شرکای دولت مرکزی ایران در اعدام فعالان فرهنگی عرب
20:37 - 10 بهمن 1392
Unknown Author
مهدی هاشمی
هاشم شعبانی و هادی راشدی دو تن از پنج فعال فرهنگی عرب محکوم به اعدام شهر خلفیه هستند، که دیروز ٢٩ ژانویه ٢٠١٤ جمهوری اسلامی ایران خبر اعدام آنها را به خانوادههایشان داد.
نگاهی به اعدامهای مخفیانه فعالان عرب از سال ٢٠١٢ تاکنون نشان میدهد که جمهوری اسلامی در اعدام این فعالان، شرکایی تا اندازه ای آشکار و برخی ناملموس در خارج از کشور داشته است.
یکی از بزرگترین شرکای جمهوری اسلامی در اعدام فعالان عرب، آن دسته از اعضای شورای مرکزی و اعضای شبکه همبستگی برای حقوق بشر ایران و رؤسای چندین سازمان حقوق بشر مرکزگرا در این شبکه است که علنا اتهامات جمهوری اسلامی به فعالان عرب را اساس کار خود قرار داده بودند. یکی از اعضای شورای مرکزی شبکه همبستگی در ایمیلی که در تاریخ ١٤ دسامبر ٢٠١٢ به لیست ایمیل شبکه ارسال شده بود چنین نوشت: \"یکی میخواهد خوزستان از ایران جدا شود ؛ از خارج اسلحه میگیرد و چند سرباز را هم میکشد . حکومت دستگیرش میکند ؛ شکنجهاش میکند و میخواهد اعدامش کند\". این شخص گرچه در ادامه ایمیل توجیه میکند که وی از این شخص به نوعی دفاع خواهد کرد، اما به هرحال انگ تروریستی را به فعالان عرب چسبانده است.
حضور چنین مرکزگراهای عرب ستیز و ایران پرست سبب شد تا شبکه همبستگی برای حقوق بشر در مدت بیش از یک سال یک هزارم تلاشی که در مدت کوتاه برای دفاع نسرین ستوده انجام داده بود، انجام ندهد.
از دیگر شرکای مهم جمهوری اسلامی در اعدام فعالان عرب، شخصیتهای برجسته سازمانهای حقوق بشر ایرانی نظیر برنده جایزه نوبل صلح، هستند. اینان به واسطه فرصت ارتباط با مسئولان اتحادیه اروپا و مسئولان سازمانهای جهانی حقوق بشر، تنها به فکر نورچشمیهای بودند. هنگام دیدار مسئولان اروپایی و حقوق بشری اینان تنها درخواست دیدار با زندانیان سیاسی مرکز را مطرح میکنند.
دیدار مسئولان خارجی حقوق بشری با زندانیان عرب به هیچ از سوی این سازمانها مطرح نشده است.
از دیگر شرکای جمهوری اسلامی آن دسته از فعالان حقوق بشر ایرانی هستند که یکی دو بیانیه کوتاه در دفاع از فعالان فرهنگی عرب صادر کرده بودند که نصف بیانیه شک و تردیدها نسبت به گناهکار بودن و خشونت طلب بودن فعالان فرهنگی عرب را تقویت میکند. ترکیب عقدههای عرب ستیزی نهادینه شده در اینان با پرستیژ حقوق بشری نتیجهای بیش از چنین بیانیهای ندارد.
از دیگر شرکای جمهوری اسلامی آن خبرنگار رادیو فردا و صدای آمریکا و دیگر رسانههای فارسی زبان است که سعی میکند تا آنجائی که مجبور نیست خبر نقض حقوق این فعالان فرهنگی عرب در زندان، را منتشر نکند. همچنین زمانی که مجبور به انتشار خبر میشود سعی میکند که خبر با نام خوزستان آغاز شود و هیچ کلمهای از عرب در آن ذکر نشود. همچنین سعی میکند که خبر تا حدی که ممکن است کوتاه باشد. به عنوان مثال عملکرد رادیو فردا در مدت سه سال از زندانی شدن این فعالان عرب اینگونه بود. رادیو فردا در زمانی هم که خبری درباره این فعالان منتشر کرد، خبر در حد ٥ سطر بوده که دو سطر آن در فربه کردن اتهامات مطرح شده از سوی جمهوری اسلامی اختصاص داده شده است.
