میراث فرهنگی و تاریخی سرپلذهاب در حال نابودی
19:25 - 19 دی 1392
Unknown Author
رضا جمشیدی
نامهای به ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان کرمانشاه
شاید اگر صفحات تاریخ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد خبر از وجود دو شهر\"پیتان\" و \"هالمان\" بر دامنه کوه پاتیر سرپل زهاب نمیدادند، \"آنوبانی نی\" بعنوان حاکم قوم \"لولوبی\" از کهنترین اقوام ایرانی نقش پیروزهای خود را بر سینه کوه پاتیر نقر نمیکرد، \"نارام سین\" پادشاه مقتدر \"آکدی\" سنگ نبشته فتح خود را که به گفته \"راولینسون\" قدیمیترین سنگ نوشته آسیاست بر جای نمیگذاشت، سنگوارهی \"مردوک آپال آیدین\" که امروز در موزه ملی ایران خودنمایی میکند نشان از شکوه تاریخ این شهر نمی داد، \"طاق گرا\" از شکوه اشکانیان حکایت نمیکرد، \"دکان داوود\" مقبرهی ایویخ توویگو آخرین پادشاه مادها را در خود نمیگرفت، نقش\"تاردونی\" زمان آکدیها در روستای هورین شیخان وجود نداشت، نقش \"اردوان اشکانی\" بر کوه میانکل در حال خودنمایی نبود،\"زیج منیژه\"، \"زیج مریم\"، \"قلعه شکربانو\"، \"قلعه شاهین\"، \"برد عاشقان\" و...نبودند و نیز نامهای باستانی \"پیتان\"، \"هالمان\"، در زمان لولوبیان \"کاله\"در زمان آشوریان، \"کالمانو\"، در زمان کاسیها \"اکارسالو\"در زمان عیلامیان، \"خل یا خلمان\"در زمان پارتیها، \"زگری پل\" و \"پولیس هلنی\" در زمان حاکمیت یونانیان بر منطقه، \"زردز\" و \"زرزاو\" در کتاب اوستا، \"زارگوپولی\" در یکی از دورههای باستانی، \"اکراپل \"در زمان هخامنشیان، \"کلونی تیس \"در زمان حاکمیت رومیان بر منطقه، \"خسرو شاذ فیروز\" و \"بلاشگرد\" و \"هلوانکی\" در زمان ساسانیان، \"درتنگ\" در یکی دیگر از دورههای باستانی و دیگر نامها وجود نداشتند و یا در زمان حکومت بنوعنازیان، این شهر به مدت ۱۵۶سال پایتخت حکومتشان نبود و \"راولینسون\" آن را یکی از هشت شهر باستانی دنیا نمیدانست و....
هرگز باورمان نمیشد که شهرستان سرپل زهاب با این همه قدمت تاریخی و ارزش آثار باستانیش امروزه شهری ناشناخته در مرز دو کشور ایران و عراق باشد و آثار گرانبها و با ارزشش نیز به اندازه مردم فراموش شدهاش فراموش شده باشند.
گزافه نیست اگر بگوییم که اگر هر کدام از آثار ذکر شده در این شهر در جایی دیگر بغیر از استان کرمانشاه و شهرستان سرپل زهاب بودند و در جایی مانند اصفهان و شیراز و مشهد و کرمان و یزد قرار داشتند امروزه آوازه آنها به جایی رسیده بود که مسئولین سازمان میراث فرهنگی استان کرمانشاه و شهرستانهای آن بودجههایی را برای برپایی اردوهای گردشگری جهت بازدید از آنها اختصاص میدادند که هم استانیهایمان بروند و قدیمیترین سنگ نوشته آسیا و یا فتح نامه یکی از کهنترین شاهان تاریخ این سرزمین را از نزدیک ببینند.
وقتی ارزش تاریخی \"گنجنامه\" و \"شیرسنگی\" همدان را با ارزش تاریخی آثار باستانی سرپل زهاب و کنگاور و هرسین مقایسه میکنیم تازه به یاد سخن خانم پروفسور \"هنری ماری کخ \" آلمانی خواهیم افتاد که تخت جمشید و بیستون را تقلید موفق و کاملی از دکان داوود سرپل زهاب و اسحاقوند هرسین میداند و برای اثبات آن نیز دلایل محکمی ارائه میدهد که از حوصله این بحث خارج است.
