شعر از منظر "شیرکو بیکس" به بهانهی کوچ ابدیاش
21:21 - 16 مرداد 1392
Unknown Author
مختار شُکریپور
\"شیرکو بیکس\" پیشانی شعر معاصر کُرد بود و اعتبار آن در شعر کُردی را به نوعی میتوان با اعتبار \"شاملو\" در شعر معاصر فارسی مقایسه کرد؛ چراکه هم از جریانسازان تأثیرگذار شعر کُردی است و هم آثار بسیارخلاقه و به شّدت شعری از او منتشر شده که وِرد زبان کُردان است و آنان او را به عنوان شاعری مردمیمیشناسند.
شیرکو سال ۱۹۴۰ میلادی در شهر سلیمانیه عراق به دنیا آمد و در همان اوایل زندگی، پدرش \"فائق بیکس\" را که از شاعران مشهور روزگار خود بود از دست داد و به همین خاطر به همراه مادر و خواهران خود به سلیمانیه کوچ و با دایی خود زندگی کردند. بعدها که شیرکو بزرگتر شد نتوانست فضای سیاسی حاکم بر عراقِ زمان صدام را تاب آورد و جلای وطن کرد و از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۲ در سوئد زندگی میکرد؛ اما با خارج شدن حکومت صدام از کُردستان عراق، شیرکو به میهن بازگشت و در سلیمانیه مقیم شد و نشریه و انتشاراتی به نام \"سهردهم\" به راه انداخت و تاکنون این روال زندگی ادامه پیدا کرد تا چندی پیش برای درمان بیماری به خانه دیگرش در سوئد رفت و ١٣ امرداد خبر مرگ ناباورانهاش را شنیدیم.
شیرکو در سال ۱۹۶٨ اولین مجموعه شعرش با عنوان \"مهتاب شعر\" منتشر کرد و از آن زمان تاکنون چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه \"پیرمرد و دریا\" نوشته \"ارنست همینگوی\" و \"عروسی خون\" اثر لورکا به زبان کُردی از او به چاپ رسیده است. از دیگر دفترهای شعر این شاعر میتوان از دو سرو کوهی، عقاب، رود، سپیدهدم، آفات، کرکس، عطشم را شعله فرو مینشاند، درهی پروانهها، صلیب، مار و روزشمار یک شاعر، سایه و آزادی، این واژه بیآبرو نام برد که به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، سوئدی، عربی و غیره ترجمه و چاپ شدهاند.
شیرکو بیکس در سال ٨٨-١٩٨٧میلادی از دست \"انگوار کارلسن\" نخستوزیر سوئد جایزه جهانی \"توخولسکی\" مدال افتخار در ادبیات را دریافت کرد و در فلورانس ایتالیا نیز، بزرگترین انجمن مدنی به او لقب \"همشهری\" داد.
شیرکو بیکس، بیشک در کنار شاعران بزرگی مانند لورکا، محمود درویش، نرودا، ریتسوس،، شاملو، آدونیس، جبران خلیل جبران و نزار قبانی میایستد. وطن،زن، آوارگی، جنگ، طبیعت و عشق مضامین عمده شعرهای او هستند. او پایه گذار «شعر-رمان» در شعر کُردی است. منظومه بلند \"درهی پروانه\" و \"صلیب، مار و خاطرات شاعر\" از کتابهای او هستند. در سالهای اخیر هم مجموعهای سترگ از شعرهای او توسط سیدعلی صالحی با عنوان \"سلیمانیه و سپیدهدم جهان\" به فارسی بازسرایی شد و توسط نشر نگاه چاپ شد.
مطلبی که در ذیل میآید نیز یادداشتی از او درباره شعر و همچنین شعر کُردی است که چند سال پیش با عنوان \"استعدادهای کمیاب و زیبا\" به دست نگارنده ترجمه شده است:
\"شعر در حال تحول است. بدین ترتیب، نه پُرسشهای امروزش همان پُرسشهای دیروزند و نه لباس فرم و زبانش. استعدادهای جوانی که از چند پنجره فراتر نمیروند. این استعدادها جای خود را پیدا کرده و هوای خانه شعر را تازه کردهاند.