روشنفکران و نویسندگان و روزنامه نگارانی که افکار عمومی جامعه را چنان سوق دادهاند که مخالفان مرکزیت سیستم حکومتی کشور را جنایت کار جازدهاند. این مرکزگراهای ایران پرست، آگاهانه هرگونه فعالیت فرهنگی و سیاسی در ضدیت با محوریت فرهنگ فارسی و سیطره مرکزگراها بر سرنوشت ملتهای غیرفارس را جنایتی نابخشودنی وخیانت به آرمانها ومقدسات و غیره وغیره معرفی میکنند.
فعالیتهای داوطلبانه اینگونه روشنفکر نماها سبب شده است تا کلیت جامعه مرکزنشینان و مسخ شدگان هویتی و خودباختهگان یا اتهامات ساختگی جمهوری اسلامی علیه فعالان غیرفارس را تکرار کنند و یا بر شکنجه و آزار و اذیت و اعدام آنها سکوت کنند.
شرکای علنی و آشکار جمهوری اسلامی نیروهای افراطی ملی هستند که در شبکههای اجتماعی رویکرد سرکوب حقطلبان از میان ملتهای غیرفارس را تبلیغ میکنند. کار به آنجا رسیده است که برخی از احزاب پان فارسیسیم در بیانیههای خود، خون معترضان به سیستم حکومتی مرکزی در ایران را مباح میکنند.
دیگر شرکای علنی جمهوری اسلامی آن دسته از سربازان گمنام کوروش و سربازان گمنام امام زمان هستند که شب و روز در شبکههای اجتماعی علیه فعالان ملتهای غیرفارس جوسازی میکنند و آنها را تروریست مینامند.
شرکای جمهوری اسلامی هزاران کاربر اینترنتی از میان مردم ایران است که در جای جای اینترنت به ایران پرستی و حمله به حقطلبان غیرفارس مشغول هستند. زمانی که صدها صفحه فیسبوکی فارسی زبان تنها مشغول به تحقیر و اهانت به عرب هستند، به هیچ وجه عجیب نخواهد بود که اینان از مرگ عدهای عرب اگر خوشحال نشوند، ناراحت نخواهند بود.
برای آن کسانی که سخنان مرا رد میکنند به آنها پیشنهاد میکنم که به عنوان مثال برای دفاع از اعتصاب غذا، و نه اعدام، خانم نسرین ستوده را در ذهن تصور کنند و ببینند که چه غوغایی در سطح دنیا به پا شد. در اینصورت تفاوت این غوغای همه جانبه با سکوت مرگبار و موذی اکثریت بر اعدام عربها، به خوبی شرکای جمهوری اسلامی را برملا میسازد.
هاشم شعبانی و هادی راشدی دو تن از پنج فعال فرهنگی عرب محکوم به اعدام شهر خلفیه هستند، که دیروز ٢٩ ژانویه ٢٠١٤ جمهوری اسلامی ایران خبر اعدام آنها را به خانوادههایشان داد.
نگاهی به اعدامهای مخفیانه فعالان عرب از سال ٢٠١٢ تاکنون نشان میدهد که جمهوری اسلامی در اعدام این فعالان، شرکایی تا اندازه ای آشکار و برخی ناملموس در خارج از کشور داشته است.
یکی از بزرگترین شرکای جمهوری اسلامی در اعدام فعالان عرب، آن دسته از اعضای شورای مرکزی و اعضای شبکه همبستگی برای حقوق بشر ایران و رؤسای چندین سازمان حقوق بشر مرکزگرا در این شبکه است که علنا اتهامات جمهوری اسلامی به فعالان عرب را اساس کار خود قرار داده بودند. یکی از اعضای شورای مرکزی شبکه همبستگی در ایمیلی که در تاریخ ١٤ دسامبر ٢٠١٢ به لیست ایمیل شبکه ارسال شده بود چنین نوشت: \"یکی میخواهد خوزستان از ایران جدا شود ؛ از خارج اسلحه میگیرد و چند سرباز را هم میکشد . حکومت دستگیرش میکند ؛ شکنجهاش میکند و میخواهد اعدامش کند\". این شخص گرچه در ادامه ایمیل توجیه میکند که وی از این شخص به نوعی دفاع خواهد کرد، اما به هرحال انگ تروریستی را به فعالان عرب چسبانده است.
حضور چنین مرکزگراهای عرب ستیز و ایران پرست سبب شد تا شبکه همبستگی برای حقوق بشر در مدت بیش از یک سال یک هزارم تلاشی که در مدت کوتاه برای دفاع نسرین ستوده انجام داده بود، انجام ندهد.