نمی دانم آخرین بار چه زمانی \"آنوبانی نی\" و \"نارام سین\" را از نزدیک دیدهاید اما همین را بدانید که با این روند در چند سال آینده دیگر هیچ اثری از آنها باقی نمیماند و آنوقت دیگر چیزی وجود ندارد که شما و همکارانتان از آن میراث داری نمایید. آنچه مسلم و مبرهن است اینست که به جز \"طاق گرا\" که در سال ۱۳۵۴ توسط سازمان حفاظت از آثار ملی بر روی آن عمل مقاوم سازی انجام گرفته دیگر هیچ اثری از خدمات شایان توجه سازمان متبوع شما در این شهرستان در رابطه با حفاظت از این آثار باارزش صورت نگرفته و ادارهای را که با نام \"حفاظت از میراث فرهنگی\" برای دو شهر قصرشیرین و سرپل زهاب دایر کردهاید جز اینکه فضایی را در این منطقه اشغال کرده است عملاٌ چیز خاصی از آن مشاهده نگردیده است که البته در کنار بیتوجهی سازمان متبوع شما آن نیز منفعل بوده و خواهد ماند. و جالب اینکه اثر آنوبانی نی تا سالها در مجاورت دستشویی یکی از مدارس شهر قرار داشت و پیگیری دلسوزات فرهنگی باعث جدا شدن اثر مزبور از کنار دستشویی گردید و کتیبه مجاور طاق گرا نیز در سال گذشته به سرقت رفت که هنوز جزئیات آن در هالهای از ابهام قرار دارد.
براستی چرا وجود یک سنگ نوشته در همدان بهانهای میشود برای ارتقا و توسعه گردشگری در آن استان، اما در همسایگی آن استان، با ارزشترین و باستانیترین آثار باستانی به حال خود رها شدهاند و تمام ارزش و اعتبار آنها به تابلویی برای معرفی آنها خلاصه میشود که آنهم با آن همه نواقص، نبودنش بهتر از بودنش میباشد.
در پایان امید دارم نوشتن این نامه، به آغازی تبدیل شود برای توجه هر چه بیشتر به کهنترین میراث زنده کشورمان و سایر آثار باستانی، مذهبی و طبیعی این منطقه باشد که هر کس در هر مسئولیتی گمارده میشود مطابق فرموده علی(ع)امروزش مانند دیروزش نباشد.
و حال از شما و سایر مسئولین میخواهم در راه حفظ و شناسایی تاریخ این شهر حداقل مسئولیتی را که به شما واگذار شده را بر اساس وجدان کاری و تعهد اخلاقیتان انجام دهید و از فرسایش و نابودی آنها که قرنهاست از بین نرفتهاند جلوگیری نمایید .
متن مقاله لزوماً دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نیست
نامهای به ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان کرمانشاه
شاید اگر صفحات تاریخ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد خبر از وجود دو شهر\"پیتان\" و \"هالمان\" بر دامنه کوه پاتیر سرپل زهاب نمیدادند، \"آنوبانی نی\" بعنوان حاکم قوم \"لولوبی\" از کهنترین اقوام ایرانی نقش پیروزهای خود را بر سینه کوه پاتیر نقر نمیکرد، \"نارام سین\" پادشاه مقتدر \"آکدی\" سنگ نبشته فتح خود را که به گفته \"راولینسون\" قدیمیترین سنگ نوشته آسیاست بر جای نمیگذاشت، سنگوارهی \"مردوک آپال آیدین\" که امروز در موزه ملی ایران خودنمایی میکند نشان از شکوه تاریخ این شهر نمی داد، \"طاق گرا\" از شکوه اشکانیان حکایت نمیکرد، \"دکان داوود\" مقبرهی ایویخ توویگو آخرین پادشاه مادها را در خود نمیگرفت، نقش\"تاردونی\" زمان آکدیها در روستای هورین شیخان وجود نداشت، نقش \"اردوان اشکانی\" بر کوه میانکل در حال خودنمایی نبود،\"زیج منیژه\"، \"زیج مریم\"، \"قلعه شکربانو\"، \"قلعه شاهین\"، \"برد عاشقان\" و...نبودند و نیز نامهای باستانی \"پیتان\"، \"هالمان\"، در زمان لولوبیان \"کاله\"در زمان آشوریان، \"کالمانو\"، در زمان کاسیها \"اکارسالو\"در زمان عیلامیان، \"خل یا خلمان\"در زمان پارتیها، \"زگری پل\" و \"پولیس هلنی\" در زمان حاکمیت یونانیان بر منطقه، \"زردز\" و \"زرزاو\" در کتاب اوستا، \"زارگوپولی\" در یکی از دورههای باستانی، \"اکراپل \"در زمان هخامنشیان، \"کلونی تیس \"در زمان حاکمیت رومیان بر منطقه، \"خسرو شاذ فیروز\" و \"بلاشگرد\" و \"هلوانکی\" در زمان ساسانیان، \"درتنگ\" در یکی دیگر از دورههای باستانی و دیگر نامها وجود نداشتند و یا در زمان حکومت بنوعنازیان، این شهر به مدت ۱۵۶سال پایتخت حکومتشان نبود و \"راولینسون\" آن را یکی از هشت شهر باستانی دنیا نمیدانست و....