آفتاب نیز مهمان کشفشان است. دستهای از پرندگان شعر، از نر و ماده، قصد پرواز در فضایی دارند که نه پروازشان به ما شباهت دارد و نه آواز و نه آسمانشان.
به همین خاطر، دنیایی تازهتر و خیال پروازی بسیار وسیعتر و بزرگتر پدید خواهد آمد و از اینرو، آینده زبان کُردی نیز پرشاخ و برگتر خواهد شد. من هم شعرهایی را بیشتر دوست دارم که از لحاظ سبک و صدا و رنگ به شعر من شبیه نبوده و پروازی جداگانه داشته باشند.
یکی از شاخصههای بیارزش شعر ما، از کهنه و تازه، آن شباهتها و عدم تمایزهایی است که در فرم و نوع نگاه به دنیا داریم. ارزش شعر \"نالی\"، \"محوی\" و \"گوران\"* به متفاوت بودن تجربههای آنان با شاعران پیش از خود و معاصرشان برمیگردد. اگر دقت کنید میبینید، بسیاری از شعرهایی که امروزه منتشر میشوند؛ لحن و رنگ و نگاهی یکدست دارند و انگار که از یک دستگاه کپی شدهاند.
پویایی و ماندگاری شعر، بدون زبانی متفاوت محال است. وقتی رویاها شبیه هم شوند؛ سحر و جادوی شعر باطل میشود. مسئله اساسی و جوهری من نیز این است که جهان شعرم، خاص و متعلق به من است و بنابراین، شما نباید دنبالهرو جهان شعری من شوید. شاید هزاران شعر در عصری مشخص یا دورهای معین سروده شود؛ اما هیچ عصری هزاران شاعر پدید نمیآورد. دریا و دریاچه و رود بسیارند؛ اما همیشه در عمق معدودی از آنها مروارید مییابیم.\"
*\"نالی\" و \"محوی\" از شاعران صاحبسبک و برجسته کلاسیک شعر کُردی و \"عبدا... گوران\" نیز نیمای شعر کُردی است.
\"شیرکو بیکس\" پیشانی شعر معاصر کُرد بود و اعتبار آن در شعر کُردی را به نوعی میتوان با اعتبار \"شاملو\" در شعر معاصر فارسی مقایسه کرد؛ چراکه هم از جریانسازان تأثیرگذار شعر کُردی است و هم آثار بسیارخلاقه و به شّدت شعری از او منتشر شده که وِرد زبان کُردان است و آنان او را به عنوان شاعری مردمیمیشناسند.
شیرکو سال ۱۹۴۰ میلادی در شهر سلیمانیه عراق به دنیا آمد و در همان اوایل زندگی، پدرش \"فائق بیکس\" را که از شاعران مشهور روزگار خود بود از دست داد و به همین خاطر به همراه مادر و خواهران خود به سلیمانیه کوچ و با دایی خود زندگی کردند. بعدها که شیرکو بزرگتر شد نتوانست فضای سیاسی حاکم بر عراقِ زمان صدام را تاب آورد و جلای وطن کرد و از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۲ در سوئد زندگی میکرد؛ اما با خارج شدن حکومت صدام از کُردستان عراق، شیرکو به میهن بازگشت و در سلیمانیه مقیم شد و نشریه و انتشاراتی به نام \"سهردهم\" به راه انداخت و تاکنون این روال زندگی ادامه پیدا کرد تا چندی پیش برای درمان بیماری به خانه دیگرش در سوئد رفت و ١٣ امرداد خبر مرگ ناباورانهاش را شنیدیم.
شیرکو در سال ۱۹۶٨ اولین مجموعه شعرش با عنوان \"مهتاب شعر\" منتشر کرد و از آن زمان تاکنون چندین مجموعه شعر، دو نمایشنامه منظوم و ترجمه \"پیرمرد و دریا\" نوشته \"ارنست همینگوی\" و \"عروسی خون\" اثر لورکا به زبان کُردی از او به چاپ رسیده است. از دیگر دفترهای شعر این شاعر میتوان از دو سرو کوهی، عقاب، رود، سپیدهدم، آفات، کرکس، عطشم را شعله فرو مینشاند، درهی پروانهها، صلیب، مار و روزشمار یک شاعر، سایه و آزادی، این واژه بیآبرو نام برد که به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، سوئدی، عربی و غیره ترجمه و چاپ شدهاند.
