فهم متفاوت از واژه فرهنگ
14:23 - 9 خرداد 1394
Unknown Author
محمود محمودی
تا به امروز هیچ تعریف خاص و یک دستی برای فرهنگ ارائه نگردیده است و نیز اجماعی برای مفهومی مشترک در این ارتباط وجود ندارد، صد البته لازم مینمایم تا با نگاهی فارغ از عرصه مناقشات علمی جامعهشناسان، فرهنگشناسان و مردم شناسان مفهوم فرهنگ و فرهنگ عمومی را مورد واکاوی قرار داد تا گرههای کور این کلاف سر در گم باز شده و موجب برداشتهای سلیقهای و مصادره به خواست و نگاه خود نگردد و این گذر چنان صعب نگردد که خود را تعمید دهنده و تمام کننده بدانیم و یا از آن سوی بام فروافتاده و با تکیه بر شناختی نسبی دچار داوری گردیم و داستان مولانا و شناخت فیل باز تکرار گردد، صد البته این مثل در عرصه فرهنگ است و این مقال، نه پلورالیزم و کثرتگرایی.
چندی پیش یکی از مدیران فرهنگی از سر دلواپسی نقد و نقبی بر چگونگی برگزاری جشنواره فرهنگ و اقوام در استان زد که بهانهای نیز فراهم آمد تا دلواپسیهای خویش را بازگوید البته نه تنها این انتظار نمیرفت، که بیشتر موجب حیرت گردید متاسفانه ارادهای را که تا حدی برای توسعه فرهنگی و سیاسی در استان وجود داشته نادیده که هیچ بلکه به انتقاد بر تافتهاند. در این مجال اشارتی اجمالگونه بر این اظهارات میافکنیم
١- کاش مجال آن میافتید تا مراکز روان درمانی و آمارهای تکان دهنده آن را نیم نگاهی داشته باشید تا به جد در مییافتید که امید به زندگی تا چه حد رو به کاهش بوده و دردناکتر این مهم که در سنین ١٦ تا ٢٥ سالگی نمود بیشتر یافته است. شیخ آیا میدانید در طول دو هفته گذشته چندین جوان که جزو سرمایههای این مملکت بودند به ناچار دست به خودکشی زدهاند. آیا بازپس گرداندن بخشی از شادیهای از کف رفته به این مردم در این نابسامان روزگار به حق نمیباشد.
دلواپسی شما را درک میکنیم اما کاش این دغدغهها به مواردی چون آمار تکان دهنده بیکاری، اعتیاد، موانع توسعه اقتصادی در کُردستان و تعطیلی هر روزه کارگاههای تولیدی تسری مییافت و با پیگیری این مصائب به مساعدت میخاستید.
٢- شمشیر داموکلس که آخته بر پیکره نحیف فرهنگی کُردستان است اجازت نمیدهد آنچه را مولفههای فرهنگی مینامیم تمام قد به نمود آیند. قطعا این استان بدون مطالعه و پژوهش استان فرهنگی نام نگرفته است، اجازه ندهیم دیگرانی با فهم متفاوت بهره به عمد گیرند و این گردونه را ایستا خواهند. بهتر است کج فهمان را که اشتباهاتی مرتکب میشوند به ساحت قدسی فرهنگ استان مرتبط نکنیم که این ساحت حرمت دارد.
٣- اشارتهایی رفته بود که باز تکرار آن شایسته نیست این مردم خود بهترین قاضیاند و آنکه الک در دست دارد در آخر بازی خواهد آمد، همچنان برای برنامههای فرهنگی که ریشهای به عمق هزاران سال دارند آمدند، ماندند و شاد رفتند که این خود اتفاق بزرگی در عرصه فرهنگی استان بود که نشان از اراده و همتی برای توسعه فرهنگی است قطعا رضایت مردمی تبسم را نیز به شما بخشیده است.
٤- اجازه بدهیم آنان که اهالی این قافله هستند خود تکلیف را مشخص کنند و همواره به یاد داشته باشیم این استان، استانی فرهنگی است و مقدرات آن را اهالی فرهنگ بهینتر است راقم باشند، تا تلاش و دلسوزی بسیاری زیر سوال نرود و پاسداشت تاریخ هزاران سالهی این سرزمین از کیسهمان نرود.
