سوریه بحرانی برای همه
14:28 - 21 شهریور 1392
Unknown Author
مهدی هاشمی
درک تناقضات مواضع کشورهای همسایه سوریه و ابرقدرتها اهمیت خاصی در درک بحران فعلی خاورمیانه دارد. گرچه بحران گسترده سوریه درپی طوفان بهار عربی و با شعارنویسی چند نوجوان اهل درعا شروع شد اما چنان توسعهای یافت که قدرتهای مهم اقلیمی، شام را دروازه امنیت ملی خود میدانند.
نظام ولایت فقیه هم پیمان اصلی بشار است و نظام این دیکتاتور علوی مهمترین حلقه هلال شیعی ایران، عراق، سوریه و لبنان محسوب میشود. جمهوری اسلامی هزینه زیادی متحمل شده است تا این هلال مصنوعی و ساخته و پرداخته ایدئولوژی فرقهگرای مشبع به سیاست را برنقشه خاورمیانه میانه محقق سازد.
پادشاهی عربی سعودی نیز اخیرا از رسیدن هلال شیعی به بحرین و یمن به شدت نگران امنیت ملی خود ودیگر کشورهای عربی کم حجم خلیج عربی است. اشغال احواز از سوی ایران یک مثال زنده تاریخی دربرابر دیدهگان این کشورها است. به ویژه که کشورهای خلیجی نیرویی نظیر عراق صدام را با پول خود از پیش روی ایران شیعی برداشتهاند.
غرب وبه ویژه آمریکا از چند جهت بر بحران سوریه چشم بسته است. اول اینکه این بحران در زمین دشمنان غرب درجریان است. بحران سوریه ذخایر انرژی را تهدید نمیکند و ادامه جنگ داخلی و ویرانی کامل سوریه اگربه سود غرب نیست، حداقل به سود اسرائیل است.
دوم اینکه تمام شدن بحران به سود مخالفان بشار به معنای تغییر موازین قدرت به سود سنیها و به ضرر شیعیان است. تغییر توازن فعلی قدرت درخاورمیانه و برسرکارآمدن سنیها ولو به جای یک دیکتاتور اگر به ضرر غرب نیست به سود آنها نیز نیست و به هیچ وجه از سوی غرب پشتیبانی نمیشود.
عدم دخالت آمریکا و اروپا درسوریه حکایت ازعدم تمایل غرب به تغییر توازن قدرت درخاورمیانه دارد. توازنی که درپی برچیدن شدن بزرگترین دشمن ایران، عراق صدام به دست ارتش آمریکا وبا همکاری ایران و کشورهای عربی خلیج به وجود آمده است. خروج آمریکا از عراق و نمایان شدن چهره شیعی عراق جدید، سنیها را ازخواب غفلت بیدار کرد.
با تقسیم شدن عربها به دو فرقه شیعی و سنی که هرکدام به خون دیگری تشنه است، منافع ایران محقق میشود. نیاز فرقه شیعی به ایران در رویارویی با سنیها، بخشهای شیعهنشین جهان عرب را به گفته یکی از تحلیلگران ایرانی به امتدادی طبیعی برای ایران تبدیل ساخته است.
درفضای فعلی خاورمیانه که مشحون از فرقهگرایی است، ناسیونالیسم عرب حائر نشسته و نظارهگر حوادث است. دیگری جایی برای مطرح ساختن ایدههایی که صفبندیهای فرقهای را مد نظر نمیگیرند وجود ندارد و به ناچار راهی جز پیوستن به یکی ازاین فرقهها در بحران همهگیر فرقهای وجود ندارد.
تا قبل از شروع بهار عربی، صعود هلال شیعی ایرانی درآسمان خاورمیانه جهان عرب را دو پاره کرده و همزمان قدرت ایران دربرابر عربها را بهبود بخشید. اسرائیل بواسطه قدرت خود و پشتیبانی غرب و ایران بواسطه به همراه داشتن بخشی از عربها دوقدرت منطقهاند.
انقلاب مردم سوریه علیه دیکتاتور علوی سبب شده است تا بخشی بزرگی از هلال شیعی دچار کسوف گرفتگی شود.
سکوت غرب بربحران سوریه و به ویژه بربمباران شیمیایی حومه دمشق توسط نظام بشار، چشمانداز جدیدی را در ارتباط با نوع و گستردگی کشمکشهای خاورمیانه را پیش رو قرار میدهد. عدم دخالت غرب دربحرانهای خاورمیانه قانون جنگل را در این منطقه حکمفرما خواهد ساخت. ایران شیعی به همراه شیعههای عرب، سلطهجویی خود را با دشمنی با اسرائیل توجیه میکنند. سنیها نیز خود را درمیان دوخطر ایران شیعی و اسرائیل احساس خواهند کرد.
بیشک خاورمیانهای فرقهایگرا و درگیر جنگهای فرقهای ضعیفترین دشمن برای اسرائیل خواهد بود. سنیها نیز برای همیشه نیازمند یاری غرب خواهند و فرصت استثمار این کشورها را برای غرب مهیا خواهد ساخت.