از دیگر شرکای مهم جمهوری اسلامی در اعدام فعالان عرب، شخصیتهای برجسته سازمانهای حقوق بشر ایرانی نظیر برنده جایزه نوبل صلح، هستند. اینان به واسطه فرصت ارتباط با مسئولان اتحادیه اروپا و مسئولان سازمانهای جهانی حقوق بشر، تنها به فکر نورچشمیهای بودند. هنگام دیدار مسئولان اروپایی و حقوق بشری اینان تنها درخواست دیدار با زندانیان سیاسی مرکز را مطرح میکنند.
دیدار مسئولان خارجی حقوق بشری با زندانیان عرب به هیچ از سوی این سازمانها مطرح نشده است.
از دیگر شرکای جمهوری اسلامی آن دسته از فعالان حقوق بشر ایرانی هستند که یکی دو بیانیه کوتاه در دفاع از فعالان فرهنگی عرب صادر کرده بودند که نصف بیانیه شک و تردیدها نسبت به گناهکار بودن و خشونت طلب بودن فعالان فرهنگی عرب را تقویت میکند. ترکیب عقدههای عرب ستیزی نهادینه شده در اینان با پرستیژ حقوق بشری نتیجهای بیش از چنین بیانیهای ندارد.
از دیگر شرکای جمهوری اسلامی آن خبرنگار رادیو فردا و صدای آمریکا و دیگر رسانههای فارسی زبان است که سعی میکند تا آنجائی که مجبور نیست خبر نقض حقوق این فعالان فرهنگی عرب در زندان، را منتشر نکند. همچنین زمانی که مجبور به انتشار خبر میشود سعی میکند که خبر با نام خوزستان آغاز شود و هیچ کلمهای از عرب در آن ذکر نشود. همچنین سعی میکند که خبر تا حدی که ممکن است کوتاه باشد. به عنوان مثال عملکرد رادیو فردا در مدت سه سال از زندانی شدن این فعالان عرب اینگونه بود. رادیو فردا در زمانی هم که خبری درباره این فعالان منتشر کرد، خبر در حد ٥ سطر بوده که دو سطر آن در فربه کردن اتهامات مطرح شده از سوی جمهوری اسلامی اختصاص داده شده است.
روشنفکران و نویسندگان و روزنامه نگارانی که افکار عمومی جامعه را چنان سوق دادهاند که مخالفان مرکزیت سیستم حکومتی کشور را جنایت کار جازدهاند. این مرکزگراهای ایران پرست، آگاهانه هرگونه فعالیت فرهنگی و سیاسی در ضدیت با محوریت فرهنگ فارسی و سیطره مرکزگراها بر سرنوشت ملتهای غیرفارس را جنایتی نابخشودنی وخیانت به آرمانها ومقدسات و غیره وغیره معرفی میکنند.
فعالیتهای داوطلبانه اینگونه روشنفکر نماها سبب شده است تا کلیت جامعه مرکزنشینان و مسخ شدگان هویتی و خودباختهگان یا اتهامات ساختگی جمهوری اسلامی علیه فعالان غیرفارس را تکرار کنند و یا بر شکنجه و آزار و اذیت و اعدام آنها سکوت کنند.
شرکای علنی و آشکار جمهوری اسلامی نیروهای افراطی ملی هستند که در شبکههای اجتماعی رویکرد سرکوب حقطلبان از میان ملتهای غیرفارس را تبلیغ میکنند. کار به آنجا رسیده است که برخی از احزاب پان فارسیسیم در بیانیههای خود، خون معترضان به سیستم حکومتی مرکزی در ایران را مباح میکنند.
دیگر شرکای علنی جمهوری اسلامی آن دسته از سربازان گمنام کوروش و سربازان گمنام امام زمان هستند که شب و روز در شبکههای اجتماعی علیه فعالان ملتهای غیرفارس جوسازی میکنند و آنها را تروریست مینامند.
شرکای جمهوری اسلامی هزاران کاربر اینترنتی از میان مردم ایران است که در جای جای اینترنت به ایران پرستی و حمله به حقطلبان غیرفارس مشغول هستند. زمانی که صدها صفحه فیسبوکی فارسی زبان تنها مشغول به تحقیر و اهانت به عرب هستند، به هیچ وجه عجیب نخواهد بود که اینان از مرگ عدهای عرب اگر خوشحال نشوند، ناراحت نخواهند بود.
برای آن کسانی که سخنان مرا رد میکنند به آنها پیشنهاد میکنم که به عنوان مثال برای دفاع از اعتصاب غذا، و نه اعدام، خانم نسرین ستوده را در ذهن تصور کنند و ببینند که چه غوغایی در سطح دنیا به پا شد. در اینصورت تفاوت این غوغای همه جانبه با سکوت مرگبار و موذی اکثریت بر اعدام عربها، به خوبی شرکای جمهوری اسلامی را برملا میسازد.