مشکلات درونی و بیرونی مدیریت آموزش و پرورش استان کرمانشاه
19:48 - 15 اسفند 1392
Unknown Author
اردشیر محمدی
در اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش سخن، فراوان گفته شده و صاحب نظران بر نقش این نهاد در توسعه کشور تاکید زیادی دارند . شأن نظام تعلیم و تربیت در آموزههای دینی نیز نیازی به یادآوری و تکرار ندارد .
با این وجود همواره این سئوال به صورت جدی مطرح است که چرا دانش آموزانی که در فضای فرهنگی و تربیتی موجود رشد کردهاند، انتظارات و توقعات متولیان این نهاد را برآورده نمینمایند. به دیگر بیان چرا خروجیها و محصولات این نهاد با آنچه که مد نظر صاحب نظران تعلیم و تربیت است هماهنگ نیست ؟
در تحلیل این موضوع حرف و حدیث فراوان است و طرح همه آنها هم در حوصله این یادداشت نمیباشد، ناکارآمد بودن حوزه پرورشی، بیتوجهی به منزلت و معیشت معلمان، کم توجهی به نقش دانش آموز در فرایند یادگیری، مغفول بودن از تفکر خلاق در آموزش و پرورش، متغیرهای بیرونی همچون معضل بیکاری و آسیبهای اجتماعی و …… همه مواردی هستند که میتوانند در این مسئله موثر باشند، اما در اینجا قصد دارم مهمترین موضوع ناکارآمدی این نهاد یعنی \"مدیریت آموزشی\" که زیر بنای بحث است را واکاوی کنم .
صاحب نظران میگویند مدیریت آموزشی نقشی حیاتی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت دارد مدیر آموزشی از حیث تواناییها و قابلیتها با مدیرانی که در سایر نهادها کار میکنند تا حدودی متفاوت است، او باید از ویژگیها و مهارتهای خاصی برخوردار باشد تا بتواند استعدادها و علائق دانشآموزان را در بستری مناسب هدایت کرده و آنان را به سمت اهداف آموزشی و تربیتی نظام تعلیم و تربیت سوق دهد .
مدیر آموزشی هم باید قدرت درک تفاوتهای فردی دانشآموزان را داشته باشد و هم این که این تفاوتها را در چارچوب اهداف آموزش و پرورش بالانس نماید . این که چه کسی باید در آموزش و پرورش \" مدیر \" باشد و بار سنگین این کار باید به چه کسی سپرده شود، موضوع مهمی است و حلقه مفقوده بحث ما در حقیقت همینجاست .
در آموزش و پرورش تطبیقی، موفقترین نظام آموزش و پرورش دنیا متعلق به ژاپنیها است . میگویند یکی از دلایل موفقیت نظام آموزشی ژاپن توجه به بحث مدیریت آموزشی این کشور است. آنان معتقدند که اصلاح فرهنگ کشور و محقق شدن برنامههای تعلیم و تربیت ژاپن بستگی به همت و تلاش مدیران مدارس دارد. در این کشور داوطلبان شغل مدیریت مدارس به وسیله آزمونی به نام آزمون تعیین صلاحیت حرفهای مدیران و معاونان مدارس که از سال ۱۹۹۶ در سراسر ژاپن متداول گردیده گزینش میشوند . قبول شدگان این آزمون پس از گذراندن یک دوره یک ساله در زمینه مدیریت آموزشی، مدیریت مدارس را بر عهده میگیرند . داوطلبان شغل مدیریت مدارس علاوه بر پذیرش در آزمون و گذراندن دوره باید واجد شرایط زیر باشند :
۱: دارا بودن ۵۰ سال سن برای تصدی معاونت و ۵۴ سال سن برای مدیریت مدارس .
۲: دارا بودن حداقل ۲۰ سال تجربه موفق آموزشی برای مدیران و ۱۵ سال برای تصدی شغل معاونت مدارس .
٣: دارا بودن تالیفات و آثار علمی و تربیتی قابل قبول .
۴: دارا بودن حداقل تحصیلات دانشگاهی لیسانس و ...