درک تناقضات مواضع کشورهای همسایه سوریه و ابرقدرتها اهمیت خاصی در درک بحران فعلی خاورمیانه دارد. گرچه بحران گسترده سوریه درپی طوفان بهار عربی و با شعارنویسی چند نوجوان اهل درعا شروع شد اما چنان توسعهای یافت که قدرتهای مهم اقلیمی، شام را دروازه امنیت ملی خود میدانند.
نظام ولایت فقیه هم پیمان اصلی بشار است و نظام این دیکتاتور علوی مهمترین حلقه هلال شیعی ایران، عراق، سوریه و لبنان محسوب میشود. جمهوری اسلامی هزینه زیادی متحمل شده است تا این هلال مصنوعی و ساخته و پرداخته ایدئولوژی فرقهگرای مشبع به سیاست را برنقشه خاورمیانه میانه محقق سازد.
پادشاهی عربی سعودی نیز اخیرا از رسیدن هلال شیعی به بحرین و یمن به شدت نگران امنیت ملی خود ودیگر کشورهای عربی کم حجم خلیج عربی است. اشغال احواز از سوی ایران یک مثال زنده تاریخی دربرابر دیدهگان این کشورها است. به ویژه که کشورهای خلیجی نیرویی نظیر عراق صدام را با پول خود از پیش روی ایران شیعی برداشتهاند.
غرب وبه ویژه آمریکا از چند جهت بر بحران سوریه چشم بسته است. اول اینکه این بحران در زمین دشمنان غرب درجریان است. بحران سوریه ذخایر انرژی را تهدید نمیکند و ادامه جنگ داخلی و ویرانی کامل سوریه اگربه سود غرب نیست، حداقل به سود اسرائیل است.
دوم اینکه تمام شدن بحران به سود مخالفان بشار به معنای تغییر موازین قدرت به سود سنیها و به ضرر شیعیان است. تغییر توازن فعلی قدرت درخاورمیانه و برسرکارآمدن سنیها ولو به جای یک دیکتاتور اگر به ضرر غرب نیست به سود آنها نیز نیست و به هیچ وجه از سوی غرب پشتیبانی نمیشود.
عدم دخالت آمریکا و اروپا درسوریه حکایت ازعدم تمایل غرب به تغییر توازن قدرت درخاورمیانه دارد. توازنی که درپی برچیدن شدن بزرگترین دشمن ایران، عراق صدام به دست ارتش آمریکا وبا همکاری ایران و کشورهای عربی خلیج به وجود آمده است. خروج آمریکا از عراق و نمایان شدن چهره شیعی عراق جدید، سنیها را ازخواب غفلت بیدار کرد.
با تقسیم شدن عربها به دو فرقه شیعی و سنی که هرکدام به خون دیگری تشنه است، منافع ایران محقق میشود. نیاز فرقه شیعی به ایران در رویارویی با سنیها، بخشهای شیعهنشین جهان عرب را به گفته یکی از تحلیلگران ایرانی به امتدادی طبیعی برای ایران تبدیل ساخته است.
درفضای فعلی خاورمیانه که مشحون از فرقهگرایی است، ناسیونالیسم عرب حائر نشسته و نظارهگر حوادث است. دیگری جایی برای مطرح ساختن ایدههایی که صفبندیهای فرقهای را مد نظر نمیگیرند وجود ندارد و به ناچار راهی جز پیوستن به یکی ازاین فرقهها در بحران همهگیر فرقهای وجود ندارد.
تا قبل از شروع بهار عربی، صعود هلال شیعی ایرانی درآسمان خاورمیانه جهان عرب را دو پاره کرده و همزمان قدرت ایران دربرابر عربها را بهبود بخشید. اسرائیل بواسطه قدرت خود و پشتیبانی غرب و ایران بواسطه به همراه داشتن بخشی از عربها دوقدرت منطقهاند.
انقلاب مردم سوریه علیه دیکتاتور علوی سبب شده است تا بخشی بزرگی از هلال شیعی دچار کسوف گرفتگی شود.
سکوت غرب بربحران سوریه و به ویژه بربمباران شیمیایی حومه دمشق توسط نظام بشار، چشمانداز جدیدی را در ارتباط با نوع و گستردگی کشمکشهای خاورمیانه را پیش رو قرار میدهد. عدم دخالت غرب دربحرانهای خاورمیانه قانون جنگل را در این منطقه حکمفرما خواهد ساخت. ایران شیعی به همراه شیعههای عرب، سلطهجویی خود را با دشمنی با اسرائیل توجیه میکنند. سنیها نیز خود را درمیان دوخطر ایران شیعی و اسرائیل احساس خواهند کرد.
بیشک خاورمیانهای فرقهایگرا و درگیر جنگهای فرقهای ضعیفترین دشمن برای اسرائیل خواهد بود. سنیها نیز برای همیشه نیازمند یاری غرب خواهند و فرصت استثمار این کشورها را برای غرب مهیا خواهد ساخت.