٥- قطعا اشراف دارید که در سالیان گذشته طوفانهای بسیاری قامت فرهنگ استان را مورد هجمه قرار دادهاند اما این فرهنگ ایستا زخم را تاب آورد و قربانی انگارههای اشتباه دیگران نشد و امروز چشمداشت بیشتر است تا دردهای مشترک را به دیگران باز شناسید و به تیمار آن برخیزید، هر تازه از راه برآمدهای عرق از جبین نگرفته بر طبل معرکه کوفته است، چه از این سوی جاده چه از آن سوی.
٦- بدانیم تنها کسانی که همچنان زخم خورده ماندهاند اهالی فرهنگ و هنر استان اند که بسیار زمان نان شان آجر است، روزی و روزانی و زیست این قاطبه و سرنوشتشان را با از سر- نوشتی به سخره چنان گمان بر بیراه استوار گردد که دیگر فعالیتی را نشاید از این خالقان هنر و فرهنگ به نظاره نشست. شاید اگر سخت کوشی و سخت پوستی نبود پیشترها به خواست آن عده که این جماعت را بینان و نام و خموش میخواستند، خموشی گزیده بودند.
٧- این مسائل پیش آمده گاه ظن را چنان بر بیراه پایدار میگرداند که نکناد چون اهل بازی نبوده و نیستیم عیار این جنس را باز نمیشناسیم و همچنان میمانیم که چه بر این ماجرا میرود و این جریان که تازه به آغاز آمده بود به فرجام مینشیند آیا؟
کاش این سطور به جسارت تعبیر نشود و بادمجان بدستان به هیاهو برنخیزند که قصد تنها اشاره به آستانهی تحملی بود و این دل ناماندگار ریش را به درد دلی التیام بخشیم. اما چاره از آن روی بهینتر دیدیم که از ناگزیر گریزی نیست که هر چند که حصارمان کوتاه است و جفا دیده.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
تا به امروز هیچ تعریف خاص و یک دستی برای فرهنگ ارائه نگردیده است و نیز اجماعی برای مفهومی مشترک در این ارتباط وجود ندارد، صد البته لازم مینمایم تا با نگاهی فارغ از عرصه مناقشات علمی جامعهشناسان، فرهنگشناسان و مردم شناسان مفهوم فرهنگ و فرهنگ عمومی را مورد واکاوی قرار داد تا گرههای کور این کلاف سر در گم باز شده و موجب برداشتهای سلیقهای و مصادره به خواست و نگاه خود نگردد و این گذر چنان صعب نگردد که خود را تعمید دهنده و تمام کننده بدانیم و یا از آن سوی بام فروافتاده و با تکیه بر شناختی نسبی دچار داوری گردیم و داستان مولانا و شناخت فیل باز تکرار گردد، صد البته این مثل در عرصه فرهنگ است و این مقال، نه پلورالیزم و کثرتگرایی.
چندی پیش یکی از مدیران فرهنگی از سر دلواپسی نقد و نقبی بر چگونگی برگزاری جشنواره فرهنگ و اقوام در استان زد که بهانهای نیز فراهم آمد تا دلواپسیهای خویش را بازگوید البته نه تنها این انتظار نمیرفت، که بیشتر موجب حیرت گردید متاسفانه ارادهای را که تا حدی برای توسعه فرهنگی و سیاسی در استان وجود داشته نادیده که هیچ بلکه به انتقاد بر تافتهاند. در این مجال اشارتی اجمالگونه بر این اظهارات میافکنیم
١- کاش مجال آن میافتید تا مراکز روان درمانی و آمارهای تکان دهنده آن را نیم نگاهی داشته باشید تا به جد در مییافتید که امید به زندگی تا چه حد رو به کاهش بوده و دردناکتر این مهم که در سنین ١٦ تا ٢٥ سالگی نمود بیشتر یافته است. شیخ آیا میدانید در طول دو هفته گذشته چندین جوان که جزو سرمایههای این مملکت بودند به ناچار دست به خودکشی زدهاند. آیا بازپس گرداندن بخشی از شادیهای از کف رفته به این مردم در این نابسامان روزگار به حق نمیباشد.