شیرکو بیکس در سال ٨٨-١٩٨٧میلادی از دست \"انگوار کارلسن\" نخستوزیر سوئد جایزه جهانی \"توخولسکی\" مدال افتخار در ادبیات را دریافت کرد و در فلورانس ایتالیا نیز، بزرگترین انجمن مدنی به او لقب \"همشهری\" داد.
شیرکو بیکس، بیشک در کنار شاعران بزرگی مانند لورکا، محمود درویش، نرودا، ریتسوس،، شاملو، آدونیس، جبران خلیل جبران و نزار قبانی میایستد. وطن،زن، آوارگی، جنگ، طبیعت و عشق مضامین عمده شعرهای او هستند. او پایه گذار «شعر-رمان» در شعر کُردی است. منظومه بلند \"درهی پروانه\" و \"صلیب، مار و خاطرات شاعر\" از کتابهای او هستند. در سالهای اخیر هم مجموعهای سترگ از شعرهای او توسط سیدعلی صالحی با عنوان \"سلیمانیه و سپیدهدم جهان\" به فارسی بازسرایی شد و توسط نشر نگاه چاپ شد.
مطلبی که در ذیل میآید نیز یادداشتی از او درباره شعر و همچنین شعر کُردی است که چند سال پیش با عنوان \"استعدادهای کمیاب و زیبا\" به دست نگارنده ترجمه شده است:
\"شعر در حال تحول است. بدین ترتیب، نه پُرسشهای امروزش همان پُرسشهای دیروزند و نه لباس فرم و زبانش. استعدادهای جوانی که از چند پنجره فراتر نمیروند. این استعدادها جای خود را پیدا کرده و هوای خانه شعر را تازه کردهاند.
آفتاب نیز مهمان کشفشان است. دستهای از پرندگان شعر، از نر و ماده، قصد پرواز در فضایی دارند که نه پروازشان به ما شباهت دارد و نه آواز و نه آسمانشان.
به همین خاطر، دنیایی تازهتر و خیال پروازی بسیار وسیعتر و بزرگتر پدید خواهد آمد و از اینرو، آینده زبان کُردی نیز پرشاخ و برگتر خواهد شد. من هم شعرهایی را بیشتر دوست دارم که از لحاظ سبک و صدا و رنگ به شعر من شبیه نبوده و پروازی جداگانه داشته باشند.
یکی از شاخصههای بیارزش شعر ما، از کهنه و تازه، آن شباهتها و عدم تمایزهایی است که در فرم و نوع نگاه به دنیا داریم. ارزش شعر \"نالی\"، \"محوی\" و \"گوران\"* به متفاوت بودن تجربههای آنان با شاعران پیش از خود و معاصرشان برمیگردد. اگر دقت کنید میبینید، بسیاری از شعرهایی که امروزه منتشر میشوند؛ لحن و رنگ و نگاهی یکدست دارند و انگار که از یک دستگاه کپی شدهاند.
پویایی و ماندگاری شعر، بدون زبانی متفاوت محال است. وقتی رویاها شبیه هم شوند؛ سحر و جادوی شعر باطل میشود. مسئله اساسی و جوهری من نیز این است که جهان شعرم، خاص و متعلق به من است و بنابراین، شما نباید دنبالهرو جهان شعری من شوید. شاید هزاران شعر در عصری مشخص یا دورهای معین سروده شود؛ اما هیچ عصری هزاران شاعر پدید نمیآورد. دریا و دریاچه و رود بسیارند؛ اما همیشه در عمق معدودی از آنها مروارید مییابیم.\"
*\"نالی\" و \"محوی\" از شاعران صاحبسبک و برجسته کلاسیک شعر کُردی و \"عبدا... گوران\" نیز نیمای شعر کُردی است.