هرگز باورمان نمیشد که شهرستان سرپل زهاب با این همه قدمت تاریخی و ارزش آثار باستانیش امروزه شهری ناشناخته در مرز دو کشور ایران و عراق باشد و آثار گرانبها و با ارزشش نیز به اندازه مردم فراموش شدهاش فراموش شده باشند.
گزافه نیست اگر بگوییم که اگر هر کدام از آثار ذکر شده در این شهر در جایی دیگر بغیر از استان کرمانشاه و شهرستان سرپل زهاب بودند و در جایی مانند اصفهان و شیراز و مشهد و کرمان و یزد قرار داشتند امروزه آوازه آنها به جایی رسیده بود که مسئولین سازمان میراث فرهنگی استان کرمانشاه و شهرستانهای آن بودجههایی را برای برپایی اردوهای گردشگری جهت بازدید از آنها اختصاص میدادند که هم استانیهایمان بروند و قدیمیترین سنگ نوشته آسیا و یا فتح نامه یکی از کهنترین شاهان تاریخ این سرزمین را از نزدیک ببینند.
وقتی ارزش تاریخی \"گنجنامه\" و \"شیرسنگی\" همدان را با ارزش تاریخی آثار باستانی سرپل زهاب و کنگاور و هرسین مقایسه میکنیم تازه به یاد سخن خانم پروفسور \"هنری ماری کخ \" آلمانی خواهیم افتاد که تخت جمشید و بیستون را تقلید موفق و کاملی از دکان داوود سرپل زهاب و اسحاقوند هرسین میداند و برای اثبات آن نیز دلایل محکمی ارائه میدهد که از حوصله این بحث خارج است.
نمی دانم آخرین بار چه زمانی \"آنوبانی نی\" و \"نارام سین\" را از نزدیک دیدهاید اما همین را بدانید که با این روند در چند سال آینده دیگر هیچ اثری از آنها باقی نمیماند و آنوقت دیگر چیزی وجود ندارد که شما و همکارانتان از آن میراث داری نمایید. آنچه مسلم و مبرهن است اینست که به جز \"طاق گرا\" که در سال ۱۳۵۴ توسط سازمان حفاظت از آثار ملی بر روی آن عمل مقاوم سازی انجام گرفته دیگر هیچ اثری از خدمات شایان توجه سازمان متبوع شما در این شهرستان در رابطه با حفاظت از این آثار باارزش صورت نگرفته و ادارهای را که با نام \"حفاظت از میراث فرهنگی\" برای دو شهر قصرشیرین و سرپل زهاب دایر کردهاید جز اینکه فضایی را در این منطقه اشغال کرده است عملاٌ چیز خاصی از آن مشاهده نگردیده است که البته در کنار بیتوجهی سازمان متبوع شما آن نیز منفعل بوده و خواهد ماند. و جالب اینکه اثر آنوبانی نی تا سالها در مجاورت دستشویی یکی از مدارس شهر قرار داشت و پیگیری دلسوزات فرهنگی باعث جدا شدن اثر مزبور از کنار دستشویی گردید و کتیبه مجاور طاق گرا نیز در سال گذشته به سرقت رفت که هنوز جزئیات آن در هالهای از ابهام قرار دارد.
براستی چرا وجود یک سنگ نوشته در همدان بهانهای میشود برای ارتقا و توسعه گردشگری در آن استان، اما در همسایگی آن استان، با ارزشترین و باستانیترین آثار باستانی به حال خود رها شدهاند و تمام ارزش و اعتبار آنها به تابلویی برای معرفی آنها خلاصه میشود که آنهم با آن همه نواقص، نبودنش بهتر از بودنش میباشد.
در پایان امید دارم نوشتن این نامه، به آغازی تبدیل شود برای توجه هر چه بیشتر به کهنترین میراث زنده کشورمان و سایر آثار باستانی، مذهبی و طبیعی این منطقه باشد که هر کس در هر مسئولیتی گمارده میشود مطابق فرموده علی(ع)امروزش مانند دیروزش نباشد.
و حال از شما و سایر مسئولین میخواهم در راه حفظ و شناسایی تاریخ این شهر حداقل مسئولیتی را که به شما واگذار شده را بر اساس وجدان کاری و تعهد اخلاقیتان انجام دهید و از فرسایش و نابودی آنها که قرنهاست از بین نرفتهاند جلوگیری نمایید .
متن مقاله لزوماً دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نیست