لطفا کُردها را به حال خود بگذارید آقای نخست وزیر!

15:48 - 3 بهمن 1392
Unknown Author
بهمن قبادی

جناب آقای مالکی، نخست وزیر محترم عراق

سلام

برای‌تان به زبان فارسی می نویسم، چون می دانم در تمام سال هایی که با دوستان و همفکران تان در ایران به سر می بردید، این زبان را به خوبی یاد گرفتید، به کار بردید و هنوز هم به خوبی به کار می برید.

من همیشه از دنیای سیاست بیزار بوده ام و همواره از سیاستمدار ها فاصله می گرفتم، اما دلیل این که خرق عادت کردم و این نامه شما را خطاب به شما نوشتم این بود که امروز با دنبال کردن اخبار عراق و منطقه، دیدم که با زبان تهدید سخن می گویید.

وقتی در کردستان ایران بودم می دیدم که در بحبوحه جنگ، پولی که از طرف دولت مرکزی باید صرف زندگی، امنیت و آسایش و فرهنگ ما کرد ها می شد به بهانه های سیاسی برای تامین هزینه های کلان افراد و گروه هایی چون شما و امثال شما خرج می شد. حالا هم بعد از گذشت این همه سال، انگار سودای نفت و پول نفت رهایتان نکرده و در پی ثبت و ضبط و نظارت بر درآمد نفتی هموطنان کردتان به نفع دولت مرکزی عراق هستید. هموطنانی که- صادقانه بگویم- به وطن دوستی شما بد بین اند.

در تمام سال هایی که کرد های عراق قتل عام می شدند، شیمیایی می شدند و یا چنگال خونین انفال، چهره پاک و لطیف کردستان را خراش می داد، شما کجا بودید؟ مگر آن موقع کرد ها هموطنان شما نبودند؟ شما و دوستان تان از این کشور رفتید و گوشه ای امن و خلوت گزیدید به انتظار روز های خوش نخست وزیری. ، اما کرد ها در کشورشان ماندند و با جنگ و غارت و خشونت و فقر سر کردند و عاشقانه به سرزمین شان خدمت کردند. 

حالا، درست وقتی شرایطی مهیا شده تا پس از این همه مصیبت، بتوانند با فروش نفت سرزمین مادری شان، خانه های فرو ریخته را از نوبنا کنند، زمین های پر از مین را برای کشاورزی مهیا کنند و برای بدن های ناقص مردم این سرزمین دست و پای مصنوعی دست و پا کنند، می خواهید راه را بر آنها ببندید و از وقوع یک بهشت در شمال کشورتان جلوگیری کنید؟

با این همه نفتی که در مرکز و جنوب عراق می فروشید، چه نیازی به این چند چاه نفت کردستان دارید؟ اصلا با پول این همه نفتی که در این ده سال فروختید چه گلی به سر عراقیان شیعه و سنی زدید که کرد ها دل شان خوش باشد و به توانایی و همدلی تان اعتماد کنند و اختیار فروش نفت را به شما بسپارند؟ نه به زیر ساخت های کشور افزودید و نه به امنیت اش. وقتی کرد ها شما را مستقل از نیرو های خارجی نمی دانند و عقیده دارند دولت آشفته و بی اقتدار شما بیش از آن که به فکر مردمش باشد به فکر همراهی و همدلی با نیروهای بیگانه است، معلوم است که به شما روی خوش نشان نمی دهند. چرا باید درآمد حاصل از فروش نفت اقلیم کردستان از مجاری مالی دولت مرکزی بگذرد وقتی بیم آن هست که بخشی از این پول ها به جیب دلالان اسلحه واریز شود و زمینه برای سرکوب و کشتار در بخشی از این یا آن سرزمین فراهم شود؟

آقای نخست وزیر!

به جای دامن زدن به کینه توزی ها و اختلافات قومی و مذهبی، بهتر نیست دست به کاری زنید کارستان و با تشکیل یک دولت فدرالی متشکل از شیعیان، سنی ها و کرد ها زیر یک پرچم واحد، هم صلح و صفا و پیشرفت را برای کشور به ارمغان آورید و هم نام و نشان نیک از خود به یادگار بگذارید؟ ترسم از آن است که با ادامه دادن این روند، چهره ای ناپسند و تیره و تار و نامی بد از خود در دفتر تاریخ کشور حک کنید.

آقای نخست وزیر! آیا تا به حال فارغ از سیاست ورزی و دنیای سیاست، به نقشه عراق نگاه کرده اید تا ببینید کردستان در کجایش قرار گرفته؟ قلب عراق را نشانه نروید آقای نخست وزیر، که عاقبت خوشی ندارد. نگذارید بهار کردی از راه برسد. چه اشکالی دارد اگر بگذارید عراق در قلبش یک بهشت داشته باشد؟