دلواپسی شما را درک میکنیم اما کاش این دغدغهها به مواردی چون آمار تکان دهنده بیکاری، اعتیاد، موانع توسعه اقتصادی در کُردستان و تعطیلی هر روزه کارگاههای تولیدی تسری مییافت و با پیگیری این مصائب به مساعدت میخاستید.
٢- شمشیر داموکلس که آخته بر پیکره نحیف فرهنگی کُردستان است اجازت نمیدهد آنچه را مولفههای فرهنگی مینامیم تمام قد به نمود آیند. قطعا این استان بدون مطالعه و پژوهش استان فرهنگی نام نگرفته است، اجازه ندهیم دیگرانی با فهم متفاوت بهره به عمد گیرند و این گردونه را ایستا خواهند. بهتر است کج فهمان را که اشتباهاتی مرتکب میشوند به ساحت قدسی فرهنگ استان مرتبط نکنیم که این ساحت حرمت دارد.
٣- اشارتهایی رفته بود که باز تکرار آن شایسته نیست این مردم خود بهترین قاضیاند و آنکه الک در دست دارد در آخر بازی خواهد آمد، همچنان برای برنامههای فرهنگی که ریشهای به عمق هزاران سال دارند آمدند، ماندند و شاد رفتند که این خود اتفاق بزرگی در عرصه فرهنگی استان بود که نشان از اراده و همتی برای توسعه فرهنگی است قطعا رضایت مردمی تبسم را نیز به شما بخشیده است.
٤- اجازه بدهیم آنان که اهالی این قافله هستند خود تکلیف را مشخص کنند و همواره به یاد داشته باشیم این استان، استانی فرهنگی است و مقدرات آن را اهالی فرهنگ بهینتر است راقم باشند، تا تلاش و دلسوزی بسیاری زیر سوال نرود و پاسداشت تاریخ هزاران سالهی این سرزمین از کیسهمان نرود.
٥- قطعا اشراف دارید که در سالیان گذشته طوفانهای بسیاری قامت فرهنگ استان را مورد هجمه قرار دادهاند اما این فرهنگ ایستا زخم را تاب آورد و قربانی انگارههای اشتباه دیگران نشد و امروز چشمداشت بیشتر است تا دردهای مشترک را به دیگران باز شناسید و به تیمار آن برخیزید، هر تازه از راه برآمدهای عرق از جبین نگرفته بر طبل معرکه کوفته است، چه از این سوی جاده چه از آن سوی.
٦- بدانیم تنها کسانی که همچنان زخم خورده ماندهاند اهالی فرهنگ و هنر استان اند که بسیار زمان نان شان آجر است، روزی و روزانی و زیست این قاطبه و سرنوشتشان را با از سر- نوشتی به سخره چنان گمان بر بیراه استوار گردد که دیگر فعالیتی را نشاید از این خالقان هنر و فرهنگ به نظاره نشست. شاید اگر سخت کوشی و سخت پوستی نبود پیشترها به خواست آن عده که این جماعت را بینان و نام و خموش میخواستند، خموشی گزیده بودند.
٧- این مسائل پیش آمده گاه ظن را چنان بر بیراه پایدار میگرداند که نکناد چون اهل بازی نبوده و نیستیم عیار این جنس را باز نمیشناسیم و همچنان میمانیم که چه بر این ماجرا میرود و این جریان که تازه به آغاز آمده بود به فرجام مینشیند آیا؟
کاش این سطور به جسارت تعبیر نشود و بادمجان بدستان به هیاهو برنخیزند که قصد تنها اشاره به آستانهی تحملی بود و این دل ناماندگار ریش را به درد دلی التیام بخشیم. اما چاره از آن روی بهینتر دیدیم که از ناگزیر گریزی نیست که هر چند که حصارمان کوتاه است و جفا دیده.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.