناسب از قربانیان، آموزش و پیشگیری را بر عهده دارند، جامعه مدنی و شهروندانی هم که فرسنگها دور از مناطق آلوده هستند باید این مسئله را دغدغه خود دانسته و در بر گر داندن آرامش به مردم این مناطق بکوشند.
حقوقدان و وکیل دادگستری