در نظام آموزش و پرورش ما بحث مدیریتهای مدارس هیچوقت به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته و برای آن برنامهای مدون ارائه نشده است . به طریق اولی مقوله مدیریت آموزشی و کیفیت انتصاب مدیریتهای این نهاد نیز همچنان مبهم و غیر شفاف است .
در نظام آموزشی ما به جز یکسری شرایط عمومی و مسائل ظاهری و مقولاتی کلی همچون اعتقاد به نظام، دارا بودن فلان مدرک تحصیلی و غیره، شاخص خاصی برای تشخیص میزان قابلیتها و شایستگیهای مدیر وجود ندارد. نظام تصمیمگیری در خصوص مدیران مدارس و شرایط انتصاب آنان متمرکز و توسط کارشناسان حوزه ستادی وزارتخانه تعریف میشود .
این در حالی است که تعدادی از کارشناسان حوزه ستادی در تمام دوران خدمت خود یک روز هم در مدارس خدمت نکردهاند . جالبتر از این، نحوه انتخاب مدیران و روسای آموزش و پرورش است که بعضا مشاهده میشود تحت تاثیر متغیرهای بیرونی و مسائل سیاسی انجام میگیرد. اگر چه این روند در همه دولتها با گرایشهای سیاسی متفاوت به صورت رویه درآمده و در زمان حاکمیت هر دولتی مدیران آموزشی همسو با همان گرایش انتخاب میگردند اما شدت و ضعف تاثیر پذیری مدیران ارشد آموزش و پرورش از جریانهای بیرونی به یک اندازه نبوده و در برخی دولتها شاهد بودهایم که اگر مدیرانی همسو با جریان سیاسی خاصی انتخاب میشوند اما استقلال آموزش و پرورش نیز دغدغه اصلی است و کمتر تحت تاثیر جریانات خارج از آموزش و پرورش قرار گرفتهاند .
طبیعی است که این نقیصه به تبع شرایط عمومی این وزارتخانه در آموزش و پرورش استان کرمانشاه نیز قابل مشاهده باشد. مدیریت آموزش و پرورش این استان در طول سالیان گذشته فراز و نشیبهایی داشته و برای ارزیابی وضعیت این نهاد، میتوان نقاط قوت و ضعف زیادی را در زمان حاکمیت هر جریان احصاء کرد.
برایند کلی از قضاوت مجموعه فرهنگیان این استان میگوید که در هشت سال گذشته، استقلال آموزش و پرورش استان به پایین ترین حد خود رسیده و متغیرهای بیرونی خصوصا نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بیشترین نقش را در گزینش و انتصاب روسای آموزش و پرورش داشتهاند .
اگر چه نیروهایی که با دخالت وکلای مردم برای تصدی مدیریت آموزش و پرورش انتخاب شده اند خود از جنس این مجموعهاند اما این که این نیروها تا چه اندازه با قابلیتها و شایستگی یک \" مدیر \" آموزشی همسو هستند بحث مهمی است که تاکنون کسی پاسخ مناسبی به آن نداده است .
در سال جدید و بعد از حماسه سیاسی این سال، انتصاب سلیمان محبی به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش استان رویداد امیدوار کنندهای بود که بازتاب مناسبی هم در میان مجموعه فرهنگیان استان داشت. سوابق مدیریتی و تجربی، علقه و انتساب وی به جریان پیروز انتخابات، سلامت اداری و از همه مهمتر استقلال رای در حوزه تصمیمگیری و انتصابات از ایشان چهره مقبولی ساخته که فعلا حمایت اکثریت فرهنگیان استان را با خود به همراه دارد . این که در روزهای اخیر یکی از نمایندگان این استان در زمره فعالان استیضاح وزیر آموزش و پرورش قرار گرفته گویای همین روحیه استقلال خواهی مدیر جدید تشکیلات آموزش و پرورش استان است که باید آن را به فال نیک گرفت .
حمایت و حساسیت فرهنگیان و صاحبان فکر و قلم از این روحیه میتواند نمایندگان مجلس را وادار به تجدید نظر در رویه مالوف خود کرده و آنان را به سمت رویکردی متعامل هدایت کند . اگر چه این کار در کوتاه مدت ممکن است نتیجه قابل اعتنایی نداشته باشد اما دورنمای امیدوار کنندهای را برای استقلال آموزش و پرورش استان به تصویر خواهد کشید . باید نمایندگان مجلس را قانع کرد که اگر سیستم و شاخص تعریف شده ای برای تشخیص صلاحیت حرفهای مدیران آموزش و پرورش وجود ندارد اما مدیریت اداره کل و مشاوران امین او با همین سازوکارهای نیم بند بهتر از محافل زیرزمینی میتوانند مدیران آموزشی این تشکیلات گسترده را گزینش کنند .
باید وکلای مردم را مجاب نمود به همان اندازه که گزینش مدیران متاثر از پارامترهای بیرونی و محافل غیر رسمی باشد به همان میزان نیز مدیریت آموزشی و نهاد تعلیم و تربیت از رسالت اصلی و تخصصی خود فاصله خواهد گرفت . باید این نکته را توضیح داد که دخالت نهاد قدرت و خصوصا رویکرد زدوبندسالاری در انتخاب مدیران آموزشی سنگ بنای کجی است که از ابتدا نظام تعلیم و تربیت را معیوب کرده و بقیه برنامههای آموزش و پرورش را تحت الشعاع قرار خواهد داد .
مدیریت آموزش و پرورش استان کار سخت و دشواری پیش رو دارد، ترمیم شکاف حادث شده بین نیروهای صف و ستاد، ساماندهی صحیح نیروی انسانی استان، تعامل مناسب با اولیاء و بهره گیری از قابلیتهای نهاد خانواده در امر و تعلیم و تربیت، ایجاد انگیزش در میان دانش آموزان برای برون رفت از رخوت موجود، ارتقاء جایگاه استان کرمانشاه از حیث شاخصهای آموزشی و پرورشی و …. بخشی از مشکلاتی است که سلیمان محبی باید برای آن برنامهریزی کند، این مهم با انتخاب مدیران و مشاورانی محقق خواهد شد که مدیرکل شخصا به توانمندی آنان باور داشته و از کانال های خارج از آموزش و پرورش نیز بر وی تحمیل نشده باشد.
در اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش سخن، فراوان گفته شده و صاحب نظران بر نقش این نهاد در توسعه کشور تاکید زیادی دارند . شأن نظام تعلیم و تربیت در آموزههای دینی نیز نیازی به یادآوری و تکرار ندارد .
با این وجود همواره این سئوال به صورت جدی مطرح است که چرا دانش آموزانی که در فضای فرهنگی و تربیتی موجود رشد کردهاند، انتظارات و توقعات متولیان این نهاد را برآورده نمینمایند. به دیگر بیان چرا خروجیها و محصولات این نهاد با آنچه که مد نظر صاحب نظران تعلیم و تربیت است هماهنگ نیست ؟
در تحلیل این موضوع حرف و حدیث فراوان است و طرح همه آنها هم در حوصله این یادداشت نمیباشد، ناکارآمد بودن حوزه پرورشی، بیتوجهی به منزلت و معیشت معلمان، کم توجهی به نقش دانش آموز در فرایند یادگیری، مغفول بودن از تفکر خلاق در آموزش و پرورش، متغیرهای بیرونی همچون معضل بیکاری و آسیبهای اجتماعی و …… همه مواردی هستند که میتوانند در این مسئله موثر باشند، اما در اینجا قصد دارم مهمترین موضوع ناکارآمدی این نهاد یعنی \"مدیریت آموزشی\" که زیر بنای بحث است را واکاوی کنم .
صاحب نظران میگویند مدیریت آموزشی نقشی حیاتی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت دارد مدیر آموزشی از حیث تواناییها و قابلیتها با مدیرانی که در سایر نهادها کار میکنند تا حدودی متفاوت است، او باید از ویژگیها و مهارتهای خاصی برخوردار باشد تا بتواند استعدادها و علائق دانشآموزان را در بستری مناسب هدایت کرده و آنان را به سمت اهداف آموزشی و تربیتی نظام تعلیم و تربیت سوق دهد .
مدیر آموزشی هم باید قدرت درک تفاوتهای فردی دانشآموزان را داشته باشد و هم این که این تفاوتها را در چارچوب اهداف آموزش و پرورش بالانس نماید . این که چه کسی باید در آموزش و پرورش \" مدیر \" باشد و بار سنگین این کار باید به چه کسی سپرده شود، موضوع مهمی است و حلقه مفقوده بحث ما در حقیقت همینجاست .
در آموزش و پرورش تطبیقی، موفقترین نظام آموزش و پرورش دنیا متعلق به ژاپنیها است . میگویند یکی از دلایل موفقیت نظام آموزشی ژاپن توجه به بحث مدیریت آموزشی این کشور است. آنان معتقدند که اصلاح فرهنگ کشور و محقق شدن برنامههای تعلیم و تربیت ژاپن بستگی به همت و تلاش مدیران مدارس دارد. در این کشور داوطلبان شغل مدیریت مدارس به وسیله آزمونی به نام آزمون تعیین صلاحیت حرفهای مدیران و معاونان مدارس که از سال ۱۹۹۶ در سراسر ژاپن متداول گردیده گزینش میشوند . قبول شدگان این آزمون پس از گذراندن یک دوره یک ساله در زمینه مدیریت آموزشی، مدیریت مدارس را بر عهده میگیرند . داوطلبان شغل مدیریت مدارس علاوه بر پذیرش در آزمون و گذراندن دوره باید واجد شرایط زیر باشند :
۱: دارا بودن ۵۰ سال سن برای تصدی معاونت و ۵۴ سال سن برای مدیریت مدارس .
۲: دارا بودن حداقل ۲۰ سال تجربه موفق آموزشی برای مدیران و ۱۵ سال برای تصدی شغل معاونت مدارس .
٣: دارا بودن تالیفات و آثار علمی و تربیتی قابل قبول .
۴: دارا بودن حداقل تحصیلات دانشگاهی لیسانس و ...
در نظام آموزش و پرورش ما بحث مدیریتهای مدارس هیچوقت به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته و برای آن برنامهای مدون ارائه نشده است . به طریق اولی مقوله مدیریت آموزشی و کیفیت انتصاب مدیریتهای این نهاد نیز همچنان مبهم و غیر شفاف است .
در نظام آموزشی ما به جز یکسری شرایط عمومی و مسائل ظاهری و مقولاتی کلی همچون اعتقاد به نظام، دارا بودن فلان مدرک تحصیلی و غیره، شاخص خاصی برای تشخیص میزان قابلیتها و شایستگیهای مدیر وجود ندارد. نظام تصمیمگیری در خصوص مدیران مدارس و شرایط انتصاب آنان متمرکز و توسط کارشناسان حوزه ستادی وزارتخانه تعریف میشود .
این در حالی است که تعدادی از کارشناسان حوزه ستادی در تمام دوران خدمت خود یک روز هم در مدارس خدمت نکردهاند . جالبتر از این، نحوه انتخاب مدیران و روسای آموزش و پرورش است که بعضا مشاهده میشود تحت تاثیر متغیرهای بیرونی و مسائل سیاسی انجام میگیرد. اگر چه این روند در همه دولتها با گرایشهای سیاسی متفاوت به صورت رویه درآمده و در زمان حاکمیت هر دولتی مدیران آموزشی همسو با همان گرایش انتخاب میگردند اما شدت و ضعف تاثیر پذیری مدیران ارشد آموزش و پرورش از جریانهای بیرونی به یک اندازه نبوده و در برخی دولتها شاهد بودهایم که اگر مدیرانی همسو با جریان سیاسی خاصی انتخاب میشوند اما استقلال آموزش و پرورش نیز دغدغه اصلی است و کمتر تحت تاثیر جریانات خارج از آموزش و پرورش قرار گرفتهاند .
طبیعی است که این نقیصه به تبع شرایط عمومی این وزارتخانه در آموزش و پرورش استان کرمانشاه نیز قابل مشاهده باشد. مدیریت آموزش و پرورش این استان در طول سالیان گذشته فراز و نشیبهایی داشته و برای ارزیابی وضعیت این نهاد، میتوان نقاط قوت و ضعف زیادی را در زمان حاکمیت هر جریان احصاء کرد.
برایند کلی از قضاوت مجموعه فرهنگیان این استان میگوید که در هشت سال گذشته، استقلال آموزش و پرورش استان به پایین ترین حد خود رسیده و متغیرهای بیرونی خصوصا نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بیشترین نقش را در گزینش و انتصاب روسای آموزش و پرورش داشتهاند .
اگر چه نیروهایی که با دخالت وکلای مردم برای تصدی مدیریت آموزش و پرورش انتخاب شده اند خود از جنس این مجموعهاند اما این که این نیروها تا چه اندازه با قابلیتها و شایستگی یک \" مدیر \" آموزشی همسو هستند بحث مهمی است که تاکنون کسی پاسخ مناسبی به آن نداده است .
در سال جدید و بعد از حماسه سیاسی این سال، انتصاب سلیمان محبی به عنوان مدیر کل آموزش و پرورش استان رویداد امیدوار کنندهای بود که بازتاب مناسبی هم در میان مجموعه فرهنگیان استان داشت. سوابق مدیریتی و تجربی، علقه و انتساب وی به جریان پیروز انتخابات، سلامت اداری و از همه مهمتر استقلال رای در حوزه تصمیمگیری و انتصابات از ایشان چهره مقبولی ساخته که فعلا حمایت اکثریت فرهنگیان استان را با خود به همراه دارد . این که در روزهای اخیر یکی از نمایندگان این استان در زمره فعالان استیضاح وزیر آموزش و پرورش قرار گرفته گویای همین روحیه استقلال خواهی مدیر جدید تشکیلات آموزش و پرورش استان است که باید آن را به فال نیک گرفت .
حمایت و حساسیت فرهنگیان و صاحبان فکر و قلم از این روحیه میتواند نمایندگان مجلس را وادار به تجدید نظر در رویه مالوف خود کرده و آنان را به سمت رویکردی متعامل هدایت کند . اگر چه این کار در کوتاه مدت ممکن است نتیجه قابل اعتنایی نداشته باشد اما دورنمای امیدوار کنندهای را برای استقلال آموزش و پرورش استان به تصویر خواهد کشید . باید نمایندگان مجلس را قانع کرد که اگر سیستم و شاخص تعریف شده ای برای تشخیص صلاحیت حرفهای مدیران آموزش و پرورش وجود ندارد اما مدیریت اداره کل و مشاوران امین او با همین سازوکارهای نیم بند بهتر از محافل زیرزمینی میتوانند مدیران آموزشی این تشکیلات گسترده را گزینش کنند .
باید وکلای مردم را مجاب نمود به همان اندازه که گزینش مدیران متاثر از پارامترهای بیرونی و محافل غیر رسمی باشد به همان میزان نیز مدیریت آموزشی و نهاد تعلیم و تربیت از رسالت اصلی و تخصصی خود فاصله خواهد گرفت . باید این نکته را توضیح داد که دخالت نهاد قدرت و خصوصا رویکرد زدوبندسالاری در انتخاب مدیران آموزشی سنگ بنای کجی است که از ابتدا نظام تعلیم و تربیت را معیوب کرده و بقیه برنامههای آموزش و پرورش را تحت الشعاع قرار خواهد داد .
مدیریت آموزش و پرورش استان کار سخت و دشواری پیش رو دارد، ترمیم شکاف حادث شده بین نیروهای صف و ستاد، ساماندهی صحیح نیروی انسانی استان، تعامل مناسب با اولیاء و بهره گیری از قابلیتهای نهاد خانواده در امر و تعلیم و تربیت، ایجاد انگیزش در میان دانش آموزان برای برون رفت از رخوت موجود، ارتقاء جایگاه استان کرمانشاه از حیث شاخصهای آموزشی و پرورشی و …. بخشی از مشکلاتی است که سلیمان محبی باید برای آن برنامهریزی کند، این مهم با انتخاب مدیران و مشاورانی محقق خواهد شد که مدیرکل شخصا به توانمندی آنان باور داشته و از کانال های خارج از آموزش و پرورش نیز بر وی تحمیل نشده